سریال Shadow and Bone

نقد فصل اول سریال Shadow and Bone – سایه و استخوان

منجی، جادو و یک حصار بزرگ

1%
  • 0/10
نقد فصل اول سریال Shadow and Bone – سایه و استخوان ۳ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ نقد سریال خارجی کپی لینک

سریال Shadow and Bone به تازگی از شبکه‌ی نتفلیکس پخش شد و رسما ما را با دنیایی پر از جادو آشنا کرد. دنیایی که به ادعای بسیاری از صاحب نظران می‌توان آن را با دنیای سریال بازی تاج و تخت یکی دانست. در نقد سریال Shadow and Bone ضمن بررسی و واکاوی داستان و برخی از مهمترین مولفه‌ها، به این موضوع می‌پردازیم که آیا می‌توان این دنیای جدید را مساوی یا حتی بهتر از سریال بازی تاج و تخت دانست یا خیر.

معمولا برای این‌که بتوان یک داستان فانتزی را درک کرد، باید از برخی حقایق چشم‌پوشی کرد. برای مثال چرایی وجودِ اژدها در دنیا یا این‌که چرا عده‌ای از قدرت جادو بهره می‌برند، بر اساس منطقی است که بر داستان حاکم است و بس. باید این حقایقِ عجیب را باور کرد چون داستان‌نویس به این شکل می‌خواسته دنیایش را بسازد. سریال سایه و استخوان برگرفته از رمانی به همین اسم به قلم لی باردوگو (Leigh Bardugo) است و قصه‌ حول محور شخصیتی به اسم آلینا استارکوف می‌چرخد؛ کاراکتری که در داستان می‌فهمیم یک «احضارکننده‌ی خورشید» محسوب می‌شود و باید دنیا را از شر موجوداتی به اسم ولکرا نجات دهد، اما همه چیز به این سادگی نیست و منجیِ این قصه راه بسیار سختی در پیش دارد.

سریال Shadow and Bone
چند مرتبه‌ای با شخصیت‌ها وارد حصار می‌شویم؛ سکانس‌هایی که تماشا کردنش به شدت هیجان‌انگیز است

دنیا توسط یک حصار بزرگ به دو قسمت تقسیم شده و طرح داستانی به این صورت چیده شده تا الینا به عنوان منجی موعود بتواند با قدرت‌های جادویی‌اش این حصار را نابود کند. سریال سایه و استخوان در فصل اول به خوبی شروع شده، با قدرت ادامه پیدا کرده و در نهایت به هیجان‌انگیزترین شکل ممکن به اتمام مي‌رسد. ما جهانی را در سریال مشاهده می‌کنیم که پر از جزئیات است و برخلاف سریال ویچر (The Witcher) که همه چیز به حال خود رها شده بود، مهمترین موارد در دنیای سریال سایه و استخوان توضیح داده می‌شود. حداقل ما به عنوان بیننده‌ای که رمان را مطالعه نکرده، در حد بضاعتمان می‌فهمیم گریشاها چه افرادی هستند و چه قاعده و قوانینی در دنیای سریال حکم‌فرماست. البته سریال فرصتی پیدا نمی‌کند درباره‌ی ژئوپولیتیک یا همان جغرافیای سیاسی مناطق مختلف دنیای داستان به خوبی و با حوصله صحبت کند. یکی از دلایل متعددی که سریال بازی تاج و تخت به شدت طرفدار پیدا کرد، درباره‌ی همین مورد است که مولفه‌ی ژئوپولیتیکی هر منطقه از همان فصل اول دستمان می‌آید و به تبع با مردمان هر منطقه بیشتر آشنا می‌شویم. وقتی جغرافیای هر منطقه را به درستی درک کنیم، انگیزه شخصیت‌ها ملموس‌تر و درک وقایع راحت‌تر انجام می‌شود. البته سریال سایه و استخوان به جز این مولفه، در سایر بخش‌ها سنگ تمام می‌گذارد.

سریال سایه و استخوان در پرداختن به شخصیت‌های اصلی کم نمی‌آورد. همان‌طور که به الینا استارکوف و مِل در این مجموعه بها داده می‌شود، از آن سو به ژنرال کیریگان نیز به خوبی پرداخته می‌شود

سریال سایه و استخوان در پرداختن به شخصیت‌های اصلی کم نمی‌آورد. همان‌طور که به الینا استارکوف و مِل در این مجموعه بها داده می‌شود، از آن سو به ژنرال کیریگان نیز به خوبی پرداخته می‌شود. با این حال ژنرال کیریگان از جنبه‌ی شخصیت‌پردازی، هم از ابهت و کاریزمای بهتری بهره می‌برد و هم پرداخت بهتری دارد؛ چراکه هم از گذشته‌هایش هر چند جزئی با خبر می‌شویم و هم از انگیزه‌هایش. در صورتی‌که از گذشته‌ی الینا استارکوف صرفا در حد چند فلش‌بک ناکارآمد و چند پلان کوتاه آگاهی پیدا می‌کنیم. اگر از این نواقص جزئی چشم‌پوشی کنیم، این دو شخصیت به شدت در پایان مورد توجه‌مان قرار گرفته و اصلا بقای سریال به همین دو کاراکتر بستگی پیدا می‌کند؛ چراکه فعلا کاراکترهای جانبی در فصل نخست چندان حائز اهمیت نیستند و با این‌که بخشی از بار داستانی روی دوش دیگران سنگینی می‌کند، زنده بودن و نبودنشان برای ما که مخاطب سریال هستیم مهم نیست چون نمی‌توانیم با این دسته از کاراکترها ارتباط درستی برقرار کنیم. برای مثال شخصیتی به اسم نینا در بحبوحه حوادث اصلی، راهش از خط داستانی الینا جدا می‌شود و در این مدتی که او و شخصیتِ همراهش از ماجرای اصلی ایزوله شده بودند، خرده داستانی روایت می‌شود تا بفهمیم گریشا بودن در دنیای سریال چه بهایی دارد و برای مقبولیت نزد سایر مردم عادی باید چه تاوانی را متقبل شد.

ژنرال کیریگان، برگ برنده‌ی فصل اول بدون هیچ شک و شبهه‌‌ای!

سریال سایه و استخوان در غافلگیر کردن مخاطب به شدت موفق است. این اثر نه بند را زودتر از موعد آب می‌دهد تا همه چیز قابل پیش‌بینی باشد و نه در ارائه‌ی اطلاعات بخیل است. در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن، بیننده در دو نقطه‌ی داستانی غافلگیر می‌شود از فهمِ موضوعی که دیگران در دنیای سریال بی‌اطلاع هستند. یک غافل‌گیری دقیقا در میانه‌ی فصل و دیگری دقیقا در لحظات پایانی ماجرا. سریال آنچنان شما را غرق در دنیای پر از سحر و جادویش می‌کند که اصلا مجال فکر کردن پیدا نمی‌کنید، چه برسد به این‌که ماجراها را از یک زاویه‌ی دیگر ببینید. با این حال به اکثر سوالات اولیه و اساسی پیرامون جهان تخیلی سریال در همین فصل اول پاسخ داده می‌شود؛ برای مثال این‌که چرا حصار شکل گرفت؛ چرا مرتد سیاه به خیانت محکوم شد و از همه مهم‌تر این‌که چگونه ولکراها به وجود آمدند و هدفِ پیدایش این موجودات چه چیزی بود.

داستان در فصل اول تقریبا چیزی را از قلم نمی‌اندازد و شخصیت‌ها، چه اصلی و چه فرعی هر کدام به یک نقطه‌ی مشخصی رسیده و صرفا به حال خودشان رها نمی‌شوند. اتفاقات پایانی فصل اول موجب شده تا برای تماشای فصل جدید سریال لحظه‌شماری کنیم. از طرفی الینا استارکوفی که در پایان می‌بینیم با شخصیتِ ابتدای داستان زمین تا آسمان تفاوت دارد و این مسئله را می‌توان به فال نیک گرفت. با این‌که از جنبه‌ی ایفای نقش، در فصل اول ژنرال کیریگان به شدت به چشم می‌آید، احتمالا با قدرت گرفتن الینا می‌توان در فصل آینده شخصیت‌پردازی بهتری را از الینا شاهد باشیم. از آنجایی که شخصیت‌های فرعی مثل کز و اینِژ هر کدام انگیزه‌هایشان در پایان سیزن نخست تغییر و تحولات اساسی پیدا کرده، باید منتظر باشیم تا فصل دوم با یک شروع طوفانی و روایت چند جانبه آغاز شود.

فصل اول سریال Shadow and Bone به عنوان عضو تازه‌وارد شبکه‌‌ی نتفلیکس اثری است به شدت سرگرم‌کننده. در حقیقت همان قصه‌ی کلیشه‌ایِ پیدایش یک منجی برای نجات دنیا علیه شر، با شکل و شمایلی جدید به تصویر کشیده می‌شود اما تماشایی‌تر، جذاب‌تر و صد البته هیجان‌انگیزتر. البته اگر این اثر را با سریال Game of Thrones مقایسه نکنیم.


8 عالی
فصل اول سریال Shadow and Bone به عنوان عضو تازه‌وارد شبکه‌‌ی نتفلیکس اثری است به شدت سرگرم‌کننده. در حقیقت همان قصه‌ی کلیشه‌ایِ پیدایش یک منجی برای نجات دنیا علیه شر، با شکل و شمایلی جدید به تصویر کشیده می‌شود اما تماشایی‌تر، جذاب‌تر و صد البته هیجان‌انگیزتر. البته اگر این اثر را با سریال Game of Thrones مقایسه نکنیم.
  • شخصیت‌پردازی ژنرال کیریگان
  • تعادل و توازن سریال در ارائه‌ی اطلاعات
  • سریال توان غافل‌گیر کردن بیننده را دارد
  • کارگردانی اپیزود پایانی
  • عدم شناخت صحیح از جهان سریال و جغرافیای سیاسی مناطق
  • پرداخت برخی شخصیت‌های فرعی مثل بگرا می‌توانست بهتر باشد
  • فلش‌بک‌های ناکارآمد از شخصیت الینا که مدام تکرار می‌شوند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

3 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments