آیا فیلم The Gentlemen به عنوان جدیدترین اثر گای ریچی توانسته در سبک جنایی و اکشن، همان گای ریچی قدیمی و محبوب را در مسند و جایگاه کارگردانی نشانمان دهد؟
چند سالی است که گای ریچی، برای کسب سود بیشتر و زیادتر سعی کرده در سبکهای مختلف آثار متعددی کارگردانی و شانسش را با فیلمهای دیگری به جز ژانر جنایی امتحان کند. ظاهرا بالاخره گای ریچی از این ماجراجوییهاش پا پس کشیده و به سراغ همان چیزی میرود که از ابتدا با آن عناصر معروف شد. فیلم «آقایان» دقیقا همان چیزی است که از این کارگردان انگلیسی انتظار داریم.
قصه دربارهی فردی به اسم میکی پیرسون (با بازی متیو مککانهی) است که در راس خط نشر و توزیع ماریجوآنا است و بنابهدلایل شخصی میخواهد از مسیر مافیای مواد مخدر، یک بار برای همیشه بیرون بیاید تا به همراه همسرش، زندگی صاف و سادهای داشته باشد، اما همه چیز همانطور که حدس میزنید به همین سادگی پیش نمیرود و معاملهای که پیرسون قصد انجامش را دارد، دستخوش ماجراهای هیجانانگیزی میشود که در نوع خود، به شدت جالب از آب درآمده است.
گای ریچی در «آقایان» به اصل خودش برمیگردد؛ او در استفاده از عنصر «طنز» افراط نمیکند؛ دلیلی هم نمیبیند که فیلم با یک ریتم تند و سریع به جلو پیش رود. گویا سیل انتقاداتی که به کارگردان در مدت چند سالهی اخیر حواله شد، گای ریچی را تحریک کرده تا باری دیگر قدرتش را نشان دهد. همانطور که این کارگردان با فیلم قاپزنی (Snatch) توانست برای خود، هوادارانی دست و پا کند، فیلم «آقایان» نیز تا حدودی رویکردی این چنینی دارد. فیلمساز به نحوی داستان فیلم را روایت میکند که تا دقیقهی آخر فیلم، درگیر این موضوع شوید که روابط میان شخصیتها از چه قرار است و علامت سوالهای زیادی برای شما شکل میگیرد که انگیزه و نیت هر کدام از شخصیتها به چه صورت است. جالب است بدانید که قصهگوی فیلم «آقایان» شخصِ کارگردان نیست؛ بلکه روایت قصه روی دوش شخصیتی به اسم «فلچر» با بازی هیو گرانت سنگینی میکند. فلچر در ابتدای ماجرا، قصهای را برای «رِی» (چارلی هونام) بازگو کرده و «رِی» را مجبور میکند که پای قصه بنشیند. در حقیقت فلچر وظیفه دارد داستان فیلم را برای ما مخاطبین هم بازگو کند، اما آیا در این راستا موفق است؟
در جواب به این سوال، هم میشود «بله» گفت و هم «نه»؛ چرا که روایت به اندازهی کافی جذاب و سرگرمکننده هست که هر مخاطب حتی کمحوصلهای از تماشای ماجرای «آقایان» لذت ببرد، اما بگومگوهای میان «رِی» و «فلچر» باعث میشود حواس مخاطب از توجه به جزئیات پرت شود. علاوه بر این موضوع، فیلمساز عامدانه با استفاده از فلشبک و فلشفوروارد مخاطب را در یک بازهی زمانی مدام به جلو و عقب میبرد، غافل از اینکه این رویکرد پینگپونگی منجر به کلافگی و به ستوه آمدن مخاطب میشود! فرم روایی فیلم «آقایان» از همه نظر خوب است، به جز همین پرتاب کردن ناگهانی مخاطب به یک نقطه از بازهی زمانی قصه. از طرفی دیگر لحن کارگردان در بازتعریف سلسله اتفاقاتی که در گذشته رخ داده، در تمام لحظات فیلم به شیوهای که دلمان میخواهد نیست؛ گاهی اوقات جریان داستانی فیلم، سکته ناقص میزند و شما مجبور هستید صبر کنید تا جریان فیلم، مجدد به مسیر خود برگردد. فیلم «آقایان» را از حیث فرم روایی میتوان به یک فردی تشبیه کرد که در صحبت با دیگران، به یکباره لکنت پیدا میکند و در راه رفتن هم سکندری میخورد و به زمین میافتد؛ با وجود این مشکلات، او فردی است شیرینبیان که کلام و گفتارش، برای بسیاری از مخاطبینش جذابیت دارد.
اگر بخواهیم از تیم بازیگری فیلم «آقایان» تنها یک فرد را به عنوان برترین بازیگر این اثر انتخاب کنیم، این اتفاق شدنی نیست
به نظر میرسد اشتباه بزرگی در فیلم «آقایان» از چشمهای گای ریچی جا مانده و آن هم چیزی نیست جز ثابت ماندن روحیات و رفتار شخصیتهای اصلی تا پایان داستان. میکی پیرسون، رِی، متیو و حتی فلچر در طول ماجرای فیلم هیچ رقم تغییر نمیکنند. از این امر دو نتیجه استنباط میشود. نتیجهی اول اینکه گای ریچی به صورت تلویحی میخواسته به مخاطبش بفهماند که انسانها تغییرناپذیر هستند؛ کما اینکه از نظر آبراهام لینکلن، عمل انسانها شاید به نحوی تغییر پیدا کند اما فطرت انسانها تغییرپذیر نیست و ما این موضوع را تا لحظات پایانی فیلم به وضوح حس میکنیم. نتیجهی دوم به اشتباه سهوی کارگردان برمیگردد که یادش رفته شخصیتهای فیلم باید تغییر و تحولهایی – خواه خوب، خواه بد – در طول ماجرا پیدا کنند. اگر فیلم «آقایان» را با دیگر آثار مشابه گای ریچی مقایسه کنیم، نتیجهی اول منطقیتر است. حداقل نشان میدهد که این کارگردان تلاشش را به کار گرفته تا به اصلِ خود در سینما برگردد. هر چند که «آقایان» فیلم خوشساختی به نظر میرسد، این اثر از تمام جنبههای هنری از فیلمی مثل «قاپزنی»، شاهکار بیبدیلِ گای ریچی همچنان سه-صفر عقب است.
اگر بخواهیم از تیم بازیگری فیلم «آقایان» تنها یک فرد را به عنوان برترین بازیگر این اثر انتخاب کنیم، این اتفاق شدنی نیست! با اینکه شما احتمالا و به صورت ناخودآگاه از متیو مککانهی اسم میبرید، اما چارلی هونام و دیگر شخصیتها نیز به زیبایی در نقش خودشان ظاهر میشوند. آنها باورپذیر بازی میکنند و توانمندی تک تک آنها برای سینمادوستان ثابت شده است. در کمتر فیلمی میتوان به این موضوع اعتراف کرد که متیو مککانهی، تکستارهی فیلم نیست! نقشآفرینی یکایک بازیگرها دیدنی و فوقالعاده است و باید به گای ریچی آفرین گفت که توانسته از همه، به یک اندازه بازی بگیرد. با این تفاسیر، از آنجایی که نقش اول فیلم، متیو مککانهی است، مخاطب برای رویارویی با شخصیت میکی پیرسون و هنرنمایی متیو مککانهی جلوی دوربین لحظهشماری میکند.
سراسر ماجرای فیلم، پر شده از دیالوگگوییهای مداوم بین شخصیتها؛ کما اینکه هیو گرانت اعتراف میکند که بالغ بر ۴۰ صفحه دیالوگ در طی پنج روز فیلمبرداری، بین او و چارلی هونام رد و بدل شد. در بطن فیلم، جای خالی صحنههای اکشن در برخی از سکانسها به شدت حس میشود. در برخی از سکانسها ما رسما منتظر هستیم تا اکشنهای بیشتری در فیلم ببینیم اما کارگردان در نمایش صحنههای اکشن به طرز عجیبی محتاطانه رفتار میکند؛ احتمالا دغدغهی کارگردان بیشتر نحوهی روایت داستان بوده تا اینکه دو طرف کفهی ترازو در دو بخش درام و اکشن برابر باشد.
در مجموع فیلم The Gentleman اثر خوشساخت و سرگرمکنندهای است که روایت بهشدت جذابی دارد؛ اشتباهات ریز و درشتی در فیلم «آقایان» دیده میشود، اما این ایرادات به اندازهای نیست که شما را از تماشای این فیلم، دلزده و ناامید کند. میکی پیرسون در همان سکانس آغازین خطاب به مخاطب فیلم میگوید که اگر آرزو میکنی که پادشاه جنگل باشی، مثل یک پادشاه رفتار کردن کافی نیست و باید واقعا پادشاه باشی. تنها در آن زمان است که جای هیچ شکی باقی نمیماند؛ چون شک و تردید در نهایت به هرج و مرج و چه بسا نابودی میانجامد. سکانس اول، در حقیقت پایان قصهی فیلم «آقایان» را در همان ابتدای فیلم به شما نشان میدهد. از طرفی دیگر، مخاطب کمی پیش از پخش تیتراژ پایانی فیلم، مجدد با این جملهی پیرسون دربارهی «پادشاهی» روبهرو میشود. آیا میتوان حرف و صحبتهای میکی پیرسون دربارهی «پادشاهی» را به مسیر و حرفهی گای ریچی در سینما نیز تعمیم دهیم؟ آیا گای ریچی از امسال به بعد قرار است مثل یک پادشاه واقعی در صنعت سینما رفتار کند؟
- روایت جذاب و تماشایی
- تدوین حسابشده و مدرن فیلم
- ایفای نقش قابل تحسین بازیگرهای نقش اصلی
- بگومگوهای زیاد شخصیتها باعث کلافگی مخاطب میشود
- پرتاب مخاطب به بیرون از جریان فیلم در برخی از سکانسها
- عدم وجود هارمونی و توازن بین صحنههای اکشن و درام
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید