بازی مستقل Carrion بهتازگی توسط شرکت دیوالور دیجیتال منتشر شده و مسیر رهایی موجودی انتقامجو را به تصویر میکشد که سعی دارد از بند انسانها فرار کند. البته این رهایی بدون پرداخت هزینه ممکن نخواهد بود.
بعد از انتشار بازی Butcher، استودیوی فوبیا گیم بار دیگر تصمیم گرفت با Carrion مخاطبین خود را به فضایی تاریک و ترسناک ببرد. این بازی از آزاد شدن موجود آزمایشگاهی عجیبی شروع میشود که توانسته خود را از مخزنی که انسانها او را در آن زندانی کردهاند، بیرون بکشد. وحشت اعضای آزمایشگاه از اینجا آغاز میشود و بازیکن کنترل این موجود مرموز را بهدست میگیرد. بازی Carrion با دارا بودن سبکی میان Metroidvania ماجراجویی و اکشن پازلی، همراه با گیمپلی روانی که دارد، میتواند تجربهی هیجانانگیزی را در اختیار مخاطبش قرار دهد. همانطور که انتظار میرفت، این بازی ویژگیهای منحصر بهفرد خود را دارد و این موضوع آن چیزیست که همهی ما از بیشتر آثار دیوالور سراغ داریم.
هیچ چیز جلودار هیولای بازی Carrion نیست و او برای رهایی و انتقام هرکاری میکند. پس از فرار از مخزن اصلی، بازیکن باید با هدایت او و کشتار انسانهای درون آزمایشگاه زیرزمینی، قدرت خود را افزایش و وجود خود را گسترش دهد؛ در واقع هر چه بیشتر از انسانها تغذیه کنید، سلولهای بیشتری خواهید داشت و این موضوع قدرت هیولا را بیشتر میکند. این بُعد از بازی، عطش افسار گسیختهی هیولا به کشتن و فرار را به شکلی قابل لمس به تصویر میکشد و باعث بیرحمی بازیکن برای از بین بردن انسانها میشود. از طرفی دیگر، انعطاف بدن هیولا بسیار زیاد است و این موضوع یکی از جذابیتها و شاید دلایل قدرتمندیاش بهشمار میرود؛ موجودی که بهخاطر ساختار جالب بدنش از تنگترین مسیرها میتواند بگذرد و با عبور از فضاهای بسته، خود را به پایان ماجراجوییاش نزدیکتر کند. همچنین، بازوهای او که تعدادشان هم کم نیست، به گرفتن انسانها و باز کردن دریچهها کمک میکند. با این وجود، ویژگیهای این هیولای مرموز به موارد گفته شده ختم نمیشود.
هیولای Carrion دوست دارد تکثیر شود و وجود خود را در آزمایشگاه زیرزمینی گسترش دهد؛ زمانی که تعداد سلولهایش زیاد میشود و مکان مناسبی پیدا میکند، به بازیکن اجازه میدهد تا به عنوان چک پوینت، بخشی از خود را داخل چالهای قرار دهد و به نوعی، وسعت قلمرو خود را افزایش دهد. با توجه به پیچیدگی نقشهی آزمایشگاه و احتمال گم شدن بازیکن، این کار به او اجازه میدهد تا با استفاده از انعکاس صدای خود در حفرههای ایجاد شده، مسیر تقریبی را پیدا کند و از محل قرارگیری خود باخبر شود. با توجه به فیزیک عجیب و غریب و انعطافپذیر هیولای بازی، امکانات کاربردیای در اختیار کابران قرار میگیرد که با استفاده از آنها شرایط چالشبرانگیز را پشت سر میگذارد؛ مثلا بعد از پیدا کردن اولین کپسول و بهدست آوردن قابلیت مشت زدن، هیولا میتواند بعضی از موانع را بشکند و به فضای دیگری پا بگذارد.
در ابتدای بازی، انسانها بهظاهر بیآزار هستند و جیغ و فریادشان تنها سلاحی است که شاید بتوانند با آنها از خود محافظت کنند، اما رفته رفته دانشمندان داخل این آزمایشگاه تصمیم میگیرند تا در مقابل موجود خطرناک و سرگردان Carrion، با قدرت بیشتری قد علم کنند و سلاحها و قدرت دفاعی خود را ارتقاء دهند. هرچه جلوتر بروید و تونلها و اتاقکهای بیشتری را کشف کنید، با انسانهای عصبانیتر و سرسختتری مواجه میشوید که مقابله با آنها ساده نخواهد بود. این مسئله همراه با عطش ازبین بردن موجودات ضعیفتر، میتواند جذابیت بازی را بیشتر کند. از طرفی دیگر، محدود بودن قابلیتهای بازیکن به عنوان هیولایی که جسمی ژله مانند دارد و فاقد اسکلت و استخوانبندی است، کاملا منطقی بهنظر میرسد و همان تعداد از قابلیتها میتواند کار شما را راه بیاندازد.
از لحاظ گیرایی بازی، گاهی اوقات ممکن است ریتم بازی از دست کاربر در برود و یکی از دلایل آن هم میتواند نبود یک خط داستانی جذاب باشد. همچنین پازلهایی که برای کاربران درنظر گرفته شدهاند، معمولا مکانیک یکسانی دارند و بازیکن درگیر چالش بهخصوصی نمیشود. در واقع بیشترین دغدغهی مخاطبین بازی Carrion، پیدا کردن مسیر، گم نشدن و از بین بردن انسانها است.
محیط بازی و اتمسفر آن یکی از جذابترین ویژگیهای Carrion شمرده میشود که با حال و هوای ترسناکی که دارد، به خوبی بازیکن را با خود همراه میکند. در واقع، فوبیا گیم تمام تلاشش را کرده تا با ایجاد فضایی تاریک و خونین، یک آزمایشگاه زیرزمینی را طوری به تصویر بکشد تا بازیکن احساس یک زندانی را داشته باشد که باید برای نجات خود دست به هر کاری بزند. علاوهبر فضاسازی قابل توجه، موزیکهایی که در شرایط مختلف به گوش مخاطب میرسند، با فضای بازی همخوانی زیادی دارند و از نقاط مثبت این اثر دیوالور دیجیتال شمرده میشوند؛ بعید نیست که به واسطهی موزیکها، حس خشم ترسناک هیولا را احساس کنید و با سرعت بیشتری به رد کردن مراحل بپردازید. در واقع موسیقی بازی شما را هیجانزده میکند و باعث ترغیب کاربر به ادامهی مسیر پرخطر و ماجراجویانه میشود. البته، این موزیکها بهدلیل بار سنگین و دلهرهآور بودنشان، ممکن است برای عدهای ناراحت کننده باشند.
بهشخصه با موزیکها مشکلی نداشتم اما ممکن است برای برخی سلایق، موسیقی به شدت خستهکننده باشد. علاوهبر این، ممکن است رنگهای به اصطلاح جیغ بازی که عموما هم قرمز هستند، بعد از مدتی چشم بازیکن را خسته کنند. دلیل آن هم استفاده از یک رنگ قالب و یکسان برای تمامی محیطها و مراحل است که باز هم بسته به سلیقه و کشش افراد، میتواند مناسب یا اعصاب خورد کن باشد. در نهایت، باید توجه داشته باشیم که Carrion مانند بسیاری از آثار دیگر دیوالور، سلیقهی محدودی را میتواند بهخود جذب کند. این نکته نهتنها ضعف این بازی نیست، بلکه از نظر من ویژگی قابل احترام و مثبت دیوالور به حساب میآید.
- طراحی مثالزدنی هیولای بازی
- فضاسازی و اتمسفر قابل توجه
- موزیک جذاب و هماهنگ با سبک بازی
- مکانیک پازلهای بازی تقریبا قوانین مشابهی دارند
- بعد از چند ساعت ریتم بازی گیرایی خود را از دست میدهد
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید