برگزیده
پانیشر علیه جان ویک
غول های هلبلید ۲
1%
  • 0/10

نگاهی به داستان و پیشینه غول های هلبلید ۲

غول‌های هلبلید آن شیاطینی که فکر می‌کنید نیستند! یا هستند؟

نگاهی به داستان و پیشینه غول های هلبلید ۲ ۰ ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ تاریخچه کپی لینک

بازی Senua’s Saga: Hellblade 2 مانند نسخه ابتدایی خود از اساطیر و افسانه‌ها برای تعلیم مفاهیمی مهم در زندگی روزمره استفاده کرد! در این مطلب نگاهی به گذشته غول های هلبلید ۲ داریم که به ما درس زندگی دادند!

اولین نسخه از سری بازی Hellblade، در سال ۲۰۱۷، پیش از سری بازی‌های God of War و Assassin’s Creed و حتی بازی Valheim پا به دنیای اساطیری نورس گذاشت. بازی Hellblade: Seuna’s Sacrifice داستانی در جهان هل (Hel) از اساطیر نورس را برای ما در قالب شخصیتی با نام سنوا (Senua) شرح داد.

هدف سنوا از سفر به هل، مبارزه در برابر خدایان نورس از جمله سورتر (Surtr)، والراون (Valravn) و حتی هلا (Hela) به منظور احیای معشوق خود دیلین (Dillion) بود. در نسخه دوم این سری بازی یعنی Senua’s Saga: Hellblade 2، استودیو نینجا تئوری سنوا را به دنبال ماجراجویی کاملا جدید در اساطیر نورس می‌فرستد.

در بخش‌های ابتدایی داستان بازی Senua’s Saga: Hellblade 2 ما با موجوداتی با نام درایگر (Draugr) آشنا می‌شویم. درایگرها موجوداتی ترسناک و بد شگون و اولین نشانه‌ها از نگاهی عمیق به اساطیر نورس در این بازی هستند. ما پس از رویارویی با درایگرها اساطیری، به سرعت با بخشی عمیق‌تر از اساطیر نورس و به طور دقیق‌تر با غول‌ها (Giants) آشنا می‌شویم.

این غول‌ها نه تنها در جهان انسان‌ها، میدگارد (Midgard) حضور داشته، بلکه در بر پایی بدی و هرج و مرج بسیار فعال هستند. اما طبق تجربه، همیشه رازهای نهان زیادی در دنیای هلبلید وجود داشته و غول‌ها، آن چیزی که در نگاه اول تصور می‌کنیم نیستند. داستان بازی Senua’s Saga: Hellblade 2 پیش زمینه‌ای بسیار جذاب و هیجان انگیز به غول‌ها اختصاص داده است!

داستان ایلتایگا در Senua’s Saga: Hellblade 2

اولین غولی که در بازی Senua’s Saga: Hellblade 2 ملاقات می‌کنیم، ایلتایگا (Illtagua)، غولی مملو از خشم بوده که تنها هدفش نابودی جهان است. سنوا مطلع شده که ایلتایگا از نگه داشتن خشم خود خسته شده و تمام خشم و نفرت خود را رها کرده که نتیجه آن مرگ صدها انسان بی گناه است.

سنوا به سرعت متوجه شده که خشم بی اندازه ایلتایگا بی دلیل نیست. سنوا به منظور نجات ایلتایگا از هیدنفوک (Hiddenfolk = مردم مخفی) درخواست کمک می‌کند و هیدنفوک متوجه می‌شوند که سنوا همان سیر (Seer) یا منجی مردم است. هیدنفوک راضی به کمک شده و به همین منظور نماهایی از زندگی پیشین ایلتایگا را به سنوا نشان می‌دهد.

پس از تماشای این صحنه‌ها سنوا متوجه شده که ایلتایگا زمانی شخص روستایی بی گناهی با نام اینگون (Ingunn) بوده است. زمانی که سرزمین او دچار قحطی شده، روستای اینگون دچار هرج و مرج شده و اینگون برای رهایی مردمش از قحطی، نوزاد خود را قربانی هیدنفوک می‌کند.

قربانی اینگون اما نادیده گرفته شده و قحطی ادامه می‌یابد. در نتیجه اینگون خود را سرزنش کرده و احساس گناه او را تبدیل به غولی مملو از عصبانیت می‌کند که سرزمین‌ها را به آتش می‌کشد!

داستان سیاواریسی در Senua’s Saga: Hellblade 2

مدتی کوتاه پس از رهایی ایلتایگا از گناهان گذشته و فروکش شدن خشم او، سنوا برای «کشتن» غولی دیگر فرا خوانده می‌شود. غول دوم سیاواریسی (Sjavrrisi)، غول دریا نام داشته که به شکل مداوم روستاهای نزدیک به کرانه را متزلزل می‌کند. پس از رسیدن سنوا به نزدیک‌ترین روستا به سیاواریسی، او متوجه غاری دیگر مربوط به هیدنفوک شده و پس از ورود به این غار، سنوا داستان گذشته سیاواریسی را یاد می‌گیرد.

این غول که در گذشته با نام سیگیر (Saegirr) شناخته می‌شده، مردی عادی بوده که در یکی از روستاهای اطراف زندگی می‌کرده است. طی رخدادی ناگهانی، دو تن از سربازان بیورگ (Bjorg) او را محاصره می‌کنند. قوم بیورگ به این باور رسیده که تنها راه رهایی از غول‌ها، قربانی کردن انسان‌ها به آن‌ها است. اما سیگیر تلاش کرده از قربانی شدن مردم روستای خود جلوگیری کند.

در نهایت اما با تهدید سیگیر از سوی نیروهای بیورگ، سیگیر از روی ناچاری و ناخواسته به رهبر و دوست خود خیانت کرده، او را فدا می‌کند و خود تاج و تخت منطقه را در اختیار می‌گیرد. مردم شهر که از حقیقت آگاه شده سیگیر را طرد می‌کنند و سیگیر نیز به دریا پناه می‌برد. سیگیر به دست دریا به اعماق کشیده شده و تبدیل به غول دریا با نام سیاواریسی می‌شود و تزلزل روستاهای اطراف ثمره ناراحتی سیگیر از پشت کردن به دوستان و رهبر خود است!

داستان تایرنت در Senua’s Saga: Hellblade 2

آخرین غولی که سنوا در برابر آن صف آرایی می‌کند در حقیقت یک غول نبوده یا هنوز از لحاظ فیزیکی به غول تبدیل نشده است. این انسان با نام تایرنت (Tyrant) به معنی ظالم شناخته می‌شود. تایرنت در قالب رهبر قوم بیورگ ظاهر شده و با سنوا به مبارزه‌ای خونین و طولانی می‌پردازد.

پیش از آغاز مبارزه، سنوا متوجه می‌شود که شخص تایرنت غول‌های پیشین را در جهان رها کرده تا بتواند مردم را بترساند و تحت سلطه خود قرار دهد. تایرنت در مسیر دست یابی به قدرت افراد زیادی را قربانی کرده و آخرین قربانی او فرزند خود ثورگستر (Thorgester) بوده که در ابتدا دشمن سنوا و در ادامه داستان تبدیل به یکی از بهترین یاران و همراهان سنوا می‌شود!

غول های هلبلید ۲ نمادهایی بسیار جذاب و جالب از اتفاقاتی هستند که به طور معمول در زندگی انسان‌های عادی رخ می‌دهند. این بازی مانند نسخه ابتدایی با استفاده از اساطیر و افسانه‌ها به نحو احسن، به ما درس‌هایی فراموش نشدنی برای زندگی داد! نظر شما چیست؟ شما چه درس‌هایی از غول های هلبلید ۲ یاد گرفتید؟



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments