با موفقیت بازی Pillars of Eternity روی کنسولهای خانگی و PC، سازندگان تصمیم به پورت کردن این عنوان خوش ساخت برای نینتندو سوییچ گرفتند.
درحالی که بازار بازیهای نقشآفرینی از یک سو توسط عناوین خوش ساخت نقشآفرینی غربی مانند The Witcher 3 و از سوی دیگر توسط بازیهای نقشآفرینی ژاپنی تسخیر شده، بسیاری از گیمرها با خود تصور میکنند با اشباع این ژانر با این همه بازی رنگارنگ، عملا جایی برای خودنمایی بازیهای نقشآفرینی کلاسیک نمیماند. تصوری که استودیوی خوش نام Obsidian در سال ۲۰۱۵ با عرضهی بازی Pillars of Eternity خط باطل قرمزی روی آن کشید.
پروژهی ساخت بازی Pillars of Eternity نزدیک به ۷ سال پیش کلید خورد
پروژهی ساخت بازی Pillars of Eternity نزدیک به ۷ سال پیش و در سپتامبر سال ۲۰۱۲ کلید خورد. در حالی که کمتر کسی تصور میکرد بازیهای نقشآفرینی کلاسیک بتوانند نظر مساعد گیمرها را جلب کنند، کمپین کیک استارتر این بازی تنها در کمتر از ۲۴ ساعت موفق به جذب ۱.۱ میلیون دلار کمک مالی از سوی طرفداران شد و ثابت کرد این ژانر هنوز طرفداران پر و پاقرصی دارد.
در حالی که Pillars of Eternity یک عنوان نقشآفرینی کلاسیک است که به طور استاندارد برای مخاطبان PC توسعه یافته اما سازندگان با مهارت تمام موفق شدند تمام مکانیزمهای بازی را روی کنسولهای خانگی یعنی پلیاستیشن ۴ و ایکسباکس وان هم پیادهسازی کنند. وقتی دو کنسول جواب پس دادند، چرا به سومی نه بگویند؟ باید پرسید آیا Pillars of Eternity روی سوییچ به خوبی اجرا میشود و مهمتر از همه این که تجربهی آن روی نینتندو سوییچ به جذابیت دیگر پلتفرمها است یا نه.
داستان از جایی آغاز میشود که بخش عمدهای از پناهجویان خارجی پس از رسیدن به منطقهی Drywoods بر اثر یک طوفان سهمگین از بین میروند. قهرمان بازی در این میان که به رسم عناوین نقشآفرینی یک فرد بی نام و نشان است، پس از سر و گوش آب دادن در یک غار به صورت اتفاقی با یک فرقهی مخفی برخورد میکند که مشغول جمع آوری روح افراد با استفاده از ماشینهای مخصوص هستند. پس از قرار گرفتن در معرض انرژی این ماشین، قهرمان داستان قدرتی مافوق بشری بدست میآورد که در بازی از آن با عنوان قدرت ناظر (Watcher) یاد میشود. ناظر فردی با قدرتهای ویژه است که میتواند با ارواح ارتباط برقرار کرده و حافظهی آنها را بخواند. با فرار از Drywoods و دهان به دهان چرخیدن قدرتهای کاراکتر اصلی، بازیکنان به طور ناخواسته وارد مسیری میشوند که در انتها سرنوشت کل دنیا و بشریت را رقم خواهد زد. داستان یکی از بزرگترین نقاط قوت بازی Pillars of Eternity است و تا پایان هم جذابیت و کشش خود را حفظ میکند. سناریوی بازی پر است از پیچ و خمهای داستانی که بسیاری از آنها با پایان هر فصل بازی پدیدار شده و گیمرها را مجاب به پیگیری آن در فصلهای بعد میکنند.
آیا آزادیای که به مرگ ختم شود ارزش جنگیدن دارد؟
با این حال سناریوی بازی با تمام برجستگیهایش، بزرگترین نقطه قوت بازی نیست و بدون شک گیمپلی بزرگترین دستاورد استودیوی Obsidian در بازی Pillars of Eternity محسوب میشود. یکی دیگر از نقاط قابل توجه بازی که پس از دست یافتن کاراکتر اصلی به قدرت Watcher به دست میآید، توانایی ارتباط با ارواح و پی بردن به داستانهای مختلف زندگی آنهاست. سازندگان به رسم تشکر از حامیان خود در کمپین کیک استارتر، در گوشه و کنار محیط بازی NPCهایی را با نام آنها قرار دادهاند. این NPCها نقشی در پیشبرد داستان ندارند اما پس از ارتباط با روحشان داستانهای جالبی برای بازگو کردن دارند که شنیدنشان خالی از لطف نیست. با این حال یکی از بزرگترین دستاوردهای Obsidian در کنار توسعهی سیستم گیمپلی غنی بازی، طراحی سیستم انتخابهای گیمرهاست. دیالوگهای بازی Pillars of Eternity محدود به انتخابهای آبی و قرمز (مانند سری Mass Effect) نیست. تصمیمات کاراکترها هم تنها حول و حوش گزینههای کاملا سیاه یا کاملا سفید نمیچرخد. سیستم انتخابها در این بازی به معنای واقعی کلمه خاکستری است. هیچ تضمینی وجود ندارد که انتخابهای به ظاهر خوبتان جان و مال کسی را نجات دهد. این جا خبری از نجات تمام موجودات زنده و رسیدن به یک پایان خوش نیست. در بازی Pillars of Eternity حتی یک تصمیم به ظاهر خوب مانند نجات دورفهای محبوس در یک پناهگاه زیرزمینی در انتها میتواند به کشتار آنها توسط روستاییان ختم شود. در این میان انتخاب میان گزینه سیاه و سفید نیست. آیا آزادیای که در نهایت به مرگ ختم میشود، ارزش فدا کردن امنیت را دارد؟ سازندگان با قرار دادن دهها مورد این چنینی در بازی، قضاوت و انتخاب گیمرها را به چالش میکشند.
گرافیک بازی حرف چندانی در برابر عناوین سرآمد این سبک نداشته و صدالبته کسی از یک بازی ژانر نقشآفرینی کلاسیک انتظار خاصی هم ندارد. اصولا گیمرهای طرفدار این ژانر هم اهمیتی به جزییات گرافیکی فوق پیشرفته نمیدهند. تنها روان بودن گرافیک و دقت به طراحی هنری و رنگآمیزی محیطهای بازی برای آنان کافی است و الحق که بازی Pillars of Eternity هم روان است هم طراحی هنری بسیار جذابی دارد. بدون شک بزرگترین ایراد فنی بازی، لودینگهای بسیار طولانی و خستهکننده آن است که سازندگان طی این مدت آن را برطرف نکردهاند. به جرات میتوان گفت ده الی بیست درصد زمان گیمرها در صفحههای لودینگ سپری خواهد شد. چنین چیزی نخست غیرقابل باور به نظر میرسد اما در صورت تجربهی بازی متوجه آن خواهید شد.
در مبحث گیمپلی، بازی Pillars of Eternity بسیار خوب عمل کرده و حتی میتوان آن را در بین شاگرد اولهای این ژانر قرار داد. تاکتیک و استراتژی حرف اول را در گیمپلی بازی میزند و باید پیش از هر نبرد به درستی تجهیزات و جادوهای خود را آماده کرده و محل قرارگیری نیروهای خود را انتخاب کنید. سیستم لول آپ بازی تا حدی با دیگر عناوین نقشآفرینی تفاوت داشته و نیازمند اندکی یادگیری توسط بازیکنان است برهمین اساس باید دقت بیشتری برای لول آپ کردن تواناییها به خرج داد. بازی روشهای مختلفی را برای پیشبرد داستان در مقابل گیمرها قرار میدهد و آنها با پرورش تواناییها مرتبط میتوانند به هر نحوی که خود خواستند مراحل را پیش ببرند. به عنوان مثال حتی با استفاده از یک کاراکتر و مخفیکاری میتوان دشمنان بازی را پشت سر گذاشته و بازی را به اتمام رساند. در مقابل گزینهی «بهترین دفاع حمله است» هم در مقابل گیمرها قرار دارد و آنها با تشکیل یک تیم مجهز به سلاح گرم، جادو و شمشیر میتوانند هر جنبندهای که سر راهشان قرار گرفت را به دیار عدم بفرستند. لذا انتخابهای بازیکنان برای پیشروی در محیطهای مراحل بسیار متنوع بوده و همین ارزش تکرار بازی را بسیار بالا میبرد. با این وجود گیمپلی بازی هم خالی از ایراد نیست و بدون شک هوش مصنوعی همتیمیها گاه و بیگاه اعصاب بازیکنان را بهم خواهد ریخت. در بسیاری از مواقع، وقتی دستوری مانند اجرای جادوی بازیابی سلامتی یا فرار از موقعیت خطر را برای یکی از اعضای تیم صادر میکنید، یا به دستورتان عمل نمیکنند یا خیلی دیر آن را اجرا میکنند. موضوعی که شاید در مبارزات ساده چندان موجب خشم بازیکنان نشود اما در نبردهای نفسگیر و باس فایتها این مشکل به شدت خود را نشان میدهد و مطمئنا بارها بازیکنان را به دردسر خواهد انداخت
گیمپلی بازی Pillars of Eternity تنها محدود به گشت و گذار در نقشه و مبارزه با دشمنان نیست. با اندکی پیشروی در داستان کنترل یک قلعه متروکه به دستتان خواهد افتاد و پس از آن باید با صرف منابع، قلعه خود را تبدیل به یک دژ زیبا اما تسخیرناپذیر کنید. با پیشرفت قلعه و سر و سامان گرفتن آن، باید برای محافظت از آن در برابر راهزنان و لردهای حریص منطقه نگهبان و سرباز استخدام کرده و اعضای تیم خود را برای بررسی مشکلات مناطق اطراف یا سرکوب راهزنان به ماموریتهای مختلف اعزام کنید. بدون شک سیستم مدیریت قلعه در بازی Pillars of Eternity یک سیستم سرگرمکننده و اعتیادآور است که دیگر سازندگان عناوین مشابه میتوانند از آن به عنوان یک منبع الهام استفاده کنند.
در نهایت باید گفت بازی Pillars of Eternity یک عنوان جذاب برای طرفداران نقشآفرینی کلاسیک است و از همه مهمتر به خوبی روی سوییچ پورت شده و تجربه آن نه تنها عذاب آور نیست، بلکه بسیار هم جذاب و روان است. بدون شک موفقیت این بازی و اجرای روان آن روی سوییچ، دیگر سازندگان بازیهای این ژانر مانند Divinity را هم برای پورت کردن بازیهایشان روی نینتندو سوییچ ترغیب میکند.
- گیمپلی متنوع و درگیرکننده
- داستان عمیق
- سیستم انتخابهای خاکستری
- طراحی هنری جذاب
- موسیقی زیبا
- سیستم مدیریت قلعه
- لودینگهای بسیار طولانی
- هوش مصنوعی نسبتا ضعیف
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید