سریال The Boys یکی دیگر از سریالهای تلویزیونی خوب امسال است که از شبکه آمازون پخش شده و به خوبی توانسته هم سر و صدای زیادی به پا کند و هم جای خودش را در قلب مخاطبین تلویزیون باز کند.
اریک کریپکه، مغز متفکر و خالق سریال سوپرنچرال به همراه ست روگن، بازیگر مطرح سینما در سبک کمدی با کمک یکدیگر یک سریال ناب را کارگردانی کردهاند که در زمره بهترینهای تلویزیونی سال ۲۰۱۹ میلادی قرار میگیرد. سریال The Boys با اقتباس از کامیکی به همین نام در قالب هشت قسمت ساخته شده و در همان اواسط کار، به قدری از آن استقبال شد که آمازون سریال پسران را رسما برای فصل دوم نیز تمدید کرد. جالب است بدانید که کامیک پسران، نه متعلق است به دیسی و نه مارول. بلکه دنیا و شخصیتهای آن به شرکت «داینامیت انترتینمنت» تعلق دارد که احتمالا این شرکت را با عناوینی مثل «روبوکاپ» و «ترمیناتور» میشناسید.
در سریال پسران داستان حول محور ابرقهرمانهای ایالات متحده میچرخد. قهرمانهایی که رفتارشان در چارچوب اخلاقی قرار نمیگیرد و از لحاظ اخلاقی با سایر قهرمانهای دنیای کامیک دیسی و مارول قابل مقایسه نیستند. با این حال قهرمانهای داستان در دنیای قصه از دید مردم، قهرمان به نظر میرسند و نقابی که روی صورت ابرقهرمانها قرار دارد، مورد تایید عموم است.
شخصیتهای قصه شاید از لحاظ ظاهری و جسمانی به کاراکترهای نامآشنای کامیکهای مشهور شباهت داشته باشند اما از لحاظ اخلاقی، فرسنگها با سطح انتظاراتتان فاصله دارند. برای نمونه «هوملندر»، از آن مدل موهای همیشه مرتبش گرفته تا لباس خاصی که بر تن دارد، به کاپیتان آمریکا، قهرمان دنیای مارول شباهت بسیار زیادی دارد. با این تفاوت که از چشمانش لیزر در میآید و بدنش نسبت به هر گونه اشیای برنده و تیز مثل گلوله مقاوم است.
داستان در فصل اول حول شخصیتهایی میچرخد که نقطه مقابل ابرقهرمانها مشغول به زندگی هستند. در قسمت اول با «هیویی» آشنا میشویم که طی حادثهای دلخراش، نامزدش را از دست میدهد که مسبب این اتفاق، فردی از گروه ابرقهرمانها به نام «ای-تِرِین» بود. نقطه روایت قصه از اینجا استارت میخورد و هیویی در مسیر پیش روی خود قصد دارد که ابرقهرمانها – که خودشان را گروه «هفت» مینامند – را به سزای اعمالشان برساند. به همین سبب در سریال The Boys ابرقهرمانها به نوعی شخصیتهای منفیْ و هیویی و دوستانی که در طول داستان پیدا میکند، شخصیتهای تقریبا مثبت داستان به شمار میروند.
در سریال The Boys قرار نیست پیشبینیهایتان همیشه درست از آب در بیاید
میگوییم «تقریبا مثبت»، به این علت که ظاهرا در دنیای این سریال، هیچ شخصیت مثبتی وجود ندارد که هدفش در راستای انساندوستانه بودن باشد و مسیری عارفانه در پیش بگیرد. از «هوملندر» گرفته تا «هیویی» و حتی «استار لایت»، همگی از لحاظ شخصیتپردازی در بهترین حالت یک چهره خاکستری دارند. حداقل در طی هشت فصل نمیتوانید کاراکتری را پیدا کنید که یک قدیس باشد و اخلاق منفیاش تو چشم نباشد. به عنوان مثال «استار لایت» که عضو جدید گروه «هفت» است، فردی به شدت کلهشق و مغرور به نظر میرسد که این دو ویژگی رفتاریاش تا انتهای فصل جلوی چشم مخاطب رژه میرود.
جالب است که در افتتاحیه سریال همه چیز به طریقی پیش می رود که حس میکنیم هوملندر تنها فرد سالم گروه «هفت» است اما سازندگان در پایان همان قسمت اول، آب پاکی را روی دستانمان میریزند که در سریال The Boys قرار نیست پیشبینیهایتان همیشه درست از آب در بیاید.
دو عنصر «کمدی» و «خشونت» در هر نقطه و مکان کنار یکدیگر جلوی دوربین ظاهر شوند، صحنههای جالب و خاصی خلق میشود که سرسختانهترین مخاطب تلویزیون نیز مجذوب برخی از صحنهها خواهد شد. در سریال پسران هم این دو عنصر، به شدت نمود پیدا میکنند. در برخی از قسمتها خشونت و در سایر اپیزودها بار طنز بر درام قصه میچربد. شاید به همین خاطر در هر قسمت از فصل اول، یک حس تازگی و طراوت خاصی در آن محسوس است. ایفای نقش فوقالعاده بازیگران نیز در القای این حس و حال تاثیر قابل توجهی دارد. به عنوان مثال سیر تکاملی هیویی در این فصل و تبدیل کاراکترش از یک فردِ سادهلوح و منزوی به یک فرد جسور و دلیر، روی کاغذ شاید ساده باشد اما به تصویر کشیدنش جلوی دوربین، به یک بازیگر توانا مثل «جک کواِید» نیاز داشت.
سریال The Boys مثل یک آش شله قلمکار است که همه چیز آن به جاست
سریال پسران از حیث جذابیت، اثری است بسیار تحسین برانگیز اما فرم روایی این سریال به یک دونده ماراتن شباهت دارد که در ابتدا با سرعتی معقول، نه کم و نه زیاد حرکتش را آغاز میکند. همین فرد در اواسط مسابقه از نفس میافتد و در نزدیکی خط پایان مجدد به یک باره استارت زده و از خط پایان میگذرد. معلوم نیست که آیا ضربآهنگ معمولی و از نفس افتاده سریال در نیمه راه خود، سیاستی تعمدی بوده یا سهوی. در هر صورت در انتها به قدری همه چیز با یک ریتم مناسب اوج ميگیرد که میتوان از تمام ایرادات روایی چشمپوشی کنیم.
برای جلوههای ویژه بصری سریال زحمات بسیار زیادی کشیده شده و این موضوع بر کسی پوشیده نیست. نه آنچنان نظیر فیلمهای مارول همه چیز کامپیوتری است و نه مثل سریالهای شبکه CW با خساست قدرتهای ابرقهرمانان جلوی دوربین به نمایش کشیده میشود. همه چیز در حد قابل معقول و استاندارد است. در حقیقت سریال The Boys مثل یک آش شله قلمکار است که همه چیز آن به جاست. حتی نمک و روغنی که شاید نسبت به سایر مصالح یک آش، کم اهمیتتر به نظر برسد.
سریال پسران در ابتدای راه خود، با قاطعیت قدم برمیدارد و با پایانبندی بسیار جذاب داستانی و غافلگیری که در سکانس پایانی به وجود میآید، فصل دوم بسیار متفاوتتری را از حیث روایی شاهد خواهیم بود. با این حال امیدواریم کریپکه این سریال را به سرانجام سوپرنچرال دچار نکند.
- ایده جذاب و متفاوت نسبت به کمیکهای رایج مارول و دیسی
- عنصر غیرقابل پیشبینی بودن قصه
- استفاده میزان مناسبی از دو المان خشونت و کمدی
- افتتاحیه فوقالعاده جذاب فصل اول
- افت ضربآهنگ سریال در اواسط فصل
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید