با گذشت چند دهه از تولید سهگانههای نخست جنگ ستارگان (Star Wars)، برخی از جزییات این فرنچایز برای طرفداران همچون یک معما باقی مانده و حل نشده است. از همین رو، کهکشان خیلی، خیلی دور به میدان جنگ طرفداران استار وارز تبدیل شده تا با یکدیگر به بحث و جدل دربارهی این نکات مبهم بپردازند. جورج لوکاس (George Lucas) در کتاب The Star Wars: Archive که به تازگی به ویترین کتابفروشیهای انگلستان اضافه شده، به شفافسازی این مباحث جنجالی پرداخته و یک بار برای همیشه به برخی منازعات طرفداران پایان داده است. در این مقاله قرار است به چند سوال مهم جنگ ستارگان از زبان جورج لوکاس پاسخ دهیم و شما را از ابهام نجات دهیم. با سرگرمی همراه باشید.
سرانجام دارث ماول
دارث ماول (Darth Maul) یکی از محبوبترین شخصیتهای سوی تاریک نیرو در دنیای جنگ ستارگان است؛ شخصیتی که حتی از وسط تکه شدن نیز نتوانست او را از پا در بیاورد. میدانیم که هرچند دارث ماول در The Phantom Menace از اوبی-وان کنوبی (Obi-Wan Kenobi) شکست خورد و به ظاهر کشته شد، این پایان کار برای این سیث (Sith) قدرتمند نبود و در برخی آثار استار وارزی دیگر نظیر سریال The Clone Wars نیز شاهد حضور او بودیم. در ادامه دارث ماول نقش بسیار بسیار مهمی در عصر جنگهای کلونی ایفا کرد و از مهمترین شخصیتهای سریال The Clone Wars محسوب میشد. اما اهمیت دارث ماول تنها به عصر جمهوری منحصر نمیشود و با استناد به سخنان جورج لوکاس در کتاب The Star Wars: Archive که به حواشی پیشدرآمدهای جنگ ستارگان میپردازد، قبل از خرید لوکاسفیلم (Lucasfilm) توسط دیزنی (Disney) در سال ۲۰۱۲، قرار بوده که دارث ماول آنتاگونیست اصلی سهگانهی دنباله باشد و پس از سقوط امپراطوری، تبدیل به رهبر سوی تاریک نیرو شود. همچنین قرار بوده که در کنار دارث ماول، دارث تالون (Darth Talon) که پیشتر با او در کمیک بوک Star Wars: Legacy آشنا شدیم نیز در سهگانهی دنباله حضور داشته باشد و به نوعی تبدیل به دارث ویدر (Darth Vader) سهگانهی جدید شود. این خط داستانی پس از خریدن لوکاسفیلم، توسط دیزنی کنار گذاشته شد و سهگانهی دنباله با حضور شخصیتهای قدیم و جدید استار وارز از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ اکران شد. این سهگانه هرچند توانست نزد منتقدان عملکرد خوبی از خود به یادگار بگذارد، آنطور که باید جای خود را در قلب برخی از طرفداران پیدا نکرد و جامعهی طرفداری استار وارز را به دو قسمت تقسیم کرد.
اهمیت پرنسس لیا
دارث ماول تنها شخصیتی نیست که در سهگانهی دنبالهای که جورج لوکاس قرار بود بسازد، نقش مهمی ایفا میکرد. پرنسس لیا (Princess Leia) که یکی از سه ضلع محبوب سهگانهی اصلی بود، قرار بود پروتاگونیست اصلی سهگانهی دنباله نیز باشد. پرنسس لیا که دختر آناکین اسکایواکر/دارث ویدر است، در سهگانهی اصلی نقش بسیار پررنگی داشت. به گفتهی جورج لوکاس، پرنسس لیا با بازی کری فیشر (Carrie Fisher) و لوک اسکایواکر (Luke Skywalker) با بازی مارک همیل (Mark Hamill) شخصیتهای اصلی سهگانهی دنبالهی مد نظر او بودند. جورج لوکاس دربارهی داستان سهگانهی دنباله میگوید که قرار بوده لوک و لیا نسل جدیدی از محفل جدای تربیت کنند و در این بین با دارث ماول و دارث تالون روبرو شوند. در ادامهی داستان، لیا با پیروزی بر دارث ماول، جمهوری را باری دیگر بنا کند و در آخر به عنوان فرد برگزیده (The Chosen One) شناخته شود. هرچند در سهگانهی سیکوئل دیزنی نیز لوک و لیا نقش مهمی ایفا کردند، تمرکز داستان بر شخصیت ری (Rey) بود و ستارههای قدیمی جنگ ستارگان به عنوان شخصیتهای فرعی در داستان حضور داشتند. سهگانهی دیزنی که بدون هیچ دخالتی از سوی جورج لوکاس ساخته شد، تا حدودی اتحاد طرفداران جنگ ستارگان را از بین برد و در عین محبوبیت، مخالفان زیادی نیز به همراه داشت، چرا که برخی از طرفداران قدیمی استار وارز عقیده دارند که اگر جورج لوکاس ایدههای خود را برای آن نهایی میکرد، به مراتب سهگانهی منسجمتری از دنبالهی حماسهی اسکایواکر شاهد بودیم.
ماهیت ویلز
طرفداران سرسخت و قدیمی استار وارز میدانند که حماسهی اسکایواکر در واقع بخشی از کتاب Journal of the Whills است که در دنیای جنگ ستارگان، حکم یک کتاب مقدس و الهی را دارد. این کتاب توسط محفلی نوشته شده تا به وقایع مهم تاریخ کهکشان خیلی، خیلی دور بپردازد و به نوعی تاریخ رسمی آن را به نگارش دربیاورد. هرچند نکته به این مهمی توسط جورج لوکاس و دیزنی به دفعات گفته و تایید شده، تا کنون هیچ صحبتی از ماهیت ویلز (Whills) در فیلمهای استار وارز نشده است. بنا به گفتهی جورج لوکاس، خالق جنگ ستارگان در ابتدا قصد داشته در سهگانهی پیشدرآمد به صورت کامل به چیستی و ماهیت ویلز بپردازد و آن را برای طرفداران شرح دهد، اما پس از اکران نه چندان موفق اولین قسمت، از انجام اینکار پشیمان شده است. به اینصورت، یکی از مهمترین ابهاماتی که تا کنون به آن پاسخ داده نشده، ماهیت ویلز است. اما ویلز چیست و چرا آنقدر برای دنیای استار وارز اهمیت دارد؟
در کهکشان خیلی، خیلی دور، ویلز موجوداتی تک سلولی هستند که رابطهی عمیقی با موجودات میدیکلورین (Midi-Chlorian) دارند و به نوعی به این موجودات دستور میدهند و آنان را به سمت هدفی سوق میدهند. میدی-کلورین موجودی میکروسکوپی اما هوشمندی است که در آغاز هستی حیات را به شیوهای که میشناسیم به وجود آورده و به تعداد فراوان در هر فرد یافت میشود. این موجودات در ادامه با اولین سلولهای زنده ترکیب شدند و در حال حاضر به میزان متغیر در ساختار سلولهای موجودات زنده وجود دارند. این موجودات بسیار ریز به عنوان رابطی بین نیرو و موجودات زنده عمل میکنند و دسترسی نیرو را برای موجودات راحت میکنند و میتوان گفت هر موجودی که میدی-کلورین بیشتری در خود داشته باشد، نسبت به نیرو حساسیت بیشتری دارد. آناکین اسکایواکر در نتیجهی دستور موجودات ویلز به میدیکلورینها به وجود آمده و متولد شده است. اگر بخواهیم تعریف سادهتری از ویلز ارائه دهیم، میتوانیم آن را خدای دنیای جنگ ستارگان بنامیم؛ چرا که هستی و نیستی موجودات و جهان استار وارز به آن وابسته است.
پدر آناکین اسکایواکر
از همان اولین سکانسهای آناکین اسکایواکر (Anakin Skywalker) در سری فیلمهای جنگ ستارگان، هویت پدر این شخصیت به یکی از پربحثترین موضوعات طرفداران استار وارز تبدیل شد؛ پدری که هیچگاه وجود نداشت و منظور از این عبارت، خالق آناکین اسکایواکر است؛ چرا که همانطور که در The Phantom Menace نیز شاهد بودیم، آناکین اسکایواکر پدری ندارد و خودبخود به وجود آمده است. چگونگی تولد دومین اسکایواکر یکی از بزرگترین ابهامات دنیای استار وارز است. اگر از طرفداران پر و پا قرص این فرنچایز هستید، میدانید که آثار تولید شده در این مجموعه، به دو بخش کنون (Canon) و لجندز (Legends) تقسیم میشوند؛ کنون همان دنیای اصلی فیلم، سریال، بازی، کمیک بوک، رمان و تولیدات تحت امتیاز دیزنی است و لجندز، همان تولیدات جداگانهی مخصوص طرفداران و ناشران مستقل است که در دنیای اصلی استار وارز قرار ندارند.
هویت خالق آناکین اسکایواکر در لجندز به نوعی به دارث پلیگیوس (Darth Plagueis) مربوط میشود و بسیاری از طرفداران دنیای لجندز استار وارز، این دارث قدرتمند را خالق آناکین اسکایواکر میدانند. همچنین بسیاری نیز تحت تاثیر یک تئوری بسیار قدیمی که اذعان دارد دارث سیدیوس (Darth Sidious) پدر آناکین اسکایواکر است، هنوز به این عقیده پایبندند. اما چنین تئوریهایی حقیقت ندارند و کمپانی دیزنی پس از خرید لوکاسفیلم، رسما تایید کرد که آناکین اسکایواکر از همنشینی میدیکلورینها خلق شده و ربطی به هیچیک از این اربابان تاریکی ندارد. جورج لوکاس نیز در جریان یکی از مصاحبههای خود ضمن رد این تئوری، میگوید که در فیلمنامهی ابتدایی Revenge of the Sith که در آن آناکین اسکایواکر به دارث ویدر تبدیل میشود، قرار بوده مشخص شود که دارث سیدیوس خالق او بوده است، به اینصورت که دارث سیدیوس با دست بردن در ساختار میدیکلورینها و هدایت آنان، باعث به وجود آمدن آناکین اسکایواکر شده است.
دردسرهای ساخت پیشدرآمد
استودیوی فاکس قرن بیستم (20th Century Fox) از همان اولین ایدههای ساخت یک سهگانهی پیشدرآمد با جورج لوکاس موافقت و خیال خالق جنگ ستارگان را از بابت مقدمات تولید پیشدرآمد راحت کرده بود. اما این قضیه تا جایی صدق میکرد که ایدههای این سهگانه صرفا در حد یک ایده مطرح شده بود و زمانی که جورج لوکاس جزییات The Phantom Menace را با سران این استودیوی بزرگ درمیان گذاشت، با مخالفت زیادی روبرو شد. «تو فرنچایز رو نابود میکنی، تو همهچیزو بهم میریزی»؛ اینها عباراتی بودند که جورج لوکاس به دفعات از سران لوکاسفیلم و فاکس قرن بیستم میشنید. جورج لوکاس تشریح میکند که وقتی جزییات اولین قسمت از سهگانهی جدید خود را با بقیه در میان گذاشت، به بقیه خاطر نشان کرد که قرار است فیلمی بسازد که هیچکس میلی به تماشای آن ندارد، اما ساخت آن را واجب میبیند. این اتفاق هم افتاد و The Phantom Menace عملکرد بسیار ضعیفی نزد طرفداران از خود به یادگار گذاشت؛ عملکردی که موجب شد بسیاری از طرفداران، این فیلم را بدترین قسمت از نهگانهی حماسهی اسکایواکر بدانند. هرچند، The Phantom Menace در گیشه عملکرد بسیار خوبی داشت و به یکی از پرفروشترین فیلمهای سال تبدیل شد و چراغ سبز ساخت قسمتهای بعدی را نیز از سوی استودیو دریافت کرد.
گریدو یا هان سولو؟
یکی از جنجالیترین سکانسهای حماسهی اسکایواکر مربوط به یکی از اولین سکانسهای هان سولو (Han Solo) در استار وارز است؛ سکانسی که او را در حال مذاکره، یا بهتر است بگویم مناقشه با گریدو (Greedo) میبینیم که در نهایت به تیراندازی به سمت یکدیگر منجر میشود و هان سولو با یک تیر گریدو را میکشد. اما جنجال این سکانس چیست؟ از ۱۹۷۷ که A New Hope اکران شد، بسیاری از طرفداران بر این باور بودند که در تیراندازی بین این دو شخصیت، هان سولو اول شلیک کرده، در حالی که بسیاری نیز این باور بودند که چنین کاری از سمت یکی از شخصیتهای مثبت داستان بازتابی بسیار منفی دارد و بعید است که هان سولو ابتدا شلیک کرده باشد. کتاب The Star Wars: Archive با نقل قولی از جورج لوکاس به این بحث طرفداران جنگ ستارگان برای همیشه پایان میدهد. به نقل از جورج لوکاس، دلیل مبهم بودن سکانس تیراندازی این دو شخصیت این بوده که خود طرفداران به این نتیجه برسند که هان سولو یک قاتل بیرحم نیست و قطعا گریدو بوده که ابتدا شلیک کرده است. هان سولو نیز برای دفاع از خود، گریدو را از بین میبرد.
ایدههای عجیب برای آناکین اسکایواکر
کتاب The Star Wars: Archive که از سمت انتشارات Taschen عرضه شده، به قدری کانسپت آرت در خود جای داده که میشود با آن چند فیلم استار وارز دیگر نیز تولید و منتشر کرد. اما یکی از عجیبترین کانسپت آرتهای این کتاب، آناکین اسکایواکر فیلم Revenge of the Sith را به صورتی به تصویر میکشد که اگر از آن استفاده میشد، ممکن بود نتوانیم اسم فرنچایز را درست تشخیص بدهیم و خود به خود یاد فرنچایز مد مکس (Mad Max) بیفتیم. این کانسپت آرت که توسط آیان مککیگ (Ian McCaig) طراحی شده، آناکین اسکایواکر را با لباسی پاره پوره و تا حدی برهنه تجسم میکند. اما عجیب بودن این تصویر از آناکین اسکایواکر اینجا به پایان نمیرسد و مدل موی این شخصیت در این کانسپت آرت، ذهنمان خودبهخود سمت حال و هوای دههی هفتاد و شخصیت تراویس بیکل (Travis Bickle) فیلم Taxi Driver میرود. به نقل از جورج لوکاس، این کانسپت آرت یکی از نهاییترین طرحهای این شخصیت بوده که خوشبختانه کنار گذاشته شد.
تغییر خط داستانی هان سولو
در سال ۲۰۱۸، طرفداران هان سولو پس از چندین سال انتظار سرانجام به آرزوی خود رسیدند و شاهد اکران فیلم انحصاری این شخصیت تحت عنوان Solo: A Star Wars Story بودند؛ فیلمی که عملکرد به نسبت خوبی از خود به جای گذاشت و با وجود استفاده از بازیگری جز هریسون فورد (Harrison Ford) برای هان سولو، به محبوبیت زیادی دست پیدا کرد. جالب است بدانید که یکی از اولین ایدههای جورج لوکاس برای این شخصیت این بوده که حتی خیلی قبلتر از اتفاقات فیلم Solo، در جریان فیلم Revenge of the Sith از او رونمایی شود و پای هان سولو به دنیای استار وارز باز شود. جورج لوکاس میگوید که در ابتدا برنامه داشته که هان سولو را یک یتیم در سیارهی کاشیک (Kashyyyk) معرفی کند که از همان ابتدا با چوباکا پرورش یافته و در جریان دستور 66 (Order 66) علیه امپراطور مبارزه میکند. در نهایت این ایده کنار گذاشته شد؛ چرا که جورج لوکاس عقیده داشت این حرکت به شخصیتپردازی هان سولو ضربه میزند و به محوبیتش خدشه وارد میکند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید