شوالیه تاریکی آخرین حماسه فیلم ابرقهرمانی با پایانی واقعی بود
یک پایان واقعی
در پایان سال ۲۰۱۲ فیلم شوالیه تاریکی برمیخیزد، اثر کریستوفر نولان نویسنده و کارگردان مشهور، بروس وین (کریستین بیل) را از تلاش سنتی خود برای مبارزه با جرم و جنایت دور کرد. او ظاهراً خود را از بار فیزیکی و روانی بتمن بودن رها کرده بود. حالا او میتوانست استراحت کند، نگاههای آگاهانهای به آلفرد (مایکل کین) از آن سوی یک کافه بیندازد و با زنی که قبلاً زن گربهای (آن هاتاوی) نام داشت، در اروپا وقت بگذراند. در همین حال، در شهر گاتهام، پلیس سابق جان بلیک (جوزف گوردون-لویت) بت کیو را که در زیر خانه بازسازی شده وین قرار دارد، کشف میکند.
داستان شوالیه تاریکی کریستوفر نولان شاید بزرگترین پایان در مقایسه با فیلمهای ابرقهرمانی مدرن باشد البته در برابر آثاری که شامل داستانهای پیرامون میراث کاپیتان آمریکا نمیشود، این فیلم بدون هیچ قصدی برای احیا یا ادامه داستان به پایان میرسد. در عصر جهانهای منبسط شده و ضربالعملهای زمانی، این امر نه تنها نادر است، بلکه کاملاً مفرد است. شوالیه تاریکی برمیخیزد یک دهه پیش اکران شد و این آخرین باری بود که یک داستان ابرقهرمانی بزرگ اجازه داشت به طور قطعی به پایان برسد. زیرا فیلمهای بتمن همیشه این احساس را دارند که عضوی از یک مجموعه بزرگ هستند.
پایان بزرگ نه تنها در دنیای دیسی، بلکه در کل سینمای کمیک
شوالیه تاریکی برمیخیزد در همان تابستان با انتقام جویان مارول منتشر شد، و به عنوان پایان ملموس یک داستان قدیمی عمل کرد. انتقامجویان نقطه توسعه بزرگی را برای MCU رقم زد، مقدمهی فاز اول را پایان داد و مجموعهای را راهاندازی کرد که تقریباً هر ورودی بعدی عمیقاً با دیگر آثار مارول مرتبط میشد.
اندکی پس از آن، مرد پولادین اثر زک اسنایدر، پیشرفت دنیای توسعه یافته دیسی را تشدید کرد، که شامل بتمن جدیدی بود که باید با شخصیت کمیکبوکی که نولان مشتاق آن بود همزیستی کند. برای اولین بار، یک بتمن لایو اکشن با قهرمانانی که خارج از محدوده شهر گاتهام در حال معاشرت بودند، کنار آمد. در حرکت به سمت فیلمهایی که اساساً برای ساخت و توسعه فیلمهای آینده وجود داشتند، سهگانه شوالیه تاریکی در میان همتایان خود عجیب به نظر میرسید. این اثر مستقل عمل کرده و داستان آن تنها مختص به خود بود.
زیرا از آن نقطه به بعد، حتی زمانی که به نظر میرسید دیگر عمر فیلمهای ابرقهرمانی به پایان میرسند و شخصیتهای اصلی آنها به نقطهای از تعادل بازگشتهاند، پس از زمانی که فرنچایز مردان ایکس از شرکت فاکس به دیزنی پلاس سپرده شد، ترکیبی آشفته از جداول زمانی، اسپین آفها و ریبوتهایی ارائه شدند که شخصیتهای قدیمی را در ماجراجوییهایی تازه به نمایش میگذاشتند. حتی اگر قهرمانهای قدیمی ازبین میرفتند همواره شخصی برای جایگزینی آنها بر سر کار میآمد. مانند آنچه که در فیلم لوگان مشاهده کردیم.
اما حتی آن پایان ظاهراً قطعی نیز به عنوان آغازی جدید در نظر گرفته شده بود. دافنه کین، که نقش لورا جهش یافته جوان فیلم را بازی میکرد، فاش کرد که استودیو در حال برنامه ریزی دنباله آن بوده است. و با اکران فیلمهایی مانند Dark Phoenix، Deadpool 2 و New Mutants، مشخص شد که داستان این فرنچایز ادامه دارد. اکنون، با شایعاتی مبنی بر حضور X-Men فاکس در Multiverse of Madness در MCU، ممکن است باری دیگر لورا و دوستان او را ببینیم.
شوالیه تاریکی یک پایان واقعی بود
فرنچایزهای دیگری که به نظر میرسید به پایان میرسیدند، مانند سریهای جداگانه Sam Raimi و Marc Webb Spider-Man که قبل از انتقال شخصیت مردعنکبوتی به MCU ساخته شدند، هر دو به گونهای برنامه ریزی شده بودند که در آینده ادامه پیدا کنند و با توجه به آنچه که در فیلم مرد عنکبوتی راهی به خانه نیست دیدیم، داستان این دو ابرقهرمان هرگز تمام نمیشود.
حتی بتمنهای قبل از نولان نیز باری دیگر بازمیگردند. مایکل کیتون، ستاره فیلمهای بتمن تیم برتون، قرار است به این نقش در فیلم آینده فلش بازگردد و احتمالاً جایگزین بن افلک به عنوان بتمن اصلی دیسی خواهد شد. هر داستانی که شوماخر سعی کرد در بتمن و رابین تعریف کند، قرار بود در قسمت پنجم (به نام بتمن پیروز یا بتمن رها شده) پیش از بسته شدن پروژه ادامه یابد.
با این حال، تا آن زمان، سهگانه شوالیه تاریکی نولان به تنهایی اجازه میدهد تا داستان خود بدون برنامهای برای توسعه برند به پایان برسد. در حالی که فرنچایزهای دیگر همگی به توسعه یک فرنچایز بسیار بزرگتر میاندیشند. شوالیه تاریکی برمی خیزد پایان یک دوره نبود چیزی کاملاً منحصر به فرد بود، تلاقی تکنیک داستان سرایی و تغییرات پشت صحنه که به کارگردان و تیمش قدرتی را میداد که لازم بود آنها را کنار بگذارند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید