سریال Slow Horses یا اسبهای آرام یک مجموعهی تلویزیونی مهیج جاسوسی است که بر اساس رمانی به همین نام، نوشتهی «میک هرون» در سال 2010 ساخته شده است؛ همچنین ویل اسمیت از نویسندگان فیلمنامهی این سریال بوده است. دو قسمت اول این مجموعه در ۱ آوریل ۲۰۲۲ در Apple TV+ نمایش داده شد و در تاریخ ۲۹ آوریل به پایان رسید. ویل اسمیت، جانی استاکوود و مارک دنتون به دلیل ایجاد تعادل مناسب بین توسعه شخصیت، تعلیق و چرخشهای غیرمنتظره و طنز جذاب لایق روزها تعریف و تمجید هستند. این سریال روایتی است از سیاستهای بریتانیا که با داستانی هیجانانگیز و سرگرم کننده روایت میشود.
پس از یک مأموریت آموزشی ناموفق و شرمآور ریور کارترایت، مأمور بریتانیایی به لجنزار تبعید میشود، یک برزخ اداری برای رد خدمات! کارترایت و همکارانش که به عنوان اسبهای آرام شناخته میشوند، باید وظایف کسلکنندهای را تحمل کنند. رئیس بدبختشان یعنی جکسون لمب، از آنها انتظار دارد به دلیل کسالت و ناامیدی دست از کار بکشند. زندگی در لجنزار با سختی و مشقت تعریف میشود تا اینکه اسبهای لجنزار در پارک ریجنت گرفتار یک بازی خطرناک میشوند.
این سریال در اکتبر ۲۰۱۹ توسط Apple TV+ کلید خورد و گری اولدمن به عنوان اولین بازیگر تأیید شد. بازیگران در دسامبر ۲۰۲۰ با اضافه شدن اولیویا کوک، جاناتان پرایس، کریستین اسکات توماس و جک لودن تکمیل شدند. این سریال شامل دو فصل است که هر فصل به شش قسمت تقسیم شده است. شش قسمت اول بر اساس اولین کتاب میک هرون، اسبهای آهسته، و شش قسمت بعدی بر اساس دنبالهی اثر یعنی شیرهای مرده، ساخته شده است.
از دیگر بخشهای قابل توجه موجود در سریال موسیقی تیتراژ آن است که با نام Strange Game توسط «میک جگر» خواننده رولینگ استونز، که آهنگ را به همراه آهنگساز سریال «دنیل پمبرتون»، به طور انحصاری برای نمایش نوشتهاند اجرا شده است.
جیمز هاوز یعنی کارگردان سریال، داستان خود را به آرامی اما با اعتماد به نفس در شش اپیزود مفید روایت میکند، که پر از پیچشها و چرخشهای غیرمنتظره هستند؛ زیرا مخاطرات به تدریج افزایش مییابند و توطئهها پیچیدهتر میشوند، اما اسبهای آرام یکی پس از دیگری سرنخها را دنبال میکنند. داستان هرگز آرام نمیگیرد و دائماً در حال ایجاد تنشی لذت بخش و ریتمی سرگرم کننده است که کمتر بینندهای را میتوان یافت که راضی به رها کردن اثر شود. این مسئله در همان سکانس ابتدایی تثبیت مییابد. در سکانس اول مخاطب فوراً سریال را میپذیرد و با سکانس اکشن درجه یکی مواجه میشود که اهمیت داستان را برای او روشن میسازد. این تنش از ابتدا تا انتهای سریال پابرجاست و هرگز نمیمیرد. در سکانس مأموریت ناموفق کارترایت تمامیت شخصیتها و همچنین شرایط سیاسی بریتانیا به خوبی معرفی میشوند، تنها در چند دقیقه! این ریتم روان تا پایان سریال حفظ شده و هرگز خستهکننده نمیشود. از دیگر بخشهای جذاب تمام قسمتهای اثر، اتفاقات غیرقابل پیشبینی آن است؛ برای مثال، در پایان هر قسمت اتفاقی غیرقابل باور رخ میدهد که مخاطب را راضی میکند تا ادامه دهد. حتی آخرین سکانس و پایان سریال اسبی که در این شش قسمت آرام گرفته بود، دوباره میتازد و اتفاقی را نمایش میدهد که مخاطبان خود را برای فصل بعدی سریال کاملاً آماده سازد. این اثر یک سریال لذتبخش برای طرفداران حرفهای و سختگیر سینما است؛ چه بسا مخاطب عام نیز ازین سریال لذت خواهد برد.
سریال اسبهای آرام یک نمونهی فوقالعاده برای آثار اقتباسی از کتابهای جاسوسی است
بعد از تیتراژ مخاطبان با کارترایت همراه شده و به لجنزار میروند و با هیولایی به نام لمب آشنا میشوند. لمب از همان ابتدا شخصیت یک دنده و غیرقابل تحمل خود را به نمایش میگذارد اما سریال در این نقطه شخصیت پردازی او را رها نکرده و لمب را یک رئیس تک بعدی و رقتانگیز نساخته است. شخصیتپردازیهای صورت گرفته بسیار کامل هستند. با وجود کاراکترهای بسیار زیاد و پیچیده، سازندگان موفق شدهاند که هر شخصیت را به خوبی معرفی کنند و به نمایش بگذارند. تمرکز داستان بر روی یک شخصیت نیست و هر یک از شخصیتها جزئی از این کل هستند. در لجنزار هر نوع شخصیتی را میتوان یافت، اما دسترسی به گذشتهی همهی آنها کار دشواری است که سریال از عهدهی آن بر آمده است. رابطهی بین شخصیتهای اثر از نقاط قوت آن محسوب میشود؛ رابطهی بین سید بیکر و کارترایت، رودی و ریور، مین و لوییسا، استندیش و لمب و در نهایت بهترین و جذابترین تقابل دو شخصیت برای کارترایت و لمب است. کشمکش بین این دو شخصیت و جایگاه اربابی لمب، طنزی دوستداشتنی را تداعی کرده که اوقات خوشی را برای بینندگان ترتیب داده است. میتوان گفت که لمب، استندیش، تورنر و کرلی کلیدیترین افراد موجود در این سریال هستند و معماهای جالبتری نسبت به سایر کاراکترهای سریال دارند؛ اما باید گفت که در مورد لمب زود قضاوت کردهایم، او عمیقترین و مرموزترین فردی است که میتوانید در اثر بیابید. رفتارهای غیرقابل پیشبینی او، مهارتش در سیاست و هوش وی در کارش لمب را از یک رئیس کسلکننده و منزجرکننده به یک منجی تبدیل میکند.
گری اولدمن با بازی قدرتمندش در فیلم «تاریکترین ساعت» (Darkest Hour) که برنده اسکار شد و همچنین «بندزن خیاط سرباز جاسوس» (Tinker Tailor Soldier Spy) به همان اندازه مؤثرتر، خود را به عنوان یک استاد در زیر ژانرهای هیجانی سیاسی و جاسوسی ثابت کرده است. او قدرت، کاریزما، آرامشی از جنس طوفان و همچنین مهارت خود را به خوبی بر پردهی سینما به تصویر کشیده است، اما در پیشنهاد جدید Apple TV ابعادی کاملاً متفاوت را برای یک کهنه سرباز بریتانیایی به نمایش میگذارد، کسی که با شوخ طبعی بریتانیایی هرگز از جاسوسی دست برنمیدارد.
گری اولدمن حضورش در سریال اسبهای آرام را به عنوان آخرین تجربهی بازیگری خود عنوان کرده است. این اثر میتواند یک پایان بسیار خوب برای یک اسطورهی بازیگری باشد.
سایر بازیگران افرادی کمتر شناخته شده اما بسیار با استعدادی هستند که به اندازهی تمامی عوامل سریال خوب عمل کردهاند. «جک لودن» که شخصیت کارترایت را بازی میکند از با استعدادترین بازیگرهای بریتانیا محسوب میشود که در فیلمهای بزرگی همچون «دانکرک» (Dunkirk), اثر «کریستوفر نولان»نقشآفرینی کرده است. لودن نقش کارترایت را به خوبی به تصویر میکشد و چالشهای بازیگری که پیش رویش قرار دارند را به آسانی پشت سر میگذارد. یکی از عجیبترین بازیهای سریال متعلق به «برایان ورنال» است که شخصیت کرلی را بازی میکند. او یک دیوانهی به تمام عیار است! دیوانهای که ثبات رفتاری ندارد و دست به اعمال وحشتناکی میزند.
فیلمبرداری و فضای سریال نیز بسیار نو است. دوربین در بسیاری از سکانسها به سبک دیوید فینچر حرکت میکند و لندن تاریک را به تصویر میکشد. اسبهای آرام یک سریال بی نقص و شاهکار نیست اما به اندازهای استاندارد و خوش ساخت است که نتوان به آن ایرادی بزرگ وارد کرد. کلیشههای داستانی و بخشهای نژادی و سیاسی آن ممکن برای برخی خوشایند نباشد اما با این حال به جذابیت اثر ضربهای وارد نشده است.
سریال Slow Horses یک اثر درام، جاسوسی و سیاسی درجه یک است که به خوبی توانسته کتاب میک هرون را در مدیوم سینما به تصویر بکشد. این اثر خوش ریتم، سرگرمکننده و غیرقابل پیشبینی به لایههای عمیق سیاستهای بریتانیا سفر میکند. گری اولدمن نیز مانند جواهری میدرخشد و تیم بازیگری را هدایت میکند. قطع به یقین میتوان گفت که سریال اسبهای آرام از بهترین آثار تلویزیونی سال ۲۰۲۲ است.
- خوش ریتم بودن اثر
- بازیگریهای هنرمندانه
- شخصیتپردازیهای دقیق
- غيرقابل پیشبینی ماندن داستان
- طنز جذاب و بهجا
- کلیشههای داستانی
- منطقی نبودن برخی اتفافات
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید