بازاری که تا قبل از سال ۲۰۱۷ وجود نداشت، اکنون برای قانونگذاران و سیاستگذاران در سرتاسر جهان به مایه نگرانی و حتی دردسر تبدیل شده، زیرا تعداد سرمایهگذران بازار ارزهای دیجیتال بهصورت روزانه در حال افزایش است.
در حالی که پیامدهای اقتصادی طولانی مدت استفاده از ارزهای دیجیتال ناشناخته باقی مانده، ارزش بازار ارزهای دیجیتال در نوامبر سال گذشته از ۳ تریلیون دلار فراتر رفته است. هر بازار یا صنعتی با این اندازه، مستحق بررسی دقیق سیاستگذاران و تنظیمکنندهها، تحلیلها و بررسیهای آیندهنگر است. این موضوع، بهویژه برای بازاری که در بستر آن حمایت کمی از مصرفکننده وجود دارد، صادق است. تا به امروز، هنوز بررسی و تجزیه و تحلیل مناسبی برای ساماندهی رمزارزها انجام نشده است.
در ادامه، به پنج نکته اساسی اشاره شده که باید در بررسی نحوه تنظیم مناسب بازار ارزهای دیجیتال در نظر گرفته شوند.
۱- شناسایی ماهیت ارزهای دیجیتال
رمزارز یک ارز دیجیتال یا مجازی است که زیربنای آن الگوریتمهای رمزنگاری پیشرفته است که به کاربران اجازه میدهد بدون استفاده از واسطههای شخص ثالث، ارزهای رمزنگاری شده به دست آورند. این نوع ارز غیرمتمرکز است و معمولاً توسط یک مقام مرکزی مدیریت نمیشود. الگوریتمهای رمزگذاری و فرآیندهای رمزنگاری پیشرفته روی بلاکچین نگهداری میشوند. بلاکچین در واقع، یک دفتر کل توزیع شده اوپنسورس است که بایگانی یکپارچهای از تراکنشهای انجامشده ایجاد میکند و به همه کاربران شفافیت بلادرنگ را نوید میدهد.
مهمترین مشکلی که قانونگذاران با آن روبرو هستند، دشواری در درک ماهیت ارزهای دیجیتال است. در حالی که هدف اصلی استفاده از ارز مبادله آن با کالاها و خدمات است، اکثر کاربران ارزهای دیجیتال در عوض، با استفاده از رمزارزها سرمایهگذاری یا معامله انجام میدهند. بهعنوان مثال، ایالات متحده بیش از ۳۰۰۰۰ دستگاه ATM بیتکوین دارد، اما استفاده واقعی از بیتکوین برای پرداخت بهای کالاها یا خدمات همچنان فرایندی دشوار است.
این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان ارزهای رمزپایه را با هدف وضع مقررات تعریف کرد؟
ارزهای دیجیتال بدون شک شکلی از دارایی هستند، اما نوع این دارایی هنوز مشخص نیست. اگر هدف اصلی استفاده از ارز رمزنگاری شده پرداخت بهای کالاها و خدمات است، بهتر است که رمزارزها را مانند یک فلز بهعنوان یک کالا طبقهبندی کنیم. اما در صورتی که یک ارز دیجیتال در درجه اول یک ابزار قابل معامله مالی باشد، باید بهعنوان اوراق بهادار طبقهبندی شود. بیتکوین، اولین ارز رمزنگاری شده جهان، بهعنوان یک کالا در نظر گرفته میشود، اما مطابق آنچه که کمیسیون بورس اوراق بهادار (SEC) ادعا میکند، اکثر ارزهای رمزنگاریشده اوراق بهادار هستند. چنین تمایزی بسیار حائز اهمیت است، زیرا اوراق بهادار بهطور قابل توجهی سختگیرانهتر از کالاها ساماندهی میشوند.
با توجه به سؤالاتی که در مورد نقش فعلی و تکامل آینده ارزهای دیجیتال وجود دارد، وضع قوانین ثابت برای مدیریت و ساماندهی رمزارزها هدفی غیرقابل دستیابی بهنظر میرسد.
۲- آیا تنظیم مقررات برای ناشران ارزهای دیجیتال الزامیست؟
اکثر ارزهای رمزنگاری شده در حال حاضر توسط دستهبندی نسبتاً جدیدی از موسسات مالی، به نام fintech (ترکیبی از financial و technology) منتشر میشوند، زیرا این نوع موسسات مالی هم ارائهدهنده قابلیتهای شرکتهای خدمات مالی و هم شرکتهای فناوری هستند. فینتکها معمولاً استارتآپهای سریع و چابکی هستند که با ارائه خدمات مالی سریعتر، ایجاد دسترسی به بازارهای ضعیف یا ارائه ترکیبهای کاملاً جدید از محصولات و پیشنهاد محصولات، به دنبال به چالش کشیدن ارائهدهندگان خدمات مالی شناختهشده هستند.
مسئله ساماندهی بازار ارزهای دیجیتال زمانی برای قانونگذاران چالش برانگیز میشود که فینتکها خدمات بانکی و شبه بانکی ارائه میدهند. با انتشار ارزهای دیجیتال و بهدنبال به چالش کشیدن برتری بانکهای تثبیتشده، اکثر فینتکها از ارائه دهندگان خدمات پشتیبان به ارائهدهندگان گزینههای مالی متمرکز به مشتری تبدیل شده اند. بهطور خلاصه، بسیاری از این شبه بانکها خدمات شبه بانکی را بدون وجود نظارت و سیستم نظارتی جامع بانکی ارائه میدهند.
در حالی که رهایی از یک رژیم نظارتی سنگین، بهویژه برای یک صنعت جدید، میتواند اتفاق خوبی باشد، دامنه قابلتوجهی برای سوء استفاده از مشتری و در نهایت، پتانسیل پیامدهایی برای اقتصاد وجود دارد.
۳- چه کسی باید قوانین مربوط به بازار ارزهای دیجیتال و ناشران رمزارز را تنظیم کند؟
کوتاهی دولتها در شناسایی دقیق ماهیت ارزهای رمزنگاریشده، تعیین اینکه کدام سازمان دولتی باید مسئول قانونگذاری باشد را دشوارتر میکند. هیچ کدام از دولتها تاکنون موضع نهاییشان را نسبت به ارزهای دیجیتال اتخاذ نکرده اند.
آنچه تاکنون برای تصویب قوانین نظارت بر ارزهای دیجیتال نتیجه شده، تنها جنگ نابسامانی میان ناظران مالی بوده است. هرچند، بهطور کلی تصمیمگیری درباره اینکه کدام سازمان باید به تنظیم مقررات برای بازار ارزهای دیجیتال بپزدازد آسان نیست. در واقع، جنبههای ارزی ارزهای دیجیتال مربوط به وزارتخانههای خزانهداری، جنبه کالایی آن مربوط به کمیسیون معاملاتی معاملات آتی، و از سوی دیگر، اگر رمزارزها را بهعنوان اوراق بهادار طبقهبندی کنیم، وظیفه ساماندهی این داراییها به سازمان بورس اوراق بهادار تعلق میگیرد.
حتی ممکن است تنظیمکننده مسئول بسته به صادرکننده ارز دیجیتال متفاوت باشد. اگر هر یک از این فینتکها به منشور بانکی نیاز داشته باشند، شرکتهای بیمه سرمایهگذاری باید وارد عمل شوند. حتی فراتر از مسئله قانونگذاری برای خدمات مالی، مسائل امنیتی و حریم خصوصی گستردهتری وجود دارد که ممکن است به شورای اقتصاد ملی یا شورای نظارت بر ثبات مالی مربوط باشد.
زمان، بار، و ویژگیهای قوانین نظارتی بسته به سازمان دولتی مسئول (یا بدتر از آن، چندین چندین سازمان) بهشدت متفاوت خواهد بود. هر کدام از سازمانها که در نهایت مسئول شناخته شوند، با تعدادی چالش عملیاتی روبرو خواهند شد، زیرا قوانین جدید به کارکنان، زمان و تخصص نیاز دارد تا به آن پرداخته شود.
حتی اگر بتوان سازمان صحیح را شناسایی کرد و منابع نظارتی فراوانی در اختیار داشت، همچنان درست است که ارزهای دیجیتال ذاتاً به خودی خود ماهیتی سرکش در برابر تنظیم مقررات دارند. یکی از دلایل کلیدی دشواری قانونگذاری بازار ارزهای دیجیتال، نوسانات بالای این بازار است. هر دسته دارایی که بهطور غیرقابل پیشبینی و بسیار غیرقابل پیشبینی رفتار کند، برای هر قانونگذاری چالشبرانگیز خواهد بود.
۴- آیا سران دولتها باید از ارزهای دیجیتال حمایت کنند؟
.
تمام مواردی که تاکنون به آنها اشاره کردیم، به ارزهای دیجیتالی که توسط صنایع خصوصی ارائه شده مربوط میشوند. با این حال، ممکن است سران دولتها ایده پشتیبانی از ارزهای دیجیتال دولتی یا رمزارزهای ارائه شده توسط بانک مرکزی را در نظر بگیرد. طرفداران ارزهای دیجیتال بهسرعت و شفافیت ارائه شده توسط کریپتو به مصرف کنندگان اشاره میکنند و در برخی موارد نه تنها بخش بانکداری سنتی در خطر است، بلکه در نهایت، ارزش ارز رایج ملی کشورها نیز در خطر است.
۵- تعادل صحیح مقررات به چه معناست؟
حتی اگر دولتها بتوانند به سؤالات و تئوریهای اولیه برای تعیین نحوه تنظیم ارزهای دیجیتال بپردازد، همچنان باید تعادل صحیحی را در مورد میزان و نحوه اجرای قانون پیادهسازی کند. اگر قانونگذاران بیش از حد صادرکنندگان ارزهای دیجیتال را تحت فشار قرار دهند، از نوآوری و خلاقیت در بازار ارزهای دیجیتال جلوگیری میشود و به رقابت در بازار جهانی آسیب میرساند.
همچنین، اگر قانون به درستی و به اندازه لازم اجرا نشود، ممکن است دولت نتواند آنطور که شایسته است، از مصرف کنندگان و سرمایهگذاران محافظت کند.
نتیجهگیری
مشخص نیست که آیا ارزهای رمزنگاریشده قدرت ماندگاری برای تأثیر طولانی مدت قابل توجهی بر اقتصاد جهان خواهند داشت یا خیر. با این حال، حتی با توجه به نوسانات ارزهای دیجیتال، بازار ارزهای دیجیتال در حال قوت گرفتن است. قانونگذاران این فرصت را دارند که اصول و قوانین حفاظتی گستردهای در صنعت ایجاد کند، از مصرفکنندگان و سرمایهگذاران محافظت کند، و چشمانداز واحدی برای بازار جدید ایجاد کند که به بهترین وجه از منابع نظارتی استفاده میکند و نوآوری را در بازارهای مالی تقویت میکند، که البته این فرصت بهسرعت در حال از بین رفتن است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید