انیمهی Attack On Titan با اقتباس از روی یک مانگا با همین نام نوشته شده توسط هاجیمه ایسایاما (Hajime Isayama) ساخته شده است. این انیمه با اینکه یک اقتباس شایسته و پرطرفدار نزد طرفداران مانگای Attack On Titan محسوب میشود، در بسیاری از نقاط داستانی به منبع اقتباس خود وفادار نبوده و شیوهی اختصاصی خود را در پیشبرد حوادث در پیش گرفته است. انیمهی Attack On Titan همواره به عنوان یکی از بهترین انیمههای یک دههی اخیر شناخته شده و هماکنون فصل چهارم و پایانی آن به صورت هفتگی درحال پخش است تا به این حماسهی بزرگ مبارزه با تایتانها خاتمه دهد. این انیمه همواره به مانگای هاجیمه ایسایاما وفادار بوده و با احترام بسیار زیادی اثر روایی – هنری آن را در مدیوم انیمیشن به تصویر کشیده و رنگ و لعابی جدید به آن بخشیده است.
انیمهی Attack On Titan با تمام ادای دینهای محترمانه و منطبق بر حوادث داستانی مانگا با همان جزئیات و روایتها، در برخی نقاط داستانی پایش را فراتر از ایدههای مانگا میگذارد و تصمیمات متفاوتی را نسبت به سلیقهی هاجیمه ایسایاما اتخاذ میکند. نکتهی حائز اهمیت در اینباره اما این است که انیمهی Attack On Titan با وجود تصمیمگیریهای داستانی برخلاف روایتهای مانگای آن، نتیجهای بهتر و عملکردی قابل قبول از خود بر جای گذاشته و از همین جهت نمیتوان سرپیچی کردنهای آن از منبع اقتباسش را زیر سوال برد. در ادامه به ۱۰ باری که انیمهی Attack On Titan عملکردی بهتر از مانگای Attack On Titan داشته و پای خود را فراتر از ایدههای خوب آن گذاشته و حتی نتیجهای به مراتب خوبتر را به ارمغان آورده است.
۱۰- نخستین حملهی تایتانها
حملهی تایتانها در مانگا مملو از آثار هنری تماشایی و زیبایی است که به خوبی طبیعت وحشتناک، بیرحم و مخرب تایتانها را به تصویر میکشد. نخستین حملهی تایتانها در صفحههای ابتدایی مانگا کاملا قابل لمس و تاثیرگذار به تصویر کشیده شده اما این یک سکانس زنده و پویانماییشده است که میتواند تاثیری به مراتب عمیقتر گذاشته و به تایتانهای ترسناک و مخرب زندگی ببخشد. این اتفاق در نخستین اپیزود انیمهی Attack On Titan افتاد و شاهد یک حملهی فراموش نشدنی و نمادین از طرف تایتانها بودیم.
رونمایی انیمه از تایتانها به همان اندازهای که میبایست، اذیتکننده و ترسناک بود و تاثیر عملکردی که در طول آن چند دقیقه از خود بر جای گذاشت، روی تمامی اپیزودهای انیمهی Attack On Titan قابل مشاهده است. این چند ثانیه، نقطه عطفی بود که اگر در به انجام رساندن آن ناموفق ظاهر میشد، احتمالا تمامی این انیمه دچار مشکل میشد. اما به خوبی از پس مدیریت آن برآمد و شاهد سکانسی بودیم که همچنان یکی از خاطرهانگیزترین لحظات نمادین دنیای انیمهها شناخته میشود.
۹- بحران شخصیتی راینر و برتولت
Attack On Titan چه در انیمه و چه در مانگا شامل پیچ و تابهای داستانی بسیاری است که گاهی اوقات تمام تلاش خود را برای درگیر کردن مخاطب به کار میگیرند. افشای حقیقت در رابطه با راینر و برتولت و سر در آوردن از این موضوع که آنها در واقع همان تایتان زرهپوش و تایتان عظیمالجثه بودهاند، یکی از نقاط بسیار غافلگیرکنندهی داستان بود که حسابی ذهن شخصیتهای درون داستان و همچنین ذهن مخاطبین را به خود مشغول کرد.
راینر و برتولت در انیمهی Attack On Titan اما پای خود را فراتر از دو آنتاگونیست منحرف و شرور میگذارند و صداگذاران این دو شخصیت نیز به نوبهی خود تاثیر زیادی در به ثمر رسیدن این امر دارند. انیمه فلشبکهای متعددی را از گذشتهی این دو نفر به نمایش در میآورد و سپس آنها را وارد یک مبارزهی روانی با خودشان میکند. جایی که این دو نفر و به ویژه راینر که زمان بیشتری در دست دارد، گذشتهاش را زیر ذرهبین میبرد و یک جنگ تمام عیار را با وجدان آسیب دیدهی خودش آغاز میکند. پیچش شخصیتی راینر و برتولت با وجود حضورشان در داستان به عنوان یک آنتاگونیست، یکی دیگر از نقطه عطفهای داستانی انیمهی Attack On Titan است که در آن پای خود را فراتر از شخصیت پردازیهای نسبتا سطحیتر مانگا میگذارد.
۸- دستور حملهی کاپیتان اروین علیه تایتان هیولا
یکی از مهمترین نقاط قوتهای Attack On Titan دارا بودن شخصیتهایی است که شجاعانه پای عقاید خود میایستند و حتی در بسیاری مواقع حاضر به جان سپردن در راه اعتقادات خود میشوند. ماجرای اروین اسمیت یکی از آن روایتهای ناراحتکنندهای است که در آن جهان پیرامون تمام تلاشش را میکند تا این شخصیت را از پای درآورده و کاری کند که اروین دست از اعتقاداتش بردارد و از میدان نبرد خارج شود. آخرین عملکرد اروین در مقام یک فرماندهی ارتش شجاع و نمادین، دستور حمله در مقابل تایتان هیولا (Beast Titan) بود. حملهای که منجر به مرگ او و تمامی سربازانی شد که در پشت سرش با چشمانی خیره و وحشتزده به سوی مرگ دیویدند تا آخرین فرصت برای از پای درآوردن تایتان هیولا را برای لیوای (Levi) فراهم کنند.
این سکانس یکی از آن لحظات جاودان و به یاد ماندنی انیمهی Attack On Titan بود که در آن تصاویر، موسیقی و صداگذاری شخصیتها دست به دست هم دادند تا تجربهای را به ارمغان آورند که امکان منتقل کردن آن از طریق مانگا وجود نداشت. صحبتهای اروین با لیوای پیش از صادر کردن دستور حمله و همچنین فدا کردن خود و سربازانش برای رسیدن به یک هدف والاتر، نقطهی اوج شخصیت پردازی اروین اسمیت بود. بهترین شیوه برای مردن شخصیتی که احتمالا زنده ماندنش در ادامهی داستان به این اندازه تاثیرگذار و تکاندهنده رقم نمیخورد.
۷- افشای هویت واقعی تایتان مونث
یکی از غافلگیرکنندهترین اتفاقات داستانی در Attack On Titan جایی بود که مخاطبین فهمیدند تایتان مونث همان انی لئونهارت (Annie Leonheart) است. لحظهای که این حقیقت نهایتا هویدا میشود و کارتهای انی رو میشوند، یکی از بهترین عملکردهای Attack On Titan در روایت داستان منحصر به فردش بود و تاثیر آن علاوه بر کاراکترهای شوکه شدهی داستان، به خوبی روی مخاطب از همهجا بیخبر نیز احساس میشد. انیمهی Attack On Titan یک اپیزود کامل را به پروسهی برملا شدن هویت واقعی انی لئونهارت توسط گروه تجسس اختصاص میدهد و طی این شمارش معکوس نفسگیر، تاثیر این نقطهی مهم داستانی را دوچندان میکند.
انی در آخرین لحظات گیر افتادنش توسط گروه تجسس، شخصیت شرورش را بیرون میریزد و شروع به خندیدن میکند و به خوبی مشخص است که انیمه این قسمت را برای وفاداری هرچه تمامتر از مانگا قرض گرفته است. افشای هویت واقعی تایتان مونث چه در انیمه و چه در مانگا غافلگیرکننده بود، اما سازندگان انیمه به خوبی از این فرصت استفاده کردند تا شوک داستانی این قسمت را با شدتی چند برابر به بیننده وارد کنند.
۶- شخصیت پنهانی و مخفی کروگر
فصل چهارم و پایانی انیمهی Attack On Titan بیشتر از هر فصل دیگری زمان داستان را در تقویم جلوتر میبرد و دامنهی روایتها را گسترش میدهد. یک لوکیشن جدید همراه با شخصیتهای جدید در مرکز روایت قرار میگیرند و شاهد یک پسربچهی نفوذپذیر سادهدل به نام فالکو گریس (Falco Grice) هستیم که با یک سرباز مصدوم به نام کروگر (Kruger) دوست میشود. در نهایت کروگر یک شخصیت قلابی از آب درآمد و فهمیدیم که مدتی است برای جمعآوری اطلاعات به اینجا آمده و دوستیاش با فالکو تنها یک راه برای نفوذ هرچه بیشتر و استفاده کردن از او برای انتقال نامههایش بوده. در جریان مانگای Attack On Titan زیاد به این موضوع پرداخته نشده بود، اما انیمه مدت زمان بیشتری را صرف چگونگی نفوذ کروگر میکند و از این طریق روایت کاملتری را نسبت به مانگا به ارمغان میآورد.
۵- حالت برسرک ارن حین مبارزه در مقابل انی
یکی از موردعلاقهترین لحظات داستانی در Attack On Titan نزد مخاطبین، نبردهایی است که در آنها تایتانها در مقابل یکدیگر قرار میگیرند و حقیقتا سکانسهایی از این قبیل را میتوان رضایتبخشترین لحظات انیمهی Attack On Titan دانست. اما مبارزهی بین تایتان ارن و تایتان مونث انی نمایشی بود که کمی متفاوتتر از دیگر درگیریهای تایتانی رقم خورد. در مانگا و در جریان این مبارزه، تایتان مونث انی در موضع قدرت قرار دارد و پیروزیهای بیشتری را نسبت به ارن به دست میآورد.
اما در انیمه شاهد آن هستیم که تایتان ارن یک قدرت جدید را درون خودش کشف میکند که حالت برسرک (Berserk Mode) نام دارد. حالت برسرک به یک موقعیت ماورایی در مبارزه گفته میشود که در آن مبارز به نهایت قدرتهای خود و حتی فراتر از آن دست پیدا میکند و در بسیاری از داستانهای افسانهای برای شخصیتهای قهرمان اتفاق افتاده است. اما در Attack On Titan این ویژگی تنها مختص انیمه است. ارن حین به کار گرفتن این قدرت در مقابل انی، بسیار قدرتمندتر و وحشیانهتر به هدف خود حمله میکند و تمام بدنش را شعلههای آتش فرا گرفتهاند.
۴- پیشزمینهی داستانی یمیر و ارتباط او با هیستوریا
Attack On Titan معمولا سردمدار اکشنهای مهیب و پر زد و خوردی است که در آنها صدها نفر کشته میشوند و شهرها تا مرز نابودی پیش میروند. اما در عین حال قابلیت به کار گرفتن چاشنی احساسات را در عناصر داستانی خود نیز دارد و در فصل دوم یک روایت عاشقانه بین یمیر فریتز (Ymir Fritz) و هیستوریا ریس (Historia Reiss) را تعریف میکند. گذشتهی یمیر و حقیقت مخفی شده پشت شخصیت هیستوریا که در آن قسمت از داستان با نام کریستا شناخته میشود، در مانگا کمی ناخوشایند رقم میخورد. اما در انیمه تغییرات متعددی را به خود میبیند و خیلی زود ماجرای یمیر و هیستوریا را روایت میکند. زیرا که از اهمیت بالایی در آیندهی داستان برخوردار است و بهتر بود که هرچه کاملتر به جزئیات آن پرداخته شود. انیمهی Attack On Titan یک روایت عاشقانه را بین یمیر و هیستوریا روایت میکند. عشقی که شاید تا حد زیادی قابل درک نباشد اما بسیار احساسی و تاثیرگذار است.
۳- ارن و آرمین در نهایت با یکدیگر اقیانوس را از نزدیک دیدند
سکانس اختتامیهی فصل سوم انیمهی Attack On Titan نمایشی بود از ارن، آرمین، میکاسا و بقیهی گروه تجسس درحال درنوردیدن سرزمینهای جدید و از همه مهمتر ملاقات با اقیانوس و چشم دوختن به آنسوی آبها. این سکانس شامل لحظات بسیار عاطفی و درگیرکنندهای هم برای مخاطب و هم برای ارن و آرمین است که از کودکی رویای رسیدن به اقیانوس را در سر میپروراندند و در کنار یکدیگر فانتزی دوران کودکی خود را تحقق بخشیدند. هر قسمت از عناصر روایی – بصری انیمه در این بخش از اپیزود پایانی فصل سوم، استثنایی و متفاوت از تمامی اپیزودهای قبل از آن است و به شیوهای اقیانوس را به تصویر میکشد که جان بخشیدن به آن از طریق صفحات سیاه و سفید مانگا امکانپذیر نبود. این سکانس یکی از بهترین پایانبندیهای انیمهی Attack On Titan در طول سه فصل ابتدایی آن را رقم زد و زیباترین حسی بود که تا به حال در دنیای خشن و کابوسوارانهی Attack On Titan به جریان درآمده است.
۲- فعالسازی قابلیت کنترل تایتانها توسط ارن
یکی دیگر از مهمترین لحظات انیمهی Attack On Titan را میتوان در اختتامیهی فصل دوم آن پیدا کرد. اپیزود پایانی فصل دوم این انیمه شامل یکی از بزرگترین اتفاقات داستانی تا به آن نقطه از داستان میشود. جایی که ارن یک فریاد مهیب و گوشخراش را به صدا در میآورد و قابلیت کنترل تایتانها را بدون آنکه از داشتنش باخبر باشد، فعال میکند و موجی از تایتانهای خالص را به سمت راینر و برتولت میفرستد. این لحظه برای ارن و همچنین میکاسا که در کنارش ایستاده بود و ماجرا را از نزدیک تماشا میکرد، سرشار از حس پیروزی و البته ترس بود. پیروزی بابت دور شدن راینر و برتولت و ترس از قدرت بیگانهای که به یکباره به کار گرفته شده و حتی خود ارن هم از چند و چون آن باخبر نیست. در آن لحظه اتفاقات بسیاری در چند لحظه با سرعت زیاد رخ دادند و کسی فرصت فکر کردن و نتیجهگیری نداشت. این شیوهی به تصویر کشیدن اولین فعالسازی قابلیت کنترل تایتانها توسط ارن هم از جمله عملکردهای منحصر به فرد انیمه بود که امکان خلق تجربهای مشابه آن در مانگا وجود ندارد.
۱- تیتراژ ابتدایی فصل چهار
فصل چهارم انیمهی Attack On Titan در یک سرزمین و قلمرو کاملا جدید متفاوت جریان دارد و اتفاقاتی را به تصویر میکشد که شامل چندین سورپرایز غافلگیرکننده هم در انیمه و هم در مانگا میشود. انیمهی Attack On Titan اما این قدرت را در اختیار دارد که این تفاوت ساختاری وسیع و عمیق به وجود آمده در فصل چهارم را بسیار قابل لمستر به تصویر بکشد و حسی را به مخاطب منتقل کند که مشابه آن تا به امروز در دنیای Attack On Titan وجود نداشته است. تیتراژ ابتدایی فصل چهارم که در آغاز تمامی اپیزودها به نمایش در میآید، اساسا تفاوتهای بسیاری با تمامی تیتراژهایی دارد که تا به امروز طی سه فصل قبلی مشاهده کردهایم و هیچ یک از کاراکترهای آشنا و حتی لوکیشنهای شناختهشدهی سری را در خود جای نداده است.
این تیتراژ جدید، حسی کاملا متفاوت را برای بینندهی همیشگی انیمه تداعی میکند که گویا در حال تماشای یک مجموعهی کاملا جدید است و هیچگونه ارتباطی با فصلهای قبلی Attack On Titan و دنیای آن ندارد. این شیوهی بسیار خوب و کارآمدی بود تا لهجهی جدید مجموعه به مخاطب معرفی شود و به او یادآوری کند که زمان زیادی از به پایان رسیدن فصل سوم گذشته و علاوه بر آن، اینبار وارد یک سرزمین جدید شدهایم که شخصیتهای کاملا متفاوتی را در خود جای داده.
انیمهی Attack On Titan به لطف شناسههایی که به عنوان یک سریال انیمیشنی به خود گرفته، تجربهای بسیار متفاوت و به مراتب کاملتر را نسبت به مانگای آن به ارمغان آورده است. یک انیمهی سریالی در مجموع امکانات بیشتری را در مقایسه با یک مانگا در اختیار دارد. از سبک هنری جدید، دنیای رنگارنگ و شیوههای مختلف پویانمایی گرفته، تا استفادهی هوشمندانه از موسیقی و همچنین شخصیت بخشیدن به کاراکترهای مختلف با استفاده از صداپیشهها. انیمهی Attack On Titan قدرت بسیار بیشتری نسبت به مانگای آن در اختیار دارد و خوشبختانه تمامی این امکانات را در راستای بهتر و کاملتر شدن روایت خود به کار گرفته است.
آیا شما تجربهی مطالعهی مانگای Attack On Titan را داشتهاید؟ به نظر شما انیمهی Attack On Titan در کدام یک از دیگر موقعیتهای داستانی توانسته تاثیر بیشتری نسبت به مانگا داشته باشد و به طور کلی بهتر به نظر برسد؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید