سریال Star Wars: The Bad Batch دستپخت جدید دیو فیلونی برای شبکهی دیزنی پلاس است که پخش آن به تازگی از این شبکه آغاز شده و طی مدت کوتاهی به محبوبیت رسیده است. از این رو در این مقاله به نقد فصل اول سریال Star Wars: The Bad Batch میپردازیم.
دقیقا یک سال پیش و همزمان با روز جهانی استار وارز بود که طرفداران با سریال خاطره انگیز Clone Wars خداحافظی کردند و پروندهی نبرد کلونها برای همیشه بسته شد. با این وجود چندی بعد دیزنی خبر از ساخت اسپینآفی بر اساس این سریال را با محوریت گروه Clone Force 99 را داد. بیش از ده سال از اولین ملاقات ما با این گروه در فصل سوم انیمیشن کلون وارز میگذرد. گروه Clone Force 99 که با نام مستعار The Bad Batch نیز شناخته میشود از کلونهایی تشکیل شده که ژنهای جانگو فت را به صورت ناقص به ارث برده و از این رو هر کدام از اعضای آن ویژگی منحصر به فردی دارد که آنها را از دیگر کلونهای ارتش جمهوری متمایز میکند.
پیش از شروع نقد باید به این نکتهی مهم اشاره کنیم که تماشای سهگانه پیشدرآمد استار وارز و سریال کلون وارز برای مشاهدهی Star Wars: The Bad Batch ضروری است. زیرا داستان این سریال همزمان با اجرای فرمان معروف ۶۶ در فیلم Star Wars: Revenge of the Sith آغاز میشود.
سریال با اپیزود ویژهی ۷۰ دقیقهای آغاز میشود که سرشار از سکانسهای خاطره انگیز، غافلگیر کننده و جذاب است. داستان این قسمت همزمان با آرک آخر انیمیشن The Clone Wars و یکی از مهمترین اتفاقات سری استار وارز یعنی اجرای فرمان ۶۶ توسط کلونها شروع میشود. ارتباط برقرار کردن با شخصیتهای اصلی سریال برای بینندگان آن که به احتمال بسیار زیاد از طرفداران مجموعهی استار وارز هستند، کار سختی نیست. زیرا با شخصیتهای اصلی آن در فیلم و سریالهای قبلی این فرنچایز به صورت مفصل آشنا شدهایم.
با این وجود، سریال بیش از حد به آنها متکی نیست و توانسته خلا وجود شخصیتهای مهم مجموعهی کلون وارز مثل آسوکا تانو را با خلق شخصیت جدید و مرموزی به نام اومگا برطرف کند. اومگا اولین کلون مونثی است که توسط اهالی کامینو پرورش یافته و با توجه به تفاوتهای ظاهری او میتوان به این نتیجه رسید که هدف از خلق او با سایر کلونهای ارتش جمهوری متفاوت است و همین موضوع دری را برای خلق تئوریهای مختلف توسط طرفداران گشوده است.
در کنار اومگا که در انتهای قسمت نخست تبدیل به یکی از اعضای گروه Bad Batch میشود، این قسمت بیشتر روی چالشهای اخلاقی رهبر گروه یعنی هانتر و اختلافات او با تکتیرانداز تیم به دلیل سرپیچی از دستورات تارکین تمرکز دارد. اختلافاتی که به اسلحه کشیدن Crosshair روی برادرانش منجر میشود که این درگیری نیز شامل یک غافلگیری بزرگ است که سر منشا تمام اتفاقات قسمتهای بعدی میشود. زیرا در آخرین لحظات آن یکی از کامینوییها به فرار اومگا و گروه Bad Batch کمک میکند و این کار دلیلی جز مخفی نگه داشتن هویت اومگا ندارد. سریال Star Wars: The Bad Batch در کنار این سکانسهای اکشن جذاب و نفسگیر، سوالات بزرگ زیادی را مطرح میکند که بخشی از جواب آن در اومگا و بخش دیگر در سراسر کهکشان نهفته و یافتن آن چیزی بیشتر از یک فصل شانزده قسمتی نیاز دارد.
با شروع قسمت دوم، سرعت روایت و زمان هر قسمت با کاهش رو به رو میشود و تمرکز سریال روی رابطهی اومگا و سایر اعضای گروه منعطف میگردد. طرح کلی داستان و نوع روایت آن در اپیزودهای ۲۰ دقیقهای این سریال تا قسمت ششم شباهت زیادی به سریال محبوب مندلورین «The Mandalorian» دارد و سرشار از سوالات بزرگ و کوچک در مورد اومگا، امپراتوری و هدف کامینوییها است.
در هر قسمت، ماموریتی به گروه محول شده و تا انتها به سرانجام میرسد. روند کلی این ماموریتها گاهی بسیار قابل پیشبینی و غیر منطقی و گاهی خلاقانه و تماشایی است اما نکتهی مثبت همهی آنها منفعل نبودن اومگا در خلال هر قسمت است. اومگا شباهتهای زیادی با گروگو دارد و حتی رابطهی بین او و هانتر تداعی کنندهی گروگو و دین از سریال مندلورین است.
عمق داستان و شخصیتها در سریال Star Wars: The Bad Batch از قسمت هفتم با ورود غافلگیر کنندهی رکس بیشتر شده و همه چیز وارد فاز جدیدی میشود. قسمتهای هفتم و هشتم سریال در سیاره Bracca که پیش از این در بازی Star Wars Jedi: Fallen Order با آن سفر کردیم، جریان دارد و سرشار از لحظات جذاب است. محوریت این دو قسمت روی خارج کردن چیپ از سر اعضای گروه توسط رکس و تضمین امنیت اومگا است. البته فعال شدن چیپ Wrecker که وقوع آن از چند قسمت قبل کمکم مشخص شده بود در کنار خلق لحظاتی سرشار از تنش، قدرت واقعی چیپ و خطراتی که از سوی آن بوجود میآید را به بهترین شکل ممکن به نمایش گذاشت. البته رکس همانطور که انتظارش را داشتیم مانع از مرگ اومگا میشود و چیپهایی که داخل سر اعضای گروه وجود داشت را از بین میبرد.
قسمت هشتم بدون شک بهترین اپیزود سریال تا اینجای کار است. بعد از نابودی چیپها، اعضای Bad Batch سفینه را برای پیدا کردن مهمات جست و جو میکنند اما سر بزنگاه Crosshair به همراه نیروهای امپراتوری مانع از این کار میشوند و درگیری شدیدی بین این دو گروه رخ میدهد که طبق انتظار اعضای Bad Batch با استفاده از مغز متفکر تِک پیروز میدا میشوند.
در کنار این موارد ورود Cad Bane به داستان در سکانس آخر قسمت هشتم در یک کلام بینظیر پیاده سازی شده و نشان میدهد که دوئلهای استار وارز بدون لایت سیبر هم میتواند جذاب باشد. این سکانس تماشایی تمام انتظارات و پیشبینیهای طرفداران را نقش بر آب کرد و داستان را وارد فاز جدید و جذابی کرد.
موسیقی متنهای بینظیر همیشه یکی از مولفههای مهم جهان استار وارز بوده و Bad Batch هم از این قاعده مستثنی نیست
شروع نیمهی دوم از فصل اول سریال Star Wars: The Bad Batch با مشخص شدن هویت امگا همراه است. امگا در واقع یک کلون مونث دست نخورده از جانگو فت است که با هدف ادامهی خط تولید کلونها پس از اتمام نمونه پدرش ساخته شده است. در خلال روشن شدن هویت و دلیل خلق او، شاهد یک درگیری جذاب بین کد بین و فنس شاند (دستیار بوبا در مندلورین) بودیم که واقعا خوب از آب درآمده بود.
همهی این اتفاقات در یکی از مقرهای دور افتادهی کامینوییها جریان دارد که اشارات مهمی به نحوهی کار آنها و از آن مهمتر به چگونگی خلق اسنوک و بازگشت امپراتور در سهگانهی آخر استار وارز دارد. در نتیجه میتوان امیدوار بود که سریال رفته رفته خود را از زیر سایهی کلون وارز و مندلورین بیرون کشیده و حتی به بهترین انیمیشن استار وارز تبدیل شود.
دهمین قسمت سریال Bad Batch به سفر این گروه به سیاره راکسس برای نجات سناتور این سیاره از دست نیروهای امپراتوری پرداخته است. بیشتر حوادث این قسمت خسته کننده و قابل پیشبینی هستند. با این حال هدف این اپیزود چیزی جز نشان دادن همکاری دو دشمن قدیمی برای مقابله با سربازان اشغالگر امپراتور نیست.
تقابل دو دشمن و شکل گیری دوستی و اهداف جدید بین آنها چیز جدیدی در سری نیست و چند سال پیش آسوکا در کلون وارز در موقعیت مشابهی قرار داشت. این قسمت از لحاظ روایت و جذابیت داستانی به گرد پای آن هم نمیرسد و ضعیفترین قسمت این فصل نیز هست اما وجودش بعد از اتفاقات قسمتهای قبلی ضروری به نظر میرسد. از معدود نکات مثبت این قسمت میتوان به نمایش نوع تثبیت قدرت امپراتوری در کهکشان و مقاومت مردم و حاکمان سیارهها اشاره کرد.
دو پردهی بعدی سریال نحوهی برخورد خشن امپراتوری با مردم سرزمین خودش را نشان میدهد. قسمت یازدهم بیشتر روی شخصیتهای جانبی در سیاره رایلاث متمرکز است و جذابیت چندانی ندارد. هاوزر یکی از این شخصیتهاست که فرماندهی گروهی از کلونها را بر عهده دارد. او با وجود حضور کوتاهش هم از شخصیت پردازی خوبی برخوردار است و هم تقابل و همکاریاش با گروه Bad Batch خوب از آب درآمده است.
هاوزر در شروع در نبردی بین اخلاقیات و تبعیت از دستورات گیر کرده اما هر چه داستان جلو میرود، او در انتخابش مصممتر میشود و در این راه خود و برخی از سربازانش را فدا میکند تا هانتر راهی برای فرار پیدا کند. البته او تنها شخصیت جذاب این داستان نیست. اومگا و دوست جدیدش هرا نیز نقشی حیاتی در وقوع اتفاقات جذاب این قسمت بازی میکنند و نشان میدهند که با وجود سن کمشان بهای آزادی و صلح را میدانند.
بعد از یک نبرد جانانه در رایلاث، شاهد یک قسمت کاملا قابل پیشبینی هستیم که خدمتی به داستان نمیکند و هیچ ارتباطی به حوادث اصلی ندارند. گروه دوست داشتنی Bad Batch در این قسمت سعی در پس گرفتن دفتر رابطشان را از دست یک مزدور دارند و در این راه با گروه خطرناک دیگری آشنا میشوند که آنها را به اجبار به یک ماجراجویی خطرناک در زیر زمین میفرستد. قسمت سیزدهم سریال Bad Batch حکم آرامش قبل از طوفان را دارد و اشکالات زیادی خصوصا در شخصیت پردازی دارد. در مجموع این قسمت به خودی خود کاری از پیش نمیبرد و به احتمال زیاد با اتفاقات فصل دوم ارتباط دارد.
چهاردهمین قسمت از سریال Bad Batch شروعی بر یک پایان زیبا و شایسته است. اپیزودی که با فرار یک کلون از مقر آموزشی جدید امپراتوری شروع میشود و خیلی سریع پای هانتر و دیگر اعضای گروه به آن باز میشود. از همان ابتدا پررنگتر شدن نقش اومگا در تصمیمگیریهای مهم به وضوح قابل لمس است و با پیشرفت این آرک داستانی پررنگتر هم میشود.
در کنار این موضوع همهی اجزای سریال در آرک آخر که سه قسمت است در بهترین شکل خود قرار دارند. داستان جذاب روایت میشود. اتفاقات قابل پیشینی نیستند و شخصیتها با چالشهای مختلفی از جمله دو راهیهای اخلاقی روبه رو هستند. به دنبال تلاشهای گروه برای نجات سرباز فراری، هانتر خود را تسلیم میکند تا بقیهی اعضای گروه فرار کنند.
در قسمت پانزدهم چهار عضو دیگر گروه برای آخرین بار به خانه برمیگردند تا هانتر را آزاد کنند و در این راه رازهای زیادی از کامینوییها توسط امگا فاش میشود. سپس گروه به مقر اصلی میرسند و این قسمت از اواسط کار بیننده را با موسیقی گوش نواز، غالفگیریهای پی در پی و سکانسهای اکشن بسیار جذاب، میخکوب میکند. در نهایت نیز سفینههای امپراتوری بدون اهمیت دادن به حضور کراس هیر در کامینو، این سیاره را به توپ میبندند.
آخرین قسمت از فصل اول سریال Star Wars: The Bad Batch به فرار جذاب گروه از وطنشان پرداخته است. شانزدهمین قسمت سریال بیشتر روی روابط بین شخصیتهای اصلی متمرکز است و کار خود در این زمینه را به نحو احسن انجام میدهد. بار احساسی این قسمت بالاست و در نهایت به بهترین شکل ممکن همه چیز به اتمام میرسد.
به دنبال اتفاقات قسمت نهم، برخی حوادث مهم آرک آخر از جمله نابودی کامینو و انتقال یکی از کامینوییها که دانش کلون سازی دارد، سرنخ خوبی به بیننده از نحوهی بازگشت پالپاتین و چگونگی تولد اسنوک در سهگانه سوم استار وارز میدهد و همین موضوع درهای جدیدی را روی سریال Bad Batch میگشاید.
موسیقی متنهای بینظیر همیشه یکی از مولفههای مهم جهان استار وارز بوده و Bad Batch هم از این قاعده مستثنی نیست. هماهنگی ریتم موسیقی و سرعت روایت در هر قسمت از سریال به جذابیت سکانسهای اکشن و برقراری ارتباط بیننده با آن کمک شایانی کرده است.
فصل اول سریال Bad Batch شاید در وهله اول پایش را از یک انیمیشن سریالی خوب فراتر نگذاشته باشد و زیر سایه مندلورین و کلون وارز قرار بگیرد اما در قسمتهای پایانی سنگ بنای یک قصهی جذاب را بنا نهاده که به اتفاقات فیلمهای بعدی استار وارز و صد البته فصل بعدی خودش منجر میشود.
سایهی کلون وارز روی همهی اجزای Bad Batch سنگینی میکند اما فصل اول این سریال شروع بسیار بهتری نبست به کلون وارز دارد. با توجه به حوادث سه قسمت پایانی و در صورت ادامهی این روند، سریال Star Wars: The Bad Batch پتانسیل تبدیل شدن به بهترین انیمیشن استار وارز را دارد. امری که با توجه به سابقهی فیلونی در مندلورین اصلا بعید نیست.
دیو فیلونی با هر قسمت از سریال Star Wars: The Bad Batch ثابت میکند که شناخت کاملی از جهان استار وارز دارد و با برنامهای کامل برای خلق یک انیمیشن سریالی جذاب و تماشایی دیگر قدم برداشته است. سریال The Bad Batch تلفیقی از سکانسهای اکشن تماشایی، داستان جذاب و شخصیتهایی دوست داشتنی است که طرفداران این مجموعه از تماشای آن حسابی لذت میبرند.
- موسیقی متن فوقالعاده
- داستان و روایت جذاب
- شخصیت پردازی خوب اومگا
- سکانسهای اکشن جذاب
- قابل پیشبینی بودن برخی سکانسها
- داستانهای جانبی جذابیتی ندارند
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید