چرا فیلم Furiosa: A Mad Max Saga در باکس آفیس شکست بدی خورد؟
وقتی جذابیت تضمین کننده فروش بالا نیست!
اگرچه بازخوردها شدیداً مثبت بوده، فیلم Furiosa: A Mad Max Saga نتوانسته در باکس آفیس جهانی عملکرد خوبی را از خود به نمایش بگذارد.
استودیو وارنر اواسط ماه مه سال جاری میلادی پنجمین قسمت از مجموعه فیلمهای مد مکس (Mad Max) را روانه سینماها کرد. این اثر Furiosa: A Mad Max Saga نام داشته و سرگذشت شخصیت فیوریوسا را به نمایش میگذارد که قبلاً در فیلم Mad Max: Fury Road معرفی شده بود. البته اینبار خبری از شارلیز ترون (Charlize Throne) نبوده و جایش را به ستارهای جوان به نام آنیا تیلور جوی (Anya Taylor-Joy) داده که بیشتر با مینی سریال The Queen’s Gambit شناخته میشود. کریس همسورث (Chris Hemsworth)، بازیگر نقش ثور هم در این فیلم حضور داشته و شخصیت منفی را به تصویر میکشد.
جرج میلر (George Miller) که خالق فرنچایز مد مکس به شمار میرود، فیلم Furiosa: A Mad Max Saga را کارگردانی کرده و مطابق انتظار، صحنههای اکشنی را شاهد هستیم که میتواند مخاطب را در طول ۲ ساعت و ۴۰ دقیقه سرگرم کند. علیرغم همه این موارد، محصول جدید وارنر در هفته افتتاحیه ضعیف ظاهر شد و تنها ۱۰۴ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت تا همه به اطمینان برسند A Mad Max Saga نمیتواند موفقیتهای تجاری Mad Max: Fury Road را تکرار کند. اما چرا این اتفاق رخ نداد؟ در ادامه قصد داریم به تشریح ۱۰ عاملی بپردازیم که نقش بسزایی در شکست فیلم داشتند.
مد مکس هرگز یک فرنچایز مشهور نبود
برخلاف جنگ ستارگان (Star Wars) و دنیای سینمایی مارول (Marvel Cinematic Universe) که بارها و بارها رکوردهای باکس آفیس را جابجا کرده و ارقام جدیدی را به ثبت رساندهاند، مد مکس هرگز نامی بزرگ در باکس آفیس نبوده است. در صورتی که قسمتهای چهارم و پنجم را فاکتور بگیریم، مجموع فروش قسمتهای اول تا سوم تنها در حدود ۱۹۰ میلیون دلار بود. البته که قسمت اول مجموعه بعنوان پرسودترین فیلم تاریخ سینما بوده و در کتاب گینس رکورددار است، نباید این موضوع را فراموش کرد که اثر مزبور تنها با ۲۰۰ هزار دلار ساخته شده بود.
مد مکس در میان علاقه مندان به آثار اکشن محبوب بوده و طرفدارانِ خودش را دارد اما شهرت آن به قدری نیست که بتواند با فرنچایزهای نامبرده در پاراگراف پیشین مقایسه شود. اگر هم Mad Max: Fury Road توانست فروش خوبی را تجربه کند، باید آن را به پای خوش شانسی وارنر و عوامل دیگر نوشت که این بار تکرار نشد.
پیش درآمدها اغلب شکست میخورند
از فیلم Solo: A Star Wars Story گرفته تا The Hunger Games: The Ballad of Songbirds & Snakes، پیش درآمدها معمولاً در باکس آفیس جهانی موفق ظاهر نمیشوند. در نگاه اول، جهانهای داستانی جنگ ستارگان، بازیهای گرسنگی یا مد مکس تاریخ غنیای داشته و استودیوهای صاحب امتیازشان میتوانند فیلمها و سریالهای زیادی را با محوریتشان بسازند اما این قصهها معمولاً جذابیت چندانی ندارند. دلایل متعددی هم در رخ دادن چنین اتفاقی دخیل بوده و یکی از مهمترینها، مشخص بودن انتهای داستان هست. در همین فیلم Furiosa: A Mad Max Saga همه ما میدانستیم چه سرگذشتی در انتظار فیوریوسا است.
البته اینطور نیست که تمامی پیش درآمدها در باکس آفیس جهانی شکست خورده باشند. سه گانه پیش درآمد جنگ ستارگان علیرغم بازخوردهای متنقاض توانست به فروش بالایی دست یابد. انیمیشن Monsters University هم که پیش درآمدی برای Monsters Inc است، توانست عملکردی بهتر از برادر بزرگتر خود ثبت کند. با این حال، پیش درآمدها پتانسیل بالایی برای شکست خوردن دارند و این موضوع را نمیتوان کتمان کرد.
Furiosa یک فیلم همه پسند نیست
در هالیوود اصطلاحی تحت عنوان Four-Quadrant وجود داشته و به فیلمی گفته میشود که برای هر چهار گروه اصلی مخاطبان (مردان بالای ۲۵ سال، زنان بالای ۲۵ سال، مردان زیر ۲۵ سال و زنان زیر ۲۵ سال) جذابیت داشته و از همه مهمتر، مناسب باشد. اگرچه Furiosa: A Mad Max Saga یک شخصیت زن را بعنوان پروتاگونیست دارد، اثری مردانه به شمار رفته و کمتر زنی از تماشای آن لذت میبرد. به هر حال، درباره فیلمی اکشن و دارای صحنههای خشونت آمیز صحبت میکنیم.
اینکه Furiosa: A Mad Max Saga یک فیلم زنانه نیست را نباید ادعایی بدون پایه و اساس در نظر گرفت. مدتی پس از هفته افتتاحیه، رسانه Deaedline به بررسی مخاطبان اثر مزبور پرداخت و بطور دقیق ۷۲ درصد مخاطبانش را مردها تشکیل داده بودند. همچنین ۵۵ درصد از مخاطبانش افراد رده سنی ۱۸ الی ۳۴ سال بودند.
فیلم Furiosa: A Mad Max Saga بخاطر محتوایی که دارد، تنها برای دو گروه از چهار مناسب است. فیلمی که بودجهای ۱۶۸ میلیون دلاری داشته و قطعاً مبلغ قابل توجهی هم خرج تبلیغاتش شده، برای جبران هزینهها و رسیدن به سوددهی نیاز دارد برای هر چهار گروه مخاطبان جذابیت داشته باشد.
Mad Max: Fury Road حدوداً ۹ سال پیش اکران شد
وقتی Mad Max: Fury Road در سال ۲۰۱۵ میلادی اکران شد، بسرعت یکی از بهترین فیلمهای اکشن تاریخ سینما لقب گرفت و نه تنها فرنچایز مد مکس را احیا، بلکه مخاطبان جدیدی را به طرفدارانش تبدیل کرد. علی رغم چنین عملکرد موفقیت آمیزی، جرج میلر و وارنر به حدوداً ۹ سال زمان نیاز داشتند تا قسمت پنجم مجموعه فیلمها را ساخته و روی پرده نقرهای بیاورند.
برنامه ریزی برای ساخت دنبالهها، کار بسیار سختی است. جدا از اینکه باید بودجههای مد نظر آماده شود، دست اندرکاران باید طوری برنامه ریزی کنند که ستارههای فیلم بتوانند بازگشته و بار دیگر نقشهای خود را ایفا کنند. با این حال، بین ساخت و اکران دنبالهها نباید فاصله بیافتد و اصطلاحاً باید تا زمانی که تنور داغ است، نان را چسباند. به بیان دقیقتر، وارنر باید نهایت سه الی چهار سال پس از Fury Road قسمت جدید را اکران میکرد.
صبری ۹ ساله برای قسمت بعدی مد مکس بدون شک روی عملکرد تجاری Furiosa: A Mad Max Saga تاثیری منفی گذاشته و هیجان مخاطبان برای تماشای قسمت جدید بطور کامل از بین رفته یا کاهش یافته است.
بازیگران Furiosa ستارههای پولسازی نیستند
فیلم Furiosa: A Mad Max Saga بازیگران زیادی را شامل شده اما همانطور که در پاراگرافهای پیشین اشاره شد، تنها دو چهره مشهور را در خود دارد: آنیا تیلور جوی و کریس همسورث. البته بازیگران شناخته دیگری هم هستند که از لحاظ شهرت به گرد پای این دو نمیرسند. جوی از سال ۲۰۱۳ میلادی در حوزه بازیگری فعال بوده و طی یک دهه گذشته در آثار متعددی نقش آفرینی کرده که مانند هر هنرپیشه دیگر، برخی از فیلمهایش موفق بوده و برخی دیگر موفق نبودهاند.
اگر پرونده هنری آنیا تیلور جوی را بررسی کنیم، میبینیم که فیلمهای موفق متعددی در پرونده هنریاش وجود دارد که برای مثال میتوان The Witch و Split را نام برد؛ آثاری که از قضا بودجه پایینی داشتهاند. به بیان دیگر، اکثر پروژههای گران قیمتی که جوی در آنها حضور داشته، سرنوشت چندان خوبی در باکس آفیس جهانی نداشتند. به همین دلیل، میتوان گفت علی رغم استعداد و پتانسیل بالا در حال حاضر یک ستاره پولساز نیست.
کریس همسورث شرایط مشابهی دارد. در پرونده هنری او هم فیلمهای شاخص و موفق زیادی دیده میشود که تعدادشان کم نبوده و حتی بیشتر از آثار موفق آنیا تیلور جوی هستند. با این حال، یک چهره محبوب به شمار نمیرود که حضورش بتواند موفقیت فیلم را تا حدود زیادی تضمین کند. اگرچه بازیگر نقش ثور بوده، قدرت بازیگری و محبوبیت او باعث نشده آثاری مانند Thor: Ragnarok بفروشند، بلکه ارتباط آن با فرنچایز MCU و خودِ شخصیت ثور نقش مستقیمی در رخ دادن این اتفاق داشتند.
تبلیغات دهان به دهانی که اتفاق نیافتاد
فرنچایزهایی مثل جنگ ستارگان، دنیای سینمایی مارول و سریع و خشن (Fast & Furious) طرفداران پروپاقرص زیادی در سراسر جهان، بخصوص ایالات متحده آمریکا دارند؛ طرفدارانی که به محض فراهم شدن شرایط به وب سایتهای پیش فروش بلیت هجوم آورده یا به محض شروع اکران عمومی، خود را به سالنهای سینما میرسانند. به همین دلیل هم در همان هفته افتتاحیه عملکرد فوق العادهای در زمینه فروش دارند. اینکه فروش فوق العادهشان در هفتههای بعدی ادامه پیدا میکند یا خیر و اینکه چه عواملی دخیل است، ربطی به مقاله ما ندارد.
اگرچه مد مکس طرفدارانی دارد، از لحاظ تعداد و همچنین شهرت قابل مقایسه با فرنچایزهای بزرگ نبوده و به همین دلیل، نباید انتظار داشت در همان هفته افتتاحیه عملکرد خارق العادهای داشته باشد و بودجه ساخت را بازگرداند. با این حال، کیفیت و جذابیت بالایی داشته و وجود چنین ویژگیهایی میتواند به بازاریابی دهان به دهان کمک کند. در این نوع تبلیغات، استودیو و آژانسهای تبلیغاتی نقش چندانی نداشته و بیشتر مردم عادی هستند که با تعریف از یک اثر خاص و ترغیب دیگران به تماشایش، باعث فروش بالای آن میشوند.
اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستید که تاثیر تبلیغات دهان به دهان را ناچیز میدانید، باید بگوییم انیمیشن Elemental یکی از بارزترین نمونهها است. محصول پیکسار شروع افتضاحی در باکس آفیس داشت و گمان میشد شکستی بزرگ را در تاریخ استودیو ثبت میکند اما تبلیغات دهان به دهان ورق را برگرداند و این اثر در انتهای دوره اکران خود نزدیک به ۵۰۰ میلیون دلار فروخت تا به سوددهی برسد. اینکه چقدر سود از انتشار دیجیتالی به جیب سازندگان روانه شد، به کنار!
رقابت فیوریوسا و گارفیلد
فیلم Furiosa: A Mad Max Saga و انیمیشن The Garfield Movie بطور همزمان اکران گسترده و عمومی خود را آغاز کردند. محصول وارنر در بحث تجاری شکست خورد اما محصول سونی پیکچرز توانست به سوددهی برسد. یکی از موارد مهم پیرامون رقابت، به بودجهها مربوط میشود. فیلم Furiosa با هزینهای بالغ بر ۱۶۸ میلیون دلار ساخته شد که یعنی برای رسیدن به سوددهی باید مرز ۳۴۰ میلیون دلار را رد میکرد. ساخت انیمیشن گارفیلد تنها ۶۰ میلیون دلار هزینه داشت و با رسیدن به مرز ۱۲۰ میلیون دلار به سوددهی رسید.
جدا از بودجه پایینتر، یک عامل دیگر هم به موفقیت The Garfield Movie کمک کرد. ما درباره محصولی صحبت میکنیم که روی یک گربه سخنگو تمرکز داشته و به واسطه المانهای کمدی، میتواند در مقایسه با فیوریوسا برای طیف وسیعتری از مخاطبان سرگرم کننده و مناسب باشد. در حالی که فیوریوسا رده بندی سنی R را داشته و تنها برای افراد بالای ۱۷ سال قابل تماشا است.
خودتان تصور کنید. اگر اعضای یک خانواده تصمیم میگرفتند به تماشای انیمیشن The Garfield Movie بروند، همگی میتوانستند در سالن سینما بنشینند. با این حال، اگر همان خانواده تصمیم میگرفت به تماشای Furiosa: A Mad Max Saga برود، باید قبل از هر چیز فردی را پیدا میکرد تا فرزند یا فرزندانشان را به او بسپارند. در چنین شرایطی، بنظر شما خانواده کدام فیلم را برای تماشا انتخاب میکند؟
مخاطبان به اکرانهای کوتاه مدت عادت کردهاند
فیلمهای بزرگ و موفق در باکس آفیس سالها پیش با فاصله چند ماهه از آغاز اکران عمومی بصورت دیجیتالی منتشر میشدند. شیوع ویروس کرونا و همه گیری آن شرایط را تغییر داد و باعث شد استودیوها در سیاست گذاریهای خود تجدید نظر کنند. حالا فاصله بسیار کمتری را میان اکران عمومی و انتشار دیجیتالی شاهد هستیم؛ برای مثال، فیلم The Fall Guy با گذشت تنها ۳ هفته از طریق سرویسهای مختلف برای تماشای آنلاین در دسترس قرار گرفت.
مخاطب وقتی میداند فیلم زودتر از گذشته به اینترنت میآید، چرا زمانش را صرف رفتن به سالن و تماشا در آنجا کند، در حالی که میتواند منتظر بماند تا در خانه فیلم را ببیند؟
محبوبیت فیوریوسا بخاطر شارلیز ترون بود
ساخت یک فیلم با محوریت فیوریوسا اقدام هوشمندانهای بود؛ زیرا این شخصیت توانسته بود در فیلم Mad Max: Fury Road درخشیده و توجهها را به سمت خود جلب کند. البته محبوبیتی که برای فیوریوسا به وجود آورد، نه بخاطر پرداخت عمیق یا یک ویژگی به یاد ماندنی، بلکه بخاطر ایفای آن توسط شارلیز ترون بود.
اگر جرج میلر و وارنر یک فیلم با محوریت فیوریوسا میانسال میساختند که شارلیز ترون بار دیگر نقشش را ایفا میکند، بدون شک شاهد استقبال بیشتری در باکس آفیس بودیم. ایفای نقش فیوریوسا توسط آنیا تیلور جوی، مثل ایفای نقش هان سولو توسط آلدن ارنرایک (Alden Ehrenreich) است؛ شاید عملکرد خوبی را شاهد باشیم اما به هیچ وجه نمیتواند چیزی باشد که بازیگران اصلی در صورت حضور ارائه میدادند.
مشکل، بزرگتر از این حرفها است
اگرچه سینماها از بحرانی به اسم همه گیری ویروس کرونا جان سالم به در برده، شرایط و استقبال مخاطبان از فیلمها مانند چند سال پیش نیست؛ زیرا ترجیح میدهند مانند دوران کرونا در خانه نشسته و در حالی که روی کاناپه خودشان دراز کشیدهاند، به تماشا بپردازند. همین تمایل کمتر مخاطبان باعث شده آثار بزرگی از جمله Ghostbusters: Frozen Empire، The Fall Guy یا IF در بحث تجاری شکست بخورند. از دیگر تاثیراتی که کرونا گذاشت، افزایش تورم و بالا رفتن هزینههای ساخت بوده که باعث شده احتمال رسیدن فیلمها به مرز سوددهی کمتر از گذشته شود.
بنظر شما چه عامل دیگری در شکست فیلم Furiosa: A Mad Max Saga دخیل بوده است؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید