فیلم‌های جنگی
1%
  • 0/10

برترین فیلم‌های جنگی که برنده جایزه اسکار شدند

آثاری که جایزه بهترین فیلم را از آن خود کردند

برترین فیلم‌های جنگی که برنده جایزه اسکار شدند ۰ ۰۸ اسفند ۱۴۰۳ سینما کپی لینک

فیلم‌های جنگی با به تصویر کشیدن واقعیت‌های تلخ نبرد، قهرمانی‌ها و پیامدهای مخرب و ویرانگر جنگ، همیشه جایگاه ویژه‌ای در تاریخ سینما داشته‌اند و برخی از این آثار توانسته‌اند جوایز بزرگی همچون اسکار را از آن خود کنند.
جنگ، با وجود اینکه پدیده‌ای مخرب و خانمان سوز است، همواره از آغاز بشریت تا به امروز وجود داشته است و متاسفانه تا پایان جهان نیز ادامه خواهد داشت. درگیری بین دو یا چند گروه، جنگ قدرت بر سر مرزها، خط و نشان کشیدن برای تصاحب امپراتوری‌های مختلف، این پدیده از آغاز خلقت بشریت در کره زمین، هر بار به نحوی خود را نشان داده است. مانند هر چیز دیگری که در وجود انسان نهادینه شده، جنگ نیز موضوع فیلم‌های بی‌شماری بوده است که تا به امروز ساخته شده‌اند و این آثار تلاش کرده‌اند تا آثار مخرب جنگ و پیامدهای اسفبارش را به تصویر بکشند.
فیلم‌های جنگی که اکنون خود به ژانری محبوب و مستقل در سینما تبدیل شده‌اند، به طور کلی در جشنواره‌های معتبری مانند اسکار با اقبال خوبی مواجه شده‌اند و تعداد قابل توجهی از این آثار در تاریخ نود ساله اسکار، موفق شده‌اند تا مهم‌ترین جایزه این جشنواره: “جایزه بهترین فیلم” را از آن خود کنند. در مقاله پیش رو به معرفی برترین فیلم‌های جنگی خواهیم پرداخت که برنده جایزه اسکار در بخش بهترین فیلم شده‌اند.

پل رودخانه کوای (The Bridge On The River Kwai)

برنده جایزه بهترین فیلم در سی‌امین دوره جوایز اسکار

پل رودخانه کوای (The Bridge On The River Kwai)، اثری به کارگردانی دیوید لین (David Lean) است که با اقتباس از رمانی به همین نام نوشته پیر بول (Pierre Boulle)، نویسنده فرانسوی در سال 1957 ساخته شده است. این فیلم برداشتی تخیلی از یک رویداد واقعی است که به جنگ جهانی دوم مرتبط می‌شود. پل رودخانه کوای در مورد سرهنگی انگلیسی به نام نیکلسون است که به همراه سربازنش در کشور سنگاپور، توسط ارتش ژاپن اسیر می‌شود و برای ساخت پلی بر رودخانه کوای، به تایلند فرستاده می‌شوند.

پل رودخانه کوای یکی از برترین فیلم‌های جنگی است که مستقیما به نبردهای جنگی نمی‌پردازد اما پیامدهای مخرب روحی و روانی این اتفاق تلخ را به خوبی به تصویر می‌کشد. داستان این فیلم در یک اردوگاه اسرا جریان دارد و به همین دلیل به بیننده این امکان را می‌دهد تا شخصیت‌ها را بهتر تحلیل کنند. با وجود اینکه نزدیک به هفتاد سال از ساخت این اثر می‌گذرد اما پل رودخانه کوای، همچنان اثری درخشان و ماندگار است.

فارست گامپ (Forrest Gump)

برنده جایزه بهترین فیلم در شصت و هفتمین دوره جوایز اسکار

فیلم فارست گامپ (Forrest Gump) اثری ماندگار به کارگردانی رابرت زمکیس (Robert Zemeckis) است که با اقتباس از رمانی به همین نوشته نویسنده آمریکایی وینستون گروم (Winston Groom) است که در سال 1994 ساخته شد. این اثر ممکن است آنگونه که باید در رده فیلم‌های جنگی قرار نگیرید اما نادیده گرفتنش در این ژانر گسترده و پر کشش، بی انصافی بزرگی در حق داستان و شخصیت‌های فارست گامپ خواهد بود.

با وجود اینکه حضور شخصیت اصلی فیلم در جنگ ویتنام، تنها بخش کوچکی از داستان فیلم را در بر می‌گیرد اما این جنگ و پیامدهایش، تاثیر عمیقی بر داستان و به ویژه شخصیت فارست گامپ و همراهان دیگرش مانند ستوان دن تیلور فرمانده جوخه و بنجامین بوفورد داشت. این پیامدها به طور غیرقابل انکاری، فارست گامپ را در رده فیلم‌های جنگی قرار می‌دهد. همچنین این اثر یکی از بهترین و معروف‌ترین نقش‌آفرینی‌های تام هنکس (Tom Hanks) به حساب می‌آید و بیشتر از دیگر آثار هم‌ ژانر خود در حافظه عمومی باقی مانده است.

شکارچی گوزن (The Deer Hunter)

برنده جایزه بهترین فیلم در پنجاه و یکمین دوره جوایز اسکار

در کنار جنگ‌جهانی دوم، جنگ ویتنام یکی از مهم‌ترین سوژه‌های سینمای آمریکا برای فیلم‌های جنگی است. تا به امروز آثار متعددی در مورد جنگ ویتنام و پیامدهای مخرب آن بر سربازان به تولید رسیده‌اند اما فیلم شکارچی گوزن (The Deer Hunter) یکی از معدود فیلم‌هایی است که تمام پیچیدگی‌های این جنگ را به بهترین شکل ممکن به تصویر می‌کشد. شکارچی گوزن، داستان سه دوست رل که قبل از رفتن به ویتنام در کارخانه فولادی در شهر پنسیلوانیا مشغول به کار بودند و همچنین داستانشان در حین حضور در جنگ و سپس بازگشتشان به آمریکا را روایت می‌کند.

پیامدهای جنگ برای هر سه شخصیت با بازی رابرت دنیرو (Robert De Niro)، جان کازال (John Cazale) و کریستفور واکن (Christopher Walken)، ویرانگر بوده و این سه دوست از لحاظ جسمی، روحی و روانی دچار آسیب‌های شدیدی شده‌اند. شکارچی گوزن، اثری غم‌انگیز و تراژدیک است که بدون ذره‌ای اغراق در نشان دادن خشونت، پیام ضدجنگ خود را تنها با نمایش آنچه که حقیقت است، به بینندگان خود منتقل می‌کند.

آخرین امپراتور (The Last Emperor)

برنده جایزه بهترین فیلم در شصتمین دوره جوایز اسکار

آخرین امپراتور (The Last Emperor) به کارگردانی برناردو برتولوچی (Bernando Bertolucci)، فیلمی بر اساس زندگی‌نامه پویی، آخرین پادشاه امپراتور چین است که زندگی او از دوران کودکی تا مرگش را به تصویر کشیده است. این اثر بر اساس زندگی‌نامه پویی ساخته شده است که اولین‌بار در سال 1964 منتشر شد.
با وجود اینکه، آخرین امپراتور بیشتر از نظر سبک، فیلمی بیوگرافی است اما به دلیل اینکه زندگی پویی در قرن بیستم را در بر می‌گیرد، به طور غیرقابل انکاری یک اثر جنگی نیز محسوب می‌شود. پویی که شخصیت اصلی فیلم است، تهاجم ژاپن از سال 1930 تا جنگ‌جهانی دوم را تجربه می‌کند. مخاطبین به نوعی اتفاق افتادن این حوادث را از دریچه چشمان پویی دنبال می‌کنند؛ کسی که بین تربیت سخت‌گیرانه‌اش و چالش‌های عمومی در حال رفت و آمد است.

جوخه (Platoon)

برنده جایزه بهترین فیلم در پنجاه و نهمین دوره جوایز اسکار

جوخه (Platoon) به کارگردانی الیور استون (Oliver Stone) یکی از بهترین فیلم‌های جنگی است که تمرکزش بر نبردهای خونین ویتنام است. این اثر یکی از معروف‌ترین و پرفروش‌ترین آثاری است که در مورد جنگ ویتنام ساخته شده است. این فرانچایز که سه‌گانه‌ای جذاب و ماندگار است، قسمت اولش با نام جوخه در سال 1986 منتشر شد و در ادامه فیلم متولد چهارم ژانویه (Born on the Fourth of July) در سال 1989 و بهشت و زمین (Heaven & Earth) در سال 1993 دو اثر دیگری که ادامه‌ای برای فرانچایز الیور استون بودند، ساخته شدند.

سرباز دواطلبی به نام کریس تیلور، ناگهان خود را در میان آشوبی بزرگ پیدا می‌کند. او که به عنوان سربازی تازه کار وارد جنگ ویتنام شده است با چالش‌های سخت و متفاوتی روبرو می‌شود. او خود را در جایی پیدا می‌کند که قوانین زندگی کاملا متفاوت هستند و گاهی حتی پوچ و بی معنی به نظر می‌رسند. این اثر پیام‌های مهمی درباره جنگ، انسانیت و اخلاق را به مخاطبین خود منتقل می‌کند.

بر باد رفته (Gone With The Wind)

برنده جایزه بهترین فیلم در دوازدهمین دوره جوایز اسکار

بدون شک فیلم بر باد رفته (Gone With The Wind) اثر ویکتور فلمینگ (Victor Fleming)، یکی از ماندگارترین و معروف‌ترین آثار تاریخ سینما است. این اثر بر اساس رمانی به همین نام نوشته مارگارت میچل (Margaret Mitchell) در سال 1939 وارد گیشه‌ها شد. بر باد رفته فیلمی 4 ساعته است که داستانی عاشقانه را روایت می‌کند؛ عشقی پر شور میان دختری به نام اسکارلت اوهارا که فرزند مالک ثروتمند مزارع در جورجیا و رت باتلر، مردی خوش قیافه، اجتماعی و ماجراجو که یک دل نه صد دل عاشق یکدیگر می‌شوند.

عشق اسکارلت و رت در بحبوحه جنگ داخلی آمریکا شکل می‌گیرد و صحنه‌های مربوط به جنگ در این فیلم از لحاظ گستردگی و شکوه، بی‌نظیر هستند. با این وجود، بر باد رفته اثری پیچیده و حماسی است که به غیر از جنگ به موضوعات دیگری مانند برده‌داری و نژاد می‌پردازد، مفاهیمی که در آن زمان از حساسیت بالایی برخودار بودند و به همین دلیل با نقدهای مثبت و منفی فراوانی مواجه شد.

سخنرانی پادشاه (The King’s Speech)

برنده جایزه بهترین فیلم در هشتاد و سومین دوره جوایز اسکار

فیلم سخنرانی پادشاه (The King’s Speech) به کارگردانی تام هوپر (Tom Hooper) از اثری است که موفق به کسب جایزه بهترین فیلم در هشتاد و سومین دوره جوایز اسکار شد. سخنرانی پادشاه به نوعی، بازآفرینی بخشی از زندگی جورج ششم، پادشاه بریتانیای کبیر و پدر ملکه الیزابت است. این اثر داستان ملاقات جورج ششم با لیونل لوگ، گفتار درمانگر، و رابطه نزدیک این دو نفر را روایت می‌کند. جورج ششم که دچار لکنت زبان است، بعد از ملاقات با لیونل، رابطه دوستانه‌ای با او آغاز می‌کند که با گذشت زمان باعث می‌شود که لیونل نقشی مهم و اساسی در دوران سلطنت او داشته باشد.

با وجود اینکه در فیلم سخنرانی پادشاه، شامل صحنه‌های جنگی نیست اما در کل این اثر را می‌توان به نوعی یک پیش درآمد برای آغاز جنگ جهانی دوم دانست. تمام اتفاقات فیلم، به خصوص جلسات گفتار درمانی جورج ششم که به سخنرانی پایانی فیلم ختم می‌شوند و در آن جورج ششم اعلام می‌کند که بریتانیا دوباره، درگیر جنگ با آلمان شده است، از لحظات جذابی هستند که از ابتدا تا دقایق پایانی، مخاطبین را درگیر داستان جذاب خود نگه می‌دارد.

کازابلانکا (Casablanca)

برنده جایزه بهترین فیلم در شانزدهمین دوره جوایز اسکار

کازابلانکا (Casablanca) به کارگردانی مایکل کورتیز (Michael Curtiz) نه تنها یکی از برترین فیلم‌های جنگی تاریخ است بلکه به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار سینمایی شناخته می‌شود که باعث پیشرفت و رشد محبوبیت هنر هفتم نزد مردم شد. این اثر به طرز ماهرانه‌ای جنگ و عشق را با هم ادغام می‌کند. کازابلانکا داستان دیدار دوباره ریک و ایلسا را روایت می‌کند. ملاقاتی که در شهر کازابلانکا تحت تسلط فرانسه، اتفاق می‌افتد و این دیدار غیرمنتظره در بحبوحه جنگ‌جهانی، زندگی این دو نفر را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
این اثر در سال 1942 ساخته و یک سال بعد در حالی که هنوز جنگ جهانی دوم به ادامه داشت، منتشر شد. این اثر به خوبی توانست پیامدهای جنگ را به تصویر بکشد و تبدیل به یکی از ماندگارترین آثاری شود که تا به امروز در تاریخ سینما ساخته شده است.

لورنس عربستان (Lawrence Of Arabia)

برنده جایزه بهترین فیلم در سی و پنجمین دوره جوایز اسکار

فیلم لورنس عربستان (Lawrence Of Arabia) از دیگر شاهکارهای دیوید لین، کارگردان برجسته انگلیسی است. این اثر نه تنها یک فیلم جنگی بلکه یکی از بهترین‌های این ژانر است. لورنس عربستان، فیلمی حماسی است که داستان واقعی زندگی تی.ای. لورنس افسر ارتش بریتانیا با بازی پیتر اوتول را روایت می‌کند، این افسر بریتانیایی در مورد فرهنگ و سیاست خاورمیانه اطلاعات زیادی دارد.

داستان لورنس عربستان در دوران جنگ جهانی اول جریان دارد، جایی که در آن حالا لورنس به مرحله‌ای رسیده است که در سرزمین سوریه و حجاز مشغول به جنگیدن است. لورنس عربستان، نه تنها از لحاظ بصری، فیلمی خیره کننده است، بلکه مانند دیگر برترین فیلم‌های جنگی، پیامی ضد جنگ را ارائه می‌دهد؛ جایی که در آن لورنس به مرحله‌ای می‌رسد که رفته رفته به خشونت ذاتی جنگ پی می‌برد و همین مساله باعث می‌شود که او به وفاداری درونی خود نسبت به امپراتوری بریتانیا شک کند.

فهرست شیندلر (Schindler’s List)

برنده جایزه بهترین فیلم در شصت و ششمین دوره جوایز اسکار

فهرست شیندلر (Schindler’s List) به کارگردانی استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg)، اثری پیچیده و احساسی است که به یکی از وحشتناک‌ترین فجایع دوران جنگ جهانی دوم یعنی هولکاست، می‌پردازد. اگرچه تماشا کردن فیلمی مانند فهرست شیندلر اصلا کار آسانی نیست اما اسپلیبرگ از آن به عنوان اثری که تا به امروز ساخته است، یاد می‌کند. این اثر به عنوان یکی از برترین فیلم‌های جنگی شناخته می‌شود، به دلیل اینکه هم واقعیت‌های تلخ زندگی در گتو کراکوف را بازسازی می‌کند و هم روزنه‌هایی از امید را به مخاطبین خود ارائه می‌دهد.

داستان فهرست شیندلر، بازسازی اتفاقت واقعی است که با ورود اسکار شیندلر با بازی لیام نیسون (Liam Neeson) به گتو کراکوف برای راه اندازی یک کارخانه میناکاری، آغاز می‌شود. شیندلر در ابتدای داستان فقط یک تاجر فرصت طلب بود اما با دیدن رفتارهای وحشیانه ارتش آلمان نازی با یهودیان، تصمیم می‌گیرد تا هر کاری که از دستش بر می‌آید را انجام دهد تا جان انسان‌های گرفتار شده در اردوگاه‌های کراکوف را نجات دهد.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments