نقد فیلم The Beekeeper – زنبوردار
فیلم The Beekeeper ادامه مسیر نزولیای است که دیوید آیر طی سالهای گذشته به آن ورود کرده و همچنان گام برمیدارد.
دیوید آیر (David Ayer) یکی از نامهای شناخته شده در میان علاقه مندان به آثار جنایی است. او اوایل قرن بیست و یک میلادی فعالیت خود را به عنوان فیلمنامه نویس آغاز و مدتی بعد به حوزه کارگردانی ورود پیدا کرد. آیر طی سالهای گذشته Bright و The Tax Collector را جلوی دوربین برده که هیچ کدام نتوانستند موفقیتهای آثار قدیمیتر مانند Training Day یا حتی Fury را تکرار کنند. فیلمساز آمریکایی برای جدیدترین فیلم خود به سراغ جیسون استاتهام (Jason Statham) رفت تا شانس خود را با او امتحان کند.
فیلم The Beekeeper درباره آدام کِلِی است که انبار پیرزنی سیاهپوست را اجاره کرده و آنجا زندگی میکند. او مرد میانسالی بی آزار بنظر رسیده که روزهایش را با زنبورداری میگذراند. پس از اینکه پیرزن طعمه کلاهبرداران اینترنتی میشود، آدام کلی تصمیم میگیرد از مهارتهایش برای گرفتن انتقام استفاده کند؛ زیرا پیرزن سیاهپوست در حقش لطفهای زیادی کرده بود.
وقتی بحث به سمت جان ویک (John Wick) کشیده میشود، اکثر توجهها به سمت فیلمبرداری و طراحی متفاوت صحنههای اکشنش میرود. این مجموعه نشان داد برای ارائه یک تجربه هیجان انگیز به کاتهای مکرر نیازی نبوده و میتوان از برداشتهای بلند هم برای نمایش زد و خوردها استفاده کرد. اگرچه بسیاری از فیلمهای اکشن از فیلمبرداری JW الگوبرداری کردند، تاثیرگذاری آن تنها به همین مورد خلاصه نمیشود.
تعدادی از آثار اکشن سعی کردند کم و بیش یک دنیای داستانی با الهام از جان ویک خلق کرده و داستانشان را بر پایه آن روایت کنند. فیلم The Beekeeper در همین دسته قرار میگیرد. آدام کلی برای سازمانی به نام زنبورداران کار میکرد که فراتر از قانون بوده و مامورانش هر جا که گمان میکنند قانون کارآمد نیست، بصورت مستقل وارد عمل میشوند. البته محصول مشترک دیوید آیر و جیسون استاتهام از لحاظ جهان سازی به گرد پای John Wick نمیرسد؛ زیرا سازمان زنبورداران چندان مورد کندوکاش قرار نگرفته و از همه مهمتر، هیچ ویژگی خاصی را در خود جای نداده که آن را متمایز کند. علاوه بر این، یک تضاد عجیب و غریب میان دیالوگهای شخصیتها و داستان میبینیم. پس از اینکه آدام کلی تصمیم به انتقام میگیرد، یکی از همکاران سابقش به سراغ او فرستاده میشود.
رابطه آدام کلی و همسایه مهربان که محرک اصلی شخصیت اصلی برای گرفتن انتقام است، اصلاً و ابداً مورد کندوکاش قرار نمیگیرد.
کرت ویمر (Kurt Wimmer)، فیلمنامه نویس پروژه که شدیداً تحت تاثیر جان ویک بوده، سعی کرده شخصیتی را به یادماندنی را مقابل آدام کلی قرار دهد. نتیجه، به یک قاتل روانی شباهت دارد تا فردی که عضو یک سازمان فراقانونی بوده و وظیفه دارد در راستای حمایت از قشر ضعیف جامعه و اجرای عدالت گام بردارد. البته ایرادهای فیلمنامه به همین موارد خلاصه نمیشود. رابطه آدام کلی و همسایه مهربان که محرک اصلی شخصیت اصلی برای گرفتن انتقام است، اصلاً و ابداً مورد کندوکاش قرار نمیگیرد. همین موضوع باعث میشود مخاطب نتواند همگام با شخصیت اصلی پیش رفته و اقداماتش را درک کند. علاوه بر این، کرت ویمر سعی کرده با اضافه کردن دختر پیرزن که از قضا یک مامور اف بی آی است، بار جنایی به داستان اضافه کند که اصلاً موفق نیست.
ورونا پارکر، دختر پیرزن همسایه، همیشه یک قدم عقبتر از شخصیت اصلی است. به بیان دیگر، آدام کلی مرتکب یک اقدام غیرقانونی شده و سپس ورونا به همراه همکارش به محل جرم میآید تا سر از کار همسایه مرموزش درآورد. در واقع، ورونا به اطلاعاتی دست پیدا میکند که منِ مخاطب قبلتر از آنها مطلع شده بودم. به همین دلیل، باید بگویم ورونا بیشتر از اینکه یک شخصیت مکمل باشد که به شناخت پروتاگونیست کمک کند، یک شخصیت مزاحم بوده که کاملاً قابل حذف است. ورونا همچنین در طول داستان دچار یک تحول شخصیتی مهم شده که وارد جزئیات نمیشوم. تنها این را میگویم که دلیل تحول اصلاً مشخص نیست.
جیسون استاتهام قبلاً بزن بهادری را به تصویر میکشید که مقداری حس شوخ طبعی داشت اما طی چند سال اخیر شخصیتهایی کاملاً جدی را به تصویر کشیده است. فیلم The Beekeeper ادامه دهنده همان مسیر بوده و عملکرد استاتهام هیچ نکته متمایزکنندهای را در خود ندارد. او جلوی دوربین میآید، عدهای را لت و پار کرده و سپس از کادر خارج میشود؛ واقعیتش را بخواهید این کار را به نحو عالی انجام داده و هیچ ایرادی نمیتوان گرفت. جاش هاچرسون (Josh Hutcherson) هم بخوبی از پس نمایش یک بچه پولدار عوضی برآمده است.
از یک فیلم اکشن پرحادثه که درجه سنی R (نامناسب برای افراد زیر ۱۷ سال) را داشته و جیسون استاتهام بازیگر نقش اصلیاش است، چه انتظاری دارید؟ قطع انگشتان دست، پاشیدن خون، بزن بهادری که هیچ چیز حتی نیروهای دلتا جلودارش نیست یا نبردهایی که اجرای خوبی دارند؟ همه اینها را با هم دارد. هر چند، وقتی به فیلمهای پیشین استاتهام نگاهی میاندازم، میبینیم مشابه همه موارد گفته شده را دیدهام و همین موضوع، یکی دیگر از نقاط ضعف فیلم است که ارزش تماشایش را کم میکند.
جیسون استاتهام طی دهههای گذشته در آثار انتقام محور زیادی حضور داشته و فیلم The Beekeeper بخاطر داستانی سرتاسر کلیشه و ایراد و همچنین الگوبرداری ضعیفش از جان ویک به لیست آثار فراموش شدنی اضافه میشود؛ اثری که بعید بنظر میرسد طرفداران سرسخت استاتهام را هم راضی کند چون تفاوت چندانی با فیلمهای گذشتهاش ندارد. این اثر همچنین ثابت میکند دیوید آیر بهتر است به کار قبلیاش برگشته و بار دیگر در زمینه فیلمنامه نویسی فعال شود یا حداقل فیلمنامه آثارش را خودش بنویسد. به هر حال، ثابت کرده قصه گوی ماهری است.
- جیسون استاتهام و دیگر هیچ
- داستان کلیشهای و قابل پیش بینی
- شخصیت ورونا پارکر اضافه بوده و قابل حذف است
- تلاش برای معمایی کردن داستان موفقیت آمیز نیست
- الگوبرداری ناموفق از مجموعه جان ویک برای خلق یک جهان داستانی
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید