ما در یک انقلاب علمی-تخیلی و ترس روانشناختی در بازیهای ویدیویی قرار داریم
ارتقای ژانر
ذهن یک چیز بسیار آسان برای فریب دادن است. این ایده توسط تعداد زیادی از علوم روانشناسی پشتیبانی میشود و این صنعت برای ایجاد ترس روانشناختی در بازیهای ویدیویی و هیجانانگیز بودن آنها، برای حافظه ما برنامههایی ایجاد کرده است. پس در ادامه برای بررسی این موضوع همراه ما باشید.
ژانرهای ترسناک و تعلیقی به شدت به جوی تکیه میکنند که برای برهم زدن حواس یا فرار طبیعی مغز طراحی شده است، که اغلب بازیکن را به ترس از ناشناختهها که ترس شماره یک انسان هم به حساب میآید، وادار میکند. با گرفتن این دانش بنیادی از ترس روانشناختی در بازیهای ویدیویی و قرار دادن پیچیدگیهای روانشناختی بیشتر روی آن، تصمیمی است که به همان اندازه ددمنشانه ولی به همان اندازه هم جذاب و فریبنده است.اما به هرحال، توسعهدهندگان اخیراً در ساخت داستانهایی با روایات جالب و دارای عناصر ترسناک یا ناراحتکننده فراوان بسیار سخاوتمند بودهاند. بازیهایی که به آرامی به سراغ انتظارات شما میروند و خطوط داستانی شیطانی خود را در گوشههای تاریک از مکانهای وحشتآور، آشکار میکنند. این موارد فاصله زیادی از تصورات فانتزی اکشن و ماجراجویی معمولی ما دارند، اما حتی ما هم نمیتوانیم خود را از برخی از اتفاقات مهم در فضاهای ترس روانشناختی در بازیهای ویدیویی و علمی-تخیلی اخیر دور کنیم.
با نزدیک شدن به تابستان و برگزاری چندین همایش بازیهای ویدیویی که اخبار جدید و بهروزشدهای از بازیها ارائه دادهاند، شاهد افزایش چشمگیر استودیوها در تولید تعداد زیادی آثار جدید در قالب تعلیق و ترس روانشناختی در بازیهای ویدیویی، هستیم. با موفقیت تحسینشده بازیهایی مانند؛ Death Stranding، Alone in the Dark، Control، Returnal، Alan Wake 2 و دیگر آثار نسبتاً جدید و در راه، تغییر قابل توجهی به سوی کاوش در قلمرو علمی-تخیلی با محوریت داستانهای پیچیده و یا جاذبههای داستانمحور که بر ابتکارات ذهنباز تکیه دارند، مشاهده میشود. در حالی که هر یک از این آثار در نحوه ارائه حس ناراحتی و ترس روانشناختی در بازیهای ویدیویی بسیار متفاوت هستند، رویکردهای منحصربهفرد آنها به وحشت و ارائه داستانهای جذاب، در عین حال پیادهسازی عناصر گیمپلی خاص و جالب که قابلیت بازی مجدد و تشویق به دقت بازیکنان را فراهم میکنند که در حاشیههای روان انسان عمل میکنند، هر یک را به نوبه خود شایسته محبوبیتشان میکند.
اما بالاتر از همه، این آثار بهسادگی از جو و اتمسفر خود سرشار هستند، که ما معتقدیم همین ویژگی است که باعث موفقیت یا شکست یک بازی تعلیقی یا همراه با ترس روانشناختی در بازیهای ویدیویی میشود. برای مثال؛ بازی Alone in the Dark، با وجود اینکه در خارج از نقشآفرینی به عنوان یک بازی کارآگاهی به اندازهای که ذهن را به چالش بکشد نیست، اما در خلق هر صحنهای که بازیکن در آن حرکت میکند به صورت چشمگیری موفق عمل کرده و حالتی نوآر و شبحوار به آن بخشیده است. شخصیتهایی که ملاقات میکنید و از آنها بازجویی میکنید، با حالتی خاص و اضطرابآور، حس ناخوشایندی را تشدید میکنند. این حس با مناظر رویایی لیمینال مانندی که قهرمانان بازی در آنها قرار میگیرند، تکمیل میشود، بهطوریکه احساس میشود بازی در هر لحظه میتواند به چیزی بهطور ناخوشایند، فراطبیعی یا مستقیماً به ترس روانشناختی در بازیهای ویدیویی تبدیل شود. حفظ این تعادل ظریف بسیار دشوار است، اما به زیبایی انجام شده است. ترکیب این فضا با مقدار مناسبی از معماها و مبارزه با موجودات کابوسوار و لرزان، بازی Alone in the Dark را به نمونهای عالی از کیفیت بازیهای ترسناک اخیر تبدیل کرده که ما را برای بازیهای آینده که بیشتر بر این آثار گیجکننده و روانسوز تمرکز دارند، هیجانزده کرده است.
به طور خاص، بازیهای مانند؛ Dark Fracture، The Alters و Silent Hill 2 Remake قول میدهند که بازیکنان را در عناصر ترس روانشناختی در بازیهای ویدیویی که همگی به آنها علاقهمند شدهایم، همراه با جنبههای علمی-تخیلی از فناوریهای مبهم یا آیندهنگر، موجودات زنده، محیطها و… غرق کنند. اگرچه بازی Silent Hill دارای تاریخچهای تثبیتشده و طرفداران وفاداری است، اما بازیهای Dark Fracture و The Alters جدید هستند و با داستانهای کاملاً تازه و صفحات پاک برای تحت تاثیر قرار دادن، وارد میدان شدهاند. با اینکه همه این آثار جذابیت خاص خود را دارند، کنجکاوی ما هر بار که اطلاعات جدیدی درباره بازی The Alters میبینیم، برانگیخته میشود. وقتی این بازی معرفی شد، برای 15 ثانیه شک داشتیم و فکر میکردیم که موضوع آن شبیه به بازی Death Stranding است، با وجود رهرویی تنها که از میان زمینهای خصمانه و موانع غیرقابلگذری که سفر او را دشوارتر میکنند، عبور میکند. اگرچه بازی Death Stranding به نوبه خود یک بازی شگفتانگیز است، اما ما چندان مشتاق نیستیم که فرمول آن کپی شود، بهویژه با توجه به گستردگی امکاناتی که ژانر علمی-تخیلی و ترس روانشناختی در بازیهای ویدیویی ارائه میدهد.
سپس، زمانی که دیدیم فرضیات اولیهمان کاملاً اشتباه بودند، بسیار خوشحال شدیم. تنها و گرفتار در سیارهای با باران و رعد و برق بیوقفه، با صخرههای سنگی و درههای تاریک، تریلر معرفی بازی The Alters بلافاصله ما را جذب خود کرد و بهسادگی ما را در آن جو غنی و ترسناک که مشتاقانه دنبال میکنیم، غرق کرد. تضاد مرکزی داستان که قهرمانی در تلاش برای فرار از جو مرگبار سیاره با نگه داشتن یک سفینه دایرهشکل در حال کار کردن کافی است، که این خود فقط با کمک خدمه کامل سفینه ممکن است. گویی این موضوع به اندازه کافی جذاب نبود، چرا که قهرمان داستان کمک خود را به صورت احضار نسخههای مختلفی از خود در طول زمانهای مختلف پیدا میکند، جایی که او تصمیمات کلیدی متفاوتی در زندگیاش گرفته که او را به مسیرهای کاملاً متفاوتی هدایت کردهاند. اکنون او باید روابط بین فردی و درونفردی خدمه (شاید هم تنها خودش) خود را مدیریت کند، در حالی که همواره با خطر واقعی خارج از سفینه نیز مواجه است. این دو تضاد مرکزی به تنهایی به اندازهای پیچیده هستند که میتوانند به عنوان طرح داستانی دو بازی جداگانه مطرح شوند، اما در اینجا به شکلی مناسب ترکیب شدهاند که با یکدیگر تداخل ندارند. این یک ایده بینهایت اصیل است. واقعاً، نمیتوانیم بگویم تاکنون با چیزی شبیه به این برخورد کردهایم.
اینها تنها چند نمونه از بازیهای باکیفیتی هستند که برای انتشار در سال 2024 برنامهریزی شدهاند. پس از سالهایی که بازیکنان در شبکههای اجتماعی به عنوان دورهای نسبتاً خشک برای بازیهای انحصاری در کنسولهای Xbox Series X و PS5 شناختهاند، آثار آینده تابستانی در ژانرهای علمی-تخیلی و ترس روانشناختی در بازیهای ویدیویی، قصد دارند بهتنهایی با این ادعا مبارزه کنند.
حال به نظر شما این گونه از سبک علمی-تخیلی و ترس روانشناختی در بازیهای ویدیویی، چقدر میتواند ماندگار و یا دارای ایدههای جدید باشد؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید