فیلم The Adam Project محصول جدید شبکه نتفلیکس، حاصل افکار و دغدغههای فیلمنامهنویسهاییست که نه به قوانین فیزیک کاملا پایبند هستند و نه دلشان میخواسته یک داستان بر پایهی حقایق علمی بسازند. فیلم پروژه آدام را ساختهاند تا به بهانهی سفر در زمان، یک قصهی لطیف از جنسِ قصههای دورهمی و خانوادگی را تحویل مخاطب دهند. اما آیا این فیلم میتواند به هدف اصلی خود برسد؟
فیلم پروژه آدام قصهی خلبانی به اسم آدام را تعریف میکند که با سفر در زمان، به گذشتههای دور و دراز خود سفر میکند تا جلوی یک سری وقایع که در آینده میافتد را بگیرد اما به هر ترتیب، آدام به همین راحتی در مسیر پیش رویش قرار نیست به هدفش برسد و باید با چالشهای ریز و درشتی دست و پنجه نرم کند.
فیلم پروژه آدام در گیر و دارِ قصهگویی و رعایت اصول فیلمنامهنویسی گیر میافتد. داستان این اثر که حاصل تفکر سه، چهار نفر است به جز یک سکانس گنگ و مبهم در آینده که در همان ابتدای کار رقم زده میشود، دیگر هیچ نمایی از جهانِ آینده به خورد مخاطب که ما باشیم نمیدهد. مخاطب در همان زمان گذشته داستان را دنبال میکند و هر از چند گاهی پرشهای داستانی را نیز به چشم میبینیم. مسئله اینجاست که اولین و مهمترین نقصِ سناریوی فیلم پروژه آدام، در همین عدم ارائه اطلاعات دربارهی جهان داستان است. یک سری اطلاعات مختصری به بیننده منتقل میشود که این اطلاعات تنها منحصر به شخصیتهای اصلی قصه بوده و برای دنبال کردن داستان به این اطلاعات نیاز پیدا میکنیم. به جز این مورد، اطلاعات اضافی در کار نیست و علنا با یک دید کور وارد جهانی میشویم که خیلی میتوانسته پتانسیل برای قصهپردازی داشته باشد.
فیلم پروژه آدام اثر جاهطلبانهای نیست و از یک نقطه بعد تکلیفش را با خودش مشخص میکند. فیلم میخواهد بیشتر یک اثر کمدی و طنز باشد تا یک فیلم سراسر علمی و تخیلی با ارجاعات به آثار موفق و ماندگار در این سبک. انصافا هم طنز فیلم به شدت خوب از آب درآمده و با اینکه پروژه آدام تبدیل به یک فیلم ماندگار در ذهن اکثر مخاطبین نخواهد شد اما طنزِ کار، یک طنز درست و اصولی است. بخش اعظم کمدی قصه روی دوش رایان رینولدز سنگینی میکند؛ چراکه تقابل ابتداییِ داستان بین آدام بزرگسال و آدام خردسال و سپس تعامل این دو شخصیت باید دیدنی از آب در میآمد. رایان رینولدز عملکرد بسیار خوبی در این زمینه از خود نشان میدهد. هر چند این بازیگر کار شاقی هم نکرده؛ چراکه رینولدز دقیقا از همان تیپِ همیشگی خود بهره میبرد و مجدد در همان فرم دوستداشتنی و بامزهی خود در نقشی جدید جا خوش میکند. یک بار او را در فیلم ددپول (Deadpool) مشاهده کرده بودیم، یک بار هم در فیلم Free Guy و اینبار هم در فیلم پروژه آدام. تمامی اکتهای رینولدز در فیلمهای مذکور شبیه به هم هستند و با این حال نمیتوان انتقادی به بازی این هنرمند وارد کرد؛ چراکه اکت رینولدز با شخصیتش کاملا متناسب است. البته تمامِ جذابیت این فیلم از حیث بازیگری صرفا محدود به این آرتیست نیست.
فیلم میخواهد بیشتر یک اثر کمدی و طنز باشد تا یک فیلم سراسر علمی و تخیلی
با اینکه در این فیلم پروژه آدام مارک رافلو و جنیفر گارنر نیز حضور دارند، بازی شخص دیگری بیشتر به چشم میآید و او کسی نیست جز واکر اسکوبل (Walker Scobell) که در نقش آدام خردسال بازی میکند. اسکوبل، هنرمند کم سن و سالی است که اثری سینمایی در کارنامهاش نداشته و این اولین تجربه جدی این هنرمند کوچک تلقی میشود. او، هم خوب هنر بازیگریاش را جلوی دوربین نشان میدهد و هم حس و عواطف درستی را به بیننده منتقل میسازد. این دو دستاورد، هم به توانمندی این خردسال برمیگردد و هم اینکه کارگردان توانسته از واکر اسکوبل خوب بازی بگیرد؛ درست مثل سایر بازیگرهای ریز و درشت داستان به جز رایان رینولدز که در همان پوستهی همیشگی خود جلوی دوربین ظاهر میشود و نیازی به راهکار و و بازیگردانی ندارد.
فیلم پروژه آدام تلفیقی است از سکانسهای اکشن، تعقیب و گریزهای خیابانی، پرشهای زمانی و چندین و چند صحنهی طنز. شان لوی (Shawn Levy)، کارگردان فیلم پروژه آدام تلاش میکند تا مخاطب به هر طریقی شده از طریق مولفههای ذکر شده سرگرم شود. با این حال هر از چند گاهی، سکانسهایی وجود دارد که شخصیتها با یکدیگر در تعامل هستند اما به شکلی که بیننده سر از کارِ شخصیتها در بیاورد. ارتباطی هر چند گذرا و موقت بین آدام بزرگسال، آدام خردسال و والدینشان شکل میگیرد و کارگردان توانسته تمامی این روابط را به شکلی متعادل فراهم کند. با این حال دغدغهمندیهای شان لوی که قبلا در فیلم Free Guy دیده بودیم، در فیلم پروژه آدام چندان به چشم نمیآید. دست بر قضا فیلم پروژه آدام از حیث فرم کارگردانی متفاوتتر از آن چیزی است که از این کارگردان انتظارش را داشتیم. شان لوی در پروژه آدام با استفاده تقریبا درست از عناصر فیلمسازی، تصویربرداری و همچنین بسترسازی از طریق دیالوگهای کلیدی بین شخصیتهای اصلی تمام زمینهچینیهای لازم را انجام میدهد تا در یک الی دو سکانس پایانی، تاثیر پراهمیت فیلم را بر ذهن مخاطب القا کند. مقولهی عشق در این فیلم درست زمانی که انتظار میرود دیر یا زود تیتراژ پایانی را تماشا کنیم، پرقدرت ظاهر میشود و فیلمساز نتیجهگیری مدنظرش را به خوبی به بیننده منتقل میکند. به هر طریق، ایده «سفر در زمان» بهانهای شد برای پاسخ به این سوال که «چی میشود اگر همه چیز به یکباره فراموش شود و یک خط زمانی جدید روی کار بیاید؟ تکلیف یک رابطه عاشقانه و احساسی در این پیشفرض ذهنی چیست؟». سوال و پاسخی تقریبا قابل حدس که فیلمساز میتواند به هر طریقی شده در پایان اثرگذار جلوه کند.
وقتی صحبت از «سفر در زمان» به پیش کشیده میشود، قاعدتا فیلم پروژه آدام اولین چیزی نیست که به ذهنمان خطور میکند. فیلم The Adam Project با بازی رایان رینولدز ضمن اینکه ضعفهای ریز و درشتی در بطن سناریوی خود دارد، از مولفههای ژانر علمی-تخیلی به درستی استفاده نمیکند. با این وجود اثری است سرگرمکننده که میتواند لحظات شاد و مفرحی را برای عموم مخاطبین فراهم کند. پروژه آدام بیشتر میخواهد اثر کمدی و عاشقانه باشد تا یک فیلم علمی-تخیلی.
- طنز درست و اصولی
- بازی رایان رینولدز و بازیگر خردسال
- برقراری تعادل و توازن بین سکانسهای اکشن و درام
- ریتم خوب روایت
- عدم استفاده فیلم از مولفههای ژانر علمی-تخیلی
- عدم شناخت مخاطب از دنیا و جهان فیلم
- ناشناس و بیهویت باقی ماندن اکثر شخصیتها به خصوص شخصیت منفی قصه
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید