بازی The Callisto Protocol در کنار تبلیغات بسیار و کارگردانی توسط کارگردان سری بازی Dead Space، آن چیزی نبود که انتظار داشتیم. همه چیز در این بازی کلیشهای بود و همه ما در گذشته بازی مشابه را تجربه کردهایم، اما نباید از برخی نقاط قوت آن از جمله گرافیک خیره کننده غفلت کرد!
نسخه ریمیک سری بازی محبوب Dead Space هنوز به انتشار نرسیده، اما گلن اسکافیلد (Glen Schofield) کارگردان سه نسخه ابتدایی این سری بازی که دیگر جایی در میان توسعه دهندگان این سری بازی ندارد، به کمک استودیو تازه تاسیس استرایکینگ دیستنس (Striking Distance) به مسیر خود در این سبک ادامه داده و بازی The Callisto Protocol را توسعه داد و تیم کرفتون (Krafton) وظیفه انتشار آن را بر عهده گرفت.
از همین ابتدای مطلب باید گفت که کلیستو پروتکل در حد انتظارات ظاهر نشد و نه در بخش داستان و نه در بخش گیم پلی نتوانست استادانه و کامل ظاهر شود و با توجه به حجم تبلیغات و تیم قدرتمند پشت این بازی، انتظارات ما برآورده نشد
ابتدا به بخش داستان این بازی میپردازیم. داستان بازی The Callisto Protocol داستانی کم عمق و کلیشهای بود که تا به حال بارها در فیلمها، سریالها و بازیهای ویدیویی تماشا کردهایم. آغاز داستان از جذابیت خاصی برخوردار بود. از دست دادن شخصی مهم و اتفاقاتی ناگهانی که توقعش را نداشتیم، ما را غافلگیر کرد و همین موضوع جذبه خاصی برای ما داشت.
اما پس از مدتی بسیار کوتاه، خط داستانی تا حد زیادی محو شد و ما تنها به هدف بقا تا پس از نیمه ابتدایی بازی پیش میرویم. به عبارت دیگر، بیش از نیمی از بازی The Callisto Protocol به یک بازی آرکید شباهت داشته که بدون داستانی خاص و تنها با هدف سرگرمی ساخته شده است.
مسیر پیشرفت در بازی The Callisto Protocol کاملا خطی بوده و شما هیچ راهی به غیر از پیش گرفتن مسیر اصلی بازی ندارید. این موضوع به خودی خود مشکل نیست و بدون شک هیچگونه ایرادی به آن وارد نیست، اما ترکیب این موضوع با فقدان داستانی برای دنبال کردن خسته کنندهتر از چیزی است که ما انتظار داشتیم.
البته ناگفته نماند که در برخی اتاقهایی که طی مسیر با آنها برخورد داریم، بخشهایی از داستان بازی به شکل فایلهای صوتی نهفته شده که هدف آنها پر کردن حفرههای داستانی است و میتوان با گوش کردن به آنها کمی از داستان کم فروغ بازی فاصله گرفت.
این موضوع میتواند به راحتی هر کسی را از بازی دور کرده و فقدان داستان کامل و گیرا یکی از مشکلاتی است که به وضوح در این بازی احساس میشود. اما نباید ناگفته بماند که پس از گذشت از نیمه ابتدایی بازی، ما داستانی کمی جذابتر اما هنوز کلیشهای را دنبال میکنیم که میتواند برای افرادی که علاقهای مخصوص به این سبک داستانی دارند جذاب باشد. داستان بازی The Callisto Protocol در حدود ۱۲ ساعت از زمان شما را به خود اختصاص داده و صبر کردن برای بیش از شش ساعت به منظور تجربه داستانی در خور، عنوان The Callisto Protocol را از لحاظ داستانی به شدت طاقت فرسا کرده است.
دیگر موضوعی که چندان قدرت جذب کاربر را ندارد، شخصیت پردازی نه چندان قوی این بازی است. داستان بازی ما مملو از مرگ اشخاص نزدیک به ما بوده که متاسفانه چندان ما را تحت تاثیر قرار نمیدهد. دوری تمام مدت از دیگر شخصیتهای بازی و ارتباط تنها از طریق بی سیم، قدرت شناخت آنها را به ما نداده و همین موضوع ما را به سوگواری برای آنها سوق نمیدهد.
افت فریم گاه و بی گاه، بدون شک بزرگترین مشکل بازی The Callisto Protocol در زمان انتشار این مطلب است
ما حتی ارتباط خاصی با شخصیت اصلی بازی یعنی جیکوب لی (Jacob Lee) نیز برقرار نمیکنیم. تمرکز بیش از حد بر اتفاقات کلیشهای و قابل پیشبینی بازی، ما را از خودمان در بازی نیز دور کرده و هیچگونه حس تعلقی به ما نمیدهد و همانطور که گفته شد در اکثر مواقع حس یک بازی آرکید به ما دست میدهد.
بازی The Callisto Protocol در حالی که داستان جذابی را برای ما ارائه نداد، در بخش گیم پلی حرفهای بیشتری برای گفتن داشت، با این حال در این بخش نیز مشکلات زیادی در کنار زیباییهای غیر قابل انکار به چشم میخورد. پیش از پرداختن به بخشهای زیبای گیم پلی کلیستو پروتکل، اجازه دهید به یکی از بزرگترین مشکلات بازی که حتی مشکلی به مراتب بزرگتر از داستان کلیشهای آن بوده بپردازیم.
ما موفق به تجربه بازی The Callisto Protocol در کنسول نسل نهمی ایکس باکس سری ایکس شدیم و متاسفانه در اکثریت بخشهای بازی با مشکل افت فریم شدید مواجه بودیم. تنها کافی بود یکی از دشمنان شما با سرعت به سوی شما حمله کرده یا در فضایی که حضور دارید آتش دیده شود یا حتی انفجار لانه دشمنان غیر انسان شما صورت گیرد، بازی شما به سرعت با افت فریم روبه رو شده و تاثیر مستقیم در تجربه بازی توسط شما دارد. در زمان انتشار این مطلب، مشکل افت فریم در هر سه پلتفرم ایکس باکس، پلی استیشن و رایانه شخصی وجود داشته و امیدواریم این مشکل به زودی برطرف شود.
حال که به سرزنش بخشهایی بسیار از بازی The Callisto Protocol پرداختیم، وقت آن رسیده بخشهای زیبای این بازی را به شما نشان دهیم. گرافیک خارق العاده و نور پردازی بی نظیر زندان بلک آیرن (Black Iron) و دیگر بخشهای بازی، قدرت جذب هر کسی را دارد.
این بازی با استفاده از موتور گرافیکی قدرتمند آنریل انجین ۵ (Unreal Engine 5) توسعه یافته و به معنای واقعی باید در برابر گرافیک و جلوههای بصری این بازی سر تعظیم فرود آورد
نور پردازی بی نظیر، توجه فوق العاده بالا به کلیات و جزئیات بخش به بخش این بازی، شاهکاری از نظر گرافیکی خلق کرده که در کمتر بازی تماشا کردهایم. تفاوتی ندارد شما به دشمنان، ساختمانها یا شخصیتهای اصلی بازی بنگرید، در هر لحظه غافلگیر شده و میتوانید به ستایش توسعه دهندگان این بازی بپردازید.
نور پردازی محیط نیز یکی دیگر از نقاط قوت The Callisto Protocol بوده که ارزش این بازی را بالا آورده است. نور پردازی مناسب به خوبی حس حضور در محیطی بیگانه را به شما انتقال داده و به بهترین نحو از آن استفاده شده تا شما تنهایی در میان گله دشمنان غیر انسان خود را حس کنید.
به بخش مبارزات بازی بپردازیم. مبارزات بازی نیز مانند داستان بازی بوده که در ابتدا به شدت زیبا و درگیر کننده هستند و مانند یک بازی آرکید جذاب، تمام عصبانیت شما را تخلیه میکنند. اما پیش روی در بازی، این موضوع را به ما نشان داده که تمام مدت باید به شیوهای واحد به مبارزه دشمنان برویم و کاهش خلاقیت در مبارزات با پیشرفت در بازی به وضوح مشاهده میشود. ما در بازی قدرت استفاده از سلاحهای متفاوت از جمله شاتگان، مسلسل و پیستول را داریم، با این حال تمرکز اصلی بازی بر استفاده از سلاح سردی بوده که از ابتدا تا انتهای بازی تنها یک سلاح است!
زمانی که شما چند دشمن ابتدایی خود را نابود کردید، ادامه بازی نیز باید همین کار را انجام دهید و تفاوت چندانی احساس نمیکنید. فقدان خلاقیت یکی از بزرگترین مشکلات در بخش مبارزات این بازی است. اما مبارزات بازی The Callisto Protocol یک ویژگی بسیار عالی در خود دارند و آن تخلیه انرژی و عصبانیت شما است. همانطور که میدانید جدا شدن دست، پا و سر دشمنان، یکی از ارکان اصلی بازیهای ترسناک است و بازی The Callisto Protocol به خوبی از عهده این کار بر آمده است.
شلیک شاتگان و البته دیگر سلاحهای شما به هر نقطه از بدن دشمن، آنها را تکه و پاره کرده که میتواند بسیار دلچسب باشد، اما نباید فراموش کرد که جیکوب، شخصیت اصلی بازی نیز از گوشت و پوست بوده و غفلت در برابر دشمنان میتواند شما را مرگهایی دردناک و البته خلاقانه (بر خلاف شیوه مبارزاتی) روبه رو کند. مرگهای دردناک جیکوب و البته کشته شدن دشمنان شما همراه با خون فراوان و کنده شدن دست و پا مواجه بوده که به لطف گرافیک خیره کننده یکی از بهترین ویژگیهای این بازی هستند. منتظر مرگهای دردناک باشید!
به دشمنان ما در بازی بپردازیم. تعداد آنها از نظر تنوع به شدت پایین است! ما به طور کلی با کمتر از ده نوع متفاوت از دشمنان روبه رو میشویم که از نو مانند داستان بازی بسیار کلیشهای و فاقد خلاقیت هستند. بازی The Callisto Protocol مانند بسیاری بازیهای ترسناک دیگر از زامبیهای معمولی، زامبیهای که با چهار دست و پا بر هر چهار دیوار راه رفته و زامبیهای انفجاری تشکیل شده است.
نباید فراموش کرد که مینی باسهایی در این بازی دیده شد که دو سر در یک بدن داشتند و رویارویی چندین و چند باره با آنها، سبب عادی شدن حضور آنها در بازی شد. همچنین نباید از زامبیهای کور شبیه به کلیکرهای سری بازی The Last of Us غفلت کرد که فوق العاده بی خاصیت بوده و با سادهترین حرکات میتوان آنها را حتی در سختترین درجه از بازی به قتل رساند!
بخشی از بازی ما را به یاد سری بازی DOOM میاندازد. قدرت شما در شرایط پاد آرمانی این بازی خیلی زیاد بوده و حتی در سختترین درجه از بازی گاهی احساس میکنید این شما نیستید که با گلهای از دشمنان در اتاق محبوس شدهاید و بلکه زامبیهای بینوا هستند که با شما، اژدهایی جهان خوار، در راه رویی تاریک گیر افتاده و برای فرار التماس میکنند. این موضوع بار دیگر حس ترس را از بازی گرفته و بار دیگر آن را تبدیل به عنوانی آرکید میکند.
استفاده از محیط به لطف دستگاه GRP دیگر روش شما برای کشتن دشمنان است که به مراتب از مبارزات تن به تن کلیشهای بهتر ظاهر شده است. قدرت شما در پرتاب دشمنان به دیوارهای سیخ دار و قدرت شما در پرتاب اجسام سنگین به طرف دشمنان، حسی به مراتب بهتر نسبت به مبارزات تکراری با سلاح سرد و سپس شلیک به دشمنان را به شما میدهد.
بازیهای ترسناک که فقدان خلاقیت در آنها احساس شود، جایی در میان بازیهای سال ۲۰۲۲ ندارند
این بخش از مبارزات The Callisto Protocol عملکرد بهتری نسبت به مبارزات تن به تن داشته و استفاده کمتر شما از آن به دلیل نیاز به شارژ دوباره دستگاه GRP باعث شده ما برای استفاده از آن صبر کنیم و همین موضوع استفاده از آن را به شدت لذت بخش میکند. به شما پیشنهاد میکنیم به محض شاٰرژ شدن از آن استفاده کرده و آن را برای ارتقا در اولویت قرار دهید.
سیستم ارتقا سلاح در بازی نیز کاربردی ویژه داشته و بخشی جذاب است که بی توجهی به آن میتواند سبب رویارویی شما با مشکلات فراوان در بخشهای پایانی بازی شود. این بخش بسیار عالی طراحی شده و کمبود مهمات و ارز درون بازی برای ارتقا سلاحها شما را به انتخاب ارتقا درست وادار میکند و بار دیگر به شما حس قرار گیری در محیطی بیگانه و وجود مسیری سخت برای بقا را یادآور میشود.
فضای تاریک بازی شاید حس خفقان به شما دهد، اما ترسناک بودن بازی تنها طی ساعتهای ابتدایی بازی احساس میشود. تنها روش گلن اسکافیلد و تیم او برای ترساندن شما، در حملات ناگهانی دشمنان خلاصه شده که شاید در دو الی سه ساعت ابتدایی بازی به شدت ترسناک به نظر برسند، اما ازدیاد آنها در طول بازی بیش از آنکه ترسناک باشد، آزار دهنده است. غافلگیری پیاپی به لطف(!) دشمنان تکراری، چیزی نیست که ما از یک بازی ترسناک در سال ۲۰۲۲ انتظار داریم!
فضا سازی بازی نیز در کنار زیبایی بصری، چنگی به دل نمیزد. ما بیش از نیمی از بازی را در راه روهایی تاریک و باریک پیش میبریم. پیشرفت در راه روهای بازی تکرار مکررات بوده و حس خفقان و گیر کردن در یک لوپ را به شما القا میکند که البته میتواند نکتهای مثبت نیز تلقی شود که روان شما را به ترس وادار میکند! ما در طول بازی، تنها در چهار مکان مختلف قرار میگیریم که در کلیت یکسان بوده و تنها در برخی جزئیات با یکدیگر تفاوت دارند. این موضوع، در کنار تاریکی مطلق چه در فضاهای داخلی و چه در فضاهای خارجی پس از ساعات ابتدایی خسته کننده شده و هیچگونه کمکی به لذت بخشتر کردن بازی نمیکند. در حقیقت پس از عادت کردن به محیط، حتی به ترسیدن نیز وادارتان نمیکند!
بازی The Callisto Protocol در حد انتظارات ظاهر نشد و بیش از آنکه این بازی را عنوانی نو و توسعه یافته در سال ۲۰۲۲ بدانیم، باید آن را عنوانی مربوط به یک یا دو دهه گذشته، با گرافیک خارق العاده سال ۲۰۲۲ بدانیم
از صدا گذاری کامل و بی نظیر بازی نیز نباید گذر کرد. صدا گذاری خارق العاده بازی شاید بیش از هر چیز دیگر حس ترس را به ما انتقال دهد. صدای چنگ زدنهای تهاجمی دشمنان بر سطوح فلزی و صداهای مرموز در دور دست، ثانیه به ثانیه حس ترس را در رگهای شما تزریق کرده و از بسیاری بخشهای بازی بهتر ظاهر شده است.
بازی The Callisto Protocol محتوایی تازه در اختیار ما قرار نداده و تنها افرادی که شیفته این سبک از بازیهای ترسناک هستند میتوانند از این بازی لذت ببرند.
در ادامه باید اشاره داشت این بازی بدون شک ارزش حداقل یک مرتبه تجربه را داشته، اما جایی برای تجربه دوباره را در اختیار ما قرار نمیدهد. به عبارت دیگر، بازی The Callisto Protocol تمام رازهای خود را برای ما در همان لحظات ابتدایی بیان کرده و خود را برای ما به پایان میرساند.
پیش از به پایان رساندن مطلب باید اشاره داشت که احتمالا باید منتظر توسعه و انتشار نسخه دوم بازی نیز باشیم. آیا شما به تجربه عنوان جدید گلن اسکافیلد پرداختهاید؟ برداشت شما از این بازی چیست؟ ما، در کنار کاربران مجله سرگرمی آماده خواندن نظرات ارزشمند شما هستیم.
- گرافیک بی نظیر
- صدا گذاری خارق العاده
- توجه بسیار عالی به جزئیات
- پایان بندی نه چندان بد داستان
- داستان کلیشهای
- کمبود تنوع دشمنان
- افت فریم بیش از حد
- گان پلی حوصله سر بر
- جامپ اسکرهای تکراری و آزار دهنده
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید