بدون شک موسیقی در صنعت بازی، آنقدر مهم است که نمیتوان جایگاه آن را انکار کرد و بهترین آهنگسازان و خوانندگان سعی کردهاند به نوعی به این مدیا وارد شوند.
اگر نگاهی به تاریخ سینما بیاندازیم، خواهیم دید که از ابتدا، موسیقی نقش مهمی را در کنار تصویر ایفا میکرده و این موضوع تا به حال ادامه دارد. آن زمان، فیلمها ناطق نبودند و به همین دلیل نیاز به حضور کامل و بیوقفهی موسیقی احساس میشد. با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی، نقش بازیگران به عنوان رکن اصلی بیشتر به چشم آمد و وجود دیالوگهایی که با صدا همراه بودند، سبب شد تا موسیقی به عنوان عنصر کامل کنندهی تصویر شناخته شود.
با این حال هنوز هم فیلمها نیاز به چیزی داشتند تا بتوان فرای موضوع، آنها را به یاد آورد. اینجا بود که ساختن یک ترانه به صورت اختصاصی، به کمک هنر هفتم آمد و تحولی بزرگ را ایجاد کرد. حالا فیلمسازها میتوانستند در میانه و یا انتهای فیلم، قطعهای را بیافزایند که مانند یک نماد برای محصولشان عمل کند. یکی از بهترین مثالها در اینباره، ترانهی Somewhere over the rainbow است که نه تنها فیلم «جادوگر شهر آز» را به شهرت رساند بلکه نمادی شد برای سربازان امریکایی که در جنگ جهانی دوم، آن را زیر لب تکرار میکردند.
این موارد را گفتیم تا به دنیای بازیهای ویدیویی برسیم؛ مدیایی که هر روز بیشتر به سینما نزدیک میشود و از دید تولید و سیاستگذاری، همان مسیر را طی میکند. حالا بازیها هم برای خود قطعاتی دارند که توسط خوانندهها و موسیقیدانان بزرگ و شناخته شده اجرا میشوند و بعضا به موفقیتهای تجاری آن محصول کمک میکنند. در اولین مقاله از بررسی عملکرد «موسیقیدانان بزرگی که به دنیای بازی ورود کردهاند»، میخواهیم به سراغ خوانندههایی برویم که هرکدامشان اعتبار زیادی دارند و از بهترینهای ژانر خود شناخته میشوند.
ترشح آدرنالین با جادوی ترنت رزنور
Trent Reznor / Quake
اگر از گیمرهای قدیمی باشید، حتما نام سری بازیهای Quake را شنیدهاید؛ شوتر سریع و با ریتم بالای استودیوی id Software نیاز به چیزی جز آدرنالین بالا نداشت و این موضوع را ترنت رزنور به خوبی میدانست. او با ساخت فضای امبینت و استفاده از ادوات الکترونیک، اثری خلق کرد که تا به امروز در خاطر بسیاری از بازیکنان باقی مانده است. او یکی از آهنگسازان و خوانندگان توانایی است که موفق به دریافت جایزهی اسکار شده و از قضا خودش هم از طرفداران پروپا قرص بازیهای ویدیویی است و از این موقعیت برای ادای دین به آنچه دوستش داشت، استفاده کرد.
البته رزنور صرفا برای Quake موسیقی ننوشت و سالها بعد، تم اصلی بازی Call of Duty: Black Ops 2 را خلق کرد که مورد تخسین منتقدین قرار گرفت. با این حال جادوی او و گروه موسیقیاش یعنی Nine Inch Nails تا ابد در ذهن بازیکنان و طرفداران مجموعهی Quake باقی خواهد ماند.
وقتی که پل مککارتنی به فضا رفت
Paul McCartney / Destiny
نقش گروه موسیقی Beatles در شکلگیری گروههای چهار نفره با ترکیب گیتار، باس، درامز و خواننده، غیر قابل انکار است و چه از موسیقی اعضای آن لذت ببریم و چه از آن متنفر باشیم، اما از اهمیت فرهنگی که این چهار نفر بنیان گذاشتند، نمیتوان به راحتی گذشت. پل مککارتنی یکی از اعضای در قید حیات این گروه است که هنوز هم موسیقی میسازد و آلبومهایش، چند ده میلیون نسخه به فروش میرسند. این خواننده و آهنگساز انگلیسی در سال ۲۰۱۴ قطعهای به نام Hope for the future را برای بازی Destiny عرضه کرد که با استقبال قابل توجهی روبهرو شد و تا به حال بیش از ۳ میلیون بار در یوتوب دیده شده است. همکاری او با مارتین اودانل –آهنگساز نسخهی اول ـ بیش از دو سال ادامه داشت و حتی بعضی از ملودیهایی را که در طول بازی میشنویم، از ایدههای مغز متفکر گروه Beatles بوده که در نهایت، ارکستراسیون و تنظیم شده است.
البته از این موسیقیدان بزرگ در بازی The Beatles: Rock Band هم استفاده شد اما حضور او در این بازی، نقش تولیدی نبود و به همین دلیل، فعالیت مککارتنی به همان پروژهی جنجالی Destiny ختم شد. با توجه به ریسک پذیری بالا و تلاش برای ورود به مدیومهای گوناگون، بعید نیست که باز هم شاهد حضور این هنرمند در صنعت بازیهای ویدیویی باشیم.
استارداست در هنر هشتم
David Bowie / The Nomad Soul
همکاری بسیاری از موسیقیدانان بزرگ در صنعت بازی، بیشتر مربوط به یک قطعهی خاص میشود اما دیوید بووی حکایت دیگری دارد. این خوانندهی بزرگ که چهار سال قبل درگذشت، در دنیای بازیها نه تنها موسیقی ساخته، بلکه خودش هم در محصول نهایی، حضور داشته است. دوستی دیوید کیج – کارگردان Heavy Rain – و بووی، زمینهی خلق بازی The Nomad Soul را فراهم کرد؛ اثری که در زمان خود آنچنان دیده نشد اما امروز از آن به عنوان یک اثر کالت یاد میشود.
بووی در این بازی به صورت تمام و کمال آهنگسازی کرد و در این راه، از کمکهای ریوز گابرلز بهره گرفت. او به تنهایی ۱۰ قطعه نوشت که در طول بازی میتوان آنها را در گوشه و کنار شنید و علاوه بر آن، در نقش شخصیتی به نام Boz قرار گرفت و صدای خود را به او قرض داد. کارگردان بازی میگوید: بووی دو هفته در کنار ما بود تا در پروسهی دیزاین به ما کمک کند. این زمان، برای تیم ما گرانبها به حساب میآمد و باید از آن حداکثر استفاده را میبردیم.
بووی اگرچه در پروژهی دیگری شخصا حضور نداشت اما از موسیقیهای او بارها در عناوین مختلف استفاده شده است که از معروفترین آنها میتوان به Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain اشاره کرد.
متال هرگز نمیمیرد!
Megadeth / Never Dead
اگر از طرفداران ژانر موسیقی متال باشید، به طور قطع با نام گروه Megadeth آشنا هستید؛ گروهی که پس از کنار گذاشته شدن دیو ماستین از Metallica بنیانگذاری شد و جزو پیشروهای سبک خود محسوب میشود. مگادث یکی از بدشانسهایی است که در حوزهی بازیهای ویدیویی ورود کرده. عنوان متوسط و فراموششدنی Never Dead تنها جایی بود که دیو ماستین و همکارانش در آن نقش داشتند و متاسفانه کیفیت بد بازی، باعث شد تا موسیقی مگادث هم چندان به چشم نیاید. با این حال طرفداران این گروه آمریکایی اعتقاد دارند که قطعهی Never Dead کیفیتهای لازم را برای تبدیل شدن به یک شاهکار را داشت و اگر برای بازی عرضه نمیشد، بیشک موفقییتهای بزرگتری را تجربه میکرد.
به هر ترتیب، یکی از بزرگترین و معتبرترین گروههای موسیقی، خاطرات خوشی از صنعت بازی ندارد و این مورد، احتمال بازگشت آنها را کم خواهد کرد.
سربازانی که رپ میخوانند
Eminem / Call of Duty: Ghosts
شاید کمتر پیش بیاید که یک شرکت بازیسازی برای ساختهی خود که محوریت جنگ دارد، بخواهد تا برای تبلیغات خود، سراغ موسیقی رپ برود. این دقیقا همان چیزی بود که اکتیویژن انجام داد و برای آن دسته از بازیکنانی که بازی Call of Duty: Ghosts را پیش خرید میکردند، یکی قطعهی موسیقی هم ارسال میکرد. آهنگ Survival از خوانندهی مشهور موسیقی رپ یعنی Eminem حکم یک جایزه را برای این بازیکنان داشت؛ قطعهای که نخستین بار در بازی Call of Duty: Ghosts شنیده شد و به سرعت مورد توجه قرار گرفت.
امینم پیشتر هم سابقهی همکاری با اکتیویژن را داشت اما این بازی فرق میکرد؛ زیرا Survival پیش از این، در هیچ مدیای دیگری شنیده نشده بود. همین قطعه در کشور آمریکا به واسطهی فروش فوقالعادهاش دوبار پلتینوم شد و در جدول Billboard Hot 100 تا رتبهی شانزدهم هم بالا آمد. با این حال امینم نتوانست با Survival جایزهای به دست آورد و فقط برای جایزهی بهترین آواز در یک بازی توسط Spike Video Game Awards کاندید شد.
دی.جی خلیل در نوشتن این قطعه و تهیه کنندگی آن سهم بزرگی داشت و همکاری این دو، یکی از به یاد ماندنیترین آهنگهای اوریجینال را برای یک بازی ویدیویی رقم زد. بیش از ۱۶۱ میلیون نفر تا به حال، موزیک ویدیوی Survival را در کانال یوتیوب امینم تماشا کردهاند که آمار فوقالعادهای است.
اجرای خوب در یک بازی بد
Linkin Park / Medal of Honor: Warfighter
ورود گروه موسیقی Linkin Park به صنعت بازیهای ویدیویی، با سرنوشتی مشابه مگادث همراه شد. پس از ریبوت نه چندان موفق Medal of Honor، شرکت الکترونیک آرتز تصمیم گرفت تا همان راه را ادامه دهد و از اینرو، نسخهی بعد از این فرنچایز را با پسوند Warfighter معرفی کرد. نمایشهای این بازی تا پیش از عرضه خوب بودند و به نظر میرسید تا محصول نهایی، اثری جذاب باشد اما متاسفانه این بازی عملکرد ضعیفی داشت و نتوانست انتظارات را برآورده کند.
شاید تنها ویژگی و نکتهی مثبت Warfighter به موسیقی آن برگردد؛ جایی که رامین جوادی در مقام آهنگساز، اثری شنیدنی را خلق کرد و در کنار او، مایک شینودا از گروه لینکین پارک، دو قطعه برای بازی نوشت. یکی از این آثار Castle of Glass نام داشت که به همراه بازی منتشر و دو ماه بعد از آن، به صورت مجزا عرضه شد. این قطعه اگرچه ریتم بالایی دارد و به خاطر ماهیت الکترونیک-راک، مخاطب را به خوبی با خود همراه میسازد، اما در نهایت فراتر از Warfighter شنیده نشد و فرو نه چندان مطلوب آن، این ادعا را تایید میکند.
با این حال در مراسم Spike Video Game Awards که سال ۲۰۱۲ برگزار شد، قطعهی Castle of Glass توانست کاندید بهترین آواز استفاده شده در یک بازی شود اما نتوانست جایزهای دریافت کند.
بدون شک، هنرمندان دیگری هم هستند که میتوانند در لیست ما حضور داشته باشند اما سعی کردیم تا بهترین آنها را انتخاب کنیم؛ پس اگر در این متن اثری از آریانا گرانده و یا کیتی پری نمیبینید، تعجب نکنید. در قسمت دوم بررسی عملکرد «موسیقیدانان بزرگی که به دنیای بازی ورود کردهاند»، سراغ بهترین آهنگسازان هالیوودی میرویم و از بازیهایی که روی آنها کار کردهاند، بیشتر خواهیم گفت.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید