فیلم Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings یا شانگ چی و افسانه ده حلقه، فیلمیست آمریکایی، ابرقهرمانی و برآمده از جهان کامیکهای مارول که بر پایه شخصیت شانگ-چی، در مارول استودیوز (Marvel Studios) تهیه شده. نخستین بار در ۱۶ اوت ۲۰۲۱ میلادی به نمایش درآمد و سپس در ۳ سپتامبر به عنوان بخشی از فاز چهارم Marvel Cinematic Universe و به عنوان بیست و پنجمین فیلم از این جهان در آمریکا منتشر شد. «دستین دنیل کرتون» آن را از فیلمنامهای که با همراهی «دیوید کالاهام» و «اندرو لانهم» نوشته، کارگردانی کرده است. این فیلم از طریق استودیوی سینمایی والت دیزنی (Walt Disney Studios Motion Pictures) توزیع شده و ۱۲ نوامبر ۲۰۲۱ میلادی از سرویس Disney Plus پخش میشود.
هنوز یک ماه نمیگذرد که فیلم دیگری از دل کامیک بوکها بیرون میآید تا اوج شکوه و دستاوردهای جدبد برای ژانر ابرقهرمانی باشد؛ اغلب اینطور احساس میشود. درواقع احساسیست طبیعی و از سوالی سرچشمه میگیرد که بهدنبال تفاوتهاست. بهندرت پیش میآید که تصویر و تبلیغ ارائه شدهی استودیوها به مخاطب -پیش از انتشار چنین فیلمهایی- در نهایت واقعا شایسته آن حجم از جوشش هیجانات باشد. اما فیلم شانگ چی و افسانه ده حلقه از القای هیجان دروغین تا حد زیادی به دور است. فیلم اساسش را در بر دارد؛ از سکانسهای اکشنی که اثر را نزدیک به بالاترین رتبه اکشنهای مارول کرده، از عصارههای فانتزی، ماجراجویی، علمی-تخیلی و کمدی تا کاوش فرهنگ آسیایی که اساس فرهنگیاش آنرا وارد مرزهای درام خانوادگی کرده. هرچه گفته شده بود تماما در روند فیلم قابل درک و مشاهده است و در کل انتظارات مخاطب از ده حلقهای که تبلیغ کرده بود را برآورده میکند.
دستین دنیل کرتون بهقدری باهوش بوده تا ملاک اصلی را برای این فیلم جلوههای ویژه و CGI قرار ندهد (گرچه ضربههایی از آن خورده). شخصیتهای بافتدار و مبارزههای به شدت هیجانانگیز با فیلمبرداری طبیعی حرفهایی برای گفتن دارند. ممکن است فراموش شود که اصلا با یک فیلم مارول روبهرو هستیم؛ مارولِ غیر مارولی لزوما چیز بدی نیست و شاید اگر آن را به چشم یک نقطه قوت با هویتی دوگانه (درست مثل دو هویتی بودن شخصیت اصلی) ببینیم بهتر باشد. در اصل اگرچه از ابتدا تا انتها نقاط قوت و ضعف فیلمهای مارول را دارد اما بهطوری خاص، جذاب و با آرایشی ملایم چهرهای نو به خود گرفته است.
شان (سیمو لیو) آدمی ساده و دوستداشتنییست که به همراه دوستش کتی (آکوافینا) با آوازخواندن، کارائوکه و کارکردن در پارکینگ به عنوان خدمتکار هتلی در سانفرانسیسکو زندگی میگذراند و تظاهر میکند که فردیست عادی؛ گرچه در اصل نامش شانگ چی است و برای قاتل شدن توسط پدر جنگسالارش، که نقشهای بهمنظور فتح یک دهکده جادویی پنهان در دل جنگلهای چین دارد، آموزشهایی دیده. شانگ چی باید با گذشتهای روبهرو شود که فکر میکرد پشت سرش رها شده است. او با کشیده شدن به درون شبکهای مرموز و سازمانی به نام ده حلقه، باید با مسائل گذشته و قدیمی خود مقابله کند. اتفاقات بدی میفتد تا دلایل خوبی به او دهد که دوباره به قدرت و نیمه تاریکی که برای عشق کنار گذاشته بود، برگردد.
دوستی کتی و شان بافت تازه فیلم شانگ چی را محکم کرده و اعتمادی را نشان میدهد که تا حد زیادی ساخته شده؛ طوریکه سخت نیست فکر کنیم که حتی اگر کتی از زندگی و هویت مخفی شان با خبر شود همچنان در کنار او میماند. هر دو مهارتهایی دارند و جفت قدرتمندی را تشکیل میدهند. درواقع اینطور فکر میشود که هرچه مانع از سوی فیلمساز در مسیرشان قرار گیرد، قادر به مدیربت آنها هستند.
شاید نکته مهمتر از جایگاه این اثر در دنیای سینمایی مارول، ورود زیبای فیلم شانگ چی به دنیای سنتی هنرهای رزمی چین باشد
شاید نکته مهمتر از جایگاه این اثر در دنیای سینمایی مارول، ورود زیبای فیلم شانگ چی به دنیای سنتی هنرهای رزمی چین باشد. هم در انتخاب بازیگر و هم در جزئیات صحنه و فضاسازی، آثاری از یک روند طبیعی -گرچه شاید غریب- را به نمایش میگذارد. داستان الهامات خود را از حماسههای مربوط به هنرهای رزمی گرفته و در این زمینه، حفظ تعادل در ادای احترامی که ضمن متعهد بودن، فیلم را به اثری کاملا برگرفته شده از این موارد تبدیل نکند، دشوار است؛ این فیلم اما بهخوبی از پس انجام چنین کاری برآمده. کرتون سعی کرده تا کلیشههای بالقوهای از قبیل فلشبکها را به سبُکی یک لمس در اثر ظاهر کند.
داستان در قلهی سرگرمکنندگی قرار دارد؛ مقدمهای قابل اعتماد از اولین ابرقهرمان آسیایی مارول با ساختی منحصر به فرد که بهخوبی کار معرفی و نمایش قهرمان خود را انجام داده و به همان نسبت در نمایش همهمههای داستان موفق بوده است.
به ناچار، شخصی میخواهد بلای بزرگی بر سر دنیا بیاورد و دیگری از خواب بیدار شده و متوجه میشود که این سرنوشت و مسئولیت اوست که جلوی آن شرور را بگیرد. اما بحث اینجاست که فیلم موفق شده تمام انتظارات را برآورده کند. نکته اصلی در کاوش این میراث مادرزادیست؛ ساختاری جدید از ابرقهرمانی ناآشنا دارد. حداقل شخصیت اصلی از دسته ابرقهرمانانیست که به سبب کلیشههای گذشته بهخوبی بهیاد آورده نمیشود. اگرچه در این میان وزن عناصر فرهنگی در مرکز فیلم کلیشهها را پوشانده است و عمق تازهای که فیلم در بر دارد، موجب شده تا برای مخاطبان معمول داستانی فراتر از اثری صرفا راضیکننده باشد.
داستان فیلم از دریچه تجربهای آمریکایی-آسیایی نارساییهای گذشته مارول را تصحیح کرده و تا حدی چالشهای زندگی دو هویتی را به تصویر میکشد
استعارههای متقارنی در فیلم دیده میشود؛ یکی از جدایی و روال بد پدرانه میگوید و دیگری به عرصه اخلاق وارد شده و سخن از این دارد که انسان یا از طریق حمایت به قدرت میرسد یا از طریق خروج از دایره مِهر و توجه. این نوع رفتار در فیلمی با زمینه فرهنگی آگاهانه و موثر بهنظر میرسد. بخشی از لذت شانگ چی این است که با علاقهای آشکار قدم در مسیر مقابله با سرنوشت برمیدارد. با ورودی غیرمستقیم و شاید کوتاه به ذهن شانگ چی، ترس او از شخصی که ممکن است به آن تبدیل شود قابل احساس است اما در کل پرداختهای ذهنی-شخصیتی آنچنان قوی و پررنگ نیستند. در مقابل تزریق شوخیهایی به مرکزِ جدیت لحن فیلم، کار دشواری بوده که به زیبایی در فیلم صورت گرفته است.
اثر با شخصیتهای جذابی پیش میرود و با حالتی درگیرکننده از اسرارآمیز جلوهدادن آنها دوری میکند. داستان فیلم از دریچه تجربهای آمریکایی-آسیایی نارساییهای گذشته مارول را تصحیح کرده و تا حدی چالشهای زندگی دو هویتی را به تصویر میکشد.
تعدادی از فیلمهای اخیر در مورد آسیایی-آمریکاییها به شکلی بارز با آمریکاییسازی نسل جوان مبارزه کردهاند و به ایدهآلهای اجداد، والدین و خود مهاجرانی که احساس میکنند بین دو دنیا قرار گرفتهاند، پرداختهاند. شانگ چی از پرداختن به این دغدغهها عاجز نیست و به مسائل خانواده، نسب و ساختن خود توجه کرده و از همه مهمتر سوالاتی در خصوص ایدهآلهای قدیمی مطرح میکند. فیلم سعی دارد تا در لحظه معنی پیدا کند. درامهای موجود در دل مبارزات و این حس که همیشه موردی شخصی در خطر است از تلاشهای اثر برای تحقق این امر است.
مبارزات واقعی راضیکننده هستند اما جدا از این صحنهها فیلم از ضعف فیلمبرداری و نوعی بیحسی بصری رنج میبرد. اینکه موجودات افسانهای توسط جلوههای کامپیوتری وجود بخشی شوند قابل درک است اما زمانیکه حتی پس زمینه به شکل کامپیوتری تصویر شده، چنین حدی از شیفتگی به شگفتیهای مصنوعی و ایجاد حالتی کارتونی در پسزمینه، حس اکشنِ در جریان و موجود در زمینه را بهخوبی منتقل نمیکند و در اصل به عنصر خنثیکنندهی آن بدل میشود. در نهایت خلق شخصیتی با پیچدگیهای احساسی و ارتباط آن با دنیای گسترده فیلم قابل توجه بود اما نپرداختن فیلم به اصلیترین عناصرش و رها کردن آنها صرفا بهمنظور ارائهی چشمانداز یا درکی پایه از آینده پروژه، چندان جالب نیست.
Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings اکشنیست استثنایی و مستقل در دنیای سینمایی مارول که با عصارههایی از فانتزی، ماجراجویی، علمی-تخیلی و کمدی ترکیب شده و تا کاوش فرهنگ آسیایی جلو میرود. میزان توسعه شخصیت برای تصور آینده اثر کافیست؛ آیندهای که از مقدمات فیلم گذشته و به مرزی بستگی دارد که مارول برای پیشروی فیلم تعیین میکند. در اولین ماجراجویی شانگ چی شاید فراموش کنید که در حال تماشای فیلمی از دنیای مارول هستید اما افسانهایست از این دنیای سینمایی که برایتان بهیادماندنی خواهد بود.
- باورپذیری شخصیتها در عین غیرواقعی جلوه دادن دنیای فیلم
- جذابیت و پویایی شخصیت شانگ چی
- افزودن عنصر فرهنگ
- ساختاری متفاوت از مبارزات و صحنههای اکشن در دنیای سینمایی مارول
- پرداخت ذهنی به شخصیت شانگ چی کم بود
- گذر از اصلیترین عناصر بهمنظور زمینهسازی برای آینده
- چند مورد جلوه ویژهی کمکیفیت
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید