فیلم طلا به نویسندگی و کارگردانی پرویز شهبازی یک اثر درام اجتماعی است که دشواریها و چالشهای چند جوان را برای به دست آوردن استقلال اقتصادی با راهاندازی یک کسب و کار کوچک روایت میکند.
این فیلم نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و بهترین صدابرداری در سی و هفتمین دورهی جشنواره فیلم فجر شد، اما در نهایت دستخالی از جشنواره بازگشت. طلا در اردیبهشت ۱۳۹۹ به دلیل بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا به صورت آنلاین در سرویسهای نماوا و فیلیمو اکران شد. در این فیلم هومن سیدی، نگار جواهریان، مهرداد صدیقیان و طناز طباطبایی نقشآفرینی کردهاند.
داستان فیلم طلا در مورد چهار جوان به نامهای منصور، دریا، رضا و لیلا است که تصمیم میگیرند تا یک رستوران کوچک راهاندازی کرده و کسب و کار مستقل خودشان را داشته باشند. منصور و برادرش ناصر هر دو شغل خود را از دست دادهاند. از طرفی رضا به تازگی خدمت سربازی را به پایان رسانده و لیلا با وجود سابقهی کاری طولانی مدت، هیچ پیشرفتی در جایگاه شغلی خود پیدا نکرده است. راهاندازی یک کسب و کار مستقل به آنها انگیزهای نو برای پیشرفت میدهد، اما راه رسیدن به این هدف آنقدر دشوار است که مسیر زندگی آنها تغییر میکند.
فیلم طلا فرایند فضاسازی خود را از دقایق ابتدایی و با میزانسن نسبتاً تأثیرگذار و صداگذاری خوب خود آغاز میکند. نکتهی بسیار جالب این است که فیلم از موسیقی در لابهلای سکانسها استفاده نمیکند، اما همچنان توانسته با صدا فضای مورد نظر خود را به مخاطب القا کند. در سکانس اول، صدای همهمهی کارگران اخراج شده، آسایش را از مخاطب میگیرد. صدای هولناک اعتراض کارگران به بیثباتی شغلی، در میانهی دیالوگهای سکانس بعد محو میشود و منصور (هومن سیدی) از کار خود اخراج میشود. اوج فضاسازی دقایق اولیه فیلم، در سکوتی خلاصه میشود که همراه با تاریکی محض همه چیز را فرا میگیرد.
در نقشآفرینی بازیگران فیلم طلا نکتهی قابل توجهی دیده نمیشود و آنها توان برقراری ارتباط عمیق و ایجاد حس همدردی با مخاطب را ندارند در کنار فضاسازی موفق و قوی، بازیگران نقشهای اصلی عملکرد نسبتاً خوبی در ایفای نقش خود داشتهاند، اما حقیقت نه چندان خوشایند این است که در نقشآفرینی بازیگران فیلم طلا نکتهی فایل توجهی دیده نمیشود و آنها توان برقراری ارتباط عمیق و ایجاد حس همدردی با مخاطب را ندارند. این نکته باعث شده تا فیلم کمی برای مخاطب گنگ و بیروح به نظر برسد.
فیلم طلا داستانی نسبتاً یکپارچه دارد که با استفاده از اشارههای جزئی و کوچک سعی میکند تا مخاطب را در بحبوحهی رخدادهای به نسبت واقعگرایانهی خود قرار دهد. فیلم پیش از آغاز روایت داستان خود، تکلیفش را با مخاطب روشن کرده و با صراحت اعلام کرده که در حال اعتراض به وضعیت نابسامان اقتصادی در جامعه است.
طلا از همان ابتدا بدون اسپویل کردن داستان، سرانجام کاراکترها را برای مخاطب قابل حدس کرده و برای نمایش دشواریهای زندگی و دوام آوردن در شرایط اقتصادی ایران از نمادگراییهای خیلی ساده استفاده میکند. اشارهی کوتاه و مختصر دقایق ابتدایی فیلم به مسابقهی فوتبال ایران و اسپانیا در جام جهانی ۲۰۱۸ و همزمانی آن با تصمیمگیری برای راهاندازی رستوران توسط چهار شخصیت اصلی، یکی از این نشانههای غیرمستقیم داستان به حساب میآید. مخاطب از همان ابتدا میتواند حدس بزند که منصور و دوستانش با آغاز یک کسب و کار مستقل دقیقا همانند تیم ملی ایران وارد «گروه مرگ» شدهاند که شانس پیروزی در آن بسیار کم است.
استعارهای که نام فیلم طلا در دل خود جای داده ستودنی است. منصور، رضا و لیلا همهی دارایی خود از ماشین، دلار و پس انداز ريالی را به چوب حراج گذاشتند تا یک مغازهی کوچک اجاره کنند، اما آنها هرگز حاضر نمیشوند که برای کوچکترین لحظه، آسایش را از طلا، برادرزادهی منصور سلب کنند. طلا دختربچهای بیمار است که کاراکترهای اصلی فیلم به خاطر او از همه چیز، حتی حق مسلم خود میگذرند.
از طرف دیگر فیلم طلا با جسارت تمام از موانع بر سر راه موفقیت در جامعه انتقاد میکند. بانک برای اعطای وام نیاز به اجارهنامهی مغازه دارد، مالک برای اجاره دادن مغازه، پول پیش میخواهد و سازمان بهداشت و اماکن هم در کنار اجارهنامه، اسناد و مدارک بزرگ و کوچک دیگر را میخواهند. عمدهی دقایق میانی فیلم در حال نشان دادن این حلقهی باطل و بیپایان است. البته فیلم به طرز قابلتوجهی در نشان دادن این حلقهی باطل اغراق کرده است، اما به نظر میرسد که این سطح از مبالغه تا حدودی منطقی و قابل درک باشد؛ چرا که فیلم طلا مشخصاً از همان ابتدا هدف خود را مشخص کرده و با محوریت نشان دادن مشکلات اقتصادی، شروع به روایت یک داستان متمرکز کرده است. با توجه به این موضوع میتوان سطح مبالغهی فیلم را برای نمایش مشقت و دشواریها تا حدودی قابل درک دانست.
فیلم طلا در طول داستان خود تلاشی بیفایده برای به چالش کشیدن قضاوت مخاطب کرده است. فیلم چندین اتفاق تلخ را با یک عمل مجرمانه گره زده و سعی کرده تا مخاطب را مجاب کند که کاراکترها هیچ چارهای جز انجام کارهای غیرقانونی نداشتهاند. هدف فیلم در پایان به طور مشخص سردرگم کردن مخاطب در پیدا کردن مقصر اصلی این رویدادها است. با این حال فیلم در این زمینه عملکرد مناسبی نداشته است.
طلا یک برداشت جامع از دیگر فیلمهای اجتماعی سینمای ایران است
فیلم طلا از لحاظ ایدهی داستان، حرف جدیدی برای گفتن ندارد؛ چرا که تا پیش از این، آثار زیادی در مذمت فقر و شرایط بد اقتصادی ساخته شده که در پایان منجر به انجام جرم میشوند. طلا یک برداشت جامع از دیگر فیلمهای اجتماعی سینمای ایران است و نمیتوان ایدهی آن را کاملاً اصیل و بکر در نظر گرفت. با این حال فیلم با دوری از کلیشهگوییها توانسته این ایدهی تکراری را به خوبی پیادهسازی کند و به اثری شایسته در سینمای اجتماعی ایران تبدیل شود. یکی از نکات مهم و غیرمتداول فیلم طلا در مقایسه با آثار سینمایی مشابه به نوع نتیجهگیری آن مربوط است. طلا برخلاف آثار درام اجتماعی مشابه که معمولاً پایانی باز و بدون نتیجه دارند، به اندازهی نیاز در مورد سرنوشت کاراکترهای خود توضیح داده و شرایط آنها را پس از کشمکشهای خود به تصویر کشیده است.
به طور کل، فیلم طلا از جمله آثار درام و اجتماعی است که میتوان آن را شایستهی توجه بیشتر دانست. این فیلم، حتی با وجود داستان اغراقآمیز خود توانسته یکی از دردهای بزرگ مردم جامعهی ایران را به خوبی انعکاس دهد. با توجه به این موضوع میتوان گفت که تماشای طلا برای درک نقاط تاریک در جامعهی امروزی ایران خالی از لطف نیست، اما نباید این نکته را فراموش کرد که این فیلم توان دگرگون کردن حال و هوای اکثر مخاطبین را ندارد.
- داستان جسورانه و صریح
- صدابرداری تأثیرگذار
- فضاسازی مناسب
- نقشآفرینی نه چندان تأثیرگذار بازیگران
- ایدهی تکراری به نسبت آثار اجتماعی دیگر
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید