بازی Outriders اثر جدید استودیوی لهستانی People Can Fly است که در همان نگاه اول، به نظر میآید المانهای مختلفی از چند بازی معروف لوتر شوتر همچون The Division 2 و Destiny را با مکانیکهای مبارزهای که از بازیهایی چون Gears of War و Remnant: From the Ashes سراغ داریم، ترکیب کرده؛ ترکیبی که روان و خوشساخت است، اما لزوما همیشه برنده نیست.
اوترایدرز بیشتر از آنکه حاصل پرورش ایدههای نو باشد، میعادگاه ملاقات فرمولهای آشنایی است که در این ژانر نسبتا اشباع، توسط بازیهای دیگر امتحان شده و به پختگی رسیدهاند. البته منظورم این نیست که PCF هیچ نوآوری از خودش در این بازی خرج نکرده، اما اوترایدرز بیشتر از این جهت قابلتوجه است که توانسته مکانیکهای آشنای بازیهای همسبک را در قالب ترکیبی لذتبخش ارائه کند. چاشنی این ترکیب، داستانی گسترده و جدی است که متاسفانه در کنار ایرادات ریز و درشت دیگر بازی، تبدیل به پاشنهی آشیل آن میشود.
بازی Outriders مشکلات متعددی دارد. با آن که PCF تاکید کرده که این بازی یک «سرویس» نیست و پس از پایان کمپین و بخش Endgame به معنای واقعی کلمه تمام خواهد شد، اما احتیاج به اتصال دائمی اینترنت حتی برای تجربهی تکنفره، یکی از بدترین لانچهای چند سال اخیر را برای عنوانی در این مقیاس رقم زده است. حتی با وجود آن که دموی بازی پیش از عرضهی نهایی هم منتشر شده بود، اما سازندگان در تخمین شلوغی سرورهایشان اشتباه کردند تا تجربهی اوترایدرز خصوصا در روزهای ابتدایی عرضه عملا غیرممکن شود. عدم امکان ورود به بازی، پریدن به منو در میانهی نبرد و کار نکردن کراس پلی، که PCF مانور زیادی پیش از عرضه روی آن میداد، آغاز خوبی برای بازی استودیوی لهستانی رقم نزد. به این موارد، باگها و کرشهای متعدد بازی را هم اضافه کنید. اما مشابه اتفاقی که برای Cyberpunk 2077 افتاد را اینجا هم میبینیم؛ مشکلات فنی و باگها بالاخره برطرف میشوند، اما بازی ضعفهایی اساسی دارد که تا آن زمان زیر سایهی این مشکلات فنی قرار میگیرد. همین ضعفها هستند که بزرگترین ضربه را به تجربهی Outriders میزنند و گیمپلی روان و هیجانانگیز آن را هدر میدهند.
داستان بازی تقریبا تمام کلیشههای آثار علمی-تخیلی را در خود دارد. کاراکتر اصلی، عضو جوخهای از سربازان نخبه با عنوان Outriders است که همراه با صدها هزار باقیمانده از زمین نابودشده، به دنبال سیارهای جدید برای ادامه دادن نسل بشر میگردند. از بخت خوب آنها، یک سیارهی ایدهآل هم پیدا میشود: Enoch. سیارهای با اکسیژن و منابع کافی برای ایجاد کلونی انسانها. آنچه که اوترایدرها انتظارش را ندارند، شروع طوفان الکتریکی مهیب و عجیب و غریبی است که تقریبا هر آنچه سر راهش قرار میگیرد را نابود میکند ولی به عدهی اندکی، قدرتهای فرابشری میدهد. پس از سلسلهای از اتفاقات، کاراکتر اصلی سی سال بعد از خواب مصنوعی بیدار میشود و خود را در سیارهای مملو از جنگ و نابودی مییابد. جایی که زمانی قرار بود بهشت جدید انسان باشد، حالا در اثر طوفانهای پیاپی (که با عنوان Anomaly شناخته میشوند) و اشتباهات انسانها، تبدیل به میدان هرج و مرج بزرگی شده که هر کسی در آن برای بقا باید دست و پا بزند.
داستان تقریبا از اواسط نیمهی دوم شتاب زیادی پیدا کرده و دائما کاراکترها را به نقاط جدید میبرد، اما پیش از آنکه به اندازهی کافی به موقعیت فعلی ماجرا بپردازد، وارد فاز بعدی میشود.
اتمسفر اوترایدرز تاریک و سنگین است و داستان بازی به ظاهر قصد دارد بسیار جدی و و روراست باشد، اما به غیر از چند پیچش داستانی جذاب، چیز زیادی برای ارائه ندارد. کاراکتر اصلی در همان Anomaly اول، قدرتهای فراطبیعی پیدا میکند و تبدیل به Altered میشود. با اینکه در خلال داستان و کاتسینها با او همچون یک خدای شکستناپذیر برخورد میشود، اما وقتی میبینید که در میدان نبرد، یک سرباز ساده از جبههی دشمن قادر است به آسانی شما را از پا درآورد، حس عجیبی پیدا خواهید کرد. شخصیتهای داستان بشدت تکبعدی و بیخاصیت هستند و بود و نبود آنها عملا فرقی در داستان ندارد. کارگردانی بسیار بد کاتسینها و اجرای صداپیشگان هم این مسئله را بدتر میکند. داستان تقریبا از اواسط نیمهی دوم شتاب زیادی پیدا کرده و دائما کاراکترها را به نقاط جدید میبرد، اما پیش از آنکه به اندازهی کافی به موقعیت فعلی ماجرا بپردازد، وارد فاز بعدی میشود. ضعف شدید روایت داستانی بازی Outriders مایهی تاسف است چرا که چنین بستری پتانسیلهای زیادی در خود داشت. پیشزمینههای داستانی که از طریق دستنوشتهها و نامهها مطرح میشوند، ظرافت و جزئیات جذابی دارند که شما را برای کند و کاو بیشتر داخل داستان و اتفاقاتی که در ۳۰ سال اخیر در Enoch افتاده کنجکاو میکنند، اما روایت بازی قادر به استفاده از این پتانسیل نیست. علاوه بر این، فضاسازی فوقالعادهای که PCF در اوترایدرز انجام داده، به شکل غمانگیزی هدر میرود.
سیارهی Enoch پر از منظرههای دیستوپیایی شگفتانگیز است که در دوردستها خودنمایی میکنند و با اولین مواجههی شما، میخکوبتان خواهند کرد. متاسفانه، صرفا میتوان به تماشای این منظرهها از دور اکتفا کرد؛ Outriders تقریبا هیچ استفادهای از محیطهای چشمنواز خود نمیکند، چرا که مراحل پیدرپی بازی در مناطقی محدود و تخت جریان دارد که جایی برای اکتشاف باقی نمیگذارند. کم کم این حس به شما دست میدهد که داخل تم پارک بزرگی گیر افتادهاید که مکانهای فوقالعادهای برای گشتوگذار دارد، اما فقط میتوانید از پشت حصار به تماشای آنها بنشینید. از طرف دیگر، بازی به شکل بسیار اعصابخردکنی مجبورتان میکند برای ورود به تقریبا هر جایی از نقشه، یک کاتسین حداقل چندثانیهای تماشا کنید، حتی برای پریدن از روی یک پل!
همانطور که گفتیم، قهرمان داستان ما به لطف طوفان ناشناختهی سیارهی Enoch قدرتهای عجیبی کسب میکند که امکان قرارگیری در چهار کلاس کاملا متفاوت را پیشرویتان میگذارد: Technomancer که کلاس ساپورت بوده و با تکتیرانداز و سلاحهایی چون موشک و Turret قادر به پشتیبانی از همتیمیهاست. کلاس Trickster نقطه مقابل تکنومنسر بوده و قادر است با تلهپورت به مواضع دشمن، از نزدیک با آنها درگیر شود. Devastator نیز مانند تریکستر در فاصلهی نزدیک میجنگد، اما کلاس تانک بوده و با ادوات سنگین سروکار دارد. چهارمین و آخرین کلاس هم Pyromancer است که با قدرت احضار آتش، از فاصلهی متوسط مبارزه میکند.
سازندگان این بازی هم خودشان سابقهی ساخت شوترهای کاورمحور را داشتهاند و هم از بازیهای مشهور این سبک بشدت الهام گرفتهاند. اما رویکرد استودیوی PCF در بازی اوترایدرز این بوده که کاورهای داخل محیط بیشتر برای دشمنان است تا بازیکن. ایدهی اوریجینال اوترایدرز آن است که به جای استفاده از آیتمهای سلامتی کلاسیک یا احیای خودکار، بازیکن باید با کشتن دشمنان نوار سلامتی خود را پر نگه دارد. بهکارگیری این ایده در هر کلاس متفاوت است؛ برای مثال کلاس تکنومنسر فقط در صورت کشتن دشمنان در فاصلهی نزدیک میتواند سلامتی خود را بازیابی کند. چنین ایدهای طبیعتا بازیکن را تشویق به سبک بازی تهاجمی و تحرک فراوان میکند، اما از آن سو طراحی محیط، دشمنان و شیوهی رفتار هوش مصنوعی به گونهایست که اجازه نمیدهد همچون گلولهای آتشین میدان نبرد را به خاک و خون بکشید.
هدف اوترایدرز مشخصا آن است که بازیکن را دائما در جنبوجوش نگه دارد؛ کافی است چند ثانیه پشت کاورهای کمارتفاع محیط صبر کنید تا بارانی از نارنجکها و موجی از دشمنان خنجربهدست روی سرتان خراب شوند. در چنین شرایطی برقراری تعادل میان توانایی کاورگیری و تهاجم بازیکن در نبرد ضروری است؛ تعادلی که با ادامه یافتن بازی بیشتر و بیشتر به هم میخورد. هر چقدر که بیشتر در بازی جلو میروید، بهتر به این نکته پی میبرید که بازی Outriders بیشتر برای تجربهی کو-آپ ساخته شده تا تکنفره. با اینکه بازی با سیستمها و مکانیکهای مختلف دستتان را در شکل دادن کاراکتر ایدهآل باز میگذارد، اما هر استیج بهشکل آزاردهندهای مملو از دشمنان ریز و درشت است که از هر طرف بدون توقف به سمتتان حملهور میشوند و هر چه گلوله دارند رویتان خالی میکنند. بازی از شما میخواهد که برای زنده ماندن از پشت کاور خارج شوید، اما طراحی محیطهای مبارزه کمکی به تحرک آزادانهی شما نمیکند و چارهای جز این که بیشتر و بیشتر عقبنشینی کنید نخواهید داشت. خوشبختانه زمانی که کار برایتان گره بخورد، میتوانید درجهی سختی پویای بازی را پایین بیاورید. سختی اوترایدرز با سطوحی تحت عنوان World Tiers تعیین میشود. هر چقدر که بهتر بازی کنید، «سطح دنیا» بالاتر میرود که در نتیجهی آن، دشمنان سرسختتر اما لوت سخاوتمندانهتر خواهد شد.
نبردهای بیرحمانهی اوترایدرز زمانی لذتبخش میشوند که ترکیب ایدهآل خود از سلاحها، قابلیتها و مادها را پیدا کرده باشید. مکانیکهای نقشآفرینی بازی بسیار سرراست و کاربردی هستند و به راحتی اجازه میدهند ابرسرباز آرمانی خودتان را بسازید. بازی به جای بهرهگیری از سیستمهای کرفتینگ پیچیده، از المان سادهی Mod استفاده کرده است. مادها در واقع پِرکهای متنوعی هستند که روی اکثر سلاحها و زرههایی که پیدا میکنید، یافت میشوند. Dismantle کردن این سلاحها، مادهای آن را به داشتههایتان اضافه میکند و اجازه میدهد آنها را روی آیتمهای دیگرتان سوار کنید. تنوع مادها بسیار زیاد است و به تدریج نقشی کلیدی در نبردهایتان ایفا میکنند. برای مثال به کمک مادها میتوانید با شلیک به دشمنان آنها را منجمد کنید و برای خودتان وقت بخرید.
پیدا کردن ترکیب ایدهآلی از مادها، لباسها، سلاحها و قابلیتها در اوترایدرز باعث میشود از گیمپلی روان و هیجانانگیز بازی بیشتر لذت ببرید، حتی با وجود آن که تمایل آن به کو-آپ بیش از اندازه زیاد است.
گیمپلی کلاسهای اوترایدرز کاملا قابلتفکیک و متمایز است. درخت مهارتهای نسبتا گستردهی هر کلاس اجازه میدهد قدرتهای مختلف کاراکتر خود را (هر چند در پیمانههای کوچک) بهبود ببخشید. هر کلاس چندین مهارت ویژه دارد که بازیکن میتواند سه عدد از آنها را در خلال بازی استفاده کند. این مهارتها با تنوع بسیار خوب خود، گزینههای بیشتری برای از پیش رو برداشتن دشمنان در اختیارتان میگذارند و در موقعیتهای دشوار نجاتتان خواهند داد.
در زمینهی طراحی سیستمهای پرورش کاراکتر، بزرگترین ضعف بازی به سیستم لوتینگ برمیگردد. تنوع سلاحهای بازی، که تمام آنها بدون استثنا فشنگخور هستند، اصلا چنگی به دل نمیزند. زمانی که تازه به اندک سلاحهای کلاس لجندریِ متمایز و چشمنواز بازی دست پیدا میکنید، به نظرتان میآید که دیگر ماشین کشتار محبوبتان را پیدا کردهاید. طولی نمیکشد که یک سلاح استاندارد خستهکنندهی دیگر لوت خواهید کرد که قدرت بسیار بیشتری از سلاح «لجندری» خفنتان دارد و چارهای برایتان نمیگذارد که سلاح محبوبتان را برای مادهای باارزشش نابود کنید. همین مسئله برای قسمتهای مختلف لباس کاراکتر هم صدق میکند. با آنکه بازی امکان ارتقای سطح آیتمها را با استفاده از منابع به شما میدهد، اما سقف محدودیت لول آپ کردن و کمیاب بودن منابع اجازه نمیدهد از آیتمهایی که واقعا ارزشش را دارند، یک هیولا بسازید. پیدا کردن ترکیب ایدهآلی از مادها، لباسها، سلاحها و قابلیتها در اوترایدرز باعث میشود از گیمپلی روان و هیجانانگیز بازی بیشتر لذت ببرید، حتی با وجود آن که تمایل آن به کو-آپ بیش از اندازه زیاد است. اما دستیابی به این ترکیب چندان دشوار و وقتگیر نیست و با تغییرات اندک میتوان تا انتها با همان ادامه داد. این باعث میشود تمایل چندانی به امتحان کردن راههای جدید مبارزه نداشته باشید.
استودیوی People Can Fly در کنار هم قرار دادن ایدههای مرسوم بازیهای لوتر شوتر موفق بوده و توانسته گیمپلی هیجانانگیزی در Outriders پدید آورد. اوترایدرز راههای متعددی در اختیارتان میگذارد که ابرانسان خودتان را بسازید و با گانپلی روان بازی، از نبردهای چالشبرانگیز لذت ببرید. اما نقاط قوت اوترایدرز به همین موارد خلاصه میشود. بله، گانپلی لذتبخش و المانهای نقشآفرینی خوشساخت اصلا چیزهای کمی نیستند، اما پکیج کلی بازی ضعفهای متعددی دارد که این گیمپلی لذتبخش را تحت الشعاع قرار داده و پتانسیلهای بازی را هدر میدهد. شاید در نیمههای بازی که چم و خم کار دستتان آمد و بیلد مناسبتان را پیدا کردید، از مبارزههای شلوغ و باس فایتهای معمولی آن لذت ببرید، اما Outriders کشش بیشتر از این ندارد. طراحی مراحل به نبردهای تکراری پشتسر هم برای رسیدن به اهداف بیاهمیت خلاصه میشوند و بازی حتی هیچ استفادهی خاصی از تنوع شگفتانگیز دنیای چشمنواز خود نمیکند. داستان بازی بیمنطق و شتابزده است و با آنکه خیلی خودش را جدی میگیرد و به موضوعات مهمی تنه میزند، اما با ریتم پراشکال، کارگردانی ضعیف و صداپیشگی و پرداخت فاجعهبار شخصیتها اصلا نمیتواند برای ادامه دادن بازی تا انتها ترغیبتان کند. بازی Outriders با گیمپلی خوشساخت خود تا ساعاتی قادر است سرگرمتان کند، خصوصا اگر بتوانید بازی را همراه با دوستانتان تجربه کنید، اما شاید بهتر باشد به سراغ همان بازیهایی بروید که PCF از فرمولهای موفقشان الهام گرفته است.
- گانپلی روان، تهاجمی و بسیار هیجانانگیز
- سیستم نقشآفرینی سرراست، پرجزئیات و متنوع که امکان ساخت کاراکتر ایدهآل را به شما میدهد
- مناظر خیرهکننده و محیطهای بسیار چشمنواز
- بالانس نامناسب قدرت در میان سلاحهای کمتنوع بازی
- داستان بسیار کسلکننده، بیمنطق و فاقد ریتم درست
- احتیاج به تماشای کاتسین برای کوچکترین فعالیتهای ممکن
- عدم استفاده از پتانسیلهای سیارهی Enoch و محیطهای شگفتانگیزش
- طراحی مراحل تکراری و خستهکننده
- مشکلات فنی متعدد و احتیاج به اتصال اینترنت دائم
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید