فیلم Shirley یک اثر درام و دلهرهآور با نقشآفرینی «الیزابت ماس» است که بخشی از زندگی «شرلی جکسن» نویسندهی داستانهای ترسناک را روایت میکند. این فیلم تلاش کرده تا از نظر بصری، ویژگیهای رفتاری شرلی جکسن را بازسازی کند و ایدههایی که او برای نوشتن یکی از داستانهای خود به کار برده را حدس بزند. فیلم شرلی بر اساس رمانی به همین نام نوشتهی «سوزان اسکارف مارل» ساخته شده و به همین دلیل نمیتوان آن را یک بیوگرافی منطبق با اتفاقات واقعی دانست.
داستان فیلم شرلی به سالهای اولیهی ۱۹۶۰ میلادی بازمیگردد که جکسن به همراه همسرش در شهر «بنینگتون» مستقر میشوند. «استنلی» همسر او در کالج بنینگتون تدریس میکند و شرلی نیز برای نوشتن داستانی جدید به انزوای اجتماعی فرو میرود. شرلی جکسن در این دورهی زمانی، داستانی با عنوان «مرد به دار آویخته» (Hangsman) را بر اساس حوادث هولناک رخداده در شهر مینویسد که بعدها به یکی از آثار ماندگار او تبدیل میشود. ناپدید شدن دختری به نام «پائولا ولدن» (Paula Welden) ایدهی اصلی برای نوشتن داستان Hangsman است، اما فیلم نشان میدهد که این اتفاق تنها عامل ایدهبرداری شرلی نبودهاند.
فیلم شرلی را هرگز نمیتوان یک اثر بیوگرافی در نظر گرفت
فیلم شرلی را هرگز نمیتوان یک اثر بیوگرافی در نظر گرفت؛ چون بیش از اینکه به رویدادهای واقعی اتکا داشته باشد، به رمان اقتباسی خود وفادار مانده است. این فیلم بسیاری از زوایای زندگی شخصی شرلی جکسن را از روایت داستان خود حذف کرده و اکثرا روی حال و هوای او در زمان نوشتن داستان جدیدش متمرکز میشود. فیلم هیچ اشارهای به حضور چهار فرزند شرلی و استنلی نمیکند و از طرف دیگر انزوای اجتماعی و «برزنهراسی» شرلی را تا حدودی اغراقآمیزتر از آنچه بوده نشان میدهد. با این حال فیلم شرلی هرگز ادعایی برای قرار گرفتن در دسته آثار بیوگرافی نداشته و صرفا برداشت و حدسیات خود را از احساسات جکسن به تصویر میکشد. با این حساب میتوان این فیلم را برداشتی آزاد از سبک زندگی و نوع تفکر یک نویسنده دانست.
از طرف دیگر، فیلم سعی کرده تا داستان خود را با دخیل کردن کاراکترهایی خیالی به تصویر بکشد؛ حضور «رز» و همسرش «فرد» دقیقا به همین دلیل بوده تا فیلم بتواند داستان را از زاویهی دید کاراکترهای خیالی خود روایت کند. رز و «فرد» زوج جوانی هستند که به خاطر علاقه به کارهای شرلی و همسرش تصمیم میگریند تا با آنها زندگی کنند. «فرد» قرار است برای مدتی شاگرد و بعدها همکار استنلی باشد و از طرف دیگر رز در خانهی شخصی شرلی به خانهداری مشغول میشود. فیلم با ورود این دو کاراکتر خیالی سعی کرده تا برداشتی آزاد از زندگی شرلی جکسنِ نویسنده داشته باشد و حال و روز او در زمان نوشتن داستان جدید را به گونهای دیگر روایت کند.
ورود رز به زندگی شرلی و روایت اتفاقات از دیدگاه او همچنین باعث شده تا فیلم شرلی بتواند داستان خود را به شکلی روانشناسانه به تصویر بکشد؛ رز از یک سو نمادی از اطرافیان شرلی در دوران انزوای اجتماعی است و از طرف دیگر، نمادی از شخصیت اول داستان Hangsman است. شرلی در زمان نوشتن داستان خود، همواره چهرهی رز را به عنوان شخصیت اصلی داستانش تصور و حتی در خیالاتش با او رابطهای به شدت نزدیک پیدا میکند.
ابتکار فیلم شرلی برای روایت اتفاقات واقعی و پیوند آن با تخیلات یک نویسنده ستودنی است
ابتکار فیلم شرلی برای روایت اتفاقات واقعی و پیوند آن با تخیلات یک نویسنده ستودنی است، اما نکتهی اصلی این است که فیلم به خاطر ریتم کند و روایت طولانی داستان خود به شدت کسلکننده محسوب میشود. از طرف دیگر فیلم در بسیاری از صحنهها تمرکز خیلی زیادی روی نمایش حالات روحی یک نویسندهی داستانهای ژانر وحشت دارد، اما حال و هوای شرلی را در بسیاری از سکانسها کمی گنگ نشان میدهد. نکتهی دیگر اینکه تلاشهای مکرر فیلم برای هیجانزده کردن مخاطب، در سکانسهای دلهرهآور آنقدر موفقیتآمیز نیستند. فیلم به طور مداوم با استفاده از تکنیکهای سینمایی، تصورات هولناک در ذهن شرلی را به مخاطب نشان میدهد، اما این تصورات آنچنان که فیلم تلاش کرده دلهرهآور نیستند و از بارِ خستهکنندگی حاصل از ریتم کُند داستان کم نمیکنند. البته در مورد سکانسهای دلهرهآور میتوان گفت که هر یک از آنها به تنهایی عالی و تأثیرگذار اجرا شدهاند، اما فیلم با کنار هم قرار دادن آنها نتوانسته از سطح کسلکنندگی داستان خود بکاهد و به هدفش برسد.
فیلم شرلی در بسیاری از سکانسها برای انتقال حس دلهره به مخاطب، از موسیقی و نوردهی درست و به جا استفاده میکند. از طرف دیگر استفاده از کلوزآپها در نماهای مختلف و روی چهرهی کاراکترها به خوبی حس «تنگناهراسی» را به مخاطب خود القا کند، اما کنار هم قرار دادن این سکانسها در قلب داستانِ به شدت کُند فیلم نتوانسته به تحریک حس هیجان مخاطب کمک چندانی کند.
شرلی از یکطرف به خاطر بیوفایی و رفتار خیانتکارانهی همسرش خشمگین است و از طرف دیگر، حاضر به همنشینی با انسانها و حضور در مکانهای شلوغ نیست. همین مسائل باعث شده تا شرلی از نظر روانی بسیار ناپایدار باشد. به تصویر کشیدن تصورات شرلی، آنهم به شکلی روانشناسانه قطعا یکی از اهداف فیلم بوده، اما گنگ بودن شیوهی نمایش تصورات شرلی تا حدودی مخاطب را عصبی میکند. فیلم به شکلی وسواسگونه تک تک این حالات را به تصویر میکشد و مخاطب در بسیاری از اوقات و به خصوص در دقایق پایانی، توان تمیز دادن واقعیت از تخیلات شرلی را ندارد. این مسئله در سکانس پایانیِ «پرتگاه» به اوج خود میرسد که در آن کاراکتر رز و پائولا به شکلی کاملا واضح و علنی با یکدیگر ادغام میشوند.
البته بازی خوب و تأثیرگذار الیزابت ماس در نقش شرلی تا حدودی از سطح خستهکنندگی فیلم کم میکند. او در نمایش ظاهر و چهرهی شرلی جکسن، عملکرد بسیار خوبی از خود ارائه داده و توانسته به خوبی این احساسات را به مخاطب خود انتقال دهد. بازی تأثیرگذار الیزابت ماس شاید مهمترین عامل تأثیرگذاری هر چه بیشتر این فیلم به حساب آید و باعث شده تا مخاطب تا دقایق پایانی برای دیدن سرانجام داستان هشیار باقی بماند.
فیلم Shirley یک اثر درام است که به شیوهای متفاوت شرایط روحی و روانی شرلی جکسن را در زمان نوشتن یکی از داستانهایش به تصویر میکشد. این فیلم از چند کاراکتر و رخداد واقعی برای روایت داستان خیالی خود استفاده کرده و نمیتوان از آن، توقع یک اثر بیوگرافی چفت و بستدار را داشت. این فیلم هر چند که از صحنههای دلهرهآور، موسیقی تأثیرگذار و بازیگری خوب الیزابت ماس برخوردار است، به دلیل شیوهی کُند روایت داستان خود به هیچ وجه توان سرگرم کردن مخاطب خود را ندارد. هیجان در داستان این اثر آنقدر کم است که امکان دارد باعث پشیمانی مخاطب از تماشای آن شود. فیلم شرلی احتمالا برای طرفداران پروپاقرص داستانهای شرلی جکسن جذابیت زیادی دارد، اما بعید به نظر میرسد که برای سایر مخاطبین سینما حرف زیادی برای گفتن داشته باشد.
- بازی خوب و تاثیرگذار الیزابت ماس
- هماهنگی خوب موسیقی در سکانسهای دلهرهآور
- زاویهی دید جدید کارگردان برای روایت قصهی شرلی جکسون
- ریتم به شدت کند داستان
- گنگ شدن برخی از سکانسهای مربوط به تخیلات شرلی
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید