نگاهی به غمگین ترین مرگ های انیمه
1%
  • 0/10

نگاهی به غمگین ترین مرگ های انیمه

از ساشا تا کورو سنسه

نگاهی به غمگین ترین مرگ های انیمه ۸ ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ مقالات جانبی انیمه کپی لینک

غمگین ترین مرگ های انیمه ها ، احساسات شدیدی را برمی‌انگیزند و به عنوانی ابزاری قدرتمند در روایت پردازی عمل می‌کنند تا بتوانند تاثیری ماندگار بر طرفداران انیمه در سراسر جهان بگذارند. برخلاف بازیگران دنیای واقعی که مرگشان در یک فیلم به معنی یک مرگ واقعی نیست، کارکترهای انیمه‌ای اگر جانشان را از دست بدهند به این معنی است که برای همیشه از بین رفته‌اند.

انیمه همواره با خلق شخصیت‌هایی که ارتباط عاطفی قوی با بینندگان برقرار کرده‌اند، به طرز عمیقی در داستان پردازی‌های خود فرو رفته است و دوست داران انیمه نیز این ارتباط را با کارکترهای انیمه یا خط داستانی آن برقرار می‌کنند. در واقع باید گفت که شخصیت‌های انیمه‌ای چیزی بیشتر از تنها یک کارکتر تخیلی‌اند. این دنیایی است که غیر ممکن‌ها را تبدیل به ممکن می‌کند و دارای کارکترها و جهان‌هایی است که به نظر دور از ذهن و عجیب و غریب می‌آیند. شخصیت‌ها در مرکز دنیای انیمه با مضامین جذاب، فانتزی، عاشقانه، کمدی، اکشن و حتی سیاسی قرار گرفته‌اند و همه چیز به آنها بستگی دارد. در بیشتر انیمه‌ها، به طور معمول کارکتری وجود دارد که بینندگان بسیار با آن ارتباط برقرار می‌کنند؛ بنابراین زمانی که این شخصیت جانش را از دست می‌دهد، باعث ایجاد یک خلا در دل مخاطبان می‌شود. برخلاف بازیگران دنیای واقعی که مرگشان در یک فیلم به معنی یک مرگ واقعی نیست، کارکترهای انیمه‌ای اگر جانشان را از دست بدهند به این معنی است که برای همیشه از بین رفته‌اند. انیمه می‌تواند مخاطبانش را به جهان‌های خارق العاده ببرد و آنها را در روایت‌های جذاب غوطه‌ور کند. می‌تواند همدلی و درون نگری را نیز در دل برانگیخته کند. تاکنون، انیمه‌های زیادی در طول تاریخ این رسانه تصویری، اثری پاک نشدنی بر قلب دوستداران انیمه گذاشته‌اند. غمگین ترین مرگ های انیمه ها ، احساسات شدیدی را برمی‌انگیزند و به عنوانی ابزاری قدرتمند در روایت پردازی عمل می‌کنند تا بتوانند تاثیری ماندگار بر طرفداران انیمه در سراسر جهان بگذارند. به این ترتیب، در ادامه این مطلب، ما نیز به معرفی و بررسی غمگین ترین مرگ های انیمه ای می‌پردازیم. این متن حاوی اسپویل می‌باشد.

Koro Sensei (Assassination Classroom)

کشتن کورو سنسه  (Koro Sensei) که یک موجود با ظاهری منحصر به فرد است بسیار ناممکن به نظر می‌رسد. او به عنوان معلم در کلاس شماره 3-E استخدام شده است. در طول داستان این انیمه، کورو سنسه با دانش آموزان کلاسش، پیوند نزدیکی برقرار می‌کند و به آنها در سطح تحصیلات، رشد شخصی و درس‌های زندگی نیز کمک می‌کند. این در حالی است که دانش آموزان وظیفه دارند پس از پیدا کردن نقطه ضعف معلمشان، او را ترور کنند تا بتوانند به جایزه بزرگی دست پیدا کنند. در نهایت دانش آموزان با کمک همدیگر موفق به انجام ماموریتشان می‌شوند و کورو سنسه نیز، سرنوشت خود را قبول میکند. مرگ بسیار غم انگیز او بخاطر پیوند عاطفی بود که با دانش آموزانش برقرار کرده بود. صحنه کشته شدن او در حالی که دانش آموزان خاطرات خود با معلمشان را به یاد می‌آورند بسیار غم انگیز است.

Kaori (Your Lie in April)

داستان انیمه دروغ تو در آپریل (Your Lie in April) حول محور پیانیستی به نام کوسی آریما (Kosei Arima) است که پس از مرگ مادرش قادر به شنیدن صدای نوازندگی خود نمی‌باشد. کائوری (Kaori) که یک ویولونیست با استعداد می‌باشد وارد زندگی کوسی می‌شود و به او کمک می‌کند تا دوباره بتواند عشقش را به موسیقی کشف کند. همانطور که داستان پیش می‌رود، کوسی مجذوب شخصیت پرجنب و جوش و آزاد کائوری می‌شود که همین باعث می‌شود این دو در نهایت پیوندی عمیق با همدیگر تشکیل دهند. اما در پایان مشخص می‌شود که کائوری یک بیماری لاعلاج دارد. وضعیت جسمی او روز به روز بدتر می‌شود و در نهایت، در قسمت پایانی جان خود را از دست می‌دهد که همین باعث ویران شدن کوسی میشود. مرگ او نشان دهنده پایان مسیر موسیقایی است که این دو باهم طی کردند و به همین خاطر نیز بسیار غم انگیز است.

Sasha Blouse (Attack on Titan)

انیمه حمله به تایتان / تایتان مهاجم (Attack on Titan) پر از صحنه‌های اکشن، مرگ‌های وحشتناک و اتفاقات غیر منتظره است. به طور کلی این انیمه روایتی از جنگ و آزادی را بیان می‌کند که در آن آهنگ‌ها و کارکترهای به یاد ماندنی زیادی وجود دارد. بیشتر این کارکترها هم توسط تایتان‌ها خورده می‌شوند. ساشا براوس (Sasha Blouse) نیز یکی از شخصیت‌هایی است که در راه جنگ برای بدست آوردن آزادی جان خود را از دست داد. مرگ او به خصوص به خاطر حوادث پیرامون آن بسیار غم انگیز است. ساشا یک سرباز توانا با مهارت‌های بی عیب و نقص جنگی است. به علاوه او کارکتری بسیار مهربان و دلسوز نیز دارد. مرگ او ضربه بزرگی هم برای هم رزمانش و هم برای بینندگان بود زیرا که او درست پس از پیروزیشان در جنگ، در حالی که با دوستانش شادی می‌کرد، به دست یک انسان کشته شد و به این صورت او نیز با مرگش یکی از غمگین ترین مرگ های تاریخ انیمه را رقم زد.

Obito Uchiha (Naruto)

اوبیتو در ابتدا به عنوان یک فرد بلند پرواز در انیمه ظاهر می‌شود اما به دردش اجازه می‌دهد او را به هیولایی قاتل تبدیل کند. با این حال در پایان چهارمین جنگ بزرگ نینجاها، او با فداکاری خود، بینندگان را بهت زده می‌کند. اوبیتو که برای مادارا (Madara)، نینجای سابق دهکده برگ، کار می‌کرد، بدون آنکه به چیزی فکر کند، جنایات بیشماری مرتکب شد و افراد زیادی را کشت. اما در نهایت، جان کاکاشی را نجات می‌دهد و تسلیم نیروهای متحد شینوبی می‌شود. او پس از یک خداحافظی غمگین که با کاکاشی (Kakashi) دارد، بار دیگر با رین (Rin) ملاقات می‌کند، که بعد از گذشت زمان زیادی، به او آرامش را باز می‌گرداند. اولین مرگ اوبیتو برای طرفداران بسیار ناراحت کننده بود و مرگ دومش هم یکی از غمگین ‌ترین مرگ ‌های انیمه ناروتو به حساب می‌آید.

Kyojuro Rengoku (Demon Slayer)

بدون شک، مرگ هاشیرای شعله، رنگوکو (Kyojuro Rengoku) غم انگیزترین صحنه انیمه شیطان کش (Demon Slayer) است. حتی با وجود اینکه، کار یک شیطان کش مرز باریکی بین مرگ و زندگی است، اما طرفداران هنوز امیدوارند که شخصیت‌های مورد علاقه‌شان را از دست ندهند. با این حال، رنگوکو در نهایت در قطان موگان (Mugan) جان خود را از دست می‌دهد. صحنه کشته شدن این جنگجوی بزرگ بسیار ناراحت کننده و غمگین بود. درحالی که او تلاش می‌کند که ضربه آخر را به آکازا (Akaza)، یکی از شیاطین درجه بالا، وارد کند، خود به دست او کشته می‌شود. مرگ او به خودی خود بسیار ناراحت کننده بود اما اینکه او در نهایت نتوانست به دست خود قاتلش را به سزای اعمالش برساند بسیار ناراحت کننده‌تر بود. لحظات پایانی او، زمانی که نفس‌های آخرش را می‌کشد، و همچنین یادآوری رابطه ناخوشایندش با پدرش، صحنه مرگ او را به یکی از غمگین ترین مرگ های انیمه تمام دوران‌ها تبدیل کرد.

Itachi Uchiha (Naruto)

بدون شک، ایتاچی اوچیها غمگین‌ترین داستان را در میان شخصیت‌های انیمه ناروتو دارد. ایتاچی در ابتدا به عنوان یک فرد بدون عاطفه و قدرتمند نشان داده شد که تمام افراد خاندانش را بدون هیچ دلیلی به قتل رساند. تنها کسی که زنده گذاشت برادر کوچکترش بود و به ساسکه (Sasuke) نیز، از طریق گنجوتسواش، مرگ تک تک افراد قبیله را نشان داد و با این کار عذابش می‌داد. در طول کل داستان طرفداران منتظر نبرد ساسکه در برابر برادرش ایتاچی بودند و برای دیدن انتقام ساسکه هیجان داشتند. نبرد آنها طرفداران را ناامید نکرد. بعد از یک نبرد سنگین، ایتاچی در نهایت جانش را از دست داد. با این حال، ساسکه پس از مرگش فهمید که ایتاچی را اصلا نشناخته بود. در غیرمنتظره‌ترین حالت، ساسکه پی برد که ایتاچی قبیله اوچیهارا قتل عام کرد زیرا می‌خواست از دهکده برگ در برابر کودتای قبیله اوچیها محافظت کند. او تنها از دستوراتی که هوگاکه به او داده بود پیروی کرده بود و تنها به خاطر اینکه برادرش را زنده نگه دارند با انجام این کار موافقت کرده بود. این مسئله باعث شد که مرگ او نیز به یکی از غمگین‌ ترین مرگ‌ های انیمه ناروتو تبدیل شود.

Escanor (Seven Deadly sins)

گناه اسکانور (Escanor)، غرور، یکی از قدرتمندترین اشکال هفت گناه مرگبار بود. او که به عنوان مردی مغرور شناخته شده بود که هرگز از جنگ فرار نمی‌کرد، در نهایت در راه نجات دوستانش، جانش را از دست داد. اسکانور، نیروی زندگی خود را به قدرت تبدیل کرد تا بتواند در نبرد بهتر عمل کند. با این حال، پس از اینکه گناهان مرگبار، دشمن خود را شکست می‌دهند، او از بین می‌رود. اسکانور با وجود اینکه در فصل دوم این انیمه در حالی حضور پیدا کرد که بسیار ضعیف و نحیف به نظر می‌رسید، اما مشخص شد که یکی از جذاب‌ترین و قدرتمندترین کارکترهای این انیمه است.

Light Yagami (Death Note)

داستان لایت یاگامی (Light Yagami) داستان شخصی است که با آتش بازی کرد و در اثر همان نیز سوخت. او فردی با افکار دیوانه‌وار بود که خود را خدای جهان می‌پنداشت و باور داشت که با کشتن افراد گناهکار می‌تواند عدالت را در دنیا برقرار کند. سرنوشت تیره و تار او باعث ناراحت شدن بینندگان برای او و کسانی شد که به خاطر اعمال او قربانی شدند. درد و نا امیدی او برای یافتن کور سویی در انتهای یک تونل تاریک که برای خودش ساخته بود باعث شد که طرفداران را به این فکر بیندازد که اگر این نابغه هرگز از دفترچه مرگ استفاده‌ای نمی‌کرد، چه می‌شد؟ اگرچه مرگ او یک اتفاق قابل پیش بینی بود اما گریه او برای میسا و تاکادا در حالی که برای فرار از سرنوشتش تلاش می‌کرد، نشان می‌داد که او هرچند خیلی دیر، اما در نهایت به اشتباهاتش پی برد.

Setsuko (Grave of the Fireflies)

ناراحت کننده‌ترین بخش انیمه Grave of the Fireflies این است که برگرفته از یک رویداد واقعی است. در این انیمه، دنیای فانتزی و موجودات عجیب و غریب وجود ندارند؛ تنها روایتی از واقعیت تلخ ویرانی است که جنگ می‌تواند به بار بیاورد. انیمه، داستان غم انگیز ستسوکو (Setsuko) و سیتا (Seita) را بازگو می‌کند که تاثیر مخرب جنگ را پس از بمبارانی که توسط آمریکا رخ داد، تجربه کردند.آنها در ابتدا تلاش می‌کردند تا با دزدیدن مقداری ناچیز از غذا، بتوانند زنده بمانند اما در نهایت سیتا موفق نشد خواهر خود را با آن مقدار کم غذا که می‌توانست فراهم کند زنده نگه دارد. ستسوکو بیچاره در پایان، در حالی که یک تکه هندوانه در دست داشت، به دست برادرش جانش را از دست داد.

Portgas D. Ace (One Piece)

ایس (Potgas D. Ace) پسر گول دی راجر (Gol D. Roger) معروف است که دوران جدیدی را برای دزدان دریایی رقم زد. نیروی تفنگداران دریایی، نمی‌خواستند که او زنده بماند آنهم تنها به این خاطر که او پسر گول دی راجر بود. یک ارتش کامل از دزدان دریایی برای نجات یکی از پسران ریش سفید (Whitebeard) به نبرد رفتند اما در نهایت او برای نجات جان برادرش، مانکی دی لوفی (Monkey D. Luddy) با مرگ مواجه شد. این یک رویداد بسیار تکاندهنده در انیمه بود. طرفدران امیدوار بودند که ایس بیشتر در داستان ظاهر شود. به علاوه او از معدود افرادی هم بود که به احتمال زیاد می‌توانست راز پشت نام D را در انیمه کشف کند.

Maes Hughes (Full Metal Alchemist)

هر بیننده‌ای که بدون ریختن اشک بتواند از مرگ Maes Hughes در انیمه Full Metal Alchemist: Brotherhood عبور کند، یا قلبی از سنگ دارد و یا انیمه Grave of the Fireflies را بارها تماشا کرده است. دیدن مرگ وحشیانه هر کارکتری که تاثیری ماندگار بر طرفداران گذاشته و پیوند بسیار قوی هم با آنها برقرار کرده، می‌تواند بسیار غمگین و ناراحت کننده باشد. Maes Hughes یک سرباز و پدری فداکار بود، اما حتی مهربان‌ترین قلب‌ها نیز گاهی به سرنوشت وحشتناکی دچار می‌شوند. او  در آخرین لحظاتش، تنها توانست در مورد اینکه چقدر دختر کوچکش را دوست دارد چند کلمه به زبان بیاورد. این صحنه خود به تنهایی بسیار غمگین بود اما دیدن گریه همسر و فرزندش در هنگام به خاک سپاری او قلب همه طرفداران را به درد آورد. این همان لحظه‌ای بود که همه بینندگان با دیدنش اشک ریختند.

Jiraiya (Naruto)

جیراییا به عنوان نویسنده معروف و سانین افسانه‌ای در سراسر جهان نینجاها، شناخته شده و مورد احترام همه واقع شده بود. این سانین، برای ناروتو استادی بود که بیشترین تاثیر را رویش گذاشت. همانند یک پدر، او ناروتو را راهنمایی می‌کرد و باعث شد که قویتر بشود. جیراییا وجهه‌ای فوق‌العاده نیک خواهانه داشت. او سه یتیم را بزرگ کرد و از دهکده در برابر سایه‌ها (Shadows) محافظت کرد و ناروتو را نیز به مدت طولانی آموزش داد. بعد از اینکه میناتو (Minato) گفت ناروتو را از روی یکی از شخصیت‌های کتابش نامگذاری کرده است، او خود را پدرخوانده ناروتو خواند. جیراییا در نبردی که با پین داشت، جان خود را از دست داد. مرگ جیراییا نیز یکی از غمگین ‌ترین مرگ ‌های انیمه ناروتو بود که باعث درهم شکستن بسیاری از شخصیت‌های داستان و همچنین بینندگان شد و تاثیر عمیقی نیز بر طرفداران گذاشت.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

8 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments