بازی Resident Evil که در ژاپن به نام Biohazard شناخته میشود، پرفروشترین مجموعهی ترسناک تاریخ و محبوبترین ساختهی شرکت ژاپنی کپکام است. این عنوان ترسناک-بقا که تجربهی شوتر سوم شخص و در برخی نسخهها اول شخص ارائه میدهد، ۲۵ سال پیش یعنی در سال ۱۹۹۶ برای کنسول پلیاستیشن عرضه شد و توانست انقلاب عظیمی در این سبک ایجاد کند.
محبوبیت و موفقیت این مجموعه در حدی بود که به دنیای سینما، انیمیشن، رمان و کمیک بوک راه پیدا کرد. روایت کلی داستان بر پایهی شیوع ویروس کشندهای است که مردم را به زامبی تبدیل میکند. همین موضوع بهظاهرساده در ادامه چنان پیچیدگیای پیدا میکند که تاکنون ۲۴ نسخهی اصلی و فرعی از این مجموعه ساخته و وارد بازار شده است.
بازی رزیدنت اویل طیف گستردهای از دشمنان، از زامبیها گرفته تا سلاحهای بیولوژیکی غولپیکر را ارائه میکند. در کنار این سیستم مبارزه، با تجربهی هر عنوان، اسرار جدیدی فاش میشود که در برخی مواقع بازیکنان را در شوک عظیمی فرو میبرد. یکی از نقاط قوت این مجموعه که آن را از اکثر عناوین همسبک متمایز میکند، شخصیتپردازی قوی و تمرکز روی هر دو طرف مثبت و منفی داستان است. توطئهها، خیانتها و تغییرات ناگهانی در داستان بازی از ویژگیهای دیگری است که بازیکنان را انگشت به دهان میگذارد؛ مواردی که استعداد و توانایی بالای ژاپنیها در بازیسازی را ثابت میکند.
برقراری تعادل بین دو عنصر اکشن و ترس و پایبندی به ریشههای خود، از بزرگترین چالشهای این فرنچایز در دو دههی اخیر بوده است. موضوعی که در برخی مواقع به خوبی رعایت نشده و به محبوبیت آن لطمه زده است. هر چند سازندگان پس از مدتی با تدابیر هوشمندانه توانستند در نسخهی بعدی این موضوع را جبران کرده و این مجموعه را زنده نگه دارند.
در این مقالهی جامع قصد داریم به سراغ تمامی نسخههای بازی Resident Evil از عناوین اصلی گرفته تا فرعی رفته و نگاهی به زیر و بم هر کدام از آنها داشته باشیم. دقت داشته باشید که این مقاله حاوی اسپویل است.
لیست بازیها
عناوین اصلی سری رزیدنت اویل
Resident Evil 1
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۶
با وجود اینکه بازی Resident Evil 1 اولین عنوان در سبک ترسناک-بقا نبود، اما به حدی خوب عمل کرد که توانست محبوبیت این سبک را به شدت افزایش دهد. رزیدنت اویل در ابتدا قرار بود یک ریمیک اول شخص برای عنوانی به نام Sweet Home اثر ۱۹۸۹ کپکام باشد. در نهایت این عنوان پس از چندین بار بازطراحی، به یک عنوان سوم شخص مستقل تغییر پیدا کرد و توانست جرقهای برای موفقیتهای آیندهی این فرنچایز باشد.
این بازی اولین فعالیت شینجی میکامی سرشناس به عنوان کارگردان بود که ضمن فروش فوقالعادهی خود، مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. با این حال صداپیشگی ضعیف آن و بخشهای سینماتیک نه چندان جذاب از نقاط ضعف این عنوان به شمار میرفت که در نسخهی ریمستر سال ۲۰۰۲ که توسط خود میکامی بازسازی شده بود، در کنار موارد دیگر تا حدودی رفع شد. در سال ۲۰۱۵ یک ریمستر دیگر از این عنوان برای پلتفرمهای ایکسباکس وان، ایکسباکس 360، پلیاستیشن 3، پلیاستیشن 4 و رایانههای شخصی عرضه شد و توانست موفقیت تجاری ورژن کلاسیک خود را تکرار کند.
به عمارت اسپنسر خوش آمدید!
داستان بازی از جایی شروع میشود که تیم براوو، برای بررسی قتلهایی با نشانههایی از آدمخواری به حومهی شهر خیالی دنیای رزیدنت اویل به نام «راکون سیتی» اعزام شده اما پس از مدتی ارتباطشان با پایگاه قطع میشود. همین موضوع باعث میشود که تیم دیگری به نام آلفا از گروه ضربت S.T.A.R.S برای پشتیبانی به محل ارسال شوند. این تیم متشکل از کریس ردفیلد، جیل ولنتاین، آلبرت وسکر و بری بارتون بود؛ شخصیتهایی که هر کدام به نوبهی خود نه تنها در این نسخه بلکه در نسخههای آیندهی فرنچایز نقش مهمی ایفا میکنند. مدتی پس از پیدا کردن بقایای هلیکوپتر تیم براوو، این تیم توسط سگهای وحشی و کشنده مورد حمله قرار میگیرند و یکی از اعضای خود را از دست میدهند.
پس از این اتفاق، خلبان هلیکوپتر وحشت میکند و بدون تیم صحنه را ترک میکند. در نتیجه بقیهی اعضای تیم برای فرار از این موجودات، مجبور میشوند در عمارت به ظاهر متروکهی اسپنسر پناه بگیرند. البته با توجه به شخصیتی که برای بازی کردن انتخاب کردهاید، کریس یا بری از سایر اعضای تیم جدا میشود و به عمارت نمیرسد. طولی نمیکشد که آنها در مییابند که در عمارتی مملو از زامبیها و سایر موجودات کشنده گرفتار شدهاند و باید ضمن تلاش برای پرده برداشتن از رازهای پشت این ماجرا، از این عمارت مرموز و پرپیج و خم زنده بیرون بیایند.
شخصیتهای داستان در نهایت از انجام آزمایشهای غیرقانونی توسط یک تیم تحقیق مخفی تحت نظارت شرکت دارویی Umbrella Corporation پرده برمیدارند. این شرکت شیطانی عامل پخش ویروس T و تبدیل کارکنان و حیوانات به موجودات کشندهای است که در اطراف عمارت پرسه میزنند. آمبرلا در واقع نقش مهمی در سایر نسخههای رزیدنت اویل بر عهده دارد؛ به طوری که روایت نسخههای بعدی فرنچایز به نحوی به کشف رازهای بیشتر و مشکلاتی که این شرکت به وجود آورده است میپردازد.
در نهایت، جیل یا کریس آزمایشگاه زیرزمینی مخفی آمبرلا واقع در زیر عمارت را پیدا میکنند. اینجاست که وسکر در برابر بازیکن قرار میگیرد و افشا میکند که او یک مامور مخفی است که برای آمبرلا کار میکند و برنامه دارد که با استفاده از یک تایرنت سایر اعضای استارز را بکشد. وسکر ظاهرا کشته میشود و شخصیت بازی پس از شکست تایرنت، سیستم نابودسازی خودکار آزمایشگاه را فعال میکند. در مجموع چهار پایان برای بازی در نظر گرفته شده است. شخصیتی که در ابتدای بازی توسط بازیکن انتخاب نشده از ابتدای بازی توسط وسکر در آزمایشگاه زیرزمینی عمارت زندانی میشود و بازیکن باید به جمعآوری مجموعهای از آیتمها در عمارت بپردازد تا بتواند بهترین پایان بازی را به دست آورد.
- در اولین پایان خوب بازی، جیل و کریس به همراه ربکا یا بری (بر اساس اینکه بازیکن در ابتدای بازی کدام یک از شخصیتهای اصلی را انتخاب کرده است) پس از نابود کردن تایرنت و منفجر کردن عمارت، موفق به فرار میشوند.
- در دومین پایان خوب، اتفاقات مشابهی رخ میدهد و تنها تفاوت آن است که جیل یا کریس به همراه شخصیتهای مکمل خود موفق به فرار از عمارت میشوند.
- در اولین پایان بد بازی، کریس و جیل به عنوان تنها بازماندگان در حالی موفق به فرار میشوند که عمارت از بین نرفته و تایرنت در جنگل رها شده است.
- پایان بد دوم شامل اتفاقات مشابهی است با این تفاوت که تنها جیل یا کریس از این اتفاقات جان سالم به در میبرند.
انقلابی در درجهی سختی بازی
همانطور که اشاره شد بازی در ابتدا به شما این امکان را میدهد که بین دو شخصیت قابل بازی یعنی جیل و کریس یکی را انتخاب کنید. چیزی که بازیکنان نمیدانند این است که با انتخاب این دو شخصیت، درجهی سختی بازی به صورت مخفی انتخاب میشود؛ به طوری که اگر بازیکنان کریس را انتخاب کنند بازی روی درجهی دشوار و اگر با جیل به تجربهی بازی بپردازند، درجهی سختی بازی روی آسان تنظیم خواهد شد.
این دو شخصیت در مواردی همچون تواناییها، آیتمها، شخصیتهای پشتیبان (بری بارتون و ربکا چیمبرز) و برخی سلاحها با هم تفاوت دارند که در نهایت به تجربهی یک روایت حدودا متفاوت منجر میشود. جیل ضمن داشتن قدرت شلیک بیشتر، امکان دسترسی به اماکن و حمل آيتمهای بیشتری را دارد. از طرف دیگر کریس، قدرت شلیک کمتری دارد و آیتمهای محدودتری میتواند حمل کند اما در برابر ضربه مقاومت بیشتری از خود نشان میدهد. این بازی بسته به عملکرد بازیکن در نقاط کلیدی در طول بازی، پایانهای مختلفی دارد.
سنت حضور یک شخصیت اصلی زن و مرد در نسخههای بعدی رزیدنت اویل تا حدودی حفظ شد. هر چند در نسخههایی مثل Code: Veronica یکی از شخصیتها از ابتدای بازی در دسترس نبود و در Resident Evil 0 بازیکن امکان کنترل همزمان دو شخصیت را داشت. ناگفته نماند که در نسخهی ۷ و ۸ این سنت شکسته شد و بازیکن تنها با یک شخصیت به تجربهی بازی میپرداخت.
بازیکن یا نظارهگر مخفی؟
بازی از دوربین ثابت استفاده میکند که برای بازی کلاسیکی در آن زمان کاملا طبیعی به نظر میرسید اما تجربهی آن در زمان حال شاید با کمی سختی همراه باشد. این مکانیزم مانند این است که دوربینهای مداربستهی ثابتی در قسمتهای مختلف وجود دارند و بازیکن از دید یک ناظر در حال تجربهی بازی است.
سیستم مدیریت آيتمهای در دسترس به علت محدودیتی که در حمل آیتمها وجود دارد بسیار مهم است. البته بازیکنان لازم نیست برای برداشتن آیتم جدید، موارد قبلی را رها کنند چرا که برخی از آنها دارای ویژگی ترکیب شدن هستند تا به این ترتیب فضای کمتری را اشغال کنند.
از سنتهای دیگر بازی Resident Evil که برگرفته از اولین نسخهی آن است، پازلهای جذابی است که باعث تنوع بخشیدن به مراحل میشود و بازی را از یک تجربهی یکنواخت زامبیکشی تکراری خارج میسازد. محدود بودن آیتمها حتی در درجهی سختی متوسط از دیگر مواردی است که باعث میشود بازیکن هیچگاه احساس آرامش نکند. در واقع اگر بازی تعداد زیادی آیتم در اختیارتان بگذارد، مطمئن باشید که یک جای کار میلنگد و یک باس فایت نفسگیر در انتظارتان است. هر چند این موضوع برخی مواقع آزاردهنده میشود اما مطمئنا تاثیر بهسزایی در افزایش هیجان و ترس بازی دارد. نسخهی ۱۹۹۶ و سپس ریمیک آن در سال ۲۰۰۲ که به بهبودهای مثبتی منجر شد، غالبا به عنوان یکی از بهترین و ترسناکترین عنوان رزیدنت اویل به شمار میروند.
Resident Evil: Deadly Silence
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۶
این عنوان بهبودیافته به مناسبت بزرگداشت ده سالگی نسخهی اورجینال، انحصارا برای کنسول دستی نینتندو DS عرضه شد و اولین عنوانی بود که ردهبندی بزرگسالان را برای این کنسول دریافت کرد. بخش کلاسیک Deadly Silence با نسخهی سال ۲۰۰۲ که برای گیم کیوب عرضه شده بود، تفاوت دارد.
در کنار این بخش، حالت Rebirth نیز وجود دارد که پازلهای جدیدی را شامل میشود و از قابلیت صفحهی لمسی و میکروفون کنسول برای حل معماها بهره میگیرد. بخش مولتیپلیر نیز برای اولین بار به این نسخه اضافه شده است. هر چند تمامی این ویژگیها جذاب به نظر میرسند، اما به عقیدهی منتقدان، این عنوان نسبت به نسخهی اورجینال چیز جدیدی برای نمایش نداشت.
Resident Evil 2
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۸
بازی Resident Evil 2 دو ماه پس از اتفاقات اولین نسخه رخ میدهد و داستان یک پلیس تازهکار به نام «لیان کندی» و دانشجوی کالج، «کلر ردفیلد» را روایت میکند. این دو شخصیت باید از شهر راکون سیتی که حالا به واسطهی پخش ویروس T، تمامی شهروندانش به زامبی تبدیل شدهاند، فرار کنند. کارگردان این بازی هیدکی کامیا (Hideki Kamiya) بوده و شینجی میکامی، کارگردان نسخهی اورجینال، تهیهکنندگی آن را برعهده داشت.
تفاوت فاحش بازی Resident Evil 2 نسبت به نسخهی گذشتهی خود علاوه بر بهبودهای چشمگیر در گیمپلی و گرافیک، مسیر متفاوت و داستان جداگانهای بود که بازیکن با هر یک از شخصیتها تجربه میکرد. بازی با پایبندی به عناصر نسخهی اول و در عین حال تلاش برای ایجاد بهبودهای گسترده، توانست نقدهای مثبتی برای گیمپلی، گرافیک، اتمسفر، صدا و داستان خود دریافت کند. هر چند که بازی هنوز هم از مشکل صداپیشگی و برخی مکانیزمهای گیمپلی رنج میبرد.
بازی رزیدنت اویل 2 در ابتدا قرار بود تحت عنوان Biohazard 1.5 ساخته شود اما رضایتبخش نبودن نتیجه بعد از توسعهی بیش از نیمی از کار باعث شد که این پروژه به طور کامل کنار گذاشته شود. تیم سازنده همه چیز را از اول شروع و عناصر سینماتیک بیشتری به بازی اضافه کرد. نتیجهی کار پس از یک سال و ۹ ماه موفقیتآمیز بود و توجه اکثر مخاطبان را به خود جلب کرد.
روزهای تلخ راکون سیتی
همانند نسخهی اورجینال، بازیکنان باید در ابتدای کار بین دو شخصیت قابل بازی یکی را انتخاب و داستان بازی را با او دنبال کنند. یکی از این دو شخصیت، لیان کندی، پلیس تازهکاری است که قرار است اولین روز کاریاش را در ایستگاه پلیس راکون سیتی تجربه کند. در حالی که کاراکتر دیگر، کلر ردفیلد، خواهر کریس است که به دنبال برادر خود راهی راکون سیتی میشود. هر دوی این افراد، بیخبر از اتفاقات ترسناکی که در این شهر در حال رخ دادن است به شهر میرسند.
پس از رویارویی با زامبیها، این دو به امید پناه گرفتن و یافتن دلیلی برای این حادثه، راه خود را به سمت ایستگاه پلیس راکون سیتی پیش میگیرند اما با رسیدن به آنجا متوجه میشوند که همهی افسرهای پلیس سلاخی یا به زامبی تبدیل شدهاند. در ادامه مشخص میشود که کریس اصلا در راکون سیتی نیست و برای انجام یک سری تحقیقات به مرکز فرماندهی آمبرلا در اروپا رفته است. لیان و کلر در مسیر خود اتفاقات مختلفی را تجربه و شخصیتهای متفاوتی را ملاقات میکنند. کلر با یک دختربچه به نام «شری» که در حال فرار از یک موجود غولپیکر و ناشناخته است همراه میشود و لیان با «ایدا وانگ» که ادعا میکند در تلاش برای یافتن نامزد خود است، برخورد میکند.
یک جهنم به تمام معنا!
موجوداتی که در بازی وجود دارند نسبت به نسخهی اول پیشرفت چشمگیری داشتهاند. از لیکرها گرفته تا تایرنت غولپیکر معروف به «Mr.X» و «ویلیام برکین». ویلیام که بازیکنان در قسمتهای مختلف بازی با او رو به رو میشوند، در واقع یکی از دانشمندان شرکت آمبرلا بوده که با تزریق ویروس G به خودش به یک موجود غولپیکر و قاتل تبدیل شده است. با وجود کاراکتر ترسناکی همچون برکین، این Mr.X است که باعث شده بازی بسیار ترسناک باشد. این موجود پس از اولین رویارویی دیگر رهایتان نمیکند و استرس آنکه او ممکن است هر لحظه گیرتان بیندازد تا زمانی که نام سازندگان بازی روی صفحه نقش میبندد، لحظهای رهایتان نخواهد کرد.
رزیدنت اویل ۲ از همان مکانیزم گیمپلی و دوربین نسخهی اول برخوردار است و روی حل معما، گشت و گذار در محیطهای جذابی نظیر ایستگاه پلیس و تاسیسات زیرزمینی آمبرلا و مبارزه تمرکز دارد. همچنین کمبود مهمات و آیتمها در این نسخه نیز وجود دارد که باعث میشود بازیکن قبل از استفاده از هرکدام از آنها، همهی جوانب را بسنجد. یکی از ایدههای جذاب نسخهی دوم، قابل بازی بودن شری و ایدا در بازی بود به طوری که بازیکنان قسمت مشخصی از داستان را با آنها پشت سر میگذاشتند.
هر چند بیش از دو دهه از زمان عرضهی این عنوان میگذرد، عنوان کلاسیک رزیدنت اویل 2 توانست موفقیتی کسب کند که نسخههای امروزی نتوانستند به آن دست پیدا کنند. با دو بار تجربهی این عنوان، شما اساسا دو بازی را تجربه میکنید؛ چرا که قهرمانهای داستان مسیرهای متفاوتی را میروند، با هیولاهای متفاوتی میجنگند و افراد متفاوتی را ملاقات میکنند.
Resident Evil 3: Nemesis
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۹
بازی رزیدنت ایول 3، مامور سابق گروه ضربت استارز و شخصیت اصلی اولین نسخهی بازی، جیل ولنتاین را بار دیگر به مجموعه برمیگرداند. وقایع داستان بین نسخهی اول و دوم جریان داشته و اتفاقات آن به فاصلهی ۲۴ ساعت با وقایع رزیدنت اویل ۲ رخ میدهد. رزیدنت اویل 3 همزمان با بازی Resident Evil: Code Veronica در دست ساخت قرار داشت؛ رقابت بین این دو پروژه برای تبدیل شدن به سومین نسخهی اصلی فرنچایز رزیدنت اویل بود، که به دلایلی ماجراجویی جیل موفق شد این عنوان را از آن خود کند.
استارز!
نسخهی سوم بازی Resident Evil بار دیگر بازیکنان را به راکون سیتی میبرد. در حالی که جیل سعی میکند طی این همهگیری شهروندان شهر به زامبی جان سالم به در ببرد، به سمت ایستگاه پلیس به راه میافتد. در ادامهی راه با برد، خلبان هلیکوپتر در نسخهی اول بازی دیدار میکند اما طولی نمیکشد که او توسط نمسیس، یک سلاح بیولوژیکی که فقط برای از بین بردن اعضای تیم استارز ساخته شده است، کشته میشود. جیل همانطور که سعی میکند از نمسیس دوری کند با اعضای تیم U.B.C.S متشکل از «کارلوس»، «میکائیل» و «نیکولای» مواجه میشود. نیکولای به جیل و کارلوس توضیح میدهد که اگر این دو بتوانند خود را به برج ساعت شهر برسانند و زنگ را به صدا دربیاورند، میتوانند با یک هلیکوپتر ارتباط برقرار کنند. ادامهی داستان بازی پر از تنش و درگیریهای متعدد با نمسیس بوده که به نوبهی خود ترسناک و هیجانانگیز است.
Resident Evil 3: Nemesis شخصیت منفی غولپیکر و ترسناک نمسیس را وارد دنیای رزیدنت اویل کرد؛ این هیولای نفرتانگیز، شما را دائما در طول بازی تعقیب میکند و لحظهای دست از سرتان برنمیدارد. طراحی این شخصیت که از T-1000 در فیلم Terminator 2: Judgement Day الهام گرفته شده است به گونهای بود که خیلیها نسخهی سوم را ترسناکترین نسخهی مجموعه تا به امروز میدانند. بر خلاف سایر هیولاهای بازیهای سبک ترسناک-بقا که یک تعقیب و گریز سریع را به دنبال داشتند، نمسیس کارهایی میکرد که بازیکنان تا به حال در هیچ بازی دیگری ندیده بودند. او دیوارها را با مشت تخریب میکرد، از جایی که انتظارش را نداشتیم ظاهر میشد و حتی راکت لانچر مخصوص خودش را داشت.
رزیدنت اویل، پختهتر از قبل
بازی با ارائهی سیستم گیمپلی غنیتر شامل مبارزات پی در پی با نمسیس و جاخالیهای جیل، بیش از نسخههای پیشین خود روی عنصر اکشن تمرکز کرد و باعث حرکت بیشتر این مجموعه به سوی سبک اکشن شد. زاویهی دوربین بهبودیافته و جابهجایی بین محیطهای داخلی و بیرونی شهر راکون سیتی از نقاط قوت دیگر این سری نسبت به اجداد خود است. سیستم ساخت مهمات اولین بار در رزیدنت اویل ۳ به بازی اضافه و پس از آن به یک بخش جدانشدنی از فرنچایز تبدیل شد که وسط مبارزات به داد بازیکنان میرسید.
کوتاهترین بازی رزیدنت اویل؟
این عنوان با گرافیک پرجزئیات خود و شخصیت منفی نمسیس مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و توانست بیش از ۳ میلیون نسخه فروش داشته باشد. با این حال یکی از ایراداتی که خیلیها به بازی وارد کردند مدت زمان کوتاه آن بود که متاسفانه در نسخهی ریمیک ۲۰۲۰ با حذف بعضی قسمتها حتی کمتر هم شد.
Resident Evil Zero
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۲
هیچ وقت از خودتان پرسیدید که واقعا چه اتفاقی برای تیم براوو افتاد و چرا تیم آلفا برای پیدا کردن آنها فرستاده شد؟ بازی Resident Evil 0 همهی جوابها را دارد و خیلی از سوالهای ذهنتان را پاسخ میدهد. این عنوان در واقع پیش درآمد نسخهی اول رزیدنت اویل است که داستان عضو تیم براووی استارز، ربکا چیمبرز و یک سرباز کهنهکار مجرم به نام بیلی کوئن را روایت میکند که به جست و جو در تاسیسات آموزشی آمبرلا میپردازند. یکی از ویژگیهای خاص این عنوان نسبت به سایر نسخههای رزیدنت اویل امکان کنترل هر دو شخصیت ربکا و بیلی است؛ به طوری که بازیکنان میتوانند با تغییر شخصیت خود، از قابلبیتهای منحصربهفرد آنها برای حل پازل بهره ببرند. بازی رزیدنت ایول زیرو طراحی شده بود تا سختتر از نسخههای پیشین خود باشد.
این عنوان با الهام از Sweet Home که پیشتر هم به آن اشاره شد، جعبههای نگهداری آیتم را حذف کرد و سیستم جدیدی را جایگزین آن کرد. این عنوان در سال ۲۰۰۸ برای کنسول wii پورت و نسخهی ریمستر آن با رزولوشن بالا در سال ۲۰۱۶ عرضه شد. هر دوی این عناوین به دلیل نداشتن پیشرفت چشمگیر نسبت به نسخهی اورجینال نقدهای ضدونقیضی دریافت کردند. این عنوان از نظر تجاری موفق شد و فروشی حدود ۴ میلیون نسخه روی تمامی پلتفرمها داشت.
چه بر سر تیم براووی استارز آمد؟
در ماه ژوئیه سال ۱۹۹۸، قطار متعلق به شرکت داروسازی آمبرلا توسط گروهی از زالوهای آلوده مورد حمله قرار میگیرد. در همین حال، یک مرد مرموز از آن سوی تپه شاهد هرج و مرج به وجودآمده است. دو ساعت بعد از این اتفاق، تیم براووی گروه ضربت استارز برای بررسی زنجیره قتلهایی که در آنها نشانههای از آدمخواری دیده میشود، به کوهستان آرکلی در خارج از راکون سیتی اعزام میشوند.
در راه رسیدن به صحنهی جرم، موتور هلیکوپتر این تیم دچار مشکل میشود و در یک جنگلهای حومهی شهر به زمین برخورد میکند. تیم سریعا شروع به جست و جوی محیط اطراف میکند. در همین حین یکی از اعضا به نام ربکا چیمبرز به قطار مذکور میرسد و با افراد داخل آن که اکنون همگی به زامبی تبدیل شدهاند مواجه میشود. ربکا در حالی که در جست و جو برای یافتن علت این حادثه است، با بیلی کوئن همراه میشود. بیلی یک افسر سابق نیروی دریایی است که برای کشتن ۲۳ آدم به مرگ محکوم شده بود که ون حامل او در مسیر تصادف کرده اما او به طریقی توانسته بود از این حادثه جان سالم به در ببرد.
در ادامهی مسیر و طی اتفاقاتی، این دو شخصیت به یک مرکز آموزشی اعضای آمبرلا میرسند. آنها متوجه میشوند که یکی از بنیانگذاران آمبرلا به نام دکتر جیمز مارکوس عامل کشف یک ویروس در سال ۱۹۶۰ بوده است و تصمیم گرفته که از آن به عنوان یک سلاح بیولوژیکی استفاده کند. او با ترکیب این ویروس با DNA زالو ویروس T را تولید میکند که باعث ایجاد جهشهای پیاپی در اندامهای زنده شده که در نهایت انسانها و حیوانات را به هیولاهایی کشنده و خونخوار تبدیل میکند.
در همین حین که ربکا و بیلی به مسیر خود در تاسیسات ادامه میدهند آلبرت وسکر تصمیم میگیرد که آمبرلا را ترک کند و عضو شرکت رقیب آن شود و نقشه میریزد که بررسیهای بیشتری روی ویروس T انجام دهد. وسکر از ویلیام برکین میخواهد که به او ملحق شود اما او درخواستش را رد میکند و تصمیم میگیرد تا تحقیقات خود را روی ویروس G کامل کند. سرانجام، ربکا و بیلی با مرد مرموزی که در ابتدای داستان به او اشاره شد دیدار میکنند و مشخص میشود که او همان دکتر مارکوس است.
در واقع مارکوس ۱۰ سال پیش به دستور یکی دیگر از بنیانگذاران آمبرلا، اوزول اسپنسر (Ozwell E. Spencer) به قتل رسیده بود اما آخرین آزمایش مارکوس به نام ملکهی زالو وارد بدنش شده و با جذب خاطراتش، او را بازسازی میکند. مارکوس برای انتقام از آمبرلا، شروع به سازماندهی شیوع ویروس T در تاسیسات و قطار میکند. پس از ماجراهای متعدد، ربکا و بیلی در نهایت موفق میشوند زالوی ملکه را از بین ببرند و قبل از نابودی تاسیسات از آن فرار کنند.
در مسیر فرارشان ربکا به عمارتی که یکی از اعضای تیم براوو به آن اشاره کرده بود رو به رو میشود و خود را آماده میکند که به آنجا برود. ربکا ضمن خداحافظی با بیلی به او قول میدهد که اسمش را میان افرادی که در تصادف مردهاند قرار دهد و پس از آن به سمت عمارت اسپنسر راهی میشود. سیستم تغییر بین دو شخصیت نقش بهسزایی در حل معماهای مختلف بازی دارد ضمن اینکه بازیکنان میتوانند تصمیم بگیرند که با دو شخصیت به بررسی قسمتهای مختلف یک ناحیه بپردازند. ربکا و بیلی همانند کریس و جیل ویژگیهای مخصوص به خود را دارند. به عنوان مثال ربکا میتواند آیتمهای مختلف بازی از جمله گیاهانی که برای افزایش نوار سلامت استفاده میشوند (Green Herbs) را با هم ترکیب کند اما در دفاع از خودش ضعیف عمل میکند. در نقطهی مقابل، بیلی از قدرت بدنی زیادی برخوردار است و میتواند اجسام سنگین را جا به جا کرده، از فندک استفاده کند و در برابر دشمنان قویتر است اما از قابلیت ترکیب آیتمها برخوردار نیست.
خداحافظ آیتم باکس!
همانطور که اشاره شد در بازی Resident Evil 0 از آیتم باکس وجود ندارد و به جای آن بازیکنان میتوانند آیتمهایی که نیاز ندارند را روی زمین بیندازند. این آیتمها روی نقشه ظاهر میشوند تا بازیکن در صورت نیاز آنها را بردارد؛ البته تعداد آیتمهایی که در هر ناحیه میتوان انداخت محدود است. بازی رزیدنت ایول: زیرو عموما توانست نقدهای مثبتی دریافت کند. منتقدان گرافیک و صدای بازی که باعث ایجاد یک فضای دلهرهآور شده بودند را تحسین کردند. با این حال حضور یک همکار که قبلا در مجموعه حضور نداشت و سیستم جدید آیتم، نقدهای ضد و نقیضی دریافت کرد.
برخلاف عقیدهی برخی که این تغییرات را نوعی پیشرفت و تغییر در استراتژی میدانستند، عدهای دیگر آنها را دست و پاگیر و عاری از خلاقیت توصیف توصیف کردند. بازی Resident Evil 0 آخرین نسخه از فرنچایز بود که از دوربین ثابت استفاده کرد قبل از اینکه نسخهی چهارم، انقلابی در زاویهی دید بازیهای شوتر سوم شخص مخصوصا سبک ترسناک-بقا ارائه کند.
Resident Evil 4
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۵
رزیدنت اویل ۴ به عنوان پرافتخارترین بازی این مجموعه، بالاترین نمرهی متاکریتیک را در فرنچایز به خودش اختصاص داده و در لیست بازیهای این سبک در سایت متاکریتیک، در رتبهی ۳۰ قرار دارد. این بازی در واقع با ترکیب عناصر ژانر شوتر سوم شخص، یک نقطهی عطف در فرنچایز و سبک ترسناک-بقا به شمار میرود. مجموعههایی همچون سایلنت هیل (Silent Hill) و تنها در تاریکی (Alone in The Dark) و حتی ریمیک نسخهی دوم رزیدنت ایول، در بهرهگیری بیشتر از عنصر اکشن مدیون این اثر محبوب شینجی میکامی هستند.
داستان بازی حول محور لیان اس. کندی، پلیس تازه کار نسخهی دوم است که اکنون به یک مامور ویژهی دولت تبدیل شده است. لیان مامور شده است تا دختر گمشدهی رییس جمهور که توسط فرقهای در یک روستای اروپایی دزدیده شده را پیدا کرده و نجات دهد اما همه چیز آنطور که انتظار دارد پیش نمیرود.
یک شاهکار به تمام معنا
توسعهی بازی رزیدنت اویل ۴ در سال ۱۹۹۹ شروع شد و قبل از نسخهی نهایی، چهار نسخهی دیگر لغو شدند تا این عنوان بتواند به جایی که امروز هست برسد. کارگردانی اولین پروژهای که به بنبست خورد بر عهدهی هیدکی کامیا (کارگردان نسخهی دوم) بود و شینجی میکامی نیز در مقام تهیهکننده قرار داشت. مطمئنا لغو چند پروژه و از صفر ساختن بسیاری از سنتهایی که فرنچایز رزیدنت اویل با آنها شناخته میشد، کار بسیار دشوار و شجاعانهای بود که خوشبختانه به ثمر نشست. کاری که کپکام چند سال بعد با نسخهی هفتم هم انجام داد و توانست این مجموعه را بار دیگر احیا کند. شینجی میکامی نه تنها مجموعهی رزیدنت اویل را به یک مرحلهی دیگر برد بلکه با قرار دادن دوربین بالای شانه، انقلابی در سبک شوتر سوم شخص ایجاد کرد.
این بازی انحصارا برای برای کنسول نینتندو GameCube عرضه شده بود اما به پلتفرمهای مختلف دیگر هم راه پیدا کرد و توانست با فروش بیش از ۱۰ میلیون نسخه، یکی از پرفروشترین بازیهای بینپلتفرمی شود. رزیدنت ایول ۴ با داستان، گرافیک، صداپیشگی و شخصیتها مورد تحسین قرار گرفت و بارها در لیست بهترین بازیهای تاریخ ظاهر شد و همچنین چندین جایزهی بهترین بازی سال را از آن خود کرد. این عنوان در تکامل بازیهای سبک ترسناک-بقا و سوم شخص تاثیر به سزایی گذاشت.
داستان بازی از این قرار است که شش سال پس از اتفاقات راکون سیتی و در سال ۲۰۰۴، اشلی گراهام، دختر رییس جمهور توسط یک فرقهی مرموز ربوده شده و لیان اس کندی مامور پیدا کردن او میشود. او به یک روستای بدون نام در اسپانیا سفر میکند و در آنجا با گروهی از روستاییان مواجه میشود که قصد کشتن او را دارند. روستاییان در واقع مردمی عادی بودند که پس از آلوده شدن به یک انگل کنترلکنندهی ذهن به نام «لاس پلاگاس» کنترل خود را از دست دادند.
در بازی Resident Evil 4، برای اولین بار میتوان ارتباط واقعگرایانهای با محیط برقرار کرد؛ مانند بیرون پریدن از پنجره، جاخالی دادن از یک حمله و اجرای حرکت نهایی روی دشمنان ضعیف. همچنین در بازی لحظاتی وجود دارد که در آنها بازیکن باید یک دکمه را سریعا فشار داده تا لیان به حمله واکنش نشان دهد. این لحظات مخصوصا در باس فایتها به وفور دیده میشود. دشمنان اصلی بازی یعنی همان روستاییها که Los Ganados نام دارند، میتوانند اسلحههای مختلفی حمل کنند، در برابر تیرهای شما جاخالی دهند و با هم ارتباط برقرار کنند که پیشرفت بزرگی نیست به نسخههای قبلی رزیدنت ایول به شمار میرود.
بدون شک هیچ یک از عناوین آیندهی فرنچایز و حتی سبک ترسناک-بقا نمیتواند موفقیت بازی رزیدنت ایول ۴ را تکرار کند. این عنوان توانست جوایز متعددی از گیم اواردز دریافت کرده و بسیاری از رسانهها همچون Games Radar، Game Informer، Gamestyle نمرهی صد را به آن دادند و به این ترتیب این عنوان موفق شد لقب یکی از تاثیرگذارترین بازیهای قرن را از آن خود کند.
Resident Evil 5
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۹
بازی رزیدنت ایول ۵، درست همان سالی که نسخهی چهارم عرضه شد، معرفی و ۴ سال بعد در سال ۲۰۰۹ انتشار یافت. داستان بازی حول محور کریس ردفیلد، شخصیت اصلی نسخهی اورجینال بازی است که اکنون به عضویت گروه BSAA در آمده است و سعی دارد به کمک همکار خود شوا آلومار یک تهدید تروریستی را از بین ببرد. همه چیز با گذشت زمان پیچیدهتر شده و بازی رازهای زیادی از گذشتهی آمبرلا فاش میکند که از جذابیت زیادی برخوردار است؛ به خصوص که کریس تنها شخصیت قدیمی این نسخه نیست و آلبرت وسکر و جیل ولنتاین که بار دیگر در یک عنوان رزیدنت اویل دور هم جمع شدهاند. این موضوع تا حدودی به علت کار کردن تعدادی از طراحان و کارمندان نسخهی اول بازی روی این عنوان بوده است.
با دوستان خود قدم در دنیای رزیدنت اویل بگذارید!
نسخهی پنجم اولین بازی رزیدنت اویل است که گیمپلی آن برای همکاری دو نفر طراحی شده است. بازیکن در اولین تجربهی خود کنترل کریس، عضور سابق گروه استارز را به دست میگیرد و دومین بازیکن در نقش شوا، شخصیت جدیدی که در این نسخه به دنیای رزیدنت اویل وارد شده است داستان بازی را دنبال خواهد کرد. اگر بازیکنان بخواهند به تنهایی به تجربهی بازی بپردازند، شخصیت دوم توسط هوش مصنوعی (که هوشش زیاد چنگی به دل نمیزند!) کنترل خواهد شد.
خداحافظ ترس و دلهره
بازی Resident Evil 5 همچنین اولین نسخه از عناوین اصلی سری است که از سبک ترسناک-بقا فاصله گرفته است و به گفتهی منتقدان بیشتر به یک بازی اکشن شباهت دارد. همچنین پازلهای کمتری نسبت به نسخهی قبلی در بازی وجود دارد و دشمنان به سلاح و نارنجک مسلح هستند! همچنین بازی برخلاف سایر نسخههای رزیدنت اویل در طول روز اتفاق میافتد که به دلیل مکان وقوع داستان بازی و توانایی بیشتر تیم سازنده در گرافیک پرجزئیات به دلیل پیشرفتهای سخت افزاری بود.
وسکر اینجا، وسکر آنجا، وسکر همه جا!
در سال ۲۰۰۹، پنج سال بعد از ماجراهای لیان در نسخهی چهارم، کریس ردفیلد که اکنون به عضو تیم BSAA در آمده است، به کیجوجو، یک شهر خیالی در آفریقا اعزام میشود. او و همکارش جدیدش شوا آلومار ماموریت دارند تا ریکاردو ایروینگ را قبل از اینکه سلاح بیولوژیکی را در بازار سیاه به فروش برساند، دستگیر کنند. زمانی که این دو همکار به مکان مذکوز میرسند، متوجه میشوند که مردم محلی به انگلی به نام لاس پلاگاس (Las Plagas) مبتلا شدهاند و اعضای تیم آلفای BSAA نیز کشته شدهاند.
پس از مبارزات زیاد، این دو توسط تیم دلتا نجات داده میشوند. در ادامه کریس عکسی از جیل، همکار قدیمیاش که پس از رو به رویی با وسکر گمان میشد مرده است را پیدا میکند. پس از اینکه کریس و شوا موفق میشوند ایروینگ را با تزریق یک گونه از لاس پلاگاس جهش یافته بود را از بین ببرند و در ادامه برای یافتن اطلاعات بیشتر به یک غار بروند. در این غاز، آنها علاوه بر گلی که که در واقع منبع ساخت ویروسهایی بوده که شرکت آمبرلا از آنها استفاده کرده، از وجود یک ویروس جدید به نام Uroboros با خبر میشوند. ویروسی که مشخص میشود مدیرعامل تریسل، شرکت تامینکنندهی بودجهی BSAA با آلبرت وسکر برنامه دارند که با شلیک یک موشک، آن را در سراسر جهان پخش کنند. هدف وسکر از این کار پیدا کردن انسانهایی جهشیافته و قوی بود تا بتواند بر آنها حکمرانی کند.
کریس و شوا در نهایت با آلبرت وسکر و شخص مرموزی که در طول بازی در جاهای مختلف نشان داده میشد، رو به رو میشوند. این شخص مرموز در واقع همان جیل است که تحت کنترل ذهنی وسکر قرار دارد. پس از اینکه کریس و شوا موفق میشوند دستگاه کنترل کنندهی ذهن را از جیل جدا کنند، به دنبال وسکر میروند. در نهایت پس از ماجراهای زیاد این دو موفق به شکست وسکر میشوند و به این ترتیب این شخصیت پس از چندین نسخه بالاخره به پایان خود میرسد.
بازی Resident Evil 5 دو بستهی الحاقی به نام Lost in Nightmares و Desperate Escape را دریافت کرد. در Lost in Nightmares، ماموریتی که باعث گم شدن جیل منجر شد میپردازد و Desperate Escape به سرگذشت جیل پس از اینکه کریس و شوا دستگاه کنترل ذهن را از او خارج میکنند و اتفاقاتی که پشت سر میگذارد، میپردازد.
رزیدنت اویل و نژادپرستی؟!
علیرغم ایراداتی که به داستان و اکشن بودن این عنوان وارد شد(موضوعی که صدای طرفداران را در آورد)، با این حال توانست نظر منتقدان را جلب کند و نقدهای خوبی از جانب آنها دریافت کنند. به طوری که به گفتهی منتقدان، هر چند بازی تحول چندانی در فرنچایز ایجاد نکرد، اما باس فایتها و برخی ایدههای بازی از جذابیت زیاد برخوردار بودند. ناگفته نماند که شکایاتی مربوط به نژادپرستی به بازی وارد شد که طبق بررسیهای هیئت طبقهبندی فیلم بریتانیا(British Board of Film Classification)، بیاساس خوانده شد. بازی در سال ۲۰۱۶ برای کنسوهای پلیاستیشن 4 و ایکسباکس وان عرضه شد و توانست با پیشی گرفتن از نسخهی چهارم، ۱۲ میلیون نسخه فروش داشته باشد.
Resident Evil 6
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۲
وقت آن است که در مورد ضعیفترین نسخهی رزیدنت اویل (طرفداران این نسخه، لطفا به من رحم کنید! منظورم از نظر نمرهی متا بود.) در بین نسخههای اصلی صحبت کنیم. هر چند که بازی رزیدنت اویل ۶ موفق شد فروش زیادی کسب کند اما آنقدر از ریشههایش فاصله گرفت که صدای طرفداران را در آورد! بازیکنان در نقش شخصیتهای محبوب و دوستداشتنی نسخههای پیشین رزیدنت اویل، کریس ردفیلد، لیان کندی، شری برکین و ایدا وانگ در ششمین عنوان برگشتهاند در حالی که تلاش میکنند با یک حملهی بایوتروریستی جهانی مبارزه کنند. داستان از چهار روایت مختلف تشکیل شده است و هر بخش گیمپلی، دشمنان، شخصیتها و داستان متفاوتی را شامل میشود. به طوری که رزیدنت ایول ۶، طولانیترین نسخهی این سری به شمار میرود.
توسعهی بازی در سال ۲۰۱۰ با تیمی متشکل از بیش از ۶۰۰ نفر شروع شد که آن را بزرگترین توسعهی کپکام تبدیل کرد. این عنوان، نقدهای ضد و نقیضی از منتقدین دریافت کرد که بیشتر از روایتهای درهمتنیده و فاصله گرفتن از ریشههای ترسناک-بقای فرنچایز انتقاد کردند. اثر ضعیفی که به اولین نسخهی اصلی فرنچایز تبدیل شد که نقدهای منفیای از جانب منتقدان دریافت کرد. با این وجود این عنوان موفق شد بیش از ده میلیون نسخه فروش داشته باشد که آن را میان پرفروشترین عناوین سری قرار داد. در کنار نقدهای منفی زیاد بازی و متای ۶۷ بازی، گرافیک، هوش مصنوعی و کنترل بازی از نقاط قوت آن به شمار میروند که توسط منتقدان مورد تحسین قرار گرفتند. بازی در سال ۲۰۱۶ برای کنسولهای نسل هشتمی پلیاستیشن 4 و ایکسباکس وان و در سال ۲۰۱۹ برای نینتندو سویچ عرضه شد.
طولانیترین بازی Resident Evil با ۲۳ ساعت تایم پلی!
بازی رزیدنت ایول ۶ به بازیکنان اجازه میدهد که بین چهار سناریوی مختلف بازی با روایتهای مرتبط، یکی را انتخاب کنند یا هر کدام را همزمان پیش ببرند. سناریوها عبارتند از لیان کندی از سازمان DSO، کریس ردفیلد از BSAA، مزدوری به نام جیک مولر و ایدا وانگ، جاسوسی که در نسخههای دو و چهار حضور داشت. در سناریوهای کریس، لیان و جیک، بازیکنان میتوانند بین این شخصیتها و همکارانشان پییرس نیوانس، هلنا هارپر و شری برکین( از نسخهی دوم بازی) یکی را انتخاب کنند. شخصیتی که توسط بازیکن اصلی انتخاب نشده یا توسط هوش مصنوعی یا بازیکن دیگر کنترل میشود. همچنین در بخش تکنفره بازیکنان میتوانند لابی خود را باز بگذارند تا بازیکنان دیگر از سراسر جهان به آنها بپیوندند. از طرف دیگر سناریوی ایدا را میتوان به تنهایی یا با بازیکنی دیگر تجربه کرد که نقش یک مامور ناشناس را به عهده میگیرد.
هر سناریو یک سبک بازی متفاوت را به همراه دارد. به عنوان مثال برخی شخصیتها در برابر ضربه آسیبپذیرترند در حالی که برخی انعظافپذیری بیشتری دارند. هر شخصیت اصلی یک توانایی منحصربهفرد دارد که از سرعت عوض کردن خشاب تا حمل مهمات بیشتر را شامل میشود.
بازی مکانیزمهای جدیدی را در گیمپلی خود پیاده کرده است که از مهمترین آنها میتوان به حرکت کاراکتر هنگام تیراندازی اشاره کرد. در کنار دشمنان کلاسیک بازی یعنی زامبیها، بازیکنان با دشمنان جدیدی به نام J’avo رو به رو میشوند که میتوانند برای برنامهریزی یک حمله، استفاده از سلاحهای مختلف و بازگردانی سلامتشان با هم ارتباط برقرار کنند.
به عنوان زامبی در بازی سایر بازیکنان ظاهر شوید
دو مد به نام Mercenaries و Agent Hunt در بازی وجود دارند که از جذابیت زیادی برای طرفداران برخوردار بودند. در Mercenaries، بازیکنان باید زنده ماندن، با گروهی از دشمنان مبارزه کنند. در نسخهی رایانهی شخصی، این مد شخصیتهای بازی Left 4 Dead 2 را شامل میشود که باید با مجموعا ۳۰۰ تا از دشمنان در حالی که مدت زمانی مشخص مبارزه کنند. حالت بعدی به نام Agent Hunt به بازیکنان اجازه میدهد که در نقش یکی از دشمنان بازی در سناریوی سایر بازیکنان به ایفای نقش بپردازند. هر چند این حالت تنها پس از به اتمام رساندن سه سناریوی اصلی باز میشود. هر قدر که یک بازیکن مدت زمان بیشتری در یک بخش آنلاین باقی بماند، امتیاز بیشتری دریافت میکند.
Resident Evil 7
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۷
عملکرد نسخهی هفتم بازی با توجه عدم موفقیت نسخهی ششم و نارضایتیهای زیادی که به همراه داشت، در سرنوشت این فرنچایز بسیار تاثیرگذار بود. هر گونه تکرار اشتباهات گذشته باعث میشد محبوبترین مجموعهی کپکام برای همیشه به فراموشی سپرده شود و طرفدارانش را از دست بدهد. بنابراین کپکام باید از تجربههای گذشته درس میگرفت و یک اثر درست و حسابی تحویل مخاطبان میداد. خبر اول شخص بودن رزیدنت اویل ۷ و وارد کردن یک شخصیت کاملا جدید که هیچ ارتباطی به نسخههای قبلی ندارد، مثل بمب ترکید! خیلیها این موضوع را به فال نیک کرفتند و معتقد بودند که این تحول عظیم میتواند فرنچایز را به روزهای اوج خود برگرداند؛ کاری که شاهکار Resident Evil 4 توانست انجام دهد. عدهای دیگر نیز این موضوع را مرگی حتمی برای رزیدنت اویل میدانستند. در نهایت، این تحولات به ثمر نشست و بازی توانست به ریشههای ترس خود برگردد و فرنچایز را بار دیگر زنده کند.
رزیدنت اویل یا سایلنت هیل؟
بازیکن در نقش ایتن وینترز که طی دریافت ایمیلی از زن گمشدهی خود، راهی ایالت لوئیزیانا میشود تا او را پیدا کند. همین موضوع ساده خیلیها را یاد داستان سایلنت هیل ۲ انداخت. به علاوه که اول شخص بودن آن باعث شده بود که خیلیها آن را بازی Outlast که به یکی از ترسناکترین بازیهای این سبک تبدیل شد، مقایسه کنند. با این وجود رزیدنت ایول ۷ توانست راه خود را از بین حجم زیادی از مقایسه و فشار پیدا کند و با طی یک مسیر کاملا متفاوت، جای هیچگونه مقایسهای باقی نگذارد.
برگردیم سر داستان بازی. ایتن در مسیر خود به خانهی متروکهی بیکرها کشیده میشود. خانهی مرموزی که به محض ورود به آن میتوان متوجه آثار غیرمعمول از اتفاقات ناخوشایند شد. ایتن در نهایت موفق میشود همسرش میا را در حالی که در زیرزمین خانه زندانی شده است پیدا کند. میا که اظهار میکند هیچ ایمیلی برای ایتن ارسال نکرده است، سعی میکند راهی برای خروج آنها پیدا کند اما کمی بعد در حالی که فریاد میزند که شخصی ناشناس او را رها کند، ناپدید میشود. ایتن در حالی که در جست و جو برای پیدا کردن او است با صدای عجیبی یه سمت زیرزمین کشیده میشود و با میا در حالی که به شدت خشن و قدرتمند شده است مواجه میشود. میا بارها با حمله به ایتن سعی میکند او را بکشد اما موفق نمیشود. پس از اینکه ایتن میا را برای بار دوم میکشد، توسط شخص سومی که همان جک بیکر است مواجه میشود.
ایتن در ادامه با سایر اعضای خانوادهی بیکر مواجه میشود و بعدا توسط زویی بیکر، دختر خانواده متوجه میشود که میا و اعضای خانوادهی بیکر به قارچی به نام Mold مبتلا شدهاند. او سعی میکند که محتویات سرمی که باعث نجات دادن میا و زویی میشود را پیدا کند و در این راه بارها با اعضای مختلف خانوادهی بیکر مواجه میشود. پس از ساخت سرم، ایتن مجبور میشود یکی از سرمها را به جک که به یک موجود غولپیکر تبدیل شده است تزریق کند. پس از شکست جک، بازیکن باید بین نجات میا و زویی یکی را انتخاب کند که بر اساس این انتخاب، پایان خوب یا بد بازی رقم میخورد.
پس از ماجراهای زیاد، مشخص میشود که شخصی به نام اولین (Eveline) عامل تمامی اتفاقاتی است که برای اعضای خانوادهی بیکر و میا افتاده است. اولین یک سلاح بیولوژیکی است که با استفاده از یک قارچ روانگردان کنترل ذهن افراد را به عهده بگیرد که باعث دیوانگی، زندهشدن پی در پی و جهش قربانیان میشود. اولین با وسواس داشتن یک خانواده، میا و بیکرها را مبتلا کرد و ایتن را به لوئیزیانا کشاند. ایتن با تزریق ترکیبی که باعث نابودی اولین میشود، با چهرهی واقعی او مواجه میشود. اولین همان پیرزنی است که بازیکنان برای اولین بار سر میز شام با بیکرها مشاهده کرد. پس از مبارزه با ورژن جهشیافتهی اولین، ایتن و میا توسط تیمی به رهبری کریس ردفیلد، نجات داده میشوند.
بازگشتی باشکوه به ریشههای ترس و دلهره
قرار دادن ایتن، یک فرد معمولی که برخلاف سایر شخصیتهای نمادین بازی Resident Evil هیچ آموزش نظامیای ندیده است، باعث شد که عنصر ترس بیشتر از اکشن خود را نمایش دهد و دلهره و اضطراب بیش از پیش در دل بازیکنان رخنه کند. موضوعی که به لطف اول شخص بودن بازی حتی بیشتر خود را نشان داد. البته تازهکار بودن ایتن به این معنا نیست که او نمیتواند از سلاحهای مختلف استفاده یا از خود دفاع کند.
هر قسمت از بازی به یکی از اعضای خانوادهی بیکر اختصاص داده شده است که شیوهی متفاوتی از مبارزه را میطلبند. جک در قسمتهای مختلف بازی به دنبال ایتن است و هر چند که ایتن میتواند با مخفیکاری یا مبارزه با او به طور موقت از او دوری کند، اما جک پس از مدتی مانند Mr.X دوباره برمیگردد. این در حالی است که مارگارت از حشرات برای آزار دادن ایتن استفاده میکند و مثل مارمولک به دیوار و سقف میچسبد. لوکاس پسر این دو نیز اصلا خودش را به ایتن نشان نمیدهد و به قرار دادن تله و معماهای آزاردهنده سر راه ایتن اکتفا میکند. ناگفته نماند که قسمتهای مختلف بازی به جای زامبیهای کلاسیک، از موجوادتی جهشیافته به نام The Molded پر شده است.
هیچکدام از سوالات ذهنتان بیپاسخ نمیماند!
بازی Resident Evil 7 دارای چندین بستهی الحاقی (Banned Footage Vol. 1، Banned Footage Vol. 2، End of Zoe و Not a Hero) است که هر کدام به نحوی گوشهای از ابهامات بازی را از بین میبرند. از نحوهی تبدیل خانوادهی بیکر گرفته تا کریس که تلاش میکند ضمن رویارویی با لوکاس بیکر، اطلاعات بیشتری از گروهی به نام The Connections که اولین را خلق کردند، به دست بیاورد. در نسخهی هشتم بازی که دنبالهای برای این عنوان است، به ادامهی ماجراهایی که برای ایتن و میا میافتد پرداخته میشود. بازی توانست نقدهای مثبتی برای گیمپلی، تنوع روایی، استفاده از واقعیت مجازی، و ترکیب ترس شرقی و غربی از جانب منتقدان دریافت کند. هر چند برخی منتقدان بخش دوم که در کشتی و معدن جریان داشت را به علت تمرکز روی بخش اکشن مورد انتقاد قرار دادند.
Resident Evil 2 Remake
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۹
کپکام از زمانی که ریمیک نسخهی اورجینال در سال ۲۰۰۲ عرضه شد، برنامه داشت که ریمیک دنبالهی این عنوان را نیز بسازد. این موضوع به علت تمرکز شینجی میکامی روی Resident Evil 4 با تاخیر مواجه شد. سرانجام پس از سالها انتظار، کپکام در سال ۲۰۱۵ ریمیک رزیدنت اویل ۲ را معرفی کرد و اولین تریلر آن را در سال ۲۰۱۸ در E3 به نمایش در آورد.
Resident Evil 2 Remake نه تنها موفقیتهای عنوان کلاسیک را دنبال کرد بلکه همه چیز را به یک مرحله بالاتر برد و آنقد منتقدان را شگفتزده کرد که بالاترین نمرهی متاکریتیک را در سال ۲۰۱۹ به خود اختصاص داد. با پایبندی به نسخهی اورجینال، گرافیک و نمایش خود تمجید و تحسین منتقدان را به همراه داشت و نامزد دریافت چندین جایزه از جمله بهترین بازی سال مراسم گیم آواردز شد.
این عنوان حتی برای کسانی که نسخهی اورجینال را بازی کرده بودند تکراری نبود و ضمن حفظ روایت اصلی داستان، با تفاوتهای کوچک و بزرگ، نظر طرفداران قدیمی را به خود جلب کرد. این تفاوتها از ابتدای بازی با نحوهی اولین دیدار کلر و لیان شروع میشود و در طول سناریو به شکلهای مختلفی همچون تنوع دشمنان و سلاحها، طراحی محیطها، مدهای اضافه و موارد دیگر نشان داده میشوند. زامبیها، لیکرها و باسهای بازی شامل Mr.X و ویلیام برکین بسیار ترسناکتر از نسخهی اورجینال بودند که به لطف تیم قوی و موتور RE ممکن شدند.
Resident Evil 3 Remake
- تاریخ انتشار: ۲۰۲۰
انتشار دو ریمیک از محبوبترین عناوین کلاسیک فرنچایز رزیدنت اویل، هم برای گیمرهای تازهکار و هم کهنهکاران این صنعت بهترین اتفاقی بود که میتوانست رخ دهد. هر چند، بازی مشکل مشابهی با نسخهی کلاسیک خود داشت و سازندگان با حذف برخی قسمتها حتی آن را کوتاهتر کردند. صرف نظر از این موضوع، دیدن دوبارهی چهرههای آشنا با طراحی جذابتر و راکون سیتی با جزئیات بیشتر، در کنار نماد این نسخه یعنی نمسیس که از هر زمان دیگری ترسناکتر است، از نقاط قوت آن به شمار میروند.
بازی رزیدنت اویل ۳: ریمیک در مقایسه با عنوان قبلی خود از سرعت بیشتری برخوردار است، روی صحنههای اکشن تمرکز بیشتری دارد و از پازل و گشت و گذار کمتری برخوردار است. ناگفته نماند که اتمسفر محیط آن طور که باید ترسناک نیست و حضور نمسیس فقط به جامپاسکر و باسفایتها محدود میشود.
Resident Evil Resistance
- تاریخ انتشار: ۲۰۲۰
این عنوان در واقع همراه با نسخهی ریمیک رزیدنت ۳ میآید و شما نمیتوانید آن را به صورت مستقل بازی کنید. این عنوان یک تلاش ناموفق دیگر از سوی کپکام برای ورود به دنیای بازیهای آنلاین است. از آنجایی که بازی Resident Evil 3 همانند نسخهی دوم چیز زیاد برای گفتن نداشت، سازندگان این بخش را اضافه کردند تا ساعت تجربهی بازی را بالا ببرند. اما این عنوان پس از مدتی به شدت تکراری میشود و چیز زیادی برای گفتن ندارد.
بازی Resident Evil Resistance یک تیم چهار نفره از بازماندگان را در برابر یک مغز متفکر قرار میدهد که میتواند از راه دور همه چیز را کنترل کند و در مسیر بازیکنان تله، دشمنان و سایر خطرات دیگر را قرار دهد. بخش اطلاعات آمبرلا در واقع این افراد که جیل هم بین آنها حضور دارد را دزدیده و به بخشی به نام NEST2 آورده است. حال این افراد مجبور میشوند برای اثبات اثر بخشی ویروس T، با موجودات جهش یافته مبارزه کنند. ایدهی بازی از زاویهی دوربینهای ثابت بازی که در نسخههای کلاسیک رزیدنت اویل بودند گرفته شده است.
Resistance نقدهای چندان خوبی دریافت نکرد و منتقدان از کمبود تنوع بصری و بالانس نبودن بازی انتقاد کردند. به علاوه که بازی سرور اختصاصی نداشت و بازیکنی که به عنوان مغز متفکر بازی بود، میزبان بوده و در نتیجه بازیکنان از کیفیت اتصال وی برخوردار هستند. همچنین برخی از بازیکنان از وجود مشکلات فنی خبر دادند که تجربهی بازی را دشوار کرده بود.
Resident Evil Village
- تاریخ انتشار: ۲۰۲۱
ساخت بازی Resident Evil Village، زمانی که هنوز نسخهی هفتم در دست توسعه قرار داشت، شروع شد. خبر جنجالی حضور کریس ردفیلد معروف به عنوان شخصیت منفی نسخهی هشتم رزیدنت اویل که Village نام دارد، تقریبا همه را شوکه کرد. شخصیتی که بازیکنان ۲۵ سال با آن به ماجراجویی پرداخته و با موجودات بیشماری مبارزه کردند، ناگهان از این رو به آن رو میشود! اما بازی به اینجا خلاصه نمیشد و خبرهای شوکهکننده و هیجانانگیز بازی Resident Evil Village یکی پس از دیگری به بیرون درز پیدا میکردند تا در نهایت این عنوان به یکی از موردانتظارترین بازیهای ۲۰۲۱ تبدیل شود.
ایتن برمیگردد
داستان بازی رزیدنت اویل ۸، سه سال پس از نسخهی هفتم و اتفاقات خانهی بیکر رخ میدهد. ایتن و میا که اکنون دختری ۶ ماهه به نام رزمری دارند، سعی دارند فارغ از اتفاقات آن زمان، یک زندگی عادی را دنبال کنند. اما همه چیز آنطور که انتظار دارند پیش نمیرود و کریس ردفیلد و تیمش با به قتل رساندن میا همه چیز را عوض میکنند. در ادامه ایتن در حالی به هوش میآید که دخترش ناپدیده شده است و او برای پیدا کردنش، راهی روستای مرموزی در شرق اروپا میشود و دوباره مجموعهای از اتفاقات ترسناک آغاز میشود.
سازندگان در این نسخه با تمرکز بیشتر روی ایتن وینترز، ابعاد جدیدی از شخصیت او را آشکار میکنند؛ به طوری که بازیکن نسبت به نسخهی قبلی ارتباط بیشتری با وی برقرار میکند. میتوان گفت رزیدنت ایول ۸ قویترین روایت را در بین تمام عناوین مجموعه دارد که با پیچیدگیهای خود، مخاطبان را تا لحظهی آخر کنجکاو نگه میدارد.
روستای مرموز و برفی سایهها
کپکام پیش از عرضهی بازی با انتشار چندین تریلر و سه دمو، به طرفداران فرصتی برای گشت و گذار در محیط روستا و قلعهی معروف لیدی دیمیترسک داد. بازی از یک محیط تقریبا نیمه جهان-باز برخوردار است و از چهار بخش اصلی تشکیل شده است. این بخشها در واقع خانهی چهار ارباب روستا به نامهای بِنِویِنتو، موریو، هایزنبرگ و لیدی دیمیترسک هستند. هر کدام از این اربابها، قدرتهای مخصوص به خود را دارند و دشمنانی که در مقر هر یک از آنها مشاهده میکنیم با دیگری تفاوت دارد. در حالی که در فضای اطراف روستا بیشتر با موجودات گرگینهمانند سر و کله میزنید،در قلعهی دیمیترسک با دختران خونآشام او و زامبیهایی شمشیر به دست رو به رو هستید. این در حالی است که بازیکنان در خانهی بنوینتو با ترسهای روانشناختی که بیشتر در فرنچایزی مانند سایلنت هیل دیده میشود را تجربه میکنند.
با وجود نقدهای مثبتی که این عنوان دریافت کرد، برخی از منتقدان از پازلها و باس فایتهای بازی گلایه کردند. در حالی که برخی ترسی که نسخهی هفتم ارائه میکرد را ترجیح میدهند، عدهای دیگر نسخهی هشتم را ترجیح میدهند. اگر بخواهیم صادق باشیم، ماجراجویی ایتن وینترز این بار بالا و پایین بیشتری داشت و در همهی زمینهها بهتر از نسخهی پیشین خود عمل کرد. مبارزات هیجانیتر هستند و دشمنان جذابیت و تنوع بیشتری دارند و به The Molded خلاصه نمیشوند.
الهامی هوشمندانه از رزیدنت اویل ۴
عنوان Resident Evil Village با الهام از نسخهی چهارم، Merchant را بار دیگر به بازی برگرداند و به طوری که بازیکنان برای خرید سلاح و آیتمهای مختلف به این تاجر که دوک (Duke) نام دارند مراجعه میکنند.همچنین با شکار و استفاده از گوشت حیوانات مختلفی که در نواحی مختلف بازی وجود دارند وبردن آنها پیش دوک، میتوان قابلیت و تواناییهای ایتن را تقویت کرد.
این عنوان قرار بود یک بخش مولتی پلیر شش نفره به نام Re:verse داشته باشد که در آن بازیکنان در نقش شخصیتهای مثبت و منفی رزیدنت اویل به مبارزه بپردازند اما انتشار آن با تاخیر مواجه شد. این بخش به مناسبت سالگرد ۲۵ سالگی فرنچایز به صورت بتا در مدتی محدود در اختیار کاربران قرار گرفت که البته زیاد مورد استقبال واقع نشد.
عناوین فرعی و اسپین-آفهای سری رزیدنت اویل
فرنچایز رزیدنت اویل در مجموع ۱۵ عنوان فرعی و اسپین-آف دارد که تعدادی از آنها به جز برخی شباهتهای جزئی، روایت کاملا متفاوتی را دنبال میکنند و به جز چند عنوان محدود، اکثریت آنها با نقدهای ضد و نقیضی رو به رو شدند.
Resident Evil: Survivor
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۰
بازی رزیدنت اویل: بازمانده یک عنوان شوتر اول شخص است که توسط یک استودیو غیر از کپکام به نام Tose Software ساخته و توسط کپکام منتشر شد. بر خلاف تصور عموم مردم که فکر میکنند نسخهی هفتم اولین عنوانی از این مجموعه است که دوربین اول شخص را وارد دنیای آن کرد، این اسپین-آف که در سال ۲۰۰۰ برای کنسول پلیاستیشن ۱ عرضه شد، این کار را انجام داد. این بازی به عنوان اولین بازی مجموعهی شوتر-بقا، با سایر نسخههای فرنچایز تفاوت فاحشی داشت به طوری که حتی زاویهی دوربین آن از سوم شخص به اول شخص تغییر داده بود. این عنوان همچنین اولین بازی فرنچایز است که بخشی از سری اصلی نبود و تجربهی کاملا متفاوتی را ارائه میکرد.
داستان بازی، به زور خودش را به روایت راکون سیتی میچسباند!
داستان بازی بعد از انفجار بمب اتمی که کل راکون سیتی را از بین برد، جریان دارد. مدت کوتاهی پس از این اتفاق، یک هلیکوپتر در حومهی شرکت خصوصی آمبرلا در جزیرهی شینا سقوط میکند. خلبان پس از فرار از هلیکوپتر که در آتش فرو رفته بود، خود را وسط مبارزهای با مردگان متحرک مییابد بدون اینکه هیچ خاطرهای از هویت و دلیل حضورش در جزیره بداند. در ادامه او با افرادی ملاقات میکند و طی اتفاقاتی که برایش رخ میدهد پاسخ سوالاتی که دنبالش میگردد را پیدا میکند.
طراحی دشمنان بازی از رزیدنت اویل ۲ قرض گرفته شده است و دشمنان مشابهی همچون لیکرها، گیاههای پیچک و تایرنتها در آن دیده میشوند. در کنار این موارد، شکارچیها (Hunters) از نسخهی اول در کنار دو دشمن جدید نیز در مقابل بازیکن قرار میگیرند.
Resident Evil 7 اولین نسخهی اول شخص فرنچایز نبود
متاسفانه این بازی نتوانست عملکرد خوبی داشته باشد و با دریافت نقدهای منفی زیاد به دلیل داستان ضعیف، گرافیک غیرقابل قبول و کنترل نه چندان مناسب، به راحتی لقب بدترین عنوان رزیدنت اویل را به خود اختصاص داد. سرعت گیمپلی بازی برای یک عنوان شوتر بیش از حد کند بود و گرافیک جذابیت زیادی نداشت. ارتباط این بازی با سایر دنیای رزیدنت اویل کاملا سطحی بود و به جز تعدادی از دشمنان مشابه با نسخهی دوم، فقط اسم رزیدنت اویل را یدک میکشید.
بازی به دلیل سبک شوتر خود درگیر حاشیههایی در آمریکا شد و با تغییرات گستردهای در مکانیزم گیمپلی خود عرضه شد که باعث دامن زدن به ضعف و مشکلاتش بود. این عنوان یک دنباله به نام Resident Evil Survivor 2 – Code: Veronica ( با ارائهی شخصیتهای Code Veronica) برای کنسول PS2 دریافت کرد که حتی در آمریکا عرضه نشد. Dead Aim و Dino Stalker (که بیشتر دنبالهای برای Dino Crisis بود تا رزیدنت اویل) از دنبالههای دیگر این اسپین-آف بودند که توانستند عملکرد بهتری نسبت به نسخههای پیشین داشته باشند.
Resident Evil – Code: Veronica
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۰
بازی رزیدنت اویل: کد ورنیکا اولین نسخه از بازی Resident Evil بود که روی پلتفرمی جز پلیاستیشن عرضه شد. این عنوان، ضمن حفظ سنت ترس-بقا، در زمینهی طراحی محیط و پویایی دوربین بازی بهبودهایی نسبت به نسخههای پیشین فرنچایز داشته است. این بهبودها باعث ایجاد یک بازی با گرافیک پرجزئیاتتر شده که در نهایت آن را به یکی از بهترین عناوین فرنچایز رزدینت اویل تبدیل کرد. بازی، شخصیتهای محبوب نسخههای پیشین بازی یعنی کریس و کلر ردفیلد را بالاخره کنار هم جمعمیکند؛ در حالی که این دو در تلاش برای فرار از تاسیسات آمبرلا در قطب جنوب هستند. از نقاط قوت کلر، سرسخت شدن او و افزایش اعتماد به نفسش به لطف اتفاقات راکون سیتی در نسخهی دوم است.
رقابت تنگاتنگ برای کسب عنوان شمارهدار رزیدنت اویل
این اسپین-آف قرار بود در واقع دنبالهی نسخهی دوم بازی باشد ولی طی اتفاقاتی به نسخهی فرعی تغییر پیدا کرد. داستان از آنجایی شروع شد که کپکام نتوانست پورت بازی رزیدنت اویل 2 را برای کنسول Sega Saturn منتشر کند و برای جبران آن مجبور شد تا رزیدنت اویل: کد ورونیکا که قرار بود دنبالهی دومین نسخه باشد به عنوان اسپین-آف و ماجراجوییهای جیل که برای تبدیل شدن به یک اسپین-آف ساخته شده بود در نهایت جای آن را گرفت. بر خلاف فضاهای ترسناک آمریکایی و سایر بازیهای رزیدنت ایول، بازی رزیدنت ایول: کد ورونیکا به لطف معماری و داستان سرایی گاتیک که در اقیانوس منجمد جنوبی رخ میدهد، فضای دلهرهآور و متفاوتی دارد.
بازی کد: ورونیکا پس از عرضه نتوانست موفقیت تجاری نسخههای پیشین فرنچایز را دنبال کند اما در مقایسه با سایر بازیهای این سبک فروش خوبی به دست آورد. کپکام علاوه بر یک نسخهی به روزرسانی شده از این عنوان برای کنسول PlayStation 2 به نام Code: Veronica X، در سال ۲۰۱۱ ریمستر این عنوان را با کیفیت بهتر برای کنسولهای PlayStation 3 و Xbox 360 منتشر کرد. مجموعهی شوتر-بقای Resident Evil Survivor 2 – Code: Veronica و Resident Evil: The Darkside Chronicles اقتباسی از بازی رزیدنت ایول: کد ورونیکا محسوب میشوند.
کلر ردفیلد، همچنان به دنبال برادر خود
داستان بازی سه ماه پس از اتفاقات راکون سیتی در نسخهی دوم و قبل از نابودی کامل آن در رزیدنت اویل ۳: نمسیس رخ میدهد. کلر که هنوز در جست و جوی برادرش کریس است، به تاسیسات آمبرلا در پاریس حمله میکند اما توسط نیروهای امیتی آمبرلا دستگیر میشود. کلر در حالی از خوابی بیدار میشود که در زندانی در جزیرهی راکفورت در اقیانوس منجمد جنوبی که به آمبرلا تعلق دارد، زندانی شده است اما کمی بعد توسط مردی که او را گیر انداخته بود آزاد میشود و متوجه میشود که ویروس T در جزیره شیوع پیدا کرده است. در ادامه او با استیو بورنساید (Steve Burnside)، یکی دیگر از زندانیها ملاقات میکنند و این دو با هم تلاش میکنند تا راهی برای فرار پیدا کنند.
در ادامه، آنها با فرماندهی زندان، آلفرد آشفورد مواجه میشوند که از نظر روانی ناپایدار است که نتیجهی جابهجایی بین شخصیت خود و خواهرش آلکسیا است. این دو در نهایت با پیدا کردن یک هواپیما موفق به فرار میشوند اما آلفرد آنها را دنبال میکند و با تغییر تنظیمات هواپیما، آن را به سمت یکی دیگر از تاسیسات آمبرلا که آن هم دچار شیوع ویروس T شده است، هدایت میکند. کلر و استیو در نهایت موفق به نابودی آلفرد میشوند اما او قبل از مرگش خواهرش آلکسیا را آزاد میکند. آلکسیا بعد از تزریق ویروس آزمایشی T-Veronica که خانوادهاش ۱۵ سال پیش ایجاد کرده بودند به خواب مصنوعی فرو رفته بود و آلفرد تمام مدت در حال بازی کردن نقش او بوده است. کلر و استیو در تلاش برای فرار توسط او باز هم زندانی میشوند.
درست در همین زمان، کریس بعد از دریافت نامهای از لیان کندی، در جست و جوی کلر به جزیرهی راکفورت میرسد. او همزمان با فهمیدن این موضوع که کلر جزیره را ترک کرده است، با آلبرت وسکر که گمان میشد در نسخهی اول مرده است، مواجه میشود که آلبرت در جست و جوی ویروس T-Veronica است. پس از اینکه این دو از موقعیت اصلی کلر و ویروس آگاه میشوند، به صورت جداگانه به سمت مقر آنها به راه میافتند.
پس از رها سازی کلر توسط کریس، این دو در مییابند که استیو تحت آزمایشات و تزریقهای ویروس T قرار داشته است و حالا به یک موجود جهشیافته تبدیل شده است. پس از اینکه استیو کنترل خود را به دست میگیرد سعی میکند آلکسیا را از بین ببرد اما ضربهی شدیدی میخورد و قبل از مردن علاقهی خود را به کلر اعتراف میکند. در همین زمان کریس و آلبرت با آلکسیا مواجه میشوند و در حالی که آلبرت همراه با جسد استیو برای آزمایشهای بیشتر فرار میمند، کریس موفق به شکست دادن آلکسیا میشود. در نهایت این دو خواهر و برادر قبل از اینکه تاسیسات قطبی منفجر شوند از آن جا فرار میکنند.
بازیکن در نقش کلر به تجربهی نیمی از کد: ورونیکا میپردازد در حالی که نیمهی دیگر آن را با برادرش کریس به پایان میرساند. بازی همانند نسخههای پیشین فرنچایز، ضمن ارائهی سبک ترس و بقا، به سنت حل معما، مبارزه با زامبی و موجودات جهشیافتهی دیگر در کنار داستان غنی و در بعضی مواقع شوکه کننده میپردازد.
هنگامی که بازیکنان بازی را به اتمام برسانند حالت مبارزه (Battle Mode) فعال میشود. بازی در این حالت شخصیت بازی را با مهمات بینهایت در محیطهای مختلفی قرار میدهد تا با دشمنان مختلفی مواجه شوند. این عنوان مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و از زمان عرضه تا به حال جزو یکی از بهترین بازیهای فرنچایز رزیدنت اویل محسوب میشود.
Resident Evil Survivor 2 – Code: Veronica
تاربخ انتشار: ۲۰۰۱
این عنوان یک سال پس از عرضهی نسخهی شوتر اول شخص Survivor برای کنسول سگا NAOMI و پلیاستیشن ۲ عرضه شد و توانست بهبوهای چشمگیری نسبت به نسخهی اول داشته باشد و نقدهای بهتری دریافت کند. بازی، از Resident Evil: Code Veronica الهام گرفته و کلر و استیو به عنوان شخصیتهای اصلی آن باید از جزیرهی راکفورد فرار کنند. همچنین دشمنان از نسخههای دوم و سوم (بله، دارم از نمسیس دوستداشتنی صحبت میکنم) رزیدنت اویل قرض گرفته شدهاند. در بازی خبری از صداگذاری برای شخصیتهای اصلی نیست و تمامی مکالمات بین آنها به صورت زیرنویس است.
اکشن خام، عدم خلاقیت در روایت و در نهایت شکستی دیگر
همانند اتفاقات نسخهی کد: ورونیکای اورجینال، کلر پس از اتفاقات راکون سیتی به جست و جو برای کریس ادامه میدهد اما در این راه در تاسیسات آمبرلا در پاریس درگیر میشود. پس از اینکه کلر به زندانی که تحت نظارت آمبرلا در جزیرهی راکفورت منتقل میشود، با استیو همراه میشود تا با هم بتوانند طی شیوع ویروس T در زندان، از آن زنده بیرون بیایند. در نهایت مشخص میشود که این اتفاقات در واقع پس از اتفاقات نسخهی اورجینال رخ داده است و همگی کابوسی بوده است که کلر پس از فرار از تاسیسات آمبرلا دیده است.
بازی از دو مد مختلف به نام Dungeon و Arcade برخوردار است. در حالت آرکید به همراه پارتنر خود که توسط هوش مصنوعی کنترل میشود، هدف شما تنها فرار از جزیرهی راکفورت است. مسیر بازی از مراحل مختلفی تشکیل شده است که با پیدا کردن کلید و شکست باس فایت آن قسمت تمام میشود. در کنار هر باس، بازیکنان باید با دشمنان دیگری هم در مسیر خود مواجه شوند. هر ناحیه یک تایمر دارد که به محض اینکه ورود شمارش معکوس آن شروع میشود. اگر زمان تمام شود، نمسیس از نسخهی سوم از راه میرسد و اگر بازیکنان به موقع فرار نکنند، آنها را به قتل میرساند.
در حالت Dungeon، بازیکن بدون حضور یک پارتنر باید در برابر موج زیادی از دشمنان بایستد. هدف بازی همانند آرکید از بین بردن دشمنان و در نهایت باس بازی است و هر چقدر بازیکن تعداد بیشتری از آنها را بکشد، امتیار بیشتری دریافت میکند. در این حالت هم زمان از اهمیت زیادی برخوردار است. این عنوان توانست لقب موفقترین عنوان موفقترین بازی سرگرمکنندهی ماه را دریافت کند.
Resident Evil Gaiden
تاریخ انتشار: ۲۰۰۱
بازی Resident Evil Gaiden اولین عنوان رزیدنت اویل بود که برای کنسول دستی Game Boy Colors عرضه شد. این بازی تا حد زیادی از حال و هوای سایر بازیهای این فرنچایز فاصله گرفت و به همین علت، نقدهای ضد و نقیضی دریافت کرد. داستان حول شیوع یک ویروس در یک کشتی مسافربری می چرخد و لیان اس کندی و باری برتون، عضو سابق گروه استارز را به عنوان قهرمانان اصلی بازمی گردانند. داستان بازی با پلات تویستهای جذاب مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. با این که در قسمتهایی با داستان اصلی فرنچایز در تضاد و از برخی وقایع آن چشمپوشی شده بود.
زاویهی دوربین بازی از بالا است که هنگام مبارزه با دشمنان به زاویهی اول شخص تغییر پیدا میکند که شامل نشانهای است که مداوم از راست به چپ میرود و بازکینان باید هنگامی که نشانه در محدودهی دشمن است به آنها شلیک کند. این مکانیزم از اثر نقشآفرینی ۱۹۸۷ به نام Dungeon Master الهام گرفته شده بود. این عنوان توسط شرکت انگلیسی M4 Limited که بعدا مختل شد با همکاری دو تن از اعضای کپکام ساخته شد. شینجی میکامی به عنوان مشاور و هیروکی کاتو، کارگردان رزیدنت اویل: کد ورونیکا نویسندگی بازی را بر عهده داشتند.
Resident Evil: Dead Aim
تاریخ انتشار: ۲۰۰۳
این عنوان چهارمین دنباله از سری اسپین-آفهای لایتگان شوتر رزیدنت اویل (Gun Survivor) است که برای اولین بار ترکیبی از حرکت سوم شخص و نشانهگیری اول شخص ارائه میدهد. همچنین امکان حرکت هنگام نشانهگیری برای بازیکنان که در آن زمان زیاد در بازیهای رزیدنت اویل مشاهده نمیشد، وجود دارد.
داستان بازی چهار سال پس از اتفاقات راکون سیتی رخ میدهد؛ این بار کشتی تفریحی Spencer Rain توسط ویروس تی دزیدهشده از آزمایشگاه آمبرلا در پاریس آلوده شده است. مورفیس دووال (Morpheus D. Duvall)، تروریست و کارمند سابق آمبرلا عامل این موضوع است و حالا بروس مکگیورن، عضو گروه ضد ضربت دولت آمریکا به نام USSTRATCOM که هدف از بین بردن آمبرلا را دارد به همراه همکارش فونگ لینگ برای دستیگری مورفیس به کشتی فرستاده میشوند.
همانند سایر نسخههای سری Gun Survivor، این عنوان نقدهای متفاوتی دریافت کرد، اما توانست با گرافیک و کنترل بهبودیافته، به عنوان بهترین بازی این سری شناخته شود. بازی Resident Evil Dead Aim تا زمان عرضهی نسخهی هفتم این مجموعه، بهترین بازی شوتر اول شخص رزیدنت ایول بود.
Resident Evil: Outbreak
تاریخ انتشار: ۲۰۰۳
اولین عنوانی که بخش مولتیپلیر و گیمپلی Co-op را به فرنچایز اضافه کرد، رزیدنت اویل Outbreak بود. این بازی به طور همزمان داستان تعدادی از بازماندگان راکون سیتی را روایت میکند. بنابراین تا الان باید حدس زده باشید که اتفاقات آن همزمان با نسخهی ۲ و ۳ رخ میدهد. این عنوان سرگرمکننده با گرافیک و مولتیپلیر خود، تحسین منتقدان را به همراه داشت اما نبود وویس چت که باعث شد این عنوان در ارائهی یک تجربهی آنلاین ناکام بماند، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.
بازیکنان میتوانند در تیمی متشکل از حداکثر چهار نفر به تجربهی یکی از سناریوهای موجود در بازی بپردازند و در حالت تک-نفره، بازیکن به همراه دو شخصیت دیگر که توسط هوش مصنوعی کنترل میشوند، بازی را تجربه میکنند.
در نقش یکی از شهروندان راکون سیتی، شیوع ویروس را در این شهر دنبال کنید
همه چیز از جایی شروع میشود که شخصیت اصلی بازی دور هم جمع شدهاند که ناگهان یک زامبی وارد میشود و یکی از افراد را به قتل میرساند. بعد از آن، شخصیتها باید به هر طریقی که شده از دست مردم مبتلا به ویروس، جان سالم به در ببرند. هدف شخصیتها مشابه با نسخههای دیگری است که در راکون سیتی جریان دارند؛ آنها باید قبل از اینکه دولت آمریکا با یک موشک این شهر را با خاک یکسان کند، از آن خارج شوند.
هشت شخصیت بازی عبارتند از : کوین رایمن، مارک ویلکینز، جیم چپمن، جورج همیلتون، دیوید کینگ، آلیسا آشکرافت و سیندی لنوکس. بازیکن میتواند در نقش هر یک از این هشت نفر، به همراه تعداد زیادی از شخصیتهای پشتیبان، به تجربهی بازی بپردازد که در مجموعه پنج سناریو برای بازی رقم میزنند. از آنجایی که هر یک از این افراد تواناییهای متفاوتی دارند، بازیکنان مجبورند با یکدیگر همکاری کنند. اتفاقات بازی طی چند روز و در نواحی مختلف راکون سیتی رخ میدهند.
در بازی، ویروس جدیدی به نام Gauge وجود داشت که باعث میشد بازیکنان مدت زمان محدودی برای اتمام هر سناریو داشته باشند. در طول بازی، این ویروس به میزان متفاوتی در بدن شخصیتهای مختلف پخش میشود و این موضوع زمانی که هر یک از آنها مورد حمله قرار بگیرند یا روی زمین بخزند، بیشتر میشود. در نهایت هر یک از شخصیتهای بازی میتوانند به زامبی تبدیل شوند و به دیگر بازیکنان حمله کنند. کپکام، سرورهای بازی Resident Evil Outbreak را در سال ۲۰۱۱ برای همیشه خاموش کرد.
Resident Evil: Outbreak File #2
تاریخ انتشار: ۲۰۰۴
بستهی الحاقی Outbreak که File #2 نام داشت، به دنبال موفقیت نسخهی پیشین خود در ژاپن به صورت مستقل منتشر شد. این عنوان با اضافه کردن پنج سناریوی جدید، ماجراهای شخصیتهای نسخهی قبلی خود را دنبال میکند.
مبارزه با حیوانات جهشیافته که متفاوتتر از چیزی بود که مخاطبان در سایر نسخههای رزیدنت اویل دیدند از مواردی بود که باعث میشد این عنوان در ذهن بازیکنان باقی بماند. ضمن اینکه بازی به روایت سرگذشت ماروین نیز میپردازد. اگر یادتان نیست، ماروین افسر پلیسی بود که در نسخهی دوم به لیان و کلر کمک کرد ولی در نهایت به یک زامبی تبدیل شد. با وجود اینکه سرورهای این عنوان نیز خاموش شده بودند، طرفداران در سال ۲۰۱۴ بار دیگر آن را احیا کردند و ویژگیهای دیگری همچون لیدربرد نیز به آن اضافه کردند.
با وجود انتقادهای شدیدی که از نبود وویس چت در اولین نسخه شده بود، سازندگان این مشکل را در File #2 حل نکردند و در کنار آن کمبود محتوا و داستان باعث ناامیدی منتقدان و بازیکنان شد. همچنین عرضهی رزیدنت اویل ۴ کمی قبل از این عنوان و بالا بردن انتظارات از فرنچایز در شکست این عنوان بیتاثیر نبود. به گفتهی یکی از منتقدان، زاویهی دوربین ثابت بازی پس از تحولاتی که نسخهی چهارم به وجود آورده بود، در واقع برای فرنچایز یک پسرفت محسوب میشد. ساخت نسخهی سوم این سری برنامهریزی شده بود که به دلیل فروش کم و واکنشهای منفی نسبت به آن، لغو شد.
Resident Evil: The Umbrella Chronicles
تاریخ انتشار: ۲۰۰۷
تا حالا از خودتان پرسیدید که وسکر در زمان اتفاقات نسخهی اول مشغول چه کاری میکرد؟ ربکا پس از جدایی از بیلی چگونه راه خود را به داخل عمارت اسپنسر پیدا کرد؟ The Umbrella Chronicles اینجاست تا جواب سوالات شما را بدهد. این بازی ضمن داشتن ۵ سناریو، دارای ۹ شخصیت قابل بازی است. این افراد معروف از نسخههای قبلی رزیدنت اویل عبارتند از ربکا چیمبرز و همکارش بیلی کوئن، کریس ردفیلد، جیل ولنتاین، کارلوس اولیوریا، آلبرت وسکر و هانک.
بازگویی روایات عناوین کلاسیک در نقش شخصیتهای محبوب سری رزیدنت اویل
رزیدنت ایول: تاریخچه آمبرلا علاوه بر بازگویی روایات اصلی رزیدنت اویل زیرو، عمارت اسپنسر و راکون سیتی در نسخههای دو و سه، به سرگذشت همزمان شخصیتهای فرعی میپردازد و همان طور که از نامش مشخص است، از رازهای زیادی پرده برمیدارد. ضمن اینکه بازیکنان در بخشی از بازی در نقش وسکر به تجربهی بازی میپردازند و متوجه میشوند که او چگونه از عمارت اسپنسر فرار کرده و چه نقشههایی بعد از آن کشیده است.
در جریان مراسم E3 سال ۲۰۰۶ بود که کپکام به طور رسمی این عنوان را معرفی و اعلام کرد که به صورت رسمی برای کنسول نینتندو وی منتشر خواهد شد و با پشتیبانی از ویژگی ریموت خاص این کنسول، یک تجربهی متفاوت برای بازیکنان رقم خواهد زد. این بازی به همراه دنبالهی آن که The Darkside Chronicles نام دارد، به صورت در یک مجموعه برای کنسول پلیاستیشن 3 به نام Resident Evil Chronicles HD Collection ریمستر شدند.
رزیدنت اویل، اما به سبک شوتر ریلی!
بازی در سبک Shoot ’em up و گیمپلی بازی همانند بازیهای همچون Starblade، Star Wars: Rebel Assault و The House of The Dead به صورت ریل شوتر است. بازیکنان میتوانند از ریموت کنسول Wii خود برای نشانهگیری استفاده کنند. در برخی موارد ریموت برای فعال کردن سلاحهای سرد علیه دشمنان استفاده میشود که در این صورت بازی به حالت سوم شخص درخواهد آمد. بازی همچنین حالت Co-Op نیز دارد که پس از به اتمام رساندن مرحلهی 4th Survivor فعال میشود و بازیکنان در نقش یک شخصیت مشابه بازی را تجربه خواهند کرد اما هر کدام نشانهی مخصوص خود را دارند.
ورژن Wii بازی توانست نقدهای مثبتی به خصوص برای نمایش داستانهای ناگفته و آشکار کردن رازهای آمبرلا دریافت کند. با این حال برخی منتقدان معتقد بودند که هر چند گرافیک بازی قابل قبول بود اما نسبت به نسخهی چهارم، یک قدم به عقب برداشته بود.
Resident Evil: The Darkside Chronicles
تاریخ انتشار: ۲۰۰۹
این عنوان دنبالهای برای تاریخچهی آمبرلا محسوب میشود و سه داستان اصلی و یک سناریوی مخفی دارد. تاریخچهی تاریکی در واقع پیشدرآمدی برای رزیدنت ایول ۴ بوده و ۲ سال قبل از وقایع آن رخ میدهد. تمرکز اصلی داستان بازی بازگویی روایات رزیدنت اویل ۲، کد: ورونیکا به علاوهی یک داستان جدید است.
جدا از سناریوهای مربوط به نسخههای پیشین که اتفاقات اصلی آنها را به صورت گذرا روایت میکند، دو روایت دیگر نیز وجود دارد. در یکی از این سناریوها لیان اس کندی، چهار سال پس از وقایع راکون سیتی با جک کراورز، مامور ویژهی آمریکایی همراه میشود. هدف آنها این است که خاویر هیدالگو، رئیس سابق مواد مخدر که با آمبرلا در ارتباط است را دستگیر کنند. در سناریوی مخفی بازی، تمرکز داستان روی جک کراورز است که تفکراتش در طی بازی در حالی که به لیان کمک میکند به خاویر هیدالگو برسند را روایت میکند.
سبک بازی همانند نسخهی پیشین خود به صورت ریل شوتر است و بازیکنان از ریموت کنسول نینتندو وی خود برای نشانهگیری استفاده میکنند. بازیکن میتواند به صورت مستقل و همراه با هوش مصنوعی به تجربهی بازی بپردازد یا با بازیکنی دیگر همکاری کند. با این حال بازی نسبت به تاریخچهی آمبرلا بهبودهایی داشته است. به عنوان مثال شلیک به سر دشمنان برای بازیکنان آسانتر شده است و نوار وضعیت نیز در صفحه نمایش دیده میشود.
کاواتا (Kawata)، کارگردان بازی با ایدهی روایت بهتر داستانهای نسخهی پیشین و ارائهی ترس بیشتر، شروع به توسعهی این عنوان کرد. برای اینکه بتواند ترس را بیشتر منتقل کند، تصمیم گرفت مکانیزم دوربین بازی را طوری طراحی کرده تا بازیکن حس حضور در بازی را داشته باشد. برای به وقوع پیوستن لرزش واقعگرایانهی دوربین، یکی از اعضای تیم برای انجام آزمایشهای حرکتی برای یک روز در شهر به گشت و گذار پرداخت.
بازی رزیدنت اویل: تاریخچهی تاریکی از گرافیک، موسیقی و مدت زمان خود مورد تحسین قرار گرفت. با این حال سیستم دوربین به جای واقع واقعگرایانه بودن، بیشتر باعث حواسپرتی بازیکنان میشود و به همین دلیل انتقاداتی بر آن وارد شد. به خصوص که به عقیدهی خیلیها، داستان بازی برای کسانی که با داستان فرنچایز آشنایی نداشتند، گیجکننده بود.
Resident Evil: The Mercenaries 3D
تاریخ انتشار: ۲۰۱۱
سازندگان، مینیگیمهای محبوب Mercenaries که در رزیدنت اویل ۴ و ۵ وجود داشت را گسترش داده و با اضافه کردن ویژگیهای جدید، عنوان Resident Evil: The Mercenaries 3D را ایجاد کردند. بازیکنان همانند مینیگیمها، باید در مدت زمانی مشخص تا حد ممکن دشمنان را از بین ببرند تا امتیاز بیشتری کسب کنند. این عنوان به صورت انحصاری برای کنسول نینتندو 3DS عرضه شد.
بازیکنان میتوانند هنگام نشانهگیری از دوربین سوم شخص بالای شانه یا اول شخص استفاده کنند. ویژگی دیگر این عنوان، توانایی حرکت هنگام نشانهگیری، عوض کردن خشاب و بازگردانی نوار سلامت است. شخصیتهای قابل بازی در رزیدنت اویل: مزدوران عبارتند از کریس ردفیلد، جیل ولنتاین، آلبرت وسکر، کلر ردفیلد، جک کراوز، بری بارتون، ربکا چیمبرز و هانک که در نقشههای عناوین ۴ و ۵ به رقابت میپردازند. هنگام انتشار این خبر، طرفداران از عدم حضور لیان در این نسخه شاکی شده بودند. در همین راستا، تهیهکنندهی بازی توضیح داد که غیبت لیان به علت حضور او در عنوان آيندهی Resident Evil: Operation Raccoon City است.
وقتی مشخص شد که دادههای ذخیرهشدهی بازی قابل حذف شدن نیستند، واکنشهای زیادی به آن وارد شد. این جرکت در واقع نشاندهندهی این بود که کپکام تلاش دارد بازار بازیهای دست دوم را کساد کند. هر چند جانشین رییس کپکام اعلام کرد که این اقدام به دلایل اقتصادی نبوده است و به دنبال واکنشهای شدید، این ویژگی در بازیهای آیندهی این فرنچایز اعمال نخواهد شد.
بهبود مکانیزمهای گیمپلی و هیجانانگیز بودن آن مورد تحسین منتقدان قرار گرفت در حالی که برخی دیگر از کمبود محتوا و مبارزات کلافهکنندهی آن ناراضی بودند. به این ترتیب یکی دیگر از عناوین فرعی رزیدنت اویل با نقدهای ضد و نقیض از جانب منتقدان به کار خود خاتمه داد.
Resident Evil: Operation Raccoon City
تاریخ انتشار: ۲۰۱۲
ماموریت راکون سیتی عنوان دیگری از رزیدنت اویل است که به راکون سیتی بازگشته و همزمان با اتفاقات نسخهی ۲ و ۳ رخ میدهد اما کاملا به روایت این عناوین پایبند نبوده و داستان خود را دنبال میکند. بازی در مورد دو تیم به نام سرویس امنیتی آمبرلا (U.S.S) و تیم ویژهی ایالات متحده (Echo Six) است. سرویس امنیتی آمبرلا سعی دارد با کشتن شاهدان و از بین بردن مدارک، رد آمبرلا را در شیوع ویروس از بین ببرد. این در حالی است که دولت آمریکا با فرستادن تیم ویژه سعی دارد علیه آمبرلا مدرک جمع کند تا بتواند این شرکت را از بین ببرد.
بازی شامل ۱۲ شخصیت قابل بازی (۶ فرد برای هر تیم) است که هر کدام تواناییها و قابلیتهای مخصوص به خود را دارند. در کنار بخش تکنفره، بازی از حالت Co-Op نیز برخوردار است که تیمهای چهار نفره از بازیکنان را در مقابل هم قرار میدهد. ناگفته نماند که مود Heroes به بازیکنان اجازه میدهد در نقش شخصیتهای شناختهشدهی رزیدنت ایول شامل لیان اسکات کندی، کلیثر ردفیلد، جیل ولنتاین، کارلوس اولیویرا، ایدا وانگ، هانگ، نیکولای و یک شخصیت جدید به نام گرگ تنها (Lone Wolf) به تجربهی بازی بپردازند.
منتقدان و افرادی که به تجربهی بازی پرداختند، این عنوان را یک بازی شوتر سومشخص میدانستند که تنها نام رزیدنت اویل را یدک میکشید. با وجود نقدهای ضعیف و نمرهی متای نه چندان خوب، این عنوان توانست به فروش خوبی دست پیدا کند.
Resident Evil: Revelations
تاریخ انتشار: ۲۰۱۲
درست زمانی که رزیدنت اویل داشت به سمت محوریت اکشن میرفت، Revelations به عنوان یک اسپین-آف قرار بود مجموعه را به ریشههایش برگرداند. هر چند این عنوان نتوانست این ادعا را به طور کامل عملی کند اما تلاش خوبی از جانب کپکام برای جلب توجه دوبارهی طرفداران بود. این عنوان در سال ۲۰۱۲ برای کنسول دستی نینتندو 3DS، در سال ۲۰۱۳ برای پلتفرمهای پلیاستیشن 3، ایکسباکس 360 و رایانههای شخصی و نهایت در سال ۲۰۱۷ برای کنسولهای نسل هشتمی پلیاستیشن 4 و ایکسباکس وان عرضه شد.
وقایع بازی بین نسخهی ۴ و ۵ و درست کمی بعد از تاسیس BSAA رخ میدهد. بازی بار دیگر شخصیتهای محبوب اولین نسخه یعنی کریس و جیل را برمیگرداند، در حالی که این دو سعی دارند از شیوع یک ویروس توسط یک سازمان بایوتروریستی در اقیانوسها جلوگیری کنند. سازندگان یک کشتی را به عنوان مکان اصلی بازی انتخاب کردند زیرا معتقد بودند که راهروهای آن میتواند حس ترس و دلهره را ایجاد کند و بازیکنان در مواجهه با دشمنان در وسط اقیانوس، خود را تنها و بدون هیچ کمکی بیابند.
بازی شمار محدودی از مهمات، آیتمهای سلامتی را در اختیار بازیکنان قرار میدهد. ضمن اینکه تمرکز اصلی روی حل معماها است که در کنار محیطهای تاریک و صداگذاری مخوف به جای تنها یک گیمپلی سریع و اکشن، حس واقعی بقا را برای بازیکنان به ارمغان میآورد. شما حتی طی یک حرکت نامنصفانه در بخشی از داستان، بدون سلاح در برابر چندی از دشمنان قرار میگیرید. دشمنان خاکستری رنگ و چندشآوری که در بازی وجود دارند، متفاوتتر از چیزی هستند که در سایر نسخههای رزیدنت اویل شاهدشان بودیم.
در کنار بخش تکنفرهی بازی، Revelations یک بخش با محوریت اکشن به نام Raid Mode دارد. میدانم الان دارید به چه چیزی فکر میکنید. حتی اگر کپکام باز هم به ریشههای ترس و بقای خود برگردد، در نهایت وسوسهی یک بازی اکشن رهایش نمیکند و باز هم به نحوی عنصر اکشن را در گوشه و کنار عناوین رزیدنت اویل جا میدهد. در این حالت شما و یک بازیکن دیگر به صورت جداگانه به تجربهی بخشی از سناریوهای تغییریافته از بخش تکنفره میپردازند. همانطور که بازیکن در طول بازی پیش میرود، شخصیتهای جدیدی را آنلاک میکند که هر کدام از قابلیتهای مختلفی برخوردارند.
این عنوان فروش قابل قبولی داشت و توانست نقدهای مثبتی از جانب منتقدان دریافت کند. با این حال واکنش طرفداران به این نسخه ضد و نقیض بود؛ در حالی که عدهای از دشمنان جدید، معماها و محیط بازی لذت برده بودند، عدهی دیگری انتظارات بیشتری از این عنوان داشتند.
Resident Evil: Revelations 2
تاریخ انتشار: ۲۰۱۵
اسپین-آف دوم Revelations همانند نسخهی پیشین خود بین دو اتفاقات دو نسخهی اصلی جریان دارد اما از داستان متفاوتی را پیش گرفته و داستان شخصیتهای متفاوتی را روایت میکند. کلر ردفیلد برای بار سوم به عنوان شخصیت قابل بازی در این نسخه حضور دارد؛ ضمن اینکه بازیکنان میتوانند برای اولین بار در نقش بری بارتون به تجربهی بازی بپردازند. این عنوان به صورت چهار اپیزود مجزا در بازههای زمانی متفاوت منتشر شد.
بازگشت کلر ردفیلد و بری بارتون دوستداشتنی
داستان بازی بین اتفاقات نسخهی ۵ و ۶ اتفاق میافتد. ماجرای اپیزود اول از آنجا شروع میشود که کلر به همراه سایر همکاران خود که دختر بری بارتون به نام مویرا هم میان آنهاست، در مهمانیای در دفتر مرکزی آژانس NGO TerraSave حضور دارند. کمی نمیگذرد که این مهمانی توسط مجموعهای از مهاجمان خراب میشود و اعضای مهمانی توسط این نیروی مرموز به جزیرهای متروکه در دریای بالتیک برده میشوند. جایی که این دو توسط موجودات جهشیافتهای به نام Afflictedکه در اثر انجام آزمایشهای طاقت فرسا دیوانه شدهاند، مورد حمله قرار میگیرند. زن مرموزی به نام Overseer که از طریق دوربین آنها را زیر نظر دارد، با آنها صحبت میکند و میگوید دستبندی که به آنها بسته شده، ترس را جذب میکند. کلر و مویرا برای درخواست کمک خود را به برج رادیو میرسانند و چندین پیام میفرستند.
در ادامه، بازی بری را نشان میدهد که پیام مویرا را دریافت کرده و در حال حرکت به سوی جزیره است. به محض رسیدن، بری با یک دختر مرموز به نام ناتالیا کوردا آشنا میشود که در ادامهی مسیر با او همراه میشود. ناتالیا از قدرت فراطبیعی برخوردار است و میتواند موجودات را از پشت دیوار ببیند. پس از رسیدن به برج رادیو، بری متوجه میشود که این پیام شش ماه پیش ارسال شده است. درست همین لحظه ناتالیا دچار یک سردرد شدید میشود و به بری میگوید که مویرا مرده است.
اپیزود دوم ادامهی ماجرای کلر و مویرا را روایت میکند که دو تن از همکاران خود به نام گابریل و پدرو را پیدا میکنند. اورسیر توضیح میدهد که آنها سوژهی آزمایش جدید او برای T-Phobos هستند. ویروسی که در واکنش به ترس فعال میشود و فرد را از بین میبرد. طی اتفاقاتی پدرو در اثر ترس زیاد به یک هیولا تبدیل میشود و مویرا و کلر پس از مبارزه با تعداد زیادی از Afflicted و پدروی جهش یافته، با کمک نیل، رئیسشان فرار میکنند. این دو در مسیر با ناتالیا برخورد میکنند و با او همراه میشوند. گابریل هلیکوپتری که تعمیر کرده را به پرواز در میآورد اما توسط اورسیر کشته میشود. در حینی که مویرا و کلر از سقوط هلیکوپتر شوکه شدهاند، ناتالیا دزدیده و به پیش اورسیر که تلاش دارد تا هوشیاری خود را به طریقی به ناتالیا منتقل کند، برده میشود.
۶ ماه پس از این اتفاق، ناتالیا بری را به برج اورسیر، آخرین جایی که مویرا را دیده بود، میبرد. در طول مسیر بری متوجه میشود که ناتالیا پدر و مادر خود را در سانحهی Terragrigia از دست داده و به دنبال این اتفاق، در برابر ترس مقاوم شده است. داخل برج، بری و ناتالیا عکسی از آلبرت وسکر در کنار یک زن دیگر پیدا میکنند. شخصی که طبق ادعای ناتالیا، الکس وسکر است. درست همین لحظه این دو توسط اورسیر که مشخص میشود همان الکس است، مورد حمله قرار میگیرند.
کلر و مویرا یادداشتی را که ظاهرا نیل برای ملاقات با آنها گذاشته است را دنبال می کنند و پس از جان سالم به در بردن از مجموعهای از تلههای کشنده، به برج اورسیر میرسند؛ جایی که ملاقات بین نیل و الکس وسکر را مشاهده میکنند. مشخص میشود که نیل در واقع پشت آدمربایی کارمندانش بود تا در ازای آن ویروس Uroboros را از الکس دریافت کند. الکس ویروس را به نیل تزریق میکند و او را به یک هیولای جهش یافته تبدیل میکند. در ادامه کلر و مویرا مجبور میشوند که با نیل مبارزه و او را از بین ببرند.
داستان، دوباره به ۶ ماه بعد برمیگردد. در حالی که بری و ناتالیا مسیر پرخطر را پشت سر میگذارند، مورد حملهی اورسیر قرار میگیرند. او، بری را به پایین دره پرتاب میکند و هنگامی که قصد کشتن ناتالیا را دارد، دختر بچه در کمال تعجب به چشمان او خیره میشود و اورسیر با ترس عقبنشینی کند.
بازی باز به گذشته برمیگردد؛ کلر و مویرا پس از شکست دادن نیل با الکس رو به رو میشوند اما او با شلیک به سر خود، باعث میشود که تاسیسات شروع به تخریب کند. از بخت بد، الکس در آخرین لحظات ترس را تجربه میکند و جهش پیدا میکند. در همین حین مویرا برای نجات کلر خودش را قربانی میکند.
مواظب باشید بدترین پایانی که میتوانید تصور کنید گیرتان نیاید!
بری و ناتالیا راه خود را به سمت مرکز تحقیقاتی الکس پیدا میکنند. وقتی این دو با وسکر مواجه میشوند. او با ترزیق ویروس Uroboros برای بار دوم جهش پیدا میکند تا با بری و ناتالیا مقابله کند. پس از اینکه گمان میرود که الکس مرده است، او به بری حمله میکند و بار دیگر تلاش میکند تا ناتالیا را به قتل برساند. در این مرحله، بازیکن یکی از دو پایان بازی را دریافت میکند.
در صحنهی مبارزه با نیل، اگر مویرا بتواند به ترس خود غلبه کند و به نیل شلیک کند، از انفجار برج نیز زنده بیرون میآید و با شلیک به اورسیر، ناتالیا را نجات میدهد. کلر با هلیکوپتر برمیگردد و آنها موفق میشوند الکس را شکست دهند. در حالی که همگی در حال ترک جزیره هستند، بری اعلام میکند که قصد دارد ناتالیا را به فرزندخواندگی بگیرد.
کلر در حالی که به سمت خانهی بری است، با تلفن صحبت میکند و متوجه میشود که کریس در چین به سر میبرد. او به شخص ناشناس پشت تلفن میگوید که به پییرس بگوید تا مراقب برادرش باشد. سپس بازی، ناتالیا را نشان میدهد که با روزنامههایی که از وقایع رزیدنت اویل ۶ خبر میدهند محاصره شده است و لبخند مرموزی روی لبش است. این پایان مرموز به بازیکنان این گمان را میدهد که الکس موفق شده است به طریقی بخشی از هوشیاری خود را به دختر بچه منتقل کند. این پایان مبهم، به بازیکنان اطمینان داد که دنبالهی سومی برای این اسپین-آف در راه است.
در پایان بد بازی، اگر کلر نیل را بکشد، مویرا از انفجار نجات پیدا نمیکند و به این ترتیب الکس موفق میشود ناتالیا را بکشد و هوشیاریاش را به بدن او منتقل کند. سپس بری را در حالی که نمیتواند به دختر بچهای که حالا همان الکس است شلیک کند، مسخره میکند و از او دور میشود.
پارتنرهای متفاوت و خاص در مقایسه با سایر نسخههای رزیدنت اویل
در بازی Revelations 2 نسبت به نسخهی پیشین خود، همکاری و ارتباط بیشتری بین شخصیت اصلی و پشتیبان وجود دارد و این موضوع در گیمپلی بازی بیتاثیر نیست؛ هر چند که مویرا و ناتالیا از اسلحه استفاده نمیکنند اما تواناییهای دیگری دارند که به نوبهی خود حتی مفیدتر از شلیک کردن واقع میشوند. به عنوان مثال میتوانند آیتمهایی که بازیکن نادیده گرفته است را پیدا کنند، مویرا در مبارزه به کلر کمک و ناتالیا از قدرتهای ویژهی خود برای شناسایی دشمنان استفاده میکند. این موضوع در کنار محدودیت مهمات و سایر آیتمها باعث میشود که عنصر مخفیکاری اهمیت بیشتری پیدا کند.
مود Raid از نسخهی پیشین در این عنوان هم حضور دارد و ویژگیها و شخصیتهای بیشتری را ارائه میکند. این حالت حدود ۲۰۰ مرحله و ۱۵ شخصیت قابل بازی از نسخههای مختلف رزیدنت اویل است. دشمنان از نسخههای ۵، ۶ و Revelations در بازی حضور دارند و هر کدام از ویژگیهای مختلفی همچون سرعت یا قدرت بیشتر برخوردارند. ضمن اینکه دو اپیزود اضافی به نام Little Miss و The Struggle دارد. نقدهای بازی مجموعهای از نظرات مثبت و منفی بود. بازی ضمن دریافت تحسین منتقدان برای داستان، شخصیتها و بخش Co-Op بازی، از گرافیک ضعیف و مشکلاتی فنی رنج میبرد.
Umbrella Corps
تاریخ انتشار: ۲۰۱۶
بازی Umbrella Corps تنها بازی اسپین-آف با محوریت رزیدنت اویل است که این اسم را در عنوان خود ندارد. لشکر آمبرلا یک بازی تاکتیکال شوتر زامبی محور که تنها برای پلیاستیشن 4 و رایانههای شخصی عرضه شده است.
ایدهی نابی که به ثمر ننشست
بخش تکنفرهی بازی در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ رخ میدهد. داستان بازی در مورد ماموری با نام رمزی 3A-7 است که برای سازمانی به نام Umbrella Co کار میکند. سازمانی تازه تاسیسی که از نام آمبرلا استفاده میکند و در نسخهی هفتم نیز نقش مهمی ایفا میکند. 3A-7 توسط مافوقانش به ماموریتهای مختلفی فرستاده میشود تا تجهزات جدید را تحت آزمایش قرار دهد.
هنگامی که این آزمایشها با موفقیت همراه میشوند، مافوقان 3A-7 سعی میکنند با فرستادنش به ماموریتهای خطرناک، او را از میان بردارند. در کمال تعجب، 3A-7 موفق میشود همهی این ماموریتها را با موفقیت پشت سر بگذارد و باعث ترس رئیسهایش شود. این امر حاکی از آن است که 3A-7 یا HUNK است یا فرد خطرناک دیگری است که از همان سطح مهارت برخوردار است. در بازی همچنین اشارههایی به حضور آلبرت وسکر (یا کلونهایی از او) به عنوان فرمانده شده است.
بخش مولتیپلیر به روایت داستان متفاوتی میپردازد. داستان بازی در سال ۲۰۱۶، ۱۳ سال پس از فروپاشی آمبرلا رخ میدهد. با وجود نابودی این شرکت، هنوز بسیاری از اطلاعات ارزشمند سلاحهای بیولوژیکی از گذشتهی این شرکت شیطانی به جا مانده است که هنوز کشف نشدهاند. بازی شامل ۱۰ سازمان است که در تلاشند با استفاده از نیروهای ویژهی خود، این تحقیقات گمشده را بازیابی کنند. بازی در مکانهای نابود شده از نسخههای قبل همچون عمارت اسپنسر، راکون سیتی جریان دارد.
بازیکنان در نقش مزدوران یکی از دو تیم در مقابل هم قرار میگیرند و وظیفه دارند تا ضمن از بین بردن همهی اعضای تیم مقابل، با زامبیها مبارزه کنند. دوربین بازی بین دو حالت سوم شخص و اول شخص قابل تغییر است.
این بازی خشم منتقدان را برانگیخت
بازی با ضعف در همهی زمینهها، از گرافیک گرفته تا مکانیزمهای گیمپلی و عوامل فنی، عمدتا با نقدهای منفی رو به رو شد. به عقیده خیلیها این عنوان بیش از حد از ریشههای فرنچایز دور شده و هیچ هدفی از ساخت آن وجود نداشته است. بازی نه تنها برای طرفداران فرنچایز رزیدنت ایول، بلکه حتی برای طرفداران عناوین اول شخص هم تجربهی ناخوشایندی بود. در مجموع میتوان گفت Umbrella Corps تنها یک تلاش ناموفق دیگر از جانب کپکام برای ورود به دنیای بازیهای مولتیپلیر است و امیدواریم که شکست این عنوان درسی برای این شرکت باشد تا این اشتباه را برای بار دهم تکرار نکند!
به عنوان یکی از فرنچایزهای موجود قدیمی که بیش از دو دهه مهمان کنسولها و رایانههایمان است، عادی است که سری رزیدنت اویل با فراز و نشیبهای زیادی دست و پنجه نرم کرده باشد. علیرغم شکستها و اسپین-آفهای نه چندان لذت بخش، این سری توانسته است خاطرات به مراتب ترسناک اما در عین حال جذابی را برایمان رقم بزند. به نظر شما این فرنچایز میتواند به سنت و ریشههای خود پایبند بماند یا همچنان در این ترازو دست و پا خواهد زد؟ اگر بازی Resident Evil Village را تجربه کردهاید، به نظرتان تا چه حد توانست اجداد خود را سربلند کند؟ یادتان نرود که نظرتان را با ما به اشتراک بگذارید.
اولین نسخه از سری بازی رزیدنت اویل که همه آن را تحت عنوان Resident Evil 1 میشناسیم، در سال ۱۹۹۶ میلادی به انتشار رسید.
هر نسخهی بازی داستان مختلفی حول محور شیوع ویروسی است که مردم را به زامبی تبدیل میکند. ما در این مقاله، به شرح داستان تک تک قسمتهای فرنچایز Resident Evil پرداختهایم.
از معروفترین و قدیمیترین شخصیتهای رزیدنت اویل میتوان کریس ردفیلد، جیل ولنتاین، لیان اس. کندی، کلر ردفیلد اشاره کرد که در نسخههای متعددی حضور داشتهاند.
لزومی ندارد که به تجربهی هر ۲۴ قسمت Resident Evil بپردازید. هر نسخه تا حدودی داستان متفاوتی را ارائه میکند؛ هر چند دانستن تنها یک پیشینهی کلی به شما کمک زیادی میکند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید