ناموفق، الکن و فراموششدنی تنها چند صفت ابتدایی است که در وصف فیلم زهر مار، اولین فیلم سینمایی بلند سید جواد رضویان میتوان ابراز کرد. با این اوصاف، تلاش رضویان برای خلق یک فیلمِ قابل قبول، ستودنی است.
رضویان تا به امروز بیشتر در نقش یک کمدین و کسی که طنز بلد است، جلوی لنز دوربین ظاهر شده اما این موضوع بسیار عجیب است که طناز مملکتمان برای تولید فیلم «زهرمار»، به سراغ ژانر درام اجتماعی میرود. مگر قصهی خیالیِ اخاذی از یک مداح سرشناس اهل تهران چقدر تلخ بود که رضویان به همراه فیلمنامهنویس تصمیم گرفت که زهر مار در سبک طنز ساخته و پرداخته نشود؟ اتفاقا پیرنگ داستانی طنز به همراه بهرهبرداری از بازیگرهای کمدینی مثل سیامک انصاری و شبنم مقدمی میتوانسته کنش و واکنشهای این قصهی نحیف و مردنی را رنگ و رویی دیگر دهد. با این اوصاف، همه چیز در ماجرای این فیلم به شدت ساده است و این سادگی بسیار تو ذوق میزند.
البته ای کاش همه چیز در فیلم «زهر مار»، صرفا «ساده» بودند. اگر تمام مصالح داستانی و چه بسا غیرداستانی در زهر مار ساده بود، در نهایت میگفتیم با یک فیلم «ساده» روبهرو هستیم اما فیلمساز اشتباهات ریز و درشت زیادی انجام میدهد. مهمترین اشتباه در خلق شخصیتهایی است که به سختی میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد. شخصیتهایی مثل حاج حشمت تهرانی، باورپذیر نیستند و هر چقدر هم که سیامک انصاری تلاش میکند، وقتی قالب و فرم شخصیت به شدت مصنوعی است، مخاطب با شخصیت حاج حشمت ارتباط برقرار نمیکند. مثل این میماند که یک لیتر شربتِ آب پرتقال خوشمزه را درون یک آفتابه بریزید و به مهمانتان بگویید بفرمایید میل کنید! قاعدتا هر وسیلهای کاربرد مشخص خود را دارد. همانطور که مهمان انتظار دارد بهجای آفتابه، شما از پارچ استفاده کنید، قالب شخصیت حاج حشمت نیز فرم درستی ندارد و ایفای نقش سیامک انصاری به درستی دیده نمیشود. در غیر این صورت سیامک انصاری پیش از این پروژه توانسته در فیلم «بمب؛ یک عاشقانه» ثابت کند که اگر بستر فراهم شود و شخصیتِ خوبی جلو روی خود ببیند، مهارت خودش را به درستی نشان میدهد. به قول معروف او شناگر ماهری است، اگر دریا ببیند.
روایت قصهی فیلم زهر مار بیشتر بر پایهی کنش و واکنشهای مابینِ حاج حشمت و لیلا (شبنم مقدمی) رقم میخورد. شبنم مقدمی برخلاف شخصیت مقابلش، پرداخت بهتری دارد و ایفای نقش شبنم مقدمی به خوبی به چشم میآید. از طرفی دیگر تعامل و ارتباط لیلا با حشمت از دیگر عناصری است که میتوان آن را یک نکته قوت دانست. هر چند که این تعامل در انتهای فیلم بهشدت نخنما شده و جایگاه خودش را نزد مخاطب کاملا از دست میدهد.
پیمان عباسی، فیلمنامهنویس فیلم زهر مار قصهگوی خوبی است اما پایان ماجرا را به درستی نمیبندد
پیمان عباسی، فیلمنامهنویس فیلم زهر مار قصهگوی خوبی است اما پایان ماجرا را به درستی نمیبندد. او به خوبی این مسئلهی واقعی را بیان میکند که فساد در جامعهی ما به شدت گسترش یافته اما راه حلی که در فیلم ارائه میدهد چندان معقولانه نیست. از آنجایی که زهر مار یک فیلم درام اجتماعی است، هنجارشکنیهای حشمت به همراه لیلا برای یک مقصود و هدف اصلا قابل قبول نیست و در این اوضاع قمر در عقرب کشور، این نوع رفتارها اصلا معقولانه نیست و سزاوار سرزنش است. آخر چه کسی حاضر میشود برای هدف و نیت یک فرد غریبه، تا پای جان از آبرو و شرفش مایه بگذارد؟ اینکه فیلمساز دلش میخواهد مخاطب باور کند که آدمهای بسیار خیرخواه و خوبی همچنان در جامعه حضور دارد، فی نفسه نکتهی حائز اهمیت و قابل توجهی است اما امثالِ شخصیتِ حاج حشمت در جامعهی کنونیمان، به طرز چشمگیری منفعل ظاهر میشوند و اگر هم نیت کمکرسانی داشته باشند، بیشتر سعی میکنند به اصطلاح عامیانهْ چراغ خاموش به سایرین کمک کنند. در صورتی که حاج حشمت مدام به دیگران دستور میدهد. با هر فردی در جامعه بُر نمیخورد و از هر فردی خوشش نمیآید. کارگردان بهشدت تلاش کرده که نقش حاج حشمت، به یک تیپ تبدیل شود و فیلمساز در این راستا کاملا شکست میخورد.
گذشتهی حاج حشمت در ۹۰ دقیقهی فیلم به هیچ وجه شفاف توضیح داده نمیشود. گویا کارگردان نیز به این قضیه باور و ایمان راسخی دارد که گذشتهی هر فرد چه بد، چه خوب مربوط به خودش است و گذشتهها، گذشته! این وسط تمام قضایا و بلایایی که بر سر حشمت نازل میشود، دقیقا به همین گذشته گره میخورد. سیامک صفری در نقش «رهی» بنا به دلایل و انگیزهی شخصی قصد تلکه کردن حشمت را دارد و ما این نکته را از همان سکانس دوم متوجه میشویم. بنابراین عدم پرداختِ گذشتهی حاج حشمت اصلا رویکرد خوبی برای فیلمساز نبود. آنچه مسلم است «رهی» میتوانسته نقش بهتر و قویتری جلوی دوربین داشته باشد اما او پس از رفتار اولیهی رهی در ابتدای ماجرا، یک بار برای همیشه تا سکانس پایانی فیلم، از رویارویی با مخاطب بهواسطهی لنز دوربین پنهان میشود.
اینکه بخش اعظم روایت داستانی بر دوش حشمت سنگینی میکند، خبر از نیت جواد رضویان را میدهد که به صورت کاملا مستقیم و نه غیرمستقیم دلش میخواهد طرز فکر مخاطبش را نسبت به چهرهی این مداح تغییر دهد. فیلمساز رسما بیان میکند که هر فردی که در سیستم سیاسی قرار میگیرد، باجخور و کثیف نیست و اگر فشاری روی آن فرد نباشد، از خدایش هم هست که از بند و بساط سیاسیون دوری کند. از آنجایی که کارگردان این حرف و مضمون را به صورت مستقیم به مخاطبش میزند، این مفهوم نه در ذهن مخاطب تاثیرگذار است و نه به درد کسی میخورد؛ چرا که علم روانشناسی ثابت کرده که شما هر چقدر مستقیم و بیپرده یک موضوعی را بخواهید به اجبار به کسی بفهمانید، فرد در برابر پذیرش آن موضوع مقاومت میکند و این مکانیسمِ دفاعی ذهنی، در تمامی ۹۰ دقیقهی فیلم زهر مار در ذهنِ اکثر بینندهها فعال است.
رضویان با فیلم زهر مار میخواسته دیدگاه دغدغهمندی را ارائه دهد که علاوه بر بیان مسئله، راه حلی نیز در چنته دارد. با این تفاسیر به موازات ساده بودن فیلم، رضویان اشتباهات ریز و درشتی برای کارگردانی فیلمش اتخاذ میکند که اکثر آنها سهوی است. اگر او عامدانه این اشتباهاتش را انجام داده باشد، زهرمار به یک کپیِ ناقصی از فیلم بیارزش و ضعیفِ مسعود دهنمکی یعنی «شیدایی» تبدیل میشد.
- شخصیتپردازی قابل قبول لیلا با بازی شبنم مقدمی
- تعامل دیدنی دو شخصیت حاج حشمت و لیلا
- جایگیری فیلم در یک ژانر اشتباه
- شخصیتپردازیهای فرعی بهشدت ضعیف
- پایانبندی عجولانهی فیلم
- القای مستقیم برخی از مفاهیمی که مخاطب آنها را پس میزند
- باورپذیر نبودن شخصیتها و انگیزههایشان
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید