بررسی عواملی که ارن را به سمت تاریکی هدایت کرد
دلایلی که ارن را به یک شخصیت منفور تبدیل کرد
در آغاز حمله به تایتان، ارن یگر به عنوان قهرمان اصلی داستان ظاهر میشود. پس از نابودی محل سکونتش، او به امید ریشه کن کردن تایتانها به سپاه بررسی پیوست. متاسفانه ارن موفق نشد در جایگاه قهرمان اصلی باقی بماند. ارن به یک ضد قهرمان تبدیل و به سمت تاریکی هدایت شد. این مسیر به گونهای ادامه یافت که در انتهای داستان مانگا مذکور از ارن به عنوان شخصیت شرور داستان یاد شد.
علاوه بر این، تصمیم نهایی ارن، تمام بشریت را به خطر انداخت و دوستانش را مجبور کرد تا علیه او بجنگند. برخلاف میل باطنی افرادی مانند میکاسا و آرمین مجبور شدند ارن را پس از شروع Rumbling شکست دهند و اکثر جمعیت جهان را از بین ببرند. اگرچه این یک پیچش داستانی غیرمنتظره به نظر میرسید، اما علائم هشدار دهنده متعددی وجود داشت که موجب شد ارن در نهایت به تاریکی فرو رود.
آگاهی از آینده از جمله عوامل دگرگونی ارن تلقی میشود
از آنجایی که هیستوریا خون سلطنتی دارد و ارن تایتان بنیانگذار را به ارث برده است، زمانی که دست او را بوسید آینده را دید. او پس از دیدن هیولایی که چند سال دیگر به آن تبدیل خواهد شد، وحشت کرد، زیرا میدانست که نمیتواند جلوی آن را بگیرد. این یکی از بزرگترین عوامل موثر در سقوط ارن بود. ارن شخصی را که در آینده میدید تحقیر کرده و ناامیدانه سعی میکرد راه حل دیگری پیدا کند.
متأسفانه، ریسمان قرمز سرنوشت حکم کرد که تنها پایان داستان ارن تبدیل شدن او به بزرگترین دشمن جهان است. دانستن آینده بزرگترین پشیمانی ارن شد، به همین دلیل بود که او خود را از طریق تایتان موسس برای همه دوستانش توضیح داد. به گفته او، ارن چارهای جز به راه انداختن یک آخرالزمان جهانی نداشت، چرا که حداقل میخواست الدیاییها آزاد شوند. با این حال، ارن همچنین پذیرفت که باید خود را برای محافظت از دوستانش قربانی کند.
آگاهی از اینکه مارلیها هرگز خواستار آتشبس نبودند ارن را خشمگین ساخت
ارن تقریبا مطمئن بود که مارلی به هیچ بحثی در مورد صلح احتمالی با پارادیس پاسخ نمیدهد، چه رسد به پیشنهادهای دوستی. او به لیبریو در مارلی رفت تا حقوق خود را ثابت کند. فستیوال لیبریو توسط ویلی تایبور میزبانی میشد که مخفیانه حاضر بود خود را قربانی کند تا بقیه جهان را علیه الدیاییها برگرداند. همانطور که ویلی تایبور اعلام کرد که جنگ در پارادایس آغاز شده است، ارن به فرضیات خود مطمئن شد و به سرعت به تجمع حمله کرد.
اگر این کار را نمیکرد، مرگ تایبور امکان داشت بیهوده باشد، اما ارن همچنین مطمئن بود که مارلی به هر حال نقشه جنگی را اجرا خواهد کرد. همانطور که گفته شد، تصمیم ارن برای ایجاد ویرانی در لیبریو باعث شد که او در مارلی و همچنین کشورهای دیگر منفورتر شود. تقریباً مثل این بود که او عمداً تایبور، تایتان چکش جنگی و افراد بیگناه بیشماری را فقط برای تحریک جنگ به قتل رساند.
ارن تصمیم گرفت با زیک همکاری کند
او مخفیانه با زیک ملاقات کرد. با این حال، ارن مانند یک برادر دلسوز عمل کرد تا او را فریب دهد. زیک قصد داشت با جلوگیری از گسترش نسل نژاد الدیان، به خواسته نژاد پرستانه خود برسد. این احتمالا بهترین گزینه با توجه به منافع جهان محسوب میشد، اما ارن بیشتر روی نجات پارادایس متمرکز بود. در نتیجه، او وانمود کرد که با ایدههای زیک موافق است و او را یاری کرد. این به ارن اجازه داد تا وقتی بالاخره وارد مختصات شدند، Rumbling را شروع کند. اگر زیک در مورد ارن محتاطتر بود، میتوانست به همه چیزهایی که برای آن تلاش میکرد دست یابد، و در نهایت ارن ۸۰ درصد از جمعیت جهان را از بین نمیبرد.
طرفداران ارن را بیشتر از قبل به سمت تاریکی سوق دادند
هنگامی که داوطلبان ضد مارلیان به پارادایس رسیدند، در ابتدا همه در مورد همکاری با آنها تردید داشتند. آنها اجازه ندادند ارن هر جایی نزدیکشان باشد. با این حال، ارن و یلنا در نهایت با هم آشنا شدند و اولی را به زیک نزدیکتر کردند. در همان زمان، ارن و فلوخ مخفیانه با هم متحد شدند تا یگریست ها را تشکیل دهند، دولت پارادیس را سرنگون کنند و طرح نهایی را آغاز کنند.
او به سپاه پشت کرد و از اینکه همه چیز را از هم بپاشد، بیتاب بود. با این حال، همه چیز را در نظر بگیریم، بخشی از عوامل شروریت ارن تقصیر یگریستها است که تعصب عمدی آنها مستقیماً به Rumbling منجر شد. با این وجود باقیمانده یگریستها تا سالها بر سیاست پارادایس تأثیر خواهند گذاشت.
ارن از عاقبت اعمال خود آگاه بود
رویای کودکی ارن برای سفر به فراسوی دیوارها و دیدن اقیانوس، دیدگاه اصلی او از آزادی بود که به طرز بیرحمانهای توسط حقیقت جهان در هم شکست. در سوی دیگر دریای درخشانی که او همیشه آرزویش را داشت، مارلی بود، ملتی از مردمی که به ظلم، شکنجه و کشتار الدیان شهرت داشتند، و به عنوان نمونهای از مهمترین اقدام آنها میتوان به اینکه بسیاری از الدیاییها را به تایتان تبدیل کرده و در پارادیس رها کردند اشاره کرد.
او میتوانست مبارزه با ناگزیر بودن سرنوشت را انتخاب کند، حتی اگر به معنای نابودی پارادایس باشد. با این حال، ارن نمیتوانست احتمالی را که در آن بتواند به پارادایس کمک کند و همچنین در چشم جهانیان یک چهره بیطرف باقی بماند، را عملی سازد. او قبلاً پیشبینی کرده بود که دوستانش باعث مرگ او میشوند، که این درک او را بیشتر به سمت هدف نهایی خود سوق داد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید