اگر بازی The Witcher 3: Wild Hunt را به اتمام رسانده باشید، قطعا میدانید که انجام ماموریتهای جانبی در این اثر، تا چه حد میتواند حائز اهمیت باشد.
اگر هنوز این بازی را تمام نکردهاید، بهتر است بدانید که عناصر زیادی در ویچر ۳ دست به دست هم دادهاند تا ساختهی سیدی پراجکت رد به زعم بسیاری، یکی از برترین عناوین عرضه شده در دههی اخیر باشد. هر ساله بازیهای Open Wolrd زیادی به بازارهای جهانی عرضه میشوند اما هرگز نمیتوانیم هیچ یک از آنها را با The Witcher 3 مقایسه کنیم. معمولا قرار دادن داستانی خطی یا حتی غیرخطی در بستر محیطی باز که آزادی عمل قابل توجهی به بازیکن میدهد، باعث میشود که روایت با مشکلات و موانعی روبرو شود. با این حال، لهستانیها عملکرد کاملا متفاوتی را در قالب یک بازی Open World از خود به یادگار گذاشتند. روایت دهها داستان طی ماموریتهای اصلی و فرعی، نه تنها بازیکن را از خط اصلی داستان بازی دور نمیکند، بلکه او را ثانیه به ثانیه بیشتر از قبل به دنیای مدیوال سومین ویچر دلبسته میکند.
این اصلیترین هنر CD Projekt Red بهحساب میآید و انتظار داریم که این هنرنمایی در مورد بازی Cyberpunk 2077 هم صدق کند! مورد دیگری که در برترین ماموریتهای جانبی بازی The Witcher 3: Wild Hunt وجود دارد، تنوع قابل توجه آن است. هیچ از ماموریتهای فرعی به یکدیگر شباهت ندارند و طراحی آن، یک کپی پیست مختصر از ماموریتهای اصلی نیست. از آن مهمتر، طراحی این مراحل به گونهای هستند که بعضا پختهتر و پرمحتواتر از ماموریتهای اصلی ظاهر میشوند. بعضا مهارتهایی در این بخش بهدست میآورید که میتواند گیمپلی بازی را تا ثانیهی آخر متفاوت سازد؛ همچنین ممکن است انتخابهایی داشته باشید که حتی پایانبندی The Witcher 3: Wild Hunt را هم تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، باید به این باور برسید که ماموریتهای جانبی The Witcher 3: Wild Hunt بخش فوقالعاده مهمی از این بازی تلقی میشوند و نمیتوان به همین راحتیها از کنار آن عبور کرد.
10. Possession
گرالت سعی دارد برای ادامهی ماجراجوییهایش به نیت پیدا کردن سیری، ارتباط خوبی با خانوادهی سلطنتی از جمله هایملر و سریس داشته باشد. در حالی که او برای داشتن ارتباط بهتر و جلب اعتماد سران اسکلگه به دنبال سریس میرود، متوجه میشود که این دختر جنگجو برای شکستن یک طلسم عجیب و غریب به کلبهی قدیمی دوران کودکی یارل رفته است. سریس معتقد بود که با پیدا کردن شمشیر Brokvar و برگرداندن آن به کنار جنازهی Aki در اعماق دریا، میتواند یارل را از بند خدایان رها کند.
گرالت هم که خیلی سریع متوجه میشود که یک موجود شیطانی به نام هایم کالبد آکی را تسخیر کرده و سعی دارد تا او را مجبور کند که قربانیان بیشتری را به مقرش، یعنی کلبهی قدیمی خانوادهی Uldalryk ببرد.
وجود یک داستان جذاب پشت پردهی این ماموریت فرعی، تنها بخشی از زیباییهای آن است. Possession علاوه بر روایت یک ماجرای جذاب و هدیهی یک باسفایت چالشبرانگیز، به مخاطب ثابت میکند که خرافات تا چه حد مردم دورهی مدیوال را به انزوا کشیده است. اعتقاد به خدایی شیطانی و فرمانبرداری از دستورات شوم او، نشان میدهد که داشتن عقاید خرافاتی میتواند حتی عضوی از خانواده سلطنتی را هم نابینا کند! از طرفی دیگر، مکالمهای که در مسیر حدفاصل کلبهی اولدالریک و خانهی یارل، بین سریس و گرالت رد و بدل میشود، از حس حسادت زنانهی سریس نسبت به ینیفر پرده برمیدارد. او تا جایی که میتواند از اخلاقهای بد ینیفر با گرالت صحبت میکند و این شما هستید که انتخاب میکنید؛ یا باید برای دفاع از ینیفر وارد بحث با او شوید، یا کوچکترین واکنش و توجهی به صحبتهای سریس نداشته باشید!
9. The Cave of Dreams
به خاطر هیچ و پوچ، گرالت مجبور میشود تا برای دفاع از خودش Kraki و Kori را بکشد. دو پسر جوانی که تقریبا هیچ اهمیتی در مسیر دغدغههای شکارچی هیولا ندارند، اما مرگ آنها ویچر اهل ریویا را وارد یک جریان تازه میکند. پدر آنها، گرالت را تحویل قانون میدهد اما ارادت اسکلگهایها، باعث و بانی آزادی مشروط او میشود. گرالت موظف میشود تا طلسمی چند ساله در در غار رویاها را از بین ببرد تا تحت حمایت قانون فردی آزاد تحت حمایت قانون باشد؛ از هر چیزی مهمتر، اگر گرالت بتواند از سختیهای این غار جان سالم به در ببرد، از کابوس درونش رهایی خواهد یافت. شاید اولین چیزی که در این غار توجه هر بازیکنی را به خودش جلب کند، طراحی عالی محیط به لطف نورپردازی بینظیر آن باشد. بازتاب نور یک نهنگ آبی شبتاب(!)، در کنار علائم و مجسمهها و مشعلهای روشن، یک اتمسفر به یاد ماندنی را در The Cave of Dreams حاکم کرده است.
به عنوان یک ماموریت فرعی، داستان این مرحله بدون شک نمرهی قبولی را دریافت میکند اما چیزی که در غار رویاها بیشتر از هر چیزی دیگری خودنمایی میکند، مبارزات نفسگیری است که در آن رخ میدهد. مبارزه با Madman Logus، هوندهای وایلد هانت و صد البته اردین، بدون شک نقطهی عطفی برای طراحی یک ماموریت فرعی بهحساب میآیند.
8. No Place Like Home
هیچ جایی مثل خانه نیست! بعد از کلی چالش، باسفایت، مبارزه با انسانها و هیولاهای ضعیف و قوی و همچنین مذاکرات سرسخت، بالاخره زمان آن فرا میرسد که گرالت یکبار دیگر به کایر مورهن (قلعهی ویچرها) بازگردد. گرالت با آوردن اوما به این قلعه، سعی دارد شخصی که سیری را در آخرین لحظه از چنگ وایلد هانتها فراری داد، احضار کند اما برای انجام این کار، باید حدود ۲۴ ساعت صبر داشته باشد. همین زمان، فرصت عالیای را نصیب گرالت میکند تا به دور از خشونتها، مشغول خوشگذرانی با دوستان قدیمی خود شود. بعد از مصرف بیش از حد نوشیدنی، اِسکِل و لمبرت تصمیم میگیرند تا با پوشیدن لباسهای ینیفر، با او شوخی کرده باشند.
به تصویر کشیدن تصاویری کاملا متفاوت، نمایش چهرهی دور از حد تصور از گرالت، لمبرت و اسکل و همچنین ایجاد یک نوسان جذاب در روند بازی، از جمله مواردی است که باعث میشود ماموریت No Like Place Home در دفتر خاطرات هر ویچربازی، نقش ببندد. برای رخ دادن این اتفاقات، باز هم تصمیماتی که در خط اصلی داستانی بازی میگیرید، تاثیر بسیاری دارد و اگر نخواهید که با دوستان گرالت و عیش و نوش بپردازید و خواب شب را ترجیح دهید، هیچ کدام از این اتفاقات در بازی The Witcher 3: Wild Hunt رخ نخواهد داد.
7. Jenny O’The Woods
هر چند که هدف اصلی بازی The Witcher 3: Wild Hunt پیدا کردن سیری و غلبه بر وایلد هانتهاست، اما هرگز نباید فراموش کنید که شما در نقش یک شکارچی هیولا در این اثر نقشآفرینی میکنید. به همین دلیل ماموریتهای فرعی زیادی در اختیار شما قرار میگیرد که در ازای دریافت چند سکه به عنوان پاداش، باید به سراغ هیولاهایی بروید که باعث آزار مردم میشوند.
یکی از این هیولاها در منطقهی ولن و اطراف روستای میدکوپس زندگی میکند و حسابی برای اهالی این روستا دردسر درست کرده است. هر چند که توجیه داستانی که پشت پردهی این هیولا وجود دارد، او را از دیگر موجودات دنیای ویچر جدا میکند، اما باسفایت جذاب در بخش پایانی این ماموریت، همان چیزی است که باعث میشود شکار Jenny o’the Woods یکی از به یاد ماندنیترین ماموریتهای بازی The Witcher 3 باشد.
مبارزه با جنی در سه فاز صورت میگیرد. او، این توانایی را دارد که بعد از رسیدن به فاز دوم همانندسازی کند. علاوه بر این، ضمن مبارزه با گرالت، میتواند سلامتیاش را بازیابی کند و همین دو مهارت، بیش از هر مکانیزم دیگری باعث شده تا شکست جنی سختتر از حد انتظار باشد.
برای پیروزی در این نبرد جذاب، هرگز نباید فراموش کنید که به جادوهای گرالت به خصوص Yrden محتاج هستید. همچنین سرعت عمل بالا و رقم زدن یک مبارزهی سریع، تنها عاملی است که میتواند از بازیابی نوار سلامتی جنی جلوگیری کند.
6. Towerful of Mice
دقیقا چه انتظاری از یک ماموریت فرعی دارید؟ قسمت سوم سری بازی ویچر بارها و بارها ثابت کرده که تعریف کاملا متفاوتی از ماموریت فرعی دارد. برای مثال، ماموریت Towerful of Mice تاثیر مستقیم و پررنگی روی خط اصلی داستانی بازی میگذارد. از طرفی دیگر، تخصیص چند پایانبندی به یک ماموریت جانبی، باعث میشود تا در لیست ۱۰ ماموریت فرعی برتر بازی The Witcher 3: Wild Hunt قرار بگیرد.
بعد از اینکه کایرا متز برای پیدا کردن سرنخهایی از سیری به گرالت کمک میکند، این امکان در اختیار بازیکن قرار میگیرد که در صورت دلخواه، بخشی از لطفهای او را جبران کند. ماموریت فرعی Towerful of Mice اصلیترین و مهمترین کاری است که میتوانید برای کایرا انجام دهید. این جادوگر زیبا از گرالت میخواهد که یک قلعهی بزرگ و حائز اهمیت را در Fyke Isle از روحی سرگردان پاکسازی کند. این روح، مربوط به دختر خانوادهای میشود که پیش از این، بر جزیرهی فایک فرمانروایی میکردند اما بنابر طلسمی سخت و مبهم، حالا او تنها ساکن این جزیره بهحساب میآید.
پیش از اینکه به فایک بروید، کایرا یک چراغ به گرالت هدیه میدهد که با استفاده از نور آن میتوانید در تمام مراحل بازی ارواح را شناسایی کنید. بنابراین یک ابزار مهم در طول این مرحله بهدست میآورید که در تمام بازی قابل استفاده است. از طرفی دیگر، روایت یک داستان عاشقانهی جذاب و به تصویر کشیدن لحظاتی احساسی، از دیگر عواملی هستند که باعث میشود تا Towerful of Mice، به خاطر تمام کسانی که ویچر ۳ را بازی کردهاند، سپرده شود.
5. Return to Crookback Bog
Return to Crookback Bog از آن دسته ماموریتهایی است که انجام آن، به انتخاب شما در یکی از ماموریتهای اصلی بستگی دارد. برون (Baron) یکی از شخصیتهایی است که برای چند روزی میزبان سیری بوده و از همین رو میتواند یک منبع اطلاعاتی معتبر برای گرالت باشد. از آن جایی که برون به هیچ عنوان آدم خوبی نیست و جز منافع خودش به هیچ چیز دیگری فکر نمیکند، در ازای دادن اطلاعاتی از سیری، گرالت را وادار به انجام کارهایی میکند که شاید چندان به مذاق هر بازیکنی خوش نیاید.
برون به خاطر رفتارهای خشن و غیرانسانی که با خانوادهاش داشته، همسر و تنها دخترش را از دست داده است. از همین رو گرالت مامور بازگرداندن آنها به عمارت برون در ولن میشود. با این حال، میزان تنفر آنا (همسر) و تامارا (دختر) اجازه موفقیت به گرالت را نمیدهد. برون هم با درک این موضوع، هر چه از سیری میداند را به گرالت تحویل میدهد.
حالا در این نقطه، شما باید تصمیم بگیرید که باز هم به برون کمک کنید یا خیر! اگر پاسخ شما هم مثبت باشد، وارد ماموریت Return to Crookback Bog خواهید شد. این ماموریت هم ثابت میکند که بازی The Witcher 3: Wild Hunt یک نقشآفرینی تمام عیار است و حتی تصمیمهای بازیکن در ماموریتهای فرعی هم روی خط اصلی داستان بازی تاثیر میگذارند. پایانبندی ماجرای غمانگیز خانوادهی برون، در این ماموریت فرعی شکل میگیرد و اگر میخواهید بدانید که عاقبت برون، آنا و تامارا به کجا ختم میشود، به هیچ عنوان نباید ماموریت Return to Crookback Bog را از دست بدهید.
4. Reason of State
اولین نکتهای که در مورد Reason of State وجود دارد، این است که شاید نیمی از بازیکنان ویچر ۳ به آن دسترسی پیدا کنند. برای اضافه شدن این ماموریت به لیست Side Questها، باید یک سری تصمیمات خاصی را در ماموریتهای مربوط به Dijkstra اتخاذ کنید و برخی از ماموریتهای فرعی را هم به اتمام برسانید.
زمانی که دکسترا و روچ تصمیم میگیرند تا از پادشاه ردنیا یعنی ردووید پنجم انتقام بگیرند، از گرالت دعوت میکنند تا در این ترور به آنها یاری برساند. چنین چیزی توسط بازیکن تعیین میشود و حتی این اختیار هم داده شده تا بتوانید دکسترا و روچ را از انجام این ترور منصرف کنید. با توجه به اینکه اتفاقات این ماموریت فرعی تاثیر مستقیمی روی مراحل پایانی و حتی پایانبندی بازی میگذارد، باید انتخاب درستی داشته باشید و با حساسیت بالایی تصمیم بگیرید.
به هر حال، دریافت ماموریت فرعی Reason of State ملزم به موافقت شما با ایدهی دکسترا است. در این صورت، با همکاری فیلیپا یک نقشهی جذاب و جنجالی برای از پا درآوردن ردووید بیرحم چیده میشود.
علاوه بر مبارزه با سربازان نسبتا قوی ردنیایی، سناریوی جالبی که توسط دکسترا و فیلیپا طراحی میشود، گرالت در موقعیت هیجانانگیزی قرار میدهد. از طرفی دیگر، تصمیم ناگهانی دکسترا، بازیکن را سر دوراهی حساسی قرار میدهد؛ دو راهی که میتواند باعث افتخار، یا شاید هم پشیمانی شما تا آخرین ثانیهی بازی شود.
3. Carnal Sins
شاید در ظاهر و باطن گرالت و دندلاین هزاران تفاوت و اختلاف نظر وجود داشته باشد، اما رفاقت این دو نفر مقدمهی ماجراهای زیادی در دنیای ویچر بهحساب میآید. دقیقا در حالی که همه چیز داشت خوب پیش میرفت و گرالت و دندلاین برای شروع مسیری جدید در زندگیشان مشغول جشن بودند، خبری ناگهانی و ناراحتکننده به آنها ابلاغ میشود. پریسیلا که چندمین معشوق دندلاین بهحساب میآید(!) و از طرفی دیگر دین بر گردن گرالت دارد، توسط یک شخص ناشناس مورد حمله قرار گرفته و صورت زیبای او، حالا به یک چهرهی خونین تبدیل شده! گرالت به سراغ مهاجم میرود و خیلی زود متوجه میشود شخص مورد نظر، یک قاتل سریالی است. با بررسی کالبد کسانی که پیش از این توسط این قاتل کشته شدهاند، او موفق به رمزگشایی نام هدف بعدی قاتل میشود. پاتریشیا وگلبد!
دیگر جای وقت تلف کردن نیست. باید هر چه سریعتر به سمت عمارت وگلبد بروید تا بتوانید این قاتل سریالی و دیوانه را اسیر کنید.
شرح اتفاقاتی که در عمارت وگلبد رخ میدهد، ممکن است طعم جذابیت و سورپرایزهای ماموریت فرعی Carnal Sins در بازی The Witcher 3: Wild Hunt را از بین ببرد اما سناریوی جذابی طی این ماموریت روایت میشود که تجربهی آن را به بخشی از ملزومات سومین ویچر، تبدیل میکند.
از طرفی دیگر، القای حس کارآگاهی به بازیکن، دیگر دلیل جذابیت این ماموریت بهحساب میآید. فقط در نظر داشته باشید باید تصمیمهای درستی اتخاذ کنید وگرنه ممکن است که هیچوقت نتوانید قاتل واقعی را، شناسایی کنید.
2. Now or Never
رابطهی احساسی بین گرالت و تریس مریگلد، همواره یکی از نقاط قوت مجموعه بازی The Witcher شمرده میشود؛ چرا که به واسطهی این ارتباط، مسیر روایت بازی بارها و بارها تغییر کرده و در طرفی دیگر هم، صحنههای احساسی جالبی خلق شده است.
همانطور که میدانید سیدی پراجکت رد در هنگام عرضهی بازی The Witcher 3: Wild Hunt اشاره کرده بود که ممکن است این بازی، پایانی بر داستان گرالت اهل ریویا در دنیای ویچر باشد. ادعایی که چندان هم دور از انتظار نیست اما ثابت میکند که تصمیمهای شما در روند بازی، کاملا جدیتر از نسخههای قبلی The Witcher موثر واقع میشوند.
ماموریت فرعی Now or Never، میتواند مهر تاییدی بر پایان یک رابطهی احساسی محبوب باشد. ویچ هانترها تمام جادوگرهای مقیم نوویگراد را شناسایی کردهاند و بدون هیچ رحمی به دنبال کشتن آنها هستند. تریس هم تصمیم میگیرد که به همراه باقی جادوگرها نوویگراد را برای همیشه ترک کند و به کوویر برود. چارهای جز کمک کردن به تریس ندارید و باید با یک کشتی، با دستان خودتان عشق چندین و چند سالهی گرالت را به جایی دور از نوویگراد بفرستید.
در اینکه بیشتر Sorcererها نوویگراد را با این کشتی ترک میکنند، جای هیچ شکی نیست اما میتوانید با استفاده از مکالمات احساسی، تریس را از انجام این کار، منصرف کنید.
به هر حال، این ماموریت فرعی که در نیمهی اول بازی به گرالت محول میشود، تا آخرین ثانیههای The Witcher 3 را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
در صورتی که موفق شوید تریس را از تصمیمی که گرفته منصرف کنید، ینیفر چه فکری خواهد کرد؟ اگر تریس در نوویگراد بماند، سلامتی او تضمین میشود؟ یا بهتر است برای زنده ماندن او، اجازه دهید تریس مریگلد برای همیشه از گرالت جدا شود! اینها مهمترین چالشهای شماست تا بتوانید تصمیم درستی درقبال آیندهی تریس مریگلد بگیرید.
1. The Last Wish
متاسفانه فراموشی گرالت در آغاز اولین نسخهی The Witcher، ابهامهای زیادی را راجع به گذشتهی او با تریس و ینیفر به وجود میآورد اما واضح است که پیش از هر چیزی، به واسطهی یک آرزو و جادو(!) عشق عمیقی بین گرالت و ینیفر ایجاد میشود. ماموریت The Last Wish برای شفافسازی ارتباط بین گرالت و ینیفر، یک تیر خلاص بهحساب میآید. طی این ماموریت، ینیفر از گرالت میخواهد که دجین پیدا کند تا بتواند یک طلسم خطرناک را از بین ببرد. این طلسم خطرناکی، همان چیزی است که باعث شده تا گرالت و ینیفر به یکدگیر وابسته شوند.
بعد از آزاد شدن دجین، دیگر هیچ طلسمی بین ین و گرالت وجود ندارد و این شما هستید که تعیین میکنید گرالت همچنان عاشق و دلباختهی ینیفر بماند یا قلب او را بشکند!
طراحی محیط منحصر به فرد، کارگردانی بینظیر، دیالوگهای پخته و روایت یک داستان عاشقانه با پایانبندی جذاب، باعث شده تا The Last Wish بهترین ماموریت فرعی بازی The Witcher 3: Wild Hunt لقب بگیرد. شاید کسی برای شنیدن یک داستان عاشقانه به سراغ ویچر ۳ نرود، اما نمیتوان منکر این مسئله شد که روابط احساسی گرالت، نقش تعیینکننده و پررنگی در روند داستانی بازی دارد و انتخابهای بازیکن در این بستر، میتواند بخش قابل توجهی از مراحل The Witcher 3 را تحت تاثیر قرار دهد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید