شانگ چی در میان مخاطبان عام سینما شناخته شده نیست اما مارول قصد دارد او را به لیست شخصیتهای دنیای سینمایی خود اضافه کند.
مارول برای فاز چهارم دنیای سینمایی خود برنامههای بزرگی دارد. این استودیو نه تنها تعدادی از داستانها را از طریق سریالهای اختصاصی دیزنی پلاس روایت میکند، بلکه میخواهد جهان داستانش را با معرفی شخصیتهای جدید گسترش دهد؛ شخصیتهایی که تعداد قابلتوجهشان در میان مخاطبان عام مشهور نیستند.
یکی از شخصیتهای جدیدی که شهرت چندانی نداشته اما در آستانه پیوستن به فرنچایز Marvel Cinematic Universe است، شانگ چی نام دارد. او با لقب استاد کونگ فو هم شناخته شده و قرار است اولین ابرقهرمان آسیایی باشد که به انتقامجویان میپیوندد.
از آنجایی که فاصله چندانی با اکران Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings نداریم، تصمیم گرفتیم در قالب یک مقاله به معرفیاش بپردازیم.
فهرست مطالب
خلقت شانگ چی از کجا آغاز شد؟
پس از اینکه سریال Kung Fu در اکتبر سال ۱۹۷۲ میلادی روی آنتن ABC رفت، مدیران مارول کامیکس تلاش کردند امتیاز ساخت کمیک بوکهایش را بدست آورده و داستانهایی را بر اساس آن روایت کنند. علیرغم تمایل مارول، وارنر که صاحب امتیاز سریال بود مخالفت کرد؛ زیرا آنها مدیریت دیسی کامیکس را در دست داشته و طبیعی بود که محصول خود را در اختیار شرکت رقیب قرار ندهند.
مارول پس از تلاش برای بدست آوردن امتیاز Kung Fu و مواجه شدن با مخالفت وارنر، به سراغ رمانهای دکتر فو مانچو اثر ساکس رومر رفت و توانست امتیازش را بدست بیاورد. آنها سپس شخصیت شانگ چی را خلق کرده و او را به عنوان فرزند دکتر فو مانچو معرفی کردند. کاراکتر جدید مارول در ادامه کمیک بوکهای اختصاصی خود را دریافت کرد که بسیاری از شخصیتهای مکملش محصول تخیل رومر بودند. همچنین یکی از شخصیتهایش شدیدا به کوای چانگ کین شباهت داشت که در سریال Kung Fu معرفی شده بود.
نخستین حضور شانگ چی در کمیک بوکهای مارول در شماره ۱۵ Special Marvel Edition (محصول دسامبر سال ۱۹۷۳ میلادی) رقم خورد که محصول مشترک استیو اینگلهارت و جیم استارلین به شمار میرود. این ابرقهرمان سپس در شماره ۱۶ بازگشت. در حالی که طرفداران منتظر بودند شماره ۱۷ از راه برسد، مارول The Hands of Shang-Chi: Master of Kung Fu را به بازار فرستاد که در واقع شماره ۱۷ بود اما نامی متفاوت روی جلدش چاپ شده بود. از آنجایی که انتشار کمیک بوک Master of Kung Fu با افزایش محبوبیت هنرهای رزمی در ایالات متحده آمریکا همزمان شده بود، این اثر به شدت مورد استقبال قرار گرفت. تا جایی که چاپش تا شماره ۱۲۵ (ژوئن سال ۱۹۸۳) ادامه یافت.
سرگذشت در کمیک بوکها
در این بخش سرگذشت شانگ چی در صفحات کمیک بوک را مرور میکنیم.
استاد کونگ فو
شانگ چی در استان هنان چین متولد شده. پدرش فو مانچو نام داشته و مادرش هم یک زن سفید پوست آمریکایی است. پروتاگونیست از دوران خردسالی تحت آموزش پدر و دستیاران او قرار میگیرد تا در هنرهای رزمی به مهارت بالایی رسیده و به یک مبارز تبدیل شود. او فکر میکند پدرش یک انسان بشردوست و خیرخواه بوده و اهداف خوبی را در سر میپروراند. از همین رو، قبول میکند به لندن رفته و دکتر جیمز پتری را به قتل برساند. فو مانچو به پسرش گفته بود پتری یک تهدید برای صلح است. پس از قتل هدف، شانگ چی با سر دنیس نیلند اسمیت مواجه میشود که اصلیترین دشمن فو مانچو به شمار میرود. اسمیت، حقیقت را برای پروتاگونیست فاش کرده و بدین ترتیب، او با یک بحران جدی روبرو میشود. شانگ چی نمیتواند حرفهایی که شنیده را باور کند. از همین رو، به ملاقات مادر خود در نیوجرسی میرود تا حقیقت را کشف کند. او پس از کسب اطمینان پیرامون چیزهایی که شنیده، از مرکز فرماندهی در منهتن فرار کرده، به پدر خود میگوید حالا دشمن یکدیگر هستند و همچنین قسم میخورد نقشههای شومش را پایان دهد.
فو مانچو پس از اینکه متوجه میشود شانگ چی دیگر تحت امرش قرار ندارد، برادرناتنیاش میدنایت را به سراغ او میفرستد تا کار را یکسره کند اما این اتفاق رخ نمیدهد. پروتاگونیست در ادامه با شخصیتی به نام بلک جک تار مواجه میشود که یک جاسوس سازمان ام آی سیکس بوده و دستیار سر دنیس نیلند اسمیت هم محسوب میشود. جک دستور دارد شانگ چی را دستگیر کند اما طی اتفاقاتی یک ارتباط دو طرفه میانشان شکل گرفته و پروتاگونیست به متحدی برای اسمیت تبدیل میشود. آنها سپس با کمک دیگر شخصیتها از جمله کلایو رستون به لوکیشنهای مختلف در سراسر جهان رفته و نقشههای شیطانی فو مانچو را متوقف میکنند. در ضمن، پروتاگونیست یک خواهرناتی به نام فاه لو سوئی دارد که سعی کرد او را همراه خود کند اما موفق نمیشود.
سر دنیس نیلند اسمیت، کلایو رستون، جک بلک تار، شانگ چی و لیکو وو یک سازمان جاسوسی مستقل به نام Freelance Restorations, Ltd در اسکاتلند تاسیس میکنند تا راحتتر بتوانند مقابل اقدامات فو مانچو بایستند. پس از نبردهای متعدد، فو مانچو سرانجام کشته میشود. شانگ چی که قادر نیست با ماجرا کنار بیاید، از سازمان جاسوسی بیرون آمده، ارتباطش را با متحدانش قطع کرده، زندگیاش به عنوان یک ماجراجو را پشت سر رها میکند. او همچنین به چین میرود تا باقی زندگیاش را به عنوان یک ماهیگیر بگذراند.
بازگشت Shang Chi
با گذشت مدت کوتاهی، شانگ چی تصمیم میگیرد چین را ترک کرده و به متحدان قدیمیاش، یعنی جک بلک تار، کلایو رستون و لیکو وو ملحق شود. آنها مشغول مقابله با گروه آرگس هستند که میخواهد ایالات متحده آمریکا را مجبور کند اقدامات جدیتر و خشنتری نسبت به تمامی گروههای تروریستی داشته باشد. اعضای گروه آرگس طی اتفاقاتی موفق میشوند وو را به اسارت گرفته و دستش را قطع کنند. شانگ چی و دیگر اعضای گروه او را یافته و سرانجام نجات میدهند.
جک بلک تار، کلایو رستون و لیکو وو حالا با سازمان جاسوسی ام آی سیکس همکاری میکنند تا فو مانچو را متوقف کنند؛ فردی که گمان میشد مرده اما زنده است. مانچو حالا با مووینگ شدو متحد شده که برادرناتنی شانگ چی است. ماموریت مشترک شانگ چی و متحدانش علیه مانچو به نابودی سلاح هلفایر و البته مرگ مووینگ شدو منجر میشود.
قهرمانان اجارهای
گروه قهرمانان اجارهای (Heroes for Hire) اکنون احیا شده، شانگ چی عضوی از آن بوده و تمام توانش را در راه خدمت به همگروهیهایش به کار میگیرد. هامباگ بنا به دلایلی علیه همگروهیهای خود شده و سعی میکند به صورت همزمان به قهرمانان اجازهای و هایو نارو بزند. شانگ چی در ابتدا متمایل نیست هامباگ را بکشد اما پس از اینکه متوجه میشود همگروهی سابق تردیدی برای شکنجه تارانتولا ندارد، مجبور میشود دستانش را به خون آلوده کند.
شانگ چی همچنان برای ام آی سیکس کار میکند. او در یکی از ماموریتهای خود با پیت ویزدوم یکی از ماموران ام آی سیکس همراه شده و مقابل یکی از روسای گروههای گنگستری میایستد.
عصر قهرمانی شانگ چی
شانگ چی در خط داستانی Shadowland یکی از قهرمانانی است که به مبارزه علیه نینجاهای سازمان هند (Hand) میپردازد. او سپس به متحدی برای مرد عنکبوتی تبدیل میشود تا بتوانند مستر نگتیو را متوقف کنند. شانگ چی طی اتفاقاتی قدرتهای مستر نگتیو را جذب میکند اما مرد عنکبوتی موفق میشود او را به حالت عادی بازگرداند.
استیو راجرز در خط داستانی Secret Avengers سعی میکند شانگ چی را بیابد؛ زیرا شورای سایه موفق شده فو مانچو را احیا کند. انتقامجویان مخفی در ادامه متوجه میشوند فو مانچو در واقع یک جادوگر باستانی به نام ژنگ زو است. پس از این، استیو راجرز و شانگ چی با اعضای شورای سایه ملاقات میکنند تا تبادل زندانی صورت بگیرد. شرایط مطابق انتظار پیش نرفته و جردن استیل موفق میشود استیو راجرز را شکست دهد. شانگ چی هم به اسارت گرفته میشود.
فو مانچو به صورت کامل احیا نشده و برای بازگشت کامل نیاز است شانگ چی را قربانی کند. وقتی قصد دارد همه چیز را آماده کند، انتقاموجیان و مون نایت سر رسیده و به مبارزه با او و اعضای شورای سایه میپردازند. مرد شگفتانگیز (Amazing-Man) هر طور شده جلوی فو مانچو را گرفته و نمیگذارد مراسم را به انتها برساند. بدین ترتیب، مانچو جان خود را از دست داده و شانگ چی هم نجات مییابد. در پی این اتفاق، او تصمیم میگیرد به انتقامجویان مخفی پیوسته و مدتی را با آنها همکاری کند اما در پی شکست از آرنیم زولا نظرش تغییر کرده و به همکاری خود پایان میدهد.
مادام وب بنا به دلایلی از شانگ چی درخواست میکند کونگ فو را به مرد عنکبوتی یاد دهد. او هم پذیرفته و پیتر پارکر را زیر بال و پر خود میگیرد تا مهارتش را در هنرهای رزمی بهبود ببخشد. پیتر پس از رسیدن به سطح مشخصی از مهارت، سبک منحصربفرد خود را ایجاد میکند که با نام «راه و رسم عنکبوت» شناخته میشود.
شانگ چی و دیگر ساکنان منهتن در کمیک بوک Spider-Island به ویروس عنکبوت مبتلا شده و همان قدرتی را بدست میآورند که مرد عنکبوتی در اختیار دارد. با رخ دادن این اتفاق، شانگ چی کابوسی را میبیند که در آن به عنکبوت تبدیل شده و به مردم بیگناه حمله میکند؛ کابوسی که مکررا به سراغش آمده و او را آزار میدهد. مردمی که قدرتهای مرد عنکبوتی را در اختیار دارند، آشوب به پا میکنند. با گذشت مدت کوتاهی از این اتفاق، آیرون فیست و دیگر قهرمانان به مبارزه با آشوبگران میپردازند. شانگ چی که در محل حضور دارد، متوجه میشود ابرقهرمانان اشتباها در حال مبارزه با مرد عنکبوتی واقعی هستند. به همین دلیل، پیش آنها رفته و تایید میکند پیتر، مرد عنکبوتی اصلی و واقعی بوده و دروغ نمیگوید. در همین حین، شخصیت شروری به نام عروس ۹ عنکبوت از راه رسیده و همگروهیهایش را اسیر میکند. البته شانگ چی سعی کرده بود جلوی چنین اتفاقی را بگیرد اما موفق نبوده است.
پس از ربوده شدن ابرقهرمانان، شانگ چی با سیلور سیبل ملاقات کرده و به واسطه او، مکانهای احتمالی مخفیگاه عروس ۹ عنکبوت را مییابد. شانگ چی در ادامه موفق میشود شخصیت شرور را شکست داده و همگروهیهایش را آزاد کند. او همچنین پی میبرد آی اپک (Ai Apaec) پشت ماجراهای اخیر بوده و میخواهد گروه سلاحهای جاودان را تحت حمایت خود در بیاورد. شانگ چی سپس به مبارزه با آی اپک میپردازد. او در اثر ابتلا به ویروس حین مبارزه به یک عنکبوت واقعی تبدیل میشود. هر چند، آیرون فیست او را با استفاده از نیروی چی به حالت عادی بازمیگرداند. شانگ چی پس از اینکه مطمئن میشود آیرون فیست و اعضای سلاحهای جاودان محل درگیری را ترک کردهاند، تمامی مخفیگاه را روی سر آی اپک خراب میکند. در پی این اتفاق، او زمینگیر شده و دیگر نمیتواند تکان بخورد. با گذشت مدتی هم انتقامجویان سر رسیده و ابرشرور را به زندان میبرند.
شانگ چی پس از شکست آی اپک به سلاحهای جاودان پیوسته و آنها را در نبرد نهایی با ملکه عنکبوت همراهی میکند.
حالا مارول!
شانگ چی در بازنشر کمیک بوک Marvel NOW توسط کاپیتان آمریکا و آیرون من استخدام شده و به انتقامجویان میپیوندد. او و همتیمیهایش در کمیک بوک Infinity به شورای کهکشانی میپیوندند تا مقابل نژادی به نام بیلدرز بایستند؛ نژادی که بیشتر از همه موجودات قدمت داشته و حالا میخواهد تمامی موجودات زنده در جهان را از بین ببرد. وقتی تعدادی از متحدان توسط دشمنان به اسارت درآمدند، شانگ چی به کمک بلک ویدو، زن عنکبوتی و منیفولد یک گروه نجات تشکیل میدهد.
پس از اینکه بیلدرز شکست خوردند، انتقامجویان به همراه اعضای شورای کهکشانی به زمین بازمیگردند تا یک تهدید بزرگتر را متوقف کنند: تانوس. شانگ چی به همراه بلک ویدو و منیفولد به تاسیسات پیک نفوذ کرده تا نخستین خط دفاعی تانوس را غیرفعال کنند. شرایط مطابق انتظار پیش نرفته و دورف سیاه و محافظانش مقابل اعضای گروه میایستند. منیفولد که میداند به تنهایی شانسی در برابر دشمن ندارند، بازمیگردد تا با خود نیروی کمکی بیاورد. هر چند، شانگ چی و بلک ویدو موفق میشوند دشمن را شکست دهند. در همین حین، اعضای شورای کهکشانی از جمله گلادیاتور و رنان سر رسیده و دیگر نیروهای دشمن را به کام مرگ میفرستند. بدین ترتیب، اعضای گروه موفق میشوند ماموریت خود را با موفقیت به انتها برسانند.
حالا که بیلدرز و تانوس تهدیدی به شمار نمیروند، شانگ چی به همراه بلک ویدو، فالکون و ولورین به مادریپور فرستاده میشود تا آشوبی که تمام کشور را به هم ریخته، متوقف کند. پس از ورود به کشور، شانگ چی به یک معبد که توسط نینجاهای گروه هند محافظت میشود، نفوذ کرده و سعی میکند یک مراسم مذهبی را متوقف کند؛ مراسمی که به انتها رسیدنش میتواند تبعات جبرانناپذیری را به همراه داشته باشد. شانگ چی با وجود تلاش فراوان قادر نیست مراسم را متوقف کند و بدین ترتیب، تمام جزیره روی سر یک اژدهای عظیم قرار میگیرد که از دل آب آبیرون آمده است.
در همین حین که اژدها پدیدار شده و از آب بیرون میآید، شانگ چی نینجاهای هند را شکست داده و مقابل فرمانده جدیدشان گورگون میایستد اما با وجود تلاشهای فراوان، شکست خورده و از فاصله چند صد متری به پایین پرتاب میشود. در حالی که امیدی به نجات وجود ندارد، اعضای گروه S.P.E.A.R متعلق به سازمان جاسوسی چین سر رسیده، شانگ چی را نجات داده و او را به یکی از مراکز فرماندهیشان میبرند. پس از این اتفاقات، شانگ چی به همراه انتقامجویان و گروهی از ابرقهرمانان چینی تحت مدیریت S.P.E.A.R به شانگهای میروند تا مقابل اژدها و نیروهای هند بایستند. شانگ چی با استفاده از یکی از تکنولوژیهای پایم به انسانی عظیم تبدیل شده و به مبارزه با اژدها میپردازد. او همچنین معبدی که مراسم در آن انجام گرفت، گورگون هنوز درونش گرفتار شده بود و همچنان روی سر اژدها قرار داشت را کیلومترها دورتر پرتاب میکند.
با گذشت مدتی، اعضای الومیناتی موفق میشوند تغییراتی را در مغز کاپیتان آمریکا ایجاد کرده و از او برای رسیدن به خواسته خود، یعنی نابودی تمامی جهانها بهره میبرند. به منظور توقف آنها، شانگ چی به گروهی میپیوندد که توسط تعدادی از انتقامجویان به رهبری سان اسپات ایجاد شده است. گروه مزبور طی اتفاقاتی کنترل A.I.M را بدست گرفته و بدین ترتیب، نقاط تهاجم را کشف میکنند؛ نقاطی روی سیاره زمین که محل برخوردهای جهانهای کوچکتر هستند. شانگ چی به یکی از محلهای تهاجم فرستاده میشود. او به محض نزدیک شدن به محل تهاجم در معرض یک تابش کیهانی قرار گرفته و بدنش دچار جهش میشود. با رخ دادن جهش مزبور، او حالا قادر شده است نسخههایی از خودش را خلق کند تا در شرایط مختلف کمکش کنند.
پس از دستگیری کراس بونز، شانگ چی از سوی کاپیتان آمریکا اطلاعاتی پیرامون لیکو وو دریافت میکند. او که معشوقه سابق شانگ چی بوده، طی چند وقت اخیر برای ام آی سیکس کار کرده بود اما نهایتا به دست ریز فیست کشته شده است. در پی شنیدن این خبر، شانگ چی به لندن میرود تا در مراسم خاکسپاری شرکت کند. او حین حضور در منطقه چینیها مورد حمله گروهی از مهاجمان ناشناس قرار میگیرد. یکی از مهاجمان فاش میکند اژدهای سفید پشت قضایا است. در پی این اتفاق، اسکول کراشر که قبلا دشمن شانگ چی بود و حالا رهبری یک قبیله را بر عهده دارد، پیشنهاد صلح میدهد. چائو سیما همچنین فاش میکند او و لیکو وو پیش از مرگش یک رابطه عاشقانه را شروع کرده بودند.
پس از اینکه متوجه میشود معشوقه سابقش با اسکول کراشر متحده شده بود، شانگ چی به متحدی برای چائو سیما تبدیل شده و به همراه او، دختران اژدها و پسران ببر به اطلاعات تازهای دست مییابند؛ اطلاعاتی که تایید میکنند ریزر فیست برای اژدهای سفید کار میکند. ریزر فیست همچنین دستور یافته بود لیکو وو را بکشد؛ زیرا او در حال کمک به رقیب اصلیاش، یعنی اسکول کراشر بود. آنها همچنین متوجه میشوند اژدهای سفید حالا به مائو شان پای جادوی سیاه چینی دسترسی دارد. شانگ چی و اسکول کراشر به املاک اژدهای سفید نفوذ کرده و وارد یکی از اتاقهایش میشوند. آنها در آنجا با سر قطع شده رهبران دیگر قبیلههای چینی مواجه میشوند؛ رهبران که پیش از این گمان میشد گم شدهاند. آن دو سپس به مبارزه با اژدهای سفید پرداخته و شکست میخورند. در ادامه مشخص میشود اژدهای سفید یک عروسک خیمه شب بازی بوده و مغز متفکر تمامی ماجراها میدنایت سان برادرناتی شانگ چی است.
میدنایت سان میخواهد از جادو استفاده کرده، روی تمامی قبیلهها تاثیر گذاشته و آنها را تحت کنترل خود بگیرد. بدین ترتیب، میتواند آرزوی دیرینه ژنگ زو را به حقیقت تبدیل کند. او برای عملی کردن خواستهاش باید یک مراسم مذهبی را برگزار کند و برای انجام مراسم به سر تمامی روسای قبایل نیاز دارد. به همین دلیل، اسکول کراشر را کشته و سرش را قطع میکند. با این حال، مراسم مطابق انتظار پیش نمیرود؛ زیرا اسکول کراشر مدتها قبل لیکو وو را به عنوان رئیس جدید قبیله خود معرفی کرده بود، در حالی که میدنایت سان از این موضوع اطلاع نداشت. از آنجایی که میدنایت سان خون اسکول کراشر را بدون دلیل ریخته و به قوانین جادوی تاریک چین پایبند نبود، لیکو به زندگی بازگشته تا مجازاتش کند. در پی این اتفاقات، شانگ چی موفق میشود میدنایت سان را در جریان مبارزه بیهوش کرده و لیکو هم ریزر فیست را به شدت مصدوم میکند. در ادامه، لیکو از قدرتهای جدید خود استفاده کرده، ارواح اژدهای سفید، اسکول کراشر و دیگر روسای قبایل را به دنیای زندگان فرا میخواند. آنها سپس میدنایت سان را به دنیای خود میبرند.
پس از اینکه از شر میدنایت سان خلاص شدند، لیکو وو به سراغ ریزر فیست میرود تا کارش را یکسره کند اما شانگ چی از او درخواست میکند این کار را انجام ندهد. در همین حین، جک بلک تار رئیس ام آی سیکس و افرادش به ملک اژدهای سفید حمله کرده و همه را دستگیر میکنند. لیکو هم فرار میکند. او پس از اتمام این ماجرا، تصویری که از او و لیکو ثبت شده را روی قبر لیکو قرار داده و لندن را ترک میکند. لیکو بعدا عکس مزبور را برای خود برمیدارد.
محافظان
شانگ چی به دیگر ابرقهرمانان آسیایی مانند آمادئوس چو، سیلک، میس مارول و جیمی وو میپیوندد تا یک مراسم جمعآوری کمکهای مالی را برای فلاشینگ (یکی از منطقههای شهر نیویورک) برگزار کنند. آنها سپس به نقطهای از محله کرهایها میروند تا شب را آنجا بگذرانند اما مورد حمله یک بیگانه به نام شاهزاده پالکان و ارتش کوچکش قرار میگیرند. ابرقهرمانان با دشمنان خود وارد درگیری میشوند تا اینکه آنها و گروه بزرگی از تماشاچیان مبارزه به سیاره سنارف سون (سیاره پالکان) تلپورت میشوند. وو پس از تلپورت به سیاره، نام گروهشان را محافظان قرار داده و سعی دارد راهی برای فرار پیدا کند. در همین حین، شانگ چی به همراه سیلک و میس مارول حملهای را انجام میدهند. آنها در انتها موفق میشوند پالکان را شکست دهند. با گذشت مدت کوتاهی، نیروهای برنامه فضایی آلفا فلایت سر رسیده، محافظان را نجات داده و پالکان را هم دستگیر میکنند.
امپراتوری مخفی
پس از اینکه هایدرا در کمیک بوک Secret Empire ایالات متحده آمریکا را تحت سلطه خود گرفت، فاش میشود شانگ چی توسط نیروهای این سازمان شیطانی زندانی شده و در مادری پور قرار دارد. او طی اتفاقاتی آزادی خود را بدست آورده و به ابرقهرمانان آمریکایی میپیوندد تا آنها را نبرد با نیروهای هایدرا همراهی کند.
دومینو
دومینو بنا به دلایلی به سراغ شانگ چی رفته و از او درخواست میکند آموزشش دهد؛ درخواستی که با موافقت همراه میشود. شانگ چی و دومینو در حال گذراندن یک شب عاشقانه در هنگ کنگ هستند که ناگهان از سوی تعدادی از دشمنان قدیمی شانگ چی مانند میدنایت، ریزر فیست و شاک ویو مورد حمله قرار میگیرند. پروتاگونیست و دومینو به راحتی نیروهای متخاصم را شکست میدهند. آنها در ادامه مقابل توپاز قرار میگیرند. دمینو به واسطه آموزشهای شانگ چی موفق میشود این شخصیت را شکست دهد. اگرچه شانگ چی درخواست میکند توپاز را ببخشد، دومینو او را میکشد. او که نمیتواند چنین رفتاری را بپذیرد، به رابطه عاشقانه خود با دومینو پایان داده و آموزش را متوقف میکند.
جنگ دنیاها
شانگ چی و اعضای گروه محافظان در کمیک بوک War of the Realms به نمایش یکی از مدارس جیمی وو در بمبئی میروند. پس از شرکت در نمایش، وو از آنها درخواست میکند به ماموران اطلس ملحق شوند؛ گروهی از ابرقهرمانان که تنها اشخاص آسیایی یا دورگه را میپذیرد. در همین حین، ملکیث به سیاره زمین حمله میکند. در پی این اتفاق، بیشتر اعضای گروه ماموران اطلس به سئول میروند. میس مارول هم به جیک اوه (Jake Oh) و گروه قهرمانان (Champions) در نیویورک ملحق میشود. شانگ چی و ماموران اطلس از سئول در برابر ملکه سیندر محافظت میکنند. سیندر، متحد ملکیث در حمله به زمین است. با طولانی شدن نبرد، سیندر تهدید میکند در صورت تسلیم نشدن، یک آتش فشان در مرکز شهر پدیدار کرده و بدین ترتیب، جان میلیونها انسان را خواهد گرفت. آمادئوس چو بنا به دلایلی ابرقهرمانان را به خارج از کره جنوبی تلپورت کرده و بدین ترتیب، کشور در اشغال نیروهای بیگانه قرار میگیرد.
آمادئوس چو تعدادی از ابرقهرمانان چینی را احظار میکند تا شانگ چی و ماموران اطلس را در نبرد با ملکه سیندر همراهی کنند اما از آنجایی که اعضای جدید چندان قدرتمند نبوده و نمیتوانند تاثیر خاصی بگذارند، اختلافی میان شخصیتهای اصلی داستان شکل میگیرد. در همین حین، په له (ایزدبانو آتشفشان) هشدار میدهد همگی باید متحد شوند، در غیر این صورت سیندر میتواند به خواستهاش برسد. او قصد دارد توده یخ شمالگان را به صورت کامل ذوب کند که این اتفاق قطعا میتواند به یک فاجعه منجر شود. پس از چیدن نقشه، آمادئوس چو مستقیما به مبارزه با سیندر و نیروهایش میپردازد. این اتفاق در حالی رخ میدهد که آئرو، ویو و لونا از بلک بایفراستی (موجودی که برای تلپورت استفاده میشود) استفاده کرده، خود را به شمالگان رسانده و دمای آن را کاهش میدهند. سپس، شانگ چی و دیگران به سکونتگاه گروه پادشاه میمون در چین تلپورت میشوند. شانگ چی به محض رسیدن به آنجا آموزش به دیگران را شروع میکند تا آماده نبرد نهایی شوند.
همانطور که آماندئوس چو برنامهریزی کرده بود، سیندر خود را به مخفیگاه قهرمانان در چین میرساند اما توسط آنها غافلگیر شده و شکست میخورد. حین رخ دادن این اتفاقات، په له و اعضای گروه پادشاه میمون خودشان را قربانی میکنند. شخصیتهای اصلی به سیندر فرصت تسلیم شدن میدهند اما او از یک بلک بایفراست برای فرار بهره میبرد. ابرقهرمانان هم با استفاده تلپورتر متعلق به چو به تعقیبش میروند. آنها سپس در مکانی نزدیک به دیوار بزرگ چین به کاپیتان مارول ملحق شده و با کمک یکدیگر، سیندر و باقی مانده نیروهایش را به صورت کامل شکست میدهند. در ضمن، نقشههای ملکیث با شکست مواجه میشوند.
نسل جدید ماموران اطلس
با گذشت مدت کوتاهی از اتفاقات کمیک بوک War of the Realms، شانگ چی با سورد مستر مواجه میشود که در نیویورک دنبال پدر گمشدهاش میگردد. او متوجه میشود ابرقهرمان جوان، بیتجربه و بیپروا بوده و همین موارد میتواند برایش مشکلساز شوند. از همین رو، تصمیم میگیرد زیر بال و پرش را گرفته و به او آموزش دهد.
شانگ چی و سورد مستر مشغول تمرین در فلوشینگ هستند که ناگهان نورهای بسیار شدیدی در نقاط مختلف به شهر به وجود میآیند. آنها و ماموران اطلس متوجه میشوند پورتالهایی به وجود آمده و شهرهای مختلف را به یکدیگر متصل کردهاند. مایک نگوین که یک میلیاردر و تاجر بوده، فاش میکند پشت اتفاقات اخیر است. او همچنین شهرهایی که به یکدیگر متصل شدهاند را یک شهر در نظر گرفته و آن را پَن مینامد. او سپس به ساکنان شهرها میگوید طی ۲۴ ساعت آینده میتوانند بدون هیچ محدودیتی از پورتالها برای بازدید از شهرهای یکدیگر استفاده کنند.
در حالی که مدتی از شکلگیری شهر پن میگذرد، شانگ چی و سورد مستر با آرس مواجه میشوند که قصد داشته شمشیر سورد مستر را تصاحب کند. آنها به توافق رسیده و یک قرار میگذارند: آرس به آنها کمک کند تا بتوانند پدر گم شده سورد مستر را بیابند، در عوض او به خواستهاش میرسد. آرس در ادامه فاش میکند فرزندش اسمانیوس ربوده شده و میخواهد از شمشیر برای کشتن رباینده استفاده کند. آرس همچنین میگوید رباینده احتمالا یک ایزد باشد.
آرس، سورد مستر و شانگ چی از پورتالهای شهر پن استفاده کرده، ردهای به جا مانده از اسمانیوس را دنبال کرده و به یک معبد در مادری پور میرسند. آنها با ورود به معبد با داوی ناکا مواجه میشوند که الهه مادر مادری پور است. ناکا فاش میکند اسمانیوس سعی کرده بود در غیاب هیولای دریایی گنج آتلاتنیس را غارت کند اما توسط نیمور به اسارت گرفته شده است. از آنجایی که ناکا وظیفه دارد از تمامی اژدهایان محافظت کرده و اسمانیوس هم یک نوع اژدها است، او را نجات داده و حالا در زندان قرار داده است. ناکا همچنین تاکید دارد نیمور همچنان بابت ناپدید شدن هیولای دریاییاش به شدت عصبانی است.
مدتی بعد، آمادئوس چو به سراغ شانگ چی رفته و از او میخواهد جیمی وو را بیابد؛ زیرا از زمان ساخته شدن شهر پن با اعضای گروه ماموران اطلس تماس نگرفته و حتی خبری از او نشده است. شانگ چی به همراه کرسنت به دفتر وو نفوذ کرده و در آنجا عکس دونفره وو و مایک نگوین را مشاهده میکنند. آنها سپس یک تونل مخفی را در دفتر پیدا میکنند که به دفتر مرکزی اطلس فاندیشین در سن فرانسیسکو منتهی میشود. با ورود به آن و طی کردن مسیر، با جیمی وو و مستر لائو مواجه میشوند. آنها در آنجا متوجه میشوند هیولای دریایی در برج شخصی مایک نگوین زندانی شده است. در این بخش همچنین فاش میشود قدرتهای جادویی هیولای دریایی عامل ایجادکننده پورتالها است. قبل از اینکه شخصیتهای اصلی بتوانند تصمیمی را پیرامون شرایط به وجود آمده اتخاذ کنند، نیمور از دل آب بیرون آمده و جنگی عظیم را آغاز میکند.
آتلانتیسیها حمله میکنند!
شانگ چی و دیگر اعضای جدید ماموران اطلس در کمیک بوک Atlantis Attacks محصول سال ۲۰۲۰ میلادی با نیموری مواجه میشوند که شدیدا از اتفاقات اخیر بسیار خشمگین است. او به ابرقهرمانان هشدار میدهد هیولای دریایی را سریعا بازگردانند، در غیر این صورت با خشم مردم آتلانیتس مواجه میشوند.
نامورا، ونوس، آئرو و ویو که نسل قدیمی ماموران اطلس به شمار میروند، از طرف جیمی وو به آتلانیتس میروند تا بتوانند راه حلی دیپلماتیک برای شرایط به وجود آمده بیابند. از آنجایی که نامورا با نیمور نسبت فامیلی دارد، شانگ چی و سورد مستر به عنوان جاسوس فرستاده میشوند تا بر مذاکرات نظارت داشته باشند. هیولای دریایی که یک نوع اژدها است، آزاد شده و به محل زندگی خود بازمیگردد اما به محض ورود رفتارهای عجیبی نشان داده و به مردم و سربازان آتلانتیس حمله میکند. شانگ چی به کمک آمادئوس چو متوجه میشود قطعهای در بدن اژدها قرار گرفته که باعث چنین رفتارهایی شده است.
در انتهای ماجرا، همه چیز به حالت اول بازمیگردد. هر چند، شانگ چی به دلیل اینکه جیمی وو چیزهای زیادی را پنهان کرده بود، از گروه ماموران اطلس جدا میشود.
برادران و خواهران
شانگ چی که دنبال زندگی عادی و بدون فعالیتهای ابرقهرمانانه میگردد، به محله چینیهای سن فرانسیسکو میرود اما طی اتفاقاتی متوجه میشود سازمان گنگستری پدرش احتمالا دوباره فعالیت خود را از سر گرفته است. در همین حین، او و لیکو وو از سوی افرادی ناشناس مورد سوء قصد قرار میگیرند اما سیبر و دگر آنها را نجات میدهند؛ افرادی که خود را برادر و خواهر ناتنی شانگ چی معرفی میکنند.
سیبر و دگر در ادامه میگویند پدرشان قرنها پیش یک سازمان مخفی به نام «انجمن پنج سلاح» ایجاد کرده بود که از پنج خاندان تشکیل شده است. آنها از برادر خود میخواهند به خانواده بازگشته و ریاست انجمن پنج سلاح را از رئیس کنونیاش بگیرد. شانگ چی پس از اینکه متوجه میشود رئیس کنونی انجمن، خواهر واقعیاش است که شی هوآ نام داشت، تصمیم میگیرد نجاتش دهد.
پس از یک تجدید دیدار احساسی، شانگ چی هویت واقعی پدر را برای شی هوآ فاش میکند تا بدین ترتیب راضی شود انجمن پنج سلاح را رها کند اما از سوی خواهرش مورد سرزنش قرار میگیرد. شی هوآ به اشتباه گمان میکند شانگ چی پدرشان کشته است. در نتیجه، با کشتن او رئیس برحق انجمن شده و دیگر شبههای وجود نخواهد داشت. از همین رو، به سمت برادرش حملهور میشود.
شانگ چی از شر شی هوآ خلاص میشود اما در جریان مبارزه مسموم شده بود. در همین حین، سیبر و دگر از راه رسیده و نجاتش میدهند. آنها سپس مشغول تمرین میشوند تا برای مقابله دوباره با رئیس انجمن پنج سلاح آماده شوند، به خصوص اینکه او یک جینگشی (خوناشام در فرهنگ چین) تحت فرمان خود دارد.
شانگ چی، سیبر و دگر طی اتفاقاتی مقبره ئی (Yi) برادر ژنگ زو را مییابند. پس از ورود به مقبره، از روحش درخواست میکنند تا راحی برای برون رفت از شرایط موجود جلوی پایشان بگذارد، به خصوص اینکه زهر جنگشی در حال تبدیل کردن شانگ چی به یک خونآشام است. روح به پروتاگونیست توصیه میکند ازخانوادهاش فرار نکند، در غیر این صورت به سرنوشتی مانند پدرش دچار خواهد شد.
شی هوآ در نبرد پایانی خاطرات دوران کودکی و نوجوانی خود را به یاد آورده و متوجه میشود خصومتی با شانگ چی ندارد، بلکه از پدرش خشمگین است. بدین ترتیب، همه چیز را رها کرده و فرار میکند. با رخ دادن این اتفاق، شانگ چی به عنوان رئیس جدید انجمن پنج سلاح انتخاب میشود. او سپس سیاستها را تغییر داده و از انجمن برای خدمت به بشریت بهره میبرد.
فونیکس وارد میشود
فونیکس به دنبال یافتن میزان بعدی خود بوده و در همین راستا، تعدادی از ابرقهرمانان و ابرشروران از جمله شانگ چی را جمع کرده و یک رقابت برگزار میکند. فونیکس در ابتدا گمان میکند شانگ چی بهترین گزینه برای میزبان شدن است اما ابرقهرمان طی اتفاقی سوگند میخورد دیگر جان هیچ فردی را نگیرد. بعد از به زبان آوردن چنین سوگندی، فونیکس نظرش را تغییر میدهد.
شانگ چی علیه ابرقهرمانان مارول
شانگ چی پس از پذیرش ریاست انجمن پنج سلاح با مشکلات بزرگی در ایجاد تعادل میان وفاداریاش به ابرقهرمانان و تعهدات خانوادگیاش مواجه میشود.
یکی از ماموریتهای شانگ چی برای متوقف کردن یک گنگستر مطابق انتظار پیش نرفته و در جریان آن مرد عنکبوتی به شدت آسیب میبیند. پس از این اتفاق، شانگ چی سرگذشتش را به صورت کامل فاش میکند. با رخ دادن این اتفاق، ولورین گمان میکند استاد کونگ فو در مسیر پدرش قدم گذاشته اما شانگ چی طی اتفاقاتی موفق میشود اعتماد از دست رفته را بازگرداند.
سرگذشت شانگ چی در دنیای سینمایی مارول
در این بخش سرگذشت شانگ چی روی پرده نقرهای سینما را مرور میکنیم. جایی که احتمال بسیار زیاد، باعث افزایش شهرت این ابرقهرمان شده است.
فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings
Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings اولین ماجراجویی شانگ چی در فرنچایز Marvel Cinematic Universe به شمار میرود و هنوز اکران نشده است. از همین رو، نمیتوان درباره جزئیاتش صحبت و باید به اطلاعات موجود بسنده کرد. اینطور که به نظر میرسد، شانگ چی در MCU فرزند رئیس یک سازمان گنگستری بسیار قدرتمند بوده و پدر آرزو دارد او روی تاج و تختش بنشیند. با این حال، شانگ چی رویای یک زندگی عادی را در سر میپروراند. به همین دلیل، زادگاهش را ترک کرده و به ایالات متحده آمریکا میرود تا همه چیز را پشت سر بگذارد. مطابق انتظار، او نمیتواند از گذشته و خانواده قدرتمندش فرار کند.
قدرتها و قابلیتهای شانگ چی
مارول در کمیک بوکهای خود هرگز به صورت دقیق مشخص نکرد شانگ چی به چه اندازه قدرتمند است اما با توجه به شخصیتهایی که در نبرد شکست داده یا تحسینهایی که از او صورت گرفته، میتوان یک نتیجهگیری انجام داد: او در میان کاراکترهایی که هیچ گونه قدرت فراطبیعیای ندارند، از قدرتمندترینها است.
آرس در یکی از کمیک بوکها اعتراف میکند شانگ چی به قدری در کنگ فو مهارت دارد که میتواند بدون استفاده از هیچ گونه جادویی یک خدا را از پا دربیاورد. البته او در نبردهای خود از نیروی چی بهره میبرد. نیروی چی او را قادر میسازد کارهایی را انجام دهد که دیگران نمیتوانند. شانگ چی همچنین از سرعت بسیار بالایی حین نشان دادن واکنش برخوردار است، به طوری که میتواند از گلولههای یک مسلسل جای خالی دهد. در ضمن، شانگ دو محافظ بازو به دستان خود میبندد. آنها به قدری محکم هستند که میتوان برای منحرف کردن گلوله مورد استفاده قرار داد.
شانگ چی تنها با دستان خالی مبارزه نمیکند و در استفاده از انواع شمشیر، اسکریما، نانچیکو و شریکن مهارت بالایی دارد. او همچنین در سالهای مختلف وظیفه استادی شخصیتهای متعددی را بر عهده گرفت و مهارتهایشان را در نبردهای تن به تن افزایش داد. از شاخصترین کاراکترهایی که تحت نظارت او مهارت رزمی یاد گرفتند میتوان به کاپیتان آمریکایی، مرد عنکبوتی و ولورین اشاره کرد.
استاد کنگ فو در ابتدا هیچ گونه قدرت فراطبیعی نداشت اما این شرایط طی اتفاقات مختلف تغییر کرد؛ اتفاقاتی که در پاراگرافهای پیشین به آنها اشاره شد. بد نیست بدانید مشهورترین قدرت فراطبیعی شانگ چی، قابلیت ساخت نسخههایی از خودش است که در نبرد کمکش میکنند.
چه شباهتها و تفاوتهایی میان نسخه کمیک بوکی و نسخه سینمایی شانگ چی وجود دارد؟
با در نظر گرفتن نمایشهای Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings و اطلاعات موجود از داستان، نسخههای کمیک بوکی و سینمایی شانگ چی را میتوان از سه منظر مقایسه کرد: قدرتها، سرگذشت و ظاهر.
نسخههای کمیک بوکی و سینمایی شانگ چی ظاهرا تفاوت قابلتوجهی در بحث قدرت ندارند. هر دو از مهارت بالایی در هنرهای رزمی برخوردار بوده و آمادگی جسمانی بسیار فوقالعادهای دارند. هر چند، یک موضوع وجود دارد که نباید از کنارش گذشت. شانگ چی در کمیک بوکها قادر به بهره بردن از نیروی چی است اما فعلا مطمئن نیستیم نسخه سینمایی هم از چنین قابلیتی برخوردار باشد.
نسخه کمیک بوکی شانگ چی پس از اینکه متوجه میشود پدرش یک جنایتکار بزرگ بوده و اهداف شومی را در سر میپروراند، تصمیم گرفت از او فاصله بگیرد. مشابه چنین اتفاقی روی پرده نقرهای رخ میدهد. شانگ چی علاقهای به سازمان پدر خود نداشته و ترجیح میدهد زندگی آرامی داشته باشد. به همین دلیل به ایالات متحده آمریکا سفر میکند.
نسخههای کمیک بوکی و سینمایی شانگ چی در بحث سرگذشت یک تفاوت قابلتوجه دارند. پدر شخصیت مزبور در صفحات کاغذی فو مانچو است اما روی پرده نقرهای کاراکتری به نام ونوو یا ماندرین پدرش است. از آنجایی که مارول امتیاز استفاده از فو مانچو را دیگر در اختیار ندارد، سرگذشت متفاوتی برایش نوشته شده است.
شانگ چی در کمیک بوکها لباس مخصوص مبارزه هنرهای رزمی را به تن کرده و معمولا هم رنگ قرمزش را انتخاب میکرد. این شرایط ادامه داشت تا اینکه در سال ۲۰۱۴ میلادی ظاهری مدرنتر برایش در نظر گرفته شد؛ ظاهری که مهمترین ویژگیاش، نقوش سیاهرنگی است که روی قفسه سینه دیده میشود. با در نظر گرفتن این موارد، میتوان گفت ظاهر ابرقهرمان در MCU شباهت زیادی به کمیک بوکها دارد.
چه آیندهای در انتظار شانگ چی قرار دارد؟
از آنجایی که Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings هنوز به سینماها نیامده، نمیتوان درباره آیندهاش صحبت کرد. هر چند، با اطمینان میتوان گفت اولین ابرقهرمان آسیایی دنیای سینمایی مارول ماجراجویی بسیار طولانیای را روی پرده نقرهای در پیش رو دارد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید