بازی Star Wars Jedi: Fallen Order شاید بازی خاص و بینقصی نباشد، اما یک بازی ویدیویی شایسته برای طرفداران استار وارز است.
پاییز امسال یکی از مهمترین ایام در تاریخ ۴۲ سالهی جنگ ستارگان محسوب میشود؛ چند وقت دیگر با اکران فیلم سینمایی The Rise of Skywalker پروندهی حماسهی اسکایواکر پس از ۹ فیلم بسته خواهد شد، سریال The Mandalorian موفقیت بسیار زیادی در جذب مخاطب کسب کرده و با کاراکتر بامزهی Baby Yoda طوفانی عظیم در اینترنت به پا کرده است و در انتها، شرکت الکترونیک آرتز و استودیوی Respawn Entertainment که به لطف سابقهی درخشان اعضایش در ساخت بهترین عناوین فرنچایز Call of Duty و خلق سری Titanfall خیال راحتی از کیفیت کارشان داریم، یک بازی جدید بر اساس این دنیای وسیع و محبوب ساختهاند. عدم سابقهی کار روی یک اکشن ماجرایی سوم شخص در کارنامهی ریسپاون این سوال را مطرح میکرد که آیا واقعا این پروژه به تیم درستی سپرده شده است یا خیر، اما خیالمان راحت شد وقتی فهمیدیم که «استیگ آسموسن» کارگردان God of War 3 رهبری این پروژه را بر عهده دارد و اعضای جدیدی با سابقهی ساخت چنین آثاری به تیم اضافه شدند. پس از پنج سال، حالا کار تیم سازنده تمام شده است و بازی Star Wars Jedi: Fallen Order در دسترس قرار دارد.
پس از نسخهی The Force Unleashed II که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، بازیهای استار وارز روی تجربهی چندنفره و آنلاین متمرکز شدند. حالا عنوان Jedi: Fallen Order آمده است تا این خلا را به طور کامل جبران کند. نکتهی بسیار مهم اینکه داستان بازی جزو Canon استار وارز حساب میشود؛ به این معنی که اتفاقاتش در دنیای اصلی و خط زمانی فیلمها جریان دارد و همین مسئله حساسیت طرفداران استار وارز را نسبت به داستان بیشتر میکند. البته در صورت تماشا نکردن فیلمها هم میتوانید از تجربهی بازی لذت ببرید، ولی جذابیتهای داستان و برخی لحظات آن تاثیری که باید را نخواهند گذاشت.
اتفاقات بازی پنج سال بعد از جریانات اپیزود سوم از فیلمها یعنی Revenge of the Sith رخ میدهد. نقش اصلی داستان مرد جوانی به اسم Cal Kestis است که یک پاداوان (Padawan) به شمار میآید. پاداوان در دنیای استار وارز به جدایهای کارآموز گفته میشود که هنوز آموزششان را کامل نکردهاند. کال کستیس پس از اتفاقاتی که در اپیزود سوم رخ داد، خود را از دست امپراتوری و شکارچیانش در سیارهای مخفی کرد و حالا زندگیاش را با اوراق رباتها و سفینهها میگذراند. کال طی اتفاقی مجبور به استفاده از قدرتهای خود میشود و در نتیجه امپراتوری او را پیدا میکند، اما در نهایت پس از یک تعقیب و گریز و نبرد با یکی از خادمان امپراتوری به نام Second Sister با کمک دو نفر به نامهای Cere و Greez از مهلکه میگریزد. سیر که خود در گذشته جدای بوده، کال را از وجود دستگاهی مطلع میکند که با استفاده از آن میتوان انجمن جدایها را دوباره احیا کرد و در برابر امپراتوری ایستاد، اما کال برای رسیدن به این دستگاه باید سفری پر پیچ و خم را آغاز کند.
روند داستان برای طرفداران استار وارز آشناست؛ سفری با مقصد و هدف مشخص که جنبهی عرفانی هم دارد و قهرمان داستان در طی مسیر، به تکامل و خودشناسی میرسد. کال در زمان قتلعام جدایها که نوجوانی بیش نبود، استاد خود را از دست داد و از آن زمان تنها زندگی و در این بین با چالشهای درونی متعددی دست و پنجه نرم میکند. روند پردازش شخصیت کال از جهات بسیاری مشابه لوک اسکایواکر است و چیز جدیدی ندارد. حتی در آن اندازه تاثیرگذار نیست، ولی باز هم از این الگو به خوبی استفاده میکند و مهمتر، آن را در روایت یک بازی ویدیویی جا میاندازد. در ابتدای بازی کال از آنجا که هنوز آموزشهای خود را به اتمام نرسانده، تنها روی یک قدرت وابسته به فورس تسلط دارد و با پیشروی بیشتر به مرور قدرتهای خود را بازیابی میکند. یکی از بخشهای جالب بازی در همین لحظات بازیابی قدرتها رقم میخورد که داستان و گیمپلی یکپارچه میشوند؛ به بنبستی میرسید یا اتفاقی خطرناک رخ میدهد که ممکن است به قیمت جانتان تمام شود. در این لحظات فورس به کمک کال میآید تا قدرتهایش را دوباره به دست آورد و فلشبکهایی نمایش داده میشود که هم مکانیکها و قدرتهای جدید را در آن یاد میگیرید و هم بهدرستی در روایت مینشیند. همین سکانسها کمک میکنند تا شخصیت کال برای مخاطب جا بیفتد و تجربهی ماجراجوییهای او و چالشهایی که در طی سفرش با آنها روبرو میشود تا در نهایت به یک جدای کامل تبدیل گردد، جذابیت کافی را داشته باشد.
تقریبا هیچکدام از مکانیکهای بازی منحصربهفرد نیستند و اکثرشان را در بازیهای دیگر دیدهاید
سفر کال تنها خط داستانی Jedi: Fallen Order نیست؛ شخصیت Cere هم که در گذشته یک جدای بوده است، با کشمکشهای درونی خود دست و پنجه نرم میکند. نویسندگان با پرداختن به گذشته، انگیزهها و کشمکشهای Cere سعی در خلق شخصیتی پیچیده دارند، اما چون بیش از سه چهارم بازی او را تنها در سفینه میبینیم و به جز یک ساعت پایانی کمتر اکشنی از او میبینیم، به آن خوبیای که باید نمیشود. از سوی دیگر اما Greez را داریم که برای من یکی از بهترین شخصیتهای بازی است. گریز کاپیتان سفینهی Stinger Mantis در ابتدا توسط Cere استخدام شد و در گذشته موجودی خودخواه بیش نبود و تنها به پول درآوردن از هر راهی و گذران زندگی فکر میکرد، اما این ماموریت مهم طرز تفکر او را عوض کرده است و میخواهد آدم خوبی باشد. علاوه بر این شخصیتپردازی، بار دیالوگهای طنز هم بر عهدهی گریز است که به لطف صداپیشگی بسیار خوب بیش از پیش جذاب میشود. شخصیتهای حاضر در بازی به همین سه نفر محدود نیست و با سر زدن به سیارههای مختلف با افراد جدیدی برخورد خواهید داشت که برخی هدفی یکسان با شما دارند و برخی دیگر در مقابلتان میایستد. نویسندگان حتی برای شخصیتهای منفی مثل Second Sister هم جزئیاتی در نظر گرفتهاند که برای لو نرفتن داستان به آنها نمیپردازم. از آنجا که Jedi: Fallen Order یک عنوان Canon حساب میشود، بیجا نیست که شاهد ارجاعاتی به فیلمها و سریالهای مهم باشیم که خوشبختانه بازی در این زمینه کم نمیگذارد.
بازی Star Wars Jedi: Fallen Order یک اکشن ماجرایی سوم شخص و طراحی مراحل به صورت مترویدونیا است؛ به این شکل که بنا به اقتضای داستان به سیارات مختلفی سر میزنید و در هر کدام به جز راه اصلی، مسیرهای فرعی هم وجود دارد. هر موقع که خواستید هم میتوانید بین این سیارات جابهجا شوید و بیشتر به کاوش محیطها بپردازید. این مسیرهای فرعی به پاداشهای مختلفی ختم میشوند؛ مثلا Echoهایی که خاطرات باقیمانده از محیط به شکل انرژی هستند و تنها یک جدای میتواند آنها را لمس کند. در هر سیاره تعدادی اکو وجود دارند که با یافتنشان از زنجیرهای از اتفاقات آگاه میشوید. این اکوها هم ابزار فرعی نویسندگان برای روایت خرده داستان محسوب میشوند و هم امتیاز تجربه دارند. یک سری اکوهای خاص هم نوار سلامتی یا استامینا را افزایش میدهند. رسیدن به این اکوها اما به همین سادگی هم نیست، چرا که از ابتدا تمام قابلیتها را در اختیار ندارید.
روند بازی در کل به سه بخش مبارزات، پلتفرمینگ و حل معما تقسیم میشود. تقریبا هیچکدام از مکانیکهای بازی منحصربهفرد نیستند و اکثرشان را در بازیهای دیگر دیدهاید. در مبارزات با استفاده از شمشیر نوری معروف جدایها که Lightsaber نام دارد و همچنین تواناییهای وابسته به فورس، به مقابله با دشمنان میپردازید که شامل موجودات و اهالی هر سیاره یا نیروهای امپراتوری هستند. مبارزات به وضوح از عنوان Sekiro: Shadows Die Twice الهام گرفته است؛ با فشار دادن آنالوگ راست روی یک دشمن قفل میکنید، از حملات شدید جاخالی میدهید، قادر به دفاع در مقابل حملات معمول هستید و در صورت یک دفاع به موقع، آن را دفع و ضدحمله را اجرا میکنید که در برخی مواقع به یک فینیشر سینماتیک و جذاب ختم میشود. به طور کلی مبارزات Jedi: Fallen Order را میتوان حالت ساده شدهی مبارزات سکیرو در نظر گرفت. البته فکر نکنید که بازی آسان است و حتی روی درجهی سختی Jedi Master که درجهی میانی به حساب میآید، در نیمهی دوم بازی و با جدیتر شدن مبارزات سختی آنها هم بیشتر میشود و شما را بهویژه در باسفایتها به چالش میکشد. با این وجود اما چالش زیاد برای مخاطب اجباری نیست و میتوانید تجربهای روان و در عین حال لذتبخش از مبارزات داشته باشید. همچنین ترکیبش با قدرتهای وابسته به فورس و حرکاتی چون برگرداندن تیر استورمتروپرها، وجه خاصتری به مبارزات میبخشد. با نابودی دشمنان و باسفایتها امتیاز تجربه کسب میکنید که رسیدنشان به مقداری خاص، امتیاز مهارت به شما میدهد. از امتیازات مهارت میتوانید برای کسب مهارتهای جدید و ارتقای سلامتی و استامینا استفاده کنید، اما این کار در هر لحظه میسر نیست و باید آن را در نقاط مدیتیشن انجام دهید که حکم بونفایرهای سری سولز را در بازی دارد. یکی دیگر از الهامات بازی از سری سولز و عنوان سکیرو در اینجاست؛ در نقاط مدیتیشن علاوه بر خرج امتیاز مهارت، قادر به استراحت خواهید بود که هم نوار سلامتی و فورس را پر میکند، هم دشمنان نابود شده دوباره ظاهر میشوند. بخش پلتفرمینگ چیز خاصی ندارد، اما انیمیشنها حرکت و صحنههای سینماتیک مخاطب را به یاد سری Uncharted میاندازد. مکانیک دویدن روی دیوار هم بهشخصه من را به یاد Prince of Persia میانداخت. بخش حل معما در اکثر موارد به باز کردن یک راه با استفاده از ابزار محیطی محدود میشود که باید در این مواقع از تواناییهای وابسته به فورس در آن استفاده کنید.
متاسفانه در بازی قابلیت جابهجایی سریع یا Fast Travel بین نقاط مدیتیشن وجود ندارد که یکی از نکات منفی بازی است؛ چرا که برای سر زدن به نقاط غیر قابل دسترس قبلی که حالا به لطف قدرتهای جدید در دسترس هستند، باید دوباره از مکان فرود سفینه شروع کنید که این یعنی پیمودن یک روند تکراری که با یک Fast Travel ساده میشد از آن اجتناب کرد. عدم وجود این قابلیت به وجه اکشتاف و ارزش تکرار بازی از دو جهت ضربه میزند؛ اول که انجام این روندهای تکراری پس از مدتی خستهکننده میشود و دوم پیمودن اکثر مسیرهای جانبی پاداشی جز آیتمهای شخصیسازی ظاهری در پی ندارد که انگیزهی لازم را برای چند ساعت بیشتر وقت گذاشتن ایجاد نمیکند. بازی اگر ارزش تکراری هم داشته باشد، به خاطر مرور لحظات جذاب و امتحان دوبارهی نبرد با باسفایتها با درجهی سختی بیشتر است نه به خاطر آیتمهای ظاهری.
طراحی مراحل خط داستانی بسیار هوشمندانه است؛ بهویژه در نیمهی دوم بازی که به طور همزمان روایت داستان جدیتر میشود و چالش و هیجان مبارزات افزایش مییابد. مکمل این طراحی خوب تنوع بالای مکانیکها و قابلیتهاست؛ یک طرف قضیه Lightsaber را دارید که خود به مرور ارتقا پیدا میکند و میتوان قابلیتهای بیشتری هم در درخت مهارتها برایش باز کرد، یک طرف دیگر مکانیکهای پلتفرمینگ و حل معما قرار میگیرند و طرف دیگر قابلیتهای وابسته به فورس که هم در مبارزات و هم در پلتفرمینگ و حل معما کارآمد هستند. تازه از تاثیر BD-1 در گیمپلی چیزی نگفتم! ربات بامزهای که طبق سنت فیلمها یار شخصیت اصلیست و یکی از المانهای مهم گیمپلی به شمار میرود. ربات BD-1 به مرور و با دریافت ارتقاهای جدید، در پیشروی در محیطها بسیار کارآمد میشود. سیستم اسکن ربات هم اطلاعاتی را ذخیره میکند که در بخش Data Bank در منو قرار میگیرند و شما را بیشتر با دنیای بازی آشنا میکنند. نقطهی قوت این همه مکانیک بلااستفاده نبودن آنهاست. بازی کلی المان ریز و درشت جلویتان قرار میدهد و از همگیشان در زمان مناسب استفاده میکند. حتی بازی تلاش خود را میکند تا هر مکانیک بهسرعت برای بازیکن جا بیفتند. برای مثال پس از دریافت هر کدام از تواناییهای وابسته به فورس، چند دقیقهای را به سکانسهای پلتفرمینگ یا حل پازل خواهید گذراند که به طور خاص وابسته به آن قابلیت جدید هستند. هر چه جلوتر میروید، مکانیکها بیشتر میشوند و در نتیجه روند متنوعتر. به خود میآیید و میبینید چند دقیقه بدون مکث درگیر ترکیبی جذاب از مبارزه و پلتفرمینگ هستید بدون اینکه خسته شوید. جادویی که به لطف طراحی دقیق و هوشمندانه حاصل میشود، اما پیادهسازی صوتی و بصری دقیق هم در آن نقشی حیاتی دارد.
استودیوی ریسپاون برای ساخت بازی Star Wars Jedi: Fallen Order به سراغ انجین آنریل ۴ رفته است که نتیجهی درخشانی در پی دارد. در میان عناوین امسال که با همین انجین ساخته شدند، شاید تنها Gears 5 گرافیک بهتری داشته باشد. محیطها بسیار وسیع و جزئیاتشان خیرهکننده است. تنوع محیطی هم به لطف وجود چهار پنج سیارهی مختلف بالاست و از مناطق جنگلی و صنعتی تا سرزمینهای برفی و بیابانی را خواهید دید. انیمیشنهای کال هم بسیار نرم طراحی شدهاند و بار جذابیت پلتفرمینگ و مبارزات را افزایش دادهاند. بازی در همان سکانس افتتاحیه با نشان دادن نماهای پرجزئیات بلاک باستر بودنش را در صورت مخاطب میکوبد. نکتهی جالب اینکه این حجم از آبجکتها و افکتها زمان بارگذاری زیادی نمیخواهد و از سوی دیگر عملکرد مناسبی هم روی کنسولها و هم روی رایانههای شخصی دارد. البته در این بین برخی باگها باعث میشود تا نمرهی کامل به این بخش ندهم. باگهایی که جلوی بازی کردن را نمیگیرند، اما برخی مواقع حسابی توی ذوق میزنند. صداگذاری هم در بازی نمرهی قابل قبولی میگیرد. چه صداهای محیط و بهتر از همه صدای ضربات Lightsaber که حس مناسب را القا میکند. به لطف استفاده از افراد حرفهای همچون Cameron Monaghan در نقش کال کستیس و Daniel Roebuck در نقش گریز، تیم صداپیشگی هم نتیجهی خوبی ارائه میدهند. موسیقی بازی که کار تیم دونفرهی Gordy Haab و Stephen Barton است، به بهترین شکل ممکن حال و هوای کارهای «جان ویلیامز» افسانهای را پیاده کردهاند و در عین حال، ریتم تندتری به آن بخشیدهاند تا برای روند یک بازی ویدیویی مناسب باشد.
طراحی مراحل خط داستانی بسیار هوشمندانه است؛ بهویژه در نیمهی دوم بازی که به طور همزمان روایت داستان جدیتر میشود و چالش و هیجان مبارزات افزایش مییابد
همان طور که گفتم بازی Star Wars Jedi: Fallen Order المانهای زیادی را از عناوین دیگر الهام گرفته است؛ اما این چیز بدی حساب نمیشود، چرا که تیم سازنده با هوشمندی این المانها را در دنیای استار وارز طوری جا انداخته که اصلا نامانوس به نظر نمیآیند. قبول که پایهی مبارزات شبیه سکیرو است، اما به بهترین شکل ممکن در فرم استار وارز نشسته است. یک داستان مناسب، مبارزات بسیار جذاب و چالشبرانگیز همراه با کمبوهای متنوع، مکانیک ریز و درشت و در عین حال کاربردی و جلوههای بصری چشمنواز این اثر را حتی با اینکه در ساختار مترویدونیا مشکل دارد، به یکی از عناوین بسیار خوب سال جاری تبدیل میکند و تجربهی مسیر اصلی داستانی تقریبا غیر قابل اجتناب است. پس اگر طرفدار استار وارز نیستید که خود را تجربهی یک بلاک باستر جذاب محروم نکنید، اما اگر طرفدار هستید که وای بر شما اگر هنوز به سراغش نرفتهاید. فورس به همراهتان.
- مبارزات بسیار جذاب و چالش صعودی منطقی
- تنوع بالای المانهای گیمپلی
- طراحی هوشمندانهی مراحل در خط اصلی داستان
- گرافیک خیرهکننده
- موسیقی وفادار به آثار جان ویلیامز و در عین حال دارای حالت مدرن
- نبود قابلیت Fast Travel
- ارزش کم پاداش مسیرهای فرعی
- برخی باگهای گرافیکی
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید