از آنجایی که فاصلهی چندانی تا پایان انیمهی Attack on Titan نداریم، تصمیم گرفته شد در قالب یک مقاله به معرفی بهترین قسمتهای این سریال پرطرفدار بپردازیم.
در پی موفقیتهای مانگای حمله به تایتان در سراسر جهان، استودیوی ویت با شبکهی MBS وارد همکاری شد و تولید یک اقتباس سریالی بر اساس آن را در دستور کار قرار داد. نتیجهی چنین اقدامی، انیمهی Attack on Titan بوده که نه تنها در ژاپن، بلکه در ایالات متحدهی آمریکا هم مورد استقبال قرار گرفت و جدا از برانگیختن تحسین منتقدان، آمارهای بالایی را در زمینهی بازدید به ثبت رساند. البته این اثر بیحاشیه نبود و پخش آن در چین به خاطر خشونت بالا توسط ورزات فرهنگ ممنوع اعلام شد. تاکنون سه فصل منتشر شده و فصل چهارم که حکم یک پایانبندی را خواهد داشت، اواخر سال جاری میلادی روی آنتن میرود.
وظیفهی ساخت فصلهای اول تا سوم سریال Attack on Titan را استودیوی ویت بر عهده داشت اما بنا به دلایلی ترجیح داده شد تولید فصل پایانی بر دوش MAPPA گذاشته شود. تغییر سازنده بین فصلهای مختلف یک سریال اتفاق عجیبی نیست اما تغییر آن پیش از فصل پایانی برای عدهای از طرفداران نگرانکننده بوده است. آنها احتمال میردهند استودیوی جدید نتواند آنطور که باید و شاید قسمتهای جذابی را تولید کند. با این حال، بازخوردهای طرفداران نسبت به اولین تریلر فصل چهارم Attack on Titan بسیار مثبت بوده است.
از آنجایی که فصل پایانی حمله به تایتانها به زودی پخش خواهد شد، تصمیم گرفتیم در قالب یک مقاله به معرفی بهترین قسمتهای سریال تا به اینجای کار بپردازیم.
فصل یک – قسمت یک: To You, in 2000 Years: The Fall of Shiganshina
قسمتهای اول نقش مهمی را در جلب مخاطب ایفا میکنند؛ چون بسیاری از افراد فرصت چندانی به یک سریال نداده و به واسطهی تماشای قسمت نخست تصمیم نهایی را اتخاذ میکنند. قسمت اول انیمهی Attack on Titan بینقص عمل میکند. در جریان این قسمت اطلاعات اولیه و مورد نیاز دربارهی دیوارها و شرایطی که بر جهان حاکم شده را دریافت میکنیم و با شخصیت اصلی داستان که تمایل بسیاری برای پیوستن به ارتش و دیدن جهان بیرون از دیوارها دارد آشنا میشویم. علاوه بر این، قسمت اول بدون مقدمهچینی به سراغ اتفاقات اصلی میرود: یک تایتان به صورت کاملا ناگهانی حمله کرده، دیوار را شکافته و مردم زنده توسط تایتانهای کوچک بلعیده میشوند. در همین بین، شخصیت اصلی داستان بدون اینکه کاری از دستش بربیاید، تنها مرگ مادرش را تماشا میکند. همین اتفاق هم انگیزهی مضاعفی را در ارن یگار به وجود میآورد.
To You, in 2000 Years: The Fall of Shiganshina، قسمتی سراسر خشونت بوده و در همان لحظههای ابتدایی به مخاطب خود شوک وارد میکند؛ شوکی که حکم یک اخطار را برای ادامهی سریال دارد. این قسمت همچنین به مخاطب خود ثابت میکند با اثر کاملا متفاوتی نسبت به دیگر انیمهها مواجه است.
فصل دو – قسمت دوازده: Scream
ارن یگار پس از ملاقات با تایتانی که مادرش را کشته بود تلاش بسیاری کرد تا به نسخهی تایتان خود تبدیل شود؛ زیرا خشم و نفرت تمام وجودش را فرا گرفته بود. با این حال، موفق نشد به خواستهاش رسیده و تایتان را پدیدار کند. در مقابل، او به یکی دیگر از قابلیتهای مخفی خود پی برد؛ قابلیتی که میتواند در نبرد انسانها و تایتانها ورق را به نفع بشر برگرداند: او قادر است تایتانها را به کنترل خود درآورده و برای آنها هدفی به منظور حمله تعیین کند.
از دید گروهی از منتقدان و طرفداران، فصل دوم جذابیت بسیار کمتری نسبت به فصلهای اول و سوم داشته و از همین رو، در لیست محبوبترینها، رتبهی آخر را به خود اختصاص داده است. آنها عقیده دارند فصل دوم، به خصوص شش قسمت ابتدایی از ریتم بسیار آهستهای برخوردار بوده و اتفاقات شوکهکننده در جریان آنها بسیار کم هستند. البته این شرایط با آغاز روند انتشار اطلاعات از هویت تایتان زرهپوش و تایتان عظیمالجثه در نیمهی دوم فصل بهتر میشود. نهایتا هم جذابیت داستان با فاش شدن قابلیت جدید ارین یگار به اوج خود میرسد. در این میان، نباید از صحنههای اکشن قسمت دوازده غافل شد که به راحتی میتوانند سرعت بیشتری به جریان خونتان بدهند.
فصل دو – قسمت هفت: Close Combat
همانطور که از نام قسمت و همچنین آنچه در گذشته دیده بودیم میتوان حدس زد، قسمت هفت به نبرد تایتان ارن و تایتان زرهپوش میپردازد. در سمت دیگر میدان نبرد هم شاهد تقابل تایتان عظیمالجثه و نیروهای نظامی هستیم. تایتان عظیمالجثه روی دیوار قرار گرفته و از خود بخار بسیار داغی منتشر میکند. در نتیجه، همرزمان ارن نمیتوانند به او نزدیک شده و پشت گردنش را هدف بگیرند. نبرد شخصیت اصلی قصه و راینر در ابتدا به نفع تایتان زرهپوش پیش میرود اما ارن پس از یادآوری یک حرکت از دفاع شخصی، کنترل اوضاع را به دست گرفته و دشمنش را در آستانهی شکست قرار میدهد. تایتان عظیمالجثه نهایتا به کمک دوستش آمده و او را از آن شرایط مرگبار خلاص میکند.
قسمت هفتم در میان دیگر قسمتهای فصل دوم حکم یک الماس کمیاب را دارد. به خصوص اینکه نبردش جدا از هیجانانگیز بودن، همان چیزی است که همه میخواهند؛ نبردی که نه برای بشریت، بلکه برای انتقام در حال رخ دادن است. اگر حافظهتان یاری کند، ارن بعد از اینکه حس میکند از سوی راینر و برتولت مورد خیانت قرار گرفته، به شدت عصبی شده و نسخهی تایتان خود را فرا میخواند.
فصل یک – قسمت پنج: First Battle: The Struggle for Trost, Part 1
ارن و دیگر همرزمانش روی دیوار مشغول نگهبانی هستند که تایتان عظیمالجثه پس از چند سال دوباره ظاهر شده و اینبار در اقدامی سوالبرانگیز بهطور مستقیم به سراغ توپهای جنگی میرود؛ اقدامی که نشان میدهد این موجودات عظیم برخلاف چیزی که انگاشته میشد دارای قدرت بررسی و تصمیمگیری هستند. ارن که به خاطر اتفاقات چند سال قبل، به خصوص مرگ مادرش به دنبال انتقام است، تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا گردن تایتان عظیمالجثه را هدف بگیرد اما به محض نزدیک شدن، آن تایتان ناپدید میشود. در ادامه شخصیت اصلی داستان به کمک دیگر همرزمانش میرود تا تایتانهای وارد شده به شهر را نابود کنند. هر چند، شرایط مطابق انتظار پیش نرفته و خیابانهای شهر به یک حمان خون تبدیل میشوند.
مانند هر قسمت دیگری از انیمهی Attack on Titan که صحنههای اکشن را شامل میشود، این قسمت هم به راحتی قادر است مخاطب را میخکوب کرده و پای صفحهی نمایش بنشاند. البته صحنههای اکشن تنها عاملی نیست که قسمت پنجم فصل یک را به اثری شاخص تبدیل کرده است. این قسمت نه تنها اضطراب و استرس را به خوبی در مخاطب خود ایجاد میکند، بلکه درمانگی و ترس موجود در نیروهای نظامی را به بهترین شکل ممکن نشان میدهد. در این میان، نباید از مرگ شوکهکنندهی ارن یگار در صحنههای پایانی غافل شد.
فصل سه – قسمت پنج: Reply
در پی اتفاقاتی که در قسمتهای پیشین رخ داد، اروین اسمیت به یک جلسهی دادگاه برده میشود تا پادشاه و همچنین شورای سلطنتی دربارهی سرنوشت گروه شناسایی تصمیم گرفته و حکمی مناسب با اتهامی که اخیرا به اروین وارد شده صادر کنند. او در بخشهای آغازین جلسه به صحبت دربارهی اهمیت گروه خود پرداخته و سپس میگوید مقامات حکومتی باید برای بازپسگیری دیوار ماریا دست به کار شوند. در غیر این صورت، مردم داخل دیوار به خاطر کمبود غذا به جان یکدیگر میافتند. او همچنین دربارهی اهمیت بسیار بالای گروه شناسایی برای القای امیدواری به مردم صحبت میکند. با وجود این موارد، حکم بر علیهاش صادر میشود. در همین بین، فردی سراسیمه به داخل جلسه آمده و خبر نفوذ تایتانها به دیوار رز را اعلام میکند؛ خبری که باعث فاش شدن ذات واقعی شورای سلطنتی میشود.
در این قسمت نه جنگی رخ میدهد و نه انسانی توسط تایتانها بلعیده میشود. Relpy، قصد دارد ذات مقامات را با سلسله اتفاقاتی غیرقابلپیشبینی فاش کند؛ هدفی که تمام و کمال به آن دست مییابد.
فصل اول – قسمت هجده: Forest of Giant Trees: The 57th Exterior Scouting Mission, Part 2
نیروهای نظامی اینبار باید با یک تایتان قدرتمند آن هم از نوع مونث مواجه شوند. او که به راحتی میتواند حرکتهای سربازان را پیشبینی کند، آنها را یکی پس از دیگری کشته و از پا در میآورد. در شرایطی که اوضاع به هیچ وجه مناسب نبوده و نیروهای امنیتی منتظر دستور عقبنشینی هستند، دستور پیشروی صادر میشود تا شخصیتهای داستان نهایتا به داخل یک جنگل میرسند؛ جنگلی که درختانش ارتفاع بسیار زیادی داشته و برای مانور با استفاده از ابزار محرک همه-جهته مناسب است. البته شرایط با ورود به مکان مورد نظر بهبود پیدا نمیکند و روند کشته شدن سربازان ادامه دارد. از همه بدتر، لیوای که برای هر شرایطی آماده است، ظاهرا اینبار برنامهای ندارد.
پیش از این، لیوای به عنوان مبارزی باتجربه و فرماندهی قابلاعتماد به تصویر کشیده شده بود اما در جریان این قسمت دیدیم او هم مانند هر فرد دیگری ممکن است در شرایط بحرانی عملکرد مناسبی نداشته و تصمیماتی را اتخاذ کند که به مرگ تعداد قابلتوجهی منجر شود. علاوه بر این مورد، تایتان مونث هم نقش بهسزایی در افزایش جذابیت این قسمت داشته است. او، تمام ویژگیهایی که باید در یک شخصیت منفی دیده شود را در خود جای داده است.
فصل سه – قسمت نه: Ruler of the Walls
تایتان راد ریس به قدری بزرگ است که نمیتواند روی پاهای خود ایستاده و قدم بردارد. از همین رو، مجبور است با دستهایش خود را روی زمین کشیده تا به دیوار برسد. در طول مدتی که راد سعی داشته خود را به نزدیک دیوار کند، شخصیتهای اصلی داستان هم بیکار ننشسته و با طرحریزی یک نقشهی کمنقص، خود را برای نابودی پادشاه آماده میکنند؛ پادشاهی که حالا قصد دارد مردم خودش را به خاک و خون بکشد. در انتها، او نابود شده و دخترش هیستوریا تاج و تخت را به دست میآورد.
این تایتان و اندازهاش به قدری عجیب، دلهرهآور و ترسناک است که تماشای قسمت نه را به یک کابوس ترسناک میکند؛ کابوسی که احتمالا تا مدتها همراهتان خواهد بود.
فصل سه – قسمت شانزده: Perfect Game
در پی اتفاقاتی که اخیرا رخ داده، آرمین وظیفهی فرماندهی را عهدهدار شده اما اوضاع به قدری پیچیده است که او هم نمیداند باید چیکار کند. ارن یگار با وجود تبدیل شدن به نسخهی تایتان راه به جایی نبرده و به هیچ وجه به آنچه میخواسته نزدیک نشده است. تایتان عظیم و میمون شکل هم با پرتاب خرده سنگها به قتل عام نیروهای نظامی میپردازد تا تنها چیزی که در طول این قسمت شاهد نباشیم، «امید» برای نجات بشریت باشد.
قسمت Perfect Game با آغاز حملهی انتحاری نیروهای سوار بر اسب برای پرت کردن حواس تایتان میمون شکل به نقطهی اوج خود میرسد؛ عملیاتی که طرحریزی شده تا شرایط را برای نزدیک شدن لیوای به تایتان اصلی مهیا کند. نمایش سربازانی که نسبت به آینده و زنده ماندنشان امیدی ندارند، احساسات هر مخاطبی را جریحهدار میکند.
فصل سه – قسمت هفده: Hero
Hero، دنبالهی Perfect Game است. لیوای موفق میشود از فرصت به وجود آمده نهایت استفاده را برده و تایتان عظیم و میمون شکل را شکست دهد اما قبل از اینکه بتواند کار را یکسره کرده و فرد کنترلکننده را به کام مرگ بفرستد، یکی از تایتانها مزاحم شده و زیک را نجات میدهد. در همین بین، آرمین خود را فدا میکند تا ارن فرصت حمله و شکست تایتان عظیمالجثه را به دست آورد؛ اقدامی که ارتباط مستقیمی با عنوان انتخاب شده برای قسمت دارد.
مواجهی ارن با بدن سوختهی آرمین که جان خودش را فدا کرد، به اندازهی کافی تاثیرگذار بوده و احساسات هر مخاطبی را تحت تاثیر قرار میدهد. با این حال، نباید از صحنهی حملهی لیوای به تایتان میمون شکل و از پا در آوردن آن غافل شد؛ صحنهای که جدا از خشونت بالا، خشم قرار گرفته در وجود این عضو گروه شناسایی را به خوبی نشان میدهد.
فصل سه – قسمت بیست: That Day
به واسطهی رویایی که ارن یگار از پدرش در جریان قسمت بیست میبیند، اطلاعات بسیار زیادی در اختیار مخاطب قرار میگیرد. برای مثال، او متوجه میشود در طول این مدت و برخلاف گفتههای قبلی، انسانهای بیرون دیوار نه تنها از بین نرفتهاند، بلکه در قالب تمدنهایی پیشرفته به زندگی خود ادامه دادهاند. این قسمت همچنین به بسیاری از سوالات با محوریت نحوهی به وجود آمدن تایتانها و همچنین نقش ارن در تمام این ماجراها پاسخ میدهد.
That Day در عین حال که سوالات بسیاری را پاسخ میدهد، پرسشهای جدیدی را در ذهن مخاطبان خود به وجود میآورد تا از انگیزهی کافی برای تماشای فصل جدید برخوردار باشید. علاوه بر این، احتمالا گروهی از طرفداران پروپاقرص را وادار میکند تا مروری بر قسمتهای پیشین داشته باشند؛ زیرا برایشان سوال پیش میآید نکند پاسخ تعدادی از این سوالها در تمام طول مدت جلوی چشمانشان بوده اما بدون هیچ توجهی از کنارشان عبور کرده باشند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید