بهترین فیلم های ابرقهرمانی که دست کم گرفته شدند
از بازگشت سوپرمن تا واچمن زک اسنایدر
ژانر ابرقهرمانی، مملو از فیلمهای باشکوهی است که در سالیان اخیر به شهرت زیادی رسیدهاند. اما آثاری نیز در میان بهترین فیلم های ابرقهرمانی وجود دارند که نادیده یا دستکم گرفته شدهاند و به همین دلیل، مستحق توجه بیشتری هستند.
بیشتر طرفداران سینما، معمولا شوالیه تاریکی و انتقامجویان (Avengers) را جزو برترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ میدانند. این در حالی است که ما فقط نوک کوه یخ را میبینیم و فیلمهای خوب دیگری نیز در ژانر ابرقهرمانی وجود دارند که به آنها توجه چندانی نمیشود. برخی از این فیلمها به دلیل آنکه عملکرد جالبی در باکسآفیس نداشتهاند، از حافظه تماشاگران پاک شدهاند. برخی دیگر، پیچیدهتر از حد معمول بودهاند و حتی توسط منتقدان سینما نیز درک نشدند. اما همه آنها آثاری برجسته و دیدنی هستند که تمامی مخاطبان را غرق در لذت خواهند کرد.
The League of Extraordinary Gentlemen
فیلم انجمن نجیبزادگان عجیب، ایده جالبی دارد که آن را از سایر فیلمهای ابرقهرمانی متمایز میکند. این فیلم، روایتگر داستان گروهی از ابرقهرمانان در عصر ویکتوریا است که همگی جزو مشهورترین شخصیتها در فرهنگ عامه هستند. شخصیتهایی مانند تام سایر، دوریان گری، کاپیتان نمو، مرد نامرئی و… که با کمک همدیگر قصد دارند مانع از شکلگیری یک جنگ جهانی شوند. البته ماجرای پیچیدهای در کار نیست و دوباره شاهد صفآرایی جمعی از آدم خوبها در مقابل آدم بدها هستیم. داستانی که احتمالا شما را به یاد فیلم انتقامجویان خواهد انداخت.
Superman Returns
بهترین فیلم های ابرقهرمانی تاریخ، حتما نباید فیلمهای معروف و شناختهشدهای باشند. بعضی وقتها، این آثار مهجور سینما هستند که باید در فهرست بهترینها قرار بگیرند. فیلم بازگشت سوپرمن، یکی از همان آثار مهجور است. فیلمی که هرچند پرفروش نبود و اکنون از حافظه مخاطبان محو شده، اما دست کمی از فیلمهای سم ریمی و کریستوفر نولان ندارد. ممکن است فیلم سادهای باشد، اما یک سوپرمن کمنقص و جذاب را نمایش میدهد که حتی بهتر از سوپرمن کریستوفر ریو (Christopher Reeve) است، زیرا دارای وجههای کاملا انسانی است.
قصه این است که سوپرمن بعد از پنج سال غیبت به زمین بازمیگردد. او بار دیگر در شمایل یک خبرنگار، وارد نشریه دیلی پلانت میشود و روابط خود را با لوییس لین از سر میگیرد. در این زمان، لکس لوتر در حال طراحی نقشه تازهای است تا بر سوپرمن غلبه کند. همچنین بازگشت مرد پولادین به متروپلیس، لوییس لین را دچار دردسر جدیدی کرده است. بازگشت سوپرمن، سومین فیلم در ژانر ابرقهرمانی است که توسط برایان سینگر (Bryan Singer) کارگردانی شده است. دو فیلم قبلی، مردان ایکس (X-Men) و مردان ایکس متحد (X-Men United) بودند.
The Amazing Spider-Man 2
فیلم مرد عنکبوتی شگفتانگیز 2، هرگز انتظارات استودیو سونی را برآورده نکرد و عملکرد ضعیفی در باکسآفیس داشت. ولی هیچکدام از اینها دلیل نمیشود که آن را در لیست بهترین فیلم های ابرقهرمانی دستکم گرفته شده، قرار ندهیم. این فیلم به اندازه اسپایدرمنهایی که سم ریمی کارگردانی کرده، تحسینبرانگیز نیست. اما بسیار دیدنی و سرگرمکننده است و پایان تلخی دارد که برای همیشه در ذهن شما خواهد ماند. اگر اسپایدرمن 2 اثر سم ریمی را کنار بگذاریم، میتوان گفت که مرد عنکبوتی شگفتانگیز 2 غمانگیزترین فیلم در میان فیلمهای مرد عنکبوتی است.
در این فیلم، رابطه گوئن استیسی و پیتر پارکر احساسیتر از فیلم قبلی است. علاوه بر این، خطوط داستانی جذابتری به ماجرا اضافه شدهاند که پر از اکشن و صحنههای مهیج هستند. حضور شخصیت الکترو (Electro) هم یکی دیگر از نقاط قوت این فیلم است. درست است که هیچگاه قسمت سومی برای مرد عنکبوتی شگفتانگیز 2 تولید نشد، اما این را نباید آخرین حضور اندرو گارفیلد در نقش مرد عنکبوتی دانست. او بعدها دوباره فرصتی پیدا کرد تا در فیلم راهی به خانه نیست (Spider-Man: No Way Home) باز هم لباس مرد عنکبوتی را به تن کند.
The Dark Knight Rises
فیلم شوالیه تاریکی برمیخیزد، پایان بخش سهگانهای است که در سال 2005 میلادی با فیلم بتمن میآغازد (Batman Begins) شروع شد و با فیلم شوالیه تاریکی (The Dark Knight) ادامه پیدا کرد. این یک سهگانه تحولآفرین بود که حادثه بزرگی را در ژانر ابرقهرمانی رقم زد و باعث شد که شهرت کریستوفر نولان (Christopher Nolan) دوچندان شود. با وجود این گفته میشود که سهگانه پرطرفدار نولان، پایان شایسته و رضایت بخشی نداشت. ولی ما عقیده داریم که فیلم شوالیه تاریکی برمیخیزد، یکی از بهترین فیلم های ابرقهرمانی تاریخ است.
در این فیلم، نولان به طور هوشمندانهای موفق میشود که بتمن و کمیسر گوردون را وارد یک چالش اخلاقی کند. آنها نمیدانند که مرگ هاروی دنت را چگونه به اطلاع شهروندان گاتهام برسانند. آیا باید حقیقت را به مردم بگویند یا راهی جز مخفی کردن حقیقت (که خودش یک عمل غیراخلاقی است) وجود ندارد؟ به علاوه، اعمال خرابکارانه بِین (Bane) مشکلات دیگری را پیش روی آنها قرار میدهد که ممکن است منجر به سقوط شهر گاتهام شود. این را اضافه کنید به ضعف جسمانی و جراحتهای بتمن که اگر بهزودی درمان نشود، باعث مرگ او خواهد شد.
به این ترتیب، همهچیز آماده است تا شاهد یک شاهکار سینمایی در ژانر اکشن و ابرقهرمانی باشیم. اما داستان حیرتانگیز و دیوانهواری که نولان برای ما روایت میکند، تنها نقطه قوت این فیلم نیست. موسیقی فوقالعاده هانس زیمر، بازی کریستین بیل و تام هاردی (Tom Hardy) و صحنههای غافلگیرکنندهای که آدرنالین خون شما را دائما بالا میبرد، از دیگر نکات قابل توجه در این فیلم هستند.
Batman v Superman: Dawn of Justice
فیلم بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت که در سال 2016 روی پرده رفت، قرار بود به یکی از پرفروشترین فیلمهای استودیو DC تبدیل شود. اما این فیلم زک اسنایدر (Zack Snyder) نتوانست نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کند و در نتیجه، فروش آن در گیشهها نیز کاهش پیدا کرد. بتمن علیه سوپرمن، داستان فیلم مرد پولادین (Man of Steel) را ادامه میدهد و نشانگر مبارزه دو ابرقهرمان است. البته فقط بتمن و سوپرمن نیستند که در این فیلم حضور دارند. شخصیتهای دیگری مانند زن شگفتانگیز، لوییس لین و لکس لوتر نیز این دو را همراهی میکنند.
این فیلم، یک اثر ابرقهرمانی تمامعیار است که هیچ کمبودی از نظر اکشن و زدوخوردهای هیجانانگیز ندارد. بنابراین میتوانیم آن را یکی از بهترین فیلم های ابرقهرمانی تاریخ بدانیم که هیچوقت به اندازه کافی، مورد توجه قرار نگرفت. زک اسنایدر نیز دیگر نتوانست فیلمی مانند بتمن علیه سوپرمن بسازد و گوی رقابت را به سایر کارگردانها واگذار کرد. او اگرچه همکاری خود را با استودیو DC ادامه داد، اما دیگر فیلمی در حد و اندازه اثر قبلیاش نساخت. اگر هنوز موفق به دیدن این فیلم نشدهاید، لازم است حتما قسمتی از زمان خود را به تماشای آن اختصاص بدهید.
The Punisher
فیلم مجازاتگر، محصول لاینزگیت، هرگز اکران موفقی نداشت و فروشی کمتر از انتظارات استودیو را در گیشهها به ثبت رساند. حتی منتقدان نیز به این فیلم بیمهری کردند و آن را به عنوان یکی از بدترین فیلمهای سال 2004 در نظر گرفتند. با این حال، بعدها فیلم مجازاتگر در ردیف فیلمهای کالت و پرطرفدار سینما قرار گرفت. تا جایی که با یک دنباله هیجانانگیز در سال 2008 ادامه پیدا کرد و اگر به خاطر مرگ ری استیونسون (بازیگر اصلی فیلم) در سن ۵۸ سالگی نبود، شاید امروزه میتوانستیم قسمت سوم و چهارم مجازاتگر را نیز به تماشا بنشینیم.
داستان فیلم درباره مردی به نام فرانک کسل (معروف به مجازاتگر) است که برای اولینبار در کمیکهای مارول به مخاطبان معرفی شد. او یک مامور عالیرتبه در سازمان FBI است که وقتی خانوادهاش توسط آدمکشان حرفهای کشته میشوند، به فکر انتقام میافتد. کسل برای انتقام از کسانی که خانوادهاش را به قتل رساندهاند، هیچ ترحمی نشان نمیدهد. در هر صحنه، شاهد اتفاقاتی خونین و مملو از خشونت هستیم که نفس شما را در سینه حبس خواهد کرد و به شما اجازه میدهد که احساس اضطراب و هیجان را به طور تمام و کمال تجربه کنید.
Watchmen
یکی دیگر از بهترین فیلم های ابرقهرمانی که همیشه مورد غفلت واقع شده، فیلم Watchmen است. این فیلم، اثر دیگری از زک اسنایدر است که جزو دارکترین فیلمهای استودیو دیسی به حساب میآید و ابایی از نمایش خشونت و قتل آدمها ندارد. حین تماشای این فیلم، شاهد قتل عام افراد به فجیعترین شکل ممکن هستیم؛ چنان که انگار یک اسلشر خونین را به تماشا نشستهایم. جالب است بدانید که فیلم Watchmen در ابتدا قرار بود اثری دارکتر باشد و صحنههای خشونتبار بیشتری در آن به نمایش درآید، اما استودیو DC موافق این تصمیم نبود.
ایده فیلم این است که ابرقهرمانان در دنیایی که دیگر آنها را نمیخواهد، چه میکنند؟ آن هم در زمانهای که اختلافات کشورهای ابرقدرت، بالا گرفته است و جهان در آستانه وقوع جنگ اتمی است. اما جاه طلبی فیلم Watchmen به همینجا ختم نمیشود و رویکرد آن در نمایش زندگی شخصیتها، بهمراتب جسورانهتر است. در این فیلم، ابرقهرمانان فقط در پی نجات آدمها نیستند و گاهی خودشان به قتل و شکنجه انسانهای بیگناه میپردازند. به عبارت دیگر، فیلم Watchmen به شکل افراطی درصدد است که تمام کلیشههای ژانر ابرقهرمانی را به سخره بگیرد.
در ضمن، فیلم به طور ویژهای قصد دارد که نقاط ضعف ابرقهرمانان را برجسته کند. آنها افرادی ناقص و آسیبپذیر هستند که تحت تاثیر احساساتی مانند ترس، عصبانیت، افسردگی، غرور و ناامیدی قرار میگیرند. علاوه بر این، آنها میتوانند به همدیگر خیانت کنند یا اینکه اهداف خودخواهانه و نامشروعی در سر داشته باشند. در واقع میتوان گفت کاری که زک اسنایدر در فیلم واچمن انجام میدهد، ترسیم پرترهای متفاوت و انسانی از ابرقهرمانان است. این فیلم، هاله تقدسی را که ما حول این اسطورههای معصوم و فناناپذیر ایجاد کردهایم از بین میبرد.
Ant-Man
مرد مورچهای، حتی در کمیکهای مارول هم هرگز شخصیت شناختهشدهای نبود. اما حضور او در یک فیلم سینمایی باعث شد که در چهار گوشه جهان به ابرقهرمان معروفی تبدیل شود. این فیلم، یکی از بهترین فیلم های ابرقهرمانی است که بعدها با دو فیلم دیگر ادامه یافت. اولی با عنوان مرد مورچهای و زنبورک (Ant-Man and the Wasp) در سال 2018 به اکران رسید و فروش قابل توجهی داشت. دومی با عنوان شیدایی کوانتومی (Ant-Man and the Wasp: Guantumania) در سال 2023 روی پرده رفت و آخرین قسمت از این فرانچایز بود.
قسمت اول از این مجموعه سینمایی، اثر ارزشمندی بود که فروش خوبی را در گیشهها به ثبت رساند و شهرت و محبوبیت زیادی به دست آورد. اما در محافل سینمایی، آنطور که باید و شاید به آن توجه نشد و توفیقی در جلب رضایت منتقدان سینما نداشت. صحنه اول فیلم، مرد سابقهداری را معرفی میکند که بهتازگی از زندان آزاد شده و در تلاش است تا سر و سامانی به زندگیاش بدهد. نام این مرد، اسکات لنگ است و به دنبال شغلی آبرومند و قانونی برای گذران زندگی و تامین نیازهایش میگردد. با این حال، او دوباره مجبور میشود از راه دزدی ارتزاق کند.
اسکات بیآنکه خودش بداند، لباس مرد مورچهای را از خانه یک دانشمند میدزدد. او با گمان اینکه چیز کمقدر و بیارزشی را سرقت کرده، سعی میکند که از قابلیتهای لباس سر درآورد. جدا از هوشمندی فیلم در معرفی یک ابرقهرمان جدید، مرد مورچهای به ما نشان داد که یک ابرقهرمان چگونه رشد میکند و برای انجام ماموریتها آماده میشود. اسکات لنگ برای آنکه روش استفاده از لباس را یاد بگیرد، چندینبار اشتباه میکند و گاهی تا آستانه مرگ هم پیش میرود. در نتیجه، ما متوجه میشویم که قدرتهای او فقط به خاطر پوشیدن یک لباس نیستند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید