نقد فیلم Rebel Moon
1%
  • 0/10

نقد فیلم Rebel Moon – ماه سرکش

همان همیشگی لطفاً!

نقد فیلم Rebel Moon – ماه سرکش ۱ ۰۵ دی ۱۴۰۲ بررسی فیلم‌های خارجی کپی لینک

در نقد فیلم Rebel Moon قصد داریم ببینیم دستپخت جدید زک اسنایدر، فیلمساز مشهور آمریکایی، قادر است اثری جذاب باشد و مخاطب را برای مدتی سرگرم کند یا خیر.

تقریباً همزمان با آغاز فرنچایز DC Extended Universe، زک اسنایدر ایده‌ای که برای قسمت جدید مجموعه فیلم‌های جنگ ستارگان (Star Wars) داشت را برای لوکاس فیلم ارائه داد؛ ایده‌ای که بنا به دلایلی مورد پذیرش قرار نگرفت. فیلمساز آمریکایی در ادامه سعی کرد ایده‌اش را با همکاری وارنر جلوی دوربین ببرد اما اینبار هم به در بسته خورد. اسنایدر که دست بردار نبود، نهایتاً توانست توجه نتفلیکس (Netflix) را به ایده‌اش جلب کرده و بودجه‌ای ۱۶۶ میلیون دلاری را برای ساخت دریافت کند.

فیلم Rebel Moon را می‌توان نسخه بزرگسالانه جنگ ستارگان دانست که در آن خبری از شوخی‌های گاه و بیگاه شخصیت‌ها نبوده و لحن قصه هم بسیار تاریکتر است. داستان در یک قمر به نام ولدت روایت می‌شود که ساکنان آن مردمی کشاورز پیشه بوده و بی‌خبر از همه جا به زندگی ساده خودشان چسبیده‌اند. شرایط با ورود نیروهای ظالم و ستمگر مادرولد (یک امپراتوری تمامیت خواه) بهم ریخته و ساکنان ولدت دست به دامان یک غریبه به نام کورا می‌شوند. او باید به اقصی نقاط مختلف کهکشان سفر کرده و گروهی را برای مقابله با ارتش مادرولد دور هم جمع کند.

نقد فیلم Rebel Moon
کورا، از معدود نقاط قوت فیلم

اولین چیزی که از همان ابتدا توجه‌ها را به خود جلب می‌کند، شباهت‌های غیرقابل انکار فیلم Rebel Moon به جنگ ستارگان است. نکته جالبتر اینجاست که زک اسنایدر (Zack Snyder) هیچ تلاشی برای مخفی کردن الهامگیری‌هایش نمی‌کند، انگار که دوست دارد مخاطب  بداند اصلی‌ترین منبع الهامش چه فرنچایزی بود. نام کامل Rebel Moon – Part One: A Child of Fire بوده که کاملاً برگرفته از نحوه نامگذاری فیلم‌های جنگ ستارگان است. همچنین در ابتدای فیلم و قبل از اینکه با شخصیت‌ها ملاقات داشته باشیم، شاهد توضیحاتی درباره جهان داستانی هستیم؛ روشی که در فیلم‌های جنگ ستارگان برای معرفی جهان داستانی استفاده می‌شد.

اولین چیزی که از همان ابتدا توجه‌ها را به خود جلب می‌کند، شباهت‌های غیرقابل انکار فیلم Rebel Moon به جنگ ستارگان است. البته شباهت‌ها به همین دو مورد خلاصه نمی‌شود. ربات جیمی و شخصیت کای بترتیب ربات سی ۳ پی او و هان سولو را یادآوری کرده و حتی شخصیت منفی داستان، مافوق خود را «استاد» صدا می‌زند. به این موارد باید شمشیرهای نورانی نمسیس و صدای سلاح‌های گرم را اضافه کرد که در همان نگاه اول ذهن را به سمت جنگ ستارگان سوق می‌دهند. البته الهامگیری از جنگ ستارگان را نباید یک نقطه ضعف دانست؛ زیرا زک اسنایدر هر کدام از این‌ها را مقداری تغییر داده تا هویت مستقلی داشته باشند.

در فیلم‌هایی که اتفاقات حول محور گروهی از شخصیت‌ها چرخیده و تم اصلی قصه، رسیدن به رستگاری است، دو چیز اهمیت بسیار بالایی دارد: شخصیت پردازی اعضای گروه و نمایش تعامل میانشان. ماه سرکش متاسفانه در هر دو حوزه می‌لنگد. شخصیت اصلی که کورا بوده، به خوبی و بواسطه فلش بلک‌هایی برای مخاطب معرفی شده و می‌فهمیم چرا به چنین فردی تبدیل شده است اما فیلم در معرفی دیگر اعضای گروه کاملاً ضعیف عمل می‌کند. نهایتاً دو جمله درباره سرگذشتشان می‌شنویم و از همه مهمتر، خیلی ساده و بدون شرط و شروط خاصی درخواست کورا برای جنگیدن علیه مادرورلد را می‌پذیرند، انگار نه انگار سرنوشت شومی در انتظارشان است! همچنین بهتر است درباره تصمیم احمقانه یکی از شخصیت‌ها در نبرد پایانی صحبت نکنیم!

دیگر نقطه ضعف، به فاش کردن سرگذشت کورا در مصاحبه‌ها و آیتم‌های تبلیغاتی مربوط می‌شود. نه تنها دست اندرکاران پروژه درباره کورا صحبت کردند، بلکه تریلرها و تیزرها به وضوح همه چیز را به نمایش گذاشتند. همین موضوع هم باعث شده بود قبل از اینکه پای تماشای فیلم Rebel Moon بنشینم، بدانم شخصیت اصلی داستان کیست و چرا در ولدت سکونت دارد. افشای گذشته کورا در طول خودِ فیلم می‌توانست یکی از غافلگیری‌های بزرگ داستان باشد.

زک اسنایدر در مصاحبه‌های خود بارها و بارها گفته بود ساخت یک جهان داستانی غنی (Worldbuilding)، یکی از اولویت‌هایش بوده و همین موضوع هم باعث شده فیلم را به دو قسمت تقسیم کند. متاسفانه او چندان در رسیدن به هدفش موفق نبوده است. در طول تماشای فیلم همراه با شخصیت‌های داستان به لوکیشن‌ها و سیاره‌های مختلفی سفر می‌کنیم که هر کدام چه از لحاظ ظاهری، پوشش و سبک زندگی ساکنان تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند. با این حال، گمان نمی‌کنم وقتی پخش تیتراژ انتهایی آغاز می‌شود، مخاطب حتی اسم یکی از آن‌ها را به خاطر آورد.

دلیلش واضح است: هیچ کدام از سیاره‌ها و لوکیشن‌هایی که زک اسنایدر و همکارانش در فیلم Rebel Moon به تصویر کشیده‌اند، علی‌رغم متفاوت بودن ویژگی متمایزکننده‌ای در خود ندارند. به بیان دقیقتر، هر آنچه در اینجا می‌بینیم، نمونه مشابهش را در آثار دیگر دیده‌ایم. همین موضوع هم باعث شده تلاش اسنایدر چندان نتیجه بخش نباشد. فیلم‌های زک اسنایدر در هر چه ضعف داشته باشند، در زمینه جلوه‌های بصری درخشان هستند.

فیلم‌های زک اسنایدر در هر چه ضعف داشته باشند، در زمینه جلوه‌های بصری درخشان هستند. البته این جمله را نباید «عدم وجود نقطه ضعف» تفسیر کرد. فیلمساز آمریکایی که اینبار هم شخصاً وظیفه فیلمبرداری را بر عهده داشت، برای ضبط صحنه‌ها از لنز Canon Dream استفاده کرده و همین موضوع باعث شده پس زمینه برخی نماها به دلیل عمق میدان کم تار دیده شوند. این ویژگی به شخصه برای من خوشایند نبوده و باعث می‌شود از تماشای فیلم لذت نبرم. همچنین در یکی از نماها، استفاده از جلوه‌های کامپیوتری تو ذوق زده و کاملاً می‌توان دکور را از پس زمینه کامپیوتری جدا کرد.

زک اسنایدر علاقه شدیدی به اسلوموشن یا صحنه آهسته داشته و از این تکنیک به دفعات در فیلم ماه سرکش استفاده کرده است. راستش را بخواهید، کم مانده یک شخصیت جلوی دوربین آب بخورد و او چنین رویدادی را بصورت صحنه آهسته نشان دهد! اگر زیاده روی در صحنه آهسته را نادیده بگیریم، صحنه‌های اکشن به شکلی عالی اجرا شده و بعید می‌دانیم کسی باشد که از تماشایشان لذت نبرده و هیجان زده نشود. در ضمن، از میان ستاره‌های پرتعداد تیم بازیگری، سوفیا بوتلا (Sofia Boutella) و اد اسکرین (Ed Skrein) بدون شک بهترین عملکرد را داشته‌اند.

سوفیا بوتلا بخوبی توانسته یک شخصیت مونث قوی و در عین حال شکسته و آسیب پذیر را بطرز قابل باوری جلوی دوربین به تصویر بکشد. اد اسکرین هم در نمایش یک دریاسالار بی رحم که یادآور افسران آلمان نازی است، کم نقص عمل کرده است.

فرض کنید به رستورانی رفته‌اید که زک اسنایدر سرآشپزش است. اینبار و برخلاف دفعات پیشین عبارت «همان همیشگی، البته با چاشنی جنگ ستارگان و هفت سامورایی لطفاً!» را به گارسون می‌گویید. چیزی که پس از مدتی روی میزتان قرار می‌گیرد، فیلم Rebel Moon است. طرفداران اسنایدر بدون شک از تماشایش لذت برده و احتمالاً شبکه‌های اجتماعی را با تحسین‌هایشان پر خواهند کرد. دیگر مخاطبان هم اگر فیلم‌های پیشین این فیلمساز برایشان سرگرم کننده بوده، می‌توانند بعنوان یک گزینه نه چندان اولویتدار به آن نگاه کرده و در فرصت مناسب به سراغش بروند. 


5 متوسط
فیلم‌هایی مثل Rebel Moon که قصه‌ای نصف و نیمه را در خود جای داده‌اند، باید به مخاطب دلیلی بدهند تا قسمت دوم را هم ببینند. متاسفانه این اثر قادر نیست کاری کند که شخصیت‌های داستان برای مخاطب اهمیت پیدا کرده و برای پی بردن سرنوشتشان بازگردد.
  • عملکرد کم نقص تیم بازیگری بخصوص سوفیا بوتلا و اد اسکرین
  • صحنه‌های اکشن هیجان انگیز
  • کادربندی و جلوه‌های بصری زیبا
  • پرداخت کافی شخصیت کورا
  • روایت قصه‌ای نصفه و نیمه و بدون فراز و نشیب (به جز یک پیچش در نبرد پایانی)
  • عدم توجه به شخصیت پردازی‌ها به جز کورا
  • استفاده بیش از حد از اسلوموشن
  • افشای سرگذشت کورا در مصاحبه‌ها و تریلرها
  • جلوه‌های بصری ضعیف در یکی از نماها
  • توجه بیش از حد به جهانسازی که نتیجه بخش نبوده است

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

1 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments