فیلم Riders of Justice که در فارسی به سواران عدالت ترجمه شده، محصول سینمای دانمارک است که بدون هیاهوی تبلیغاتی اکران شده و باید گفت صدها برابر بهتر از آثار درجهی چندمِ هالیوودی میتواند معنای و مفاهیم مورد نظرش را به بیننده انتقال دهد.
مدس میکلسن بازیگری است که ساخته شده برای بازی در نقش شخصیتهای سرد، مغرور و از درون خالی شده. فیلم سواران عدالت دقیقا حول محور چنین شخصی میچرخد. با این تفاوت که شخصیت اصلی داستان یعنی مارکوس، یک فرد نظامی است که همسرش را طی سانحهای در یک قطار از دست داده و تنها دخترش جان سالم به در میبرد. حال مارکوس به خانه برمیگردد تا از دخترش ماتیلده مراقبت کند اما سر و کلهی افرادی جلوی در خانهاش پیدا میشود که ادعا میکنند مرگ همسرش به دلیل یک سانحهی معمولی نبوده و عدهای دیگر در ایجاد این واقعهی تلخ دست داشتهاند. مارکوس با هدف انتقام وارد مسیر پر پیچ و خمی میشود که در تقریبا ۱۲۰ دقیقه این مسیر را تماشا میکنیم.
فیلم سواران عدالت شاید نتواند شخصیتهای فرعی مثل اوتو را درست پرورش دهد، اما مارکوس، شخصیت اصلی داستان را به درستی به ما مخاطبین فیلم معرفی میکند. ما کاراکتری را میبینیم که نمیتواند مرگ همسرش را بپذیرد و خودش را تا حدی مقصر میداند. او دختر نوجوانی دارد که اصلا و ابدا هیچ شناختی ازش ندارد و ما نیز از این مسئله رنج میبریم؛ درست همانند مارکوس. ایفای نقش مدس میکلسن نیز در این میان دیدنی است و رفتار این شخصیت زمخت و نظامی را به زیبایی هر چه تمام به تصویر میکشد. پس از تماشای میکلسن در هیبت مارکوس میتوان ادعا کرد که نمایش مسخشدگیِ مارکوس، تنها به دست مدس میکلسن شدنی بود.
کارگردان این فیلم، اندرس توماس جنسن روی جنبهی تکنیکیِ کار وسواس زیادی خرج کرده. از شیوهی فیلمبرداری بگیرید تا میزانسن، دکور صحنه و دیگر موارد همگی طبق اصول است. نقش دوربین در این فیلم، صرفا یک شاهد نیست. ما در مقام قاضی رفتار و عملکرد مارکوس و گروه کوچکش را داوری میکنیم. در نیمهی اول داستان ما نیز مثل گروهِ ماجراجوی فیلم با قیافهای حق به جانب میخواهیم مارکوس به هدفش یعنی انتقام برسد. از آن سو، در نیمهی دوم پشیمان میشویم از ماجرایی که این شخصیت بختبرگشته خودش به آن ورود کرده. تمام این حس و عواطف را باید مدیون تکنیکهای فیلمبرداری و صد البته تدوین به نسبت خوب این فیلم بدانیم. این اثر ذره ذره بیننده را در دنیای خودش وارد کرده و در انتها به یکباره با حقایق تلخی روبهرو میکند. اینکه شاید همیشه حق با شخصیتهای اصلی و به اصطلاح قهرمان داستان نباشد. در واقع اسم فیلم، استعارهای جذاب و قابل تامل است. سواران عدالت میخواهند عدالت را مجدد در جامعه حاکم کنند اما به چه قیمتی؟
این اثر ذره ذره بیننده را در دنیای خودش وارد کرده و در انتها به یکباره با حقایق تلخی روبهرو میکند
میتوان سویههای مختلف روانشناسی را نیز در این داستان مشاهده کرد. مارکوس پس از سانحه نه از کسی کمک میگیرد و نه دلیلی میبیند برای مشکلات روحی و روانیاش دستِ کمکِ فردی را قبول کند. او حتی به دخترش نیز اجازه نمیدهد به سمت روانشناس برود و این کار را دخالتِ غریبهها در امور شخصی و خانوادگی تلقی میکند. مارکوس به تنهایی میخواهد اتفاق هولناکی که برای همسرش افتاده را هضم کند و در آن اواخر داستان به وضوح میبینیم که چطور مارکوس به سانِ یک انبار باروت، پس از یک غافلگیریِ داستانی از شدت غم، اندوه و خشم میترکد. این موضوع یعنی خالی شدنِ این همه احساسِ منفی را در قالب یک سکانس بینظیر به چشم میبینیم و دست به تحسینِ قدرت بازیگری مدس میکلسن میزنیم. قطعا بهترین صحنهی این فیلم در همین جاست که مارکوس، هیولای درونش را بالاخره آزاد کرده و به نمایش میکشد.
ریتمِ روایت داستان فوقالعاده بهجاست و درامِ حاکم بر جهان فیلم، هر چه داستان به جلو پیش میرود قوت مییابد. انگار ما نیز به همراه دیگر شخصیتهای داستان در آن جهان زندگی کرده و نفس میکشیم. این فیلم از جنبهی واقعگرایانه بودن، شاید کار شاقی انجام نداده باشد، اما به جز اوتو، شخصیتهایی به شدت باورپذیر دارد. اوتو که سرمنشا اتفاقات داستانی است، طرز فکر و ایدئولوژی خاصی دارد. تئوری توطئه بافتنهای اوتو از یک طرف و رفتارهای دو دوستِ دیگرش موجب میشود تا انگیزههای این شخصیتها در همان ابتدای کار کمی بلنگد. چرا اوتو میخواسته تا دیگران حرفش را باور کنند و چرا به زور میخواسته مارکوس نیز وارد بازی شود؟ فیلمنامهنویس تلاش کرده تا در خلال دیالوگها و سرگذشتِ اوتو کاری کند تا او را بیشتر فهمیده و درکش کنیم اما هر چه باشد، کافی نیست چون اصلی در سینما وجود دارد که میگوید به من نشان بده، با زبان تعریف نکن! اگر از این نکته منفی ریز بگذریم، واقعا این فیلم ایراد دیگری ندارد.
فیلم Riders of Justice پکیج کاملی است از هر آنچه که از یک فیلم جنایی ایدهآل میخواهید. مدس میکلسن نیز با ایفای نقش بینظیر خود باری دیگر ثابت کرده که باید او را جدی گرفت. اگر یک درصد فکر میکنید سینمای دانمارک ارزش پیگیری ندارد، به فیلم سواران عدالت اجازه دهید شما را با قصهاش جادو کند.
- فیلمنامه و طرح داستانی جذاب
- شخصیتپردازی بینظیر مارکوس
- ایفای نقش بینظیر مدس میکلسن
- وسواس کارگردان از جنبههای تکنیکی
- شخصیتپردازی اوتو و سایرین میتوانست با نمایشِ گذشتههایشان بهتر باشد
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید