۱۰ حفره داستانی فیلم‌های The Hobbit که در اصل حفره نیستند!

سه‌گانه‌ای که نا امیدکننده نبود

1%
  • 0/10
۱۰ حفره داستانی فیلم‌های The Hobbit که در اصل حفره نیستند! ۶ ۰۹ مهر ۱۴۰۰ مقالات جانبی (سینمایی) کپی لینک

مجموعه فیلم‌های Hobbit پیتر جکسون (Peter Jackson) به اندازه ارباب حلقه‌های او محبوب نبودند و از همان ابتدا با هجمه‌ای از حواشی‌ مختلف و همچنین با سیلی از انتقادات منفی رو به رو شدند.

سه گانه هابیت کار بسیار سخت و دشواری داشت. از‌ سویی، باید راهی برای گسترش و وسعت دادن به رمان کوتاهی که برای کودکان نوشته شده بود و تبدیل کردن آن به یک حماسه سه قسمتی که چندین ساعت طول می‌کشید، پیدا می‌کرد.

از سویی دیگر مجبور به ادامه دادن راه سه گانه خارق العاده ارباب حلقه‌هایی شد که در دنیای امروزی فیلم و سینما به عنوان یکی از بهترین مجموعه‌های فانتزی شناخته می‌شود و همین امر شاید این مطلب را قابل پیش بینی می‌کرد که هابیت نتواند به اندازه‌ی ارباب حلقه‌ها موفق شود. 

سری فیلم‌های Hobbit آن عظمت و شکوه ارباب حلقه‌ها و کتاب‌های سری را نداشتند و به سرعت نیز با حجم زیادی از انتقادات نسبت به اشکلاتی که در این سری با آن‌ها رو به رو بودیم، مواجه شدند. برخی از این اشکالات شامل حفره‌هایی بودند که به اصطلاح به آن‌ها حفره‌های داستانی گفته می‌شود. اما آیا مواردی که قرار است در مقاله پیش رو به آن‌ها اشاره کنیم، واقعا حفره‌های داستانی بودند؟

در ادامه با ما همراه باشید تا با این ۱۰ موردی که به اصطلاح به آن‌ها حفره‌های داستانی سری فیلم‌های هابیت گفته می‌شوند، بیشتر آشنا بشویم.


۱۰. شکل و صورت سائورون


شکل و شمایل سائورون (Sauron) به عنوان یکی از نمادین‌ترین شخصیت‌های تاریخ سینما، شاید برای همیشه مبهم باقی بماند. همانگونه که پیشتر در سری فیلم‌های ارباب حلقه‌ها شاهد بودیم، سائورون بدون منبع اصلی خود یعنی حلقه، نمی‌تواند در یک کالبد مشخص فیزیکی باقی بماند. به همین دلیل است که در بالای برج خود ” باراد_ دور” به عنوان یک روح آسمانی در قالب چشمان آتشین خود گیر کرده است.

با این وجود چیزی که مشخص و نمایان است، این است که سائورون درHobbit دارای نوعی شکل و شمایل فیزیکیست که اگر بخواهم واضح تر بگویم، به شکل نکرومانسر یا همان جادوگر سیاه و پلید بود  که با سارومان در تضاد است.

 با این حال، هیچ گاه به او یک شکل خاص فیزیکی داده نشده است، به دلیل اینکه او روح سایه‌ای است که به خود شکل و ظاهر انسان نمایانه می‌گیرد.

۹. استینگ، گلامدرینگ و اورک‌ ریست

در هر دو فیلم ارباب حلقه‌ها و هابیت، این موضوع به اثبات رسید که شمشیر استینگ در حضور اورک‌ها (Orcs) و اجنه‌ها (Goblins) به رنگ آبی می‌درخشد.

همچنین با افشاگری الروند (Elrond) در هابیت، مشخص شد که دو شمشیر دیگر الویش یعنی گلامدرینگ (Glamdring) و اورک ریست (Orcrist) هم دارای قابلیت درخشش آبی رنگ هستند. اما وقتی تماشاگران این دو شمشیر را در عمل مشاهده می‌کنند، هیچ درخششی در کار نیست.

با این وجود، درخشش های آبی رنگ گلامدرینگ و اورک ریست، یک حقیقت منحصر به فرد و خارق العاده است که در سری کتاب‌های هابیت به آن اشاره شده است.

حقیقتی که هیچ گاه در فیلم شاهد آن نبودیم. بنابراین نمی‌توان این موضوع را یک حفره داستانی به حساب آورد. اگر بخواهیم منصفانه تر به این قضیه نگاه کنیم، سازندگان فیلم سعی در این داشتند که استینگ را به عنوان یک شمشیر منحصر به فرد نشان دهند و از آن‌جایی که این شمشیر توسط شخصیت اصلی فیلم حمل می‌شود، تصمیم سازندگان فیلم منطقی بوده و این اتفاق یک حفره داستانی نیست.

۸. تائوریل

تائوریل یکی از شخصیت‌های منحصر به فرد در دنیای سری فیلم‌های ارباب حلقه‌ها است که در هابیت نیز حضور دارد. شخصیتی که در هیچ یکی از کتاب‌های تالکین، خالق ارباب حلقه‌ها و هابیت حضور نداشت و مستقیما از سمت خود کارگردان فیلم یعنی پیتر جکسون به این مجموعه اضافه شد. شاید همین موضوع منجر به وجود آمدن یک داستان دیوانه کننده‌ و بی‌نتیجه شد.

تائوریل تبعید شده است، و بینندگان به نتیجه گیری مشخصی برای قوس داستانی او دست نمی‌یابند. خوب واقعا چه بلایی سر تائوریل آمد؟

حقیقت این است که هیچ کس نمی‌داند. و این کمتر از یک حفره داستانی است و بیشتر می‌توان از آن به عنوان یک نتیجه گیری ناامید کننده نام برد. اگر بخواهیم از دید خود به این قضیه نگاه کنیم و به دنبال جوابی برای سوال بالا باشیم. شاید بهترین جواب این باشد که به احتمال بالا تائوریل مدت زیادی را سرگردان بوده و در آخر به سیاه بیشه (Mirkwood) بازگشته است و یا در احتمالی دیگر، با کشتی به والینور رفته است.

۷. بند آهنی بئورون

شخصیت بئورون، یک تغییر‌دهنده‌ی پوست است که توانایی تبدیل شدن به یک خرس سیاه را دارد. همچنین او مجهز به یک بند آهنی است که در اطراف مچ دست چپ اوست. به دلایلی عجیب این بند بعد از تبدیل شدن او به خرس، روی بازوی او می‌ماند. اما سوال این است که آیا نباید پس از تغییر بئورون، این بند آهنی از دستش بیافتد یا تنگ‌تر شود؟

از لحاظ منطقی بله، ولی این احتمال وجود دارد که این بند آهنی دارای نوعی جادو باشد که با شروع شدن شرایط تغییر در بئورون، خود را گسترش بدهد. یا شاید این آشکار سازی فیزیکی، نوعی حبس شدن نمادین باشد. بنابراین می‌توان گفت که این اتفاق به قوانین فیزیکی محدود نمی‌شود.

۶. انگیزه گاندولف

قانون مشخصی تعریف نشده است که فیلم‌ها و سریال‌ها باید مو به مو طبق منبعی که از روی آن اقتباس شده‌اند، پیش بروند. هابیت از سری فیلم‌هایی است که این قانون را دنبال کرد. و این موجب ایجاد تغییراتی در این سری فیلم‌ها شد. بعضی از این تغییرات را می‌توان تصمیماتی نه چندان درست دانست.

در کتاب به وضوح مشخص شده است که هدف اصلی گاندولف از شروع سفرش، جلوگیری از همکاری بین سائورون با اسماگ است. با این حال چیزی که در فیلم مشاهده کردیم دقیقا متضاد با کتاب است و عملا ثابت شد که گاندولف از ظهور اخیر سائورون بی‌خبر است. و این تغییر باعث بی‌اثر کردن انگیزه او برای شروع سفرش است.

با این حال، جادوگر اعظم گاندولف، از زنده بودن ارباب تاریکی سائورون و احتمال بازگشت او در آینده خبر دارد. بنابراین چرا از یک آینده‌ی خطرناک پیش گیری نمی‌شود؟ این پیش‌بینی‌ها به گاندولف یک چشم انداز استراتژیک می‌دهد تا کوتوله‌های رووانینون را برای هر اتفاق غیر منتظره‌ای آماده کند.

۵. گاندولف، سائورون و ناریا

سائورون، این ارباب تاریکی‌ها. تمام قدرت و همه حلقه‌ها را برای خود می‌خواهد. گاندولف حلقه‌ی آتش یا همان ناریا را در دستان خود دارد، حلقه‌ای که به وسیله‌ی آن می‌تواند با نا امیدی‌ها و اثرات مخرب گذر زمان مبارزه کند.

ناریا به گرداننده و صاحب خود، قدرت آتش را هدیه می‌دهد (مانند گاندولف که شعله‌ی آنور را برای مقابله با تاریکی احضار کرد) همچنین به صاحب خود الهام می‌بخشد تا در برابر ظلم و استبداد، مبارزه و مقاومت کند.

شاید سوالی برایتان پیش بیاید که چرا سائورون با وجود دستگیری گاندولف، حلقه را تصاحب نکرد؟ خوشبختانه، پاسخ این سوال را می‌توانید درفیلم The Hobbit: The Battle Of Five Armies (هابیت: نبرد پنج سپاه) پیدا کنید. حلقه توسط انواع مختلفی از جادو‌ها محافظت می‌شود و بدین وسلیه مانع از دستیابی اورک‌ها و سائورون به آن می‌شود.

۴. حفاظت در برابر اژدهایان

یکی از سوالات متعددی که پیش می‌آید، این است که چرا به نظر می‌رسد هیچ کس قدرت حفاظت در برابر حملات اژدهایان را ندارد؟ اژدهایان همیشه در تاریخ داستان‌های فانتزی به عنوان موجودات خطرناک و مرگباری شناخته شده‌اند و همگی می‌دانیم که مردم در برابر هر خطر احتمالی، تمام تلاش‌های خود را در برابرتهدید احتمالی حمله‌ی اژدهایان و حفاظت از انبا‌رهای طلای خود به خرج می‌دهند.

بنابراین چرا هیچ وقت در پی راهکارهایی برای ایمن نگه داشتن خود در برابر این حملات نبودند؟ پاسخ این سوال ساده است، هیچ کس انتظار حمله‌ از سوی این موجودات وحشتناک را نداشت.

در زمان هابیت، اژدهایان برای مدت‌های طولانی از سرزمین میانی ناپدید شده بودند. و آن‌ها چیزی بیشتر از اسطوره و افسانه نبودند.

اسماگ، اژدهای ترسناک، به عنوان آخرین گونه از نوع خود تلقی می‌شد (اگر احتمال می‌دادیم او هنوز زنده است)، بنابراین شاید همین تفکر باعث شد تا مردمان آن زمان فکر کنند که ایجاد محافظت‌های مخالف در برابر اژدها، فقط هدر دادن گسترده زمان و مهمات است.

۳. دانش و آگاهی گاندولف از سائورون

گاندولف، بعد از وقایع فیلم برهوت اسماگ (Desolation of Smug) می‌داند که سائورون به سرزمین میانی بازگشته است. با این حال در فیلم The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring (ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه)، گاندولف هم متعجب می‌شود و هم از بازگشت سائورون مضطرب. آیا نباید به خوبی از بازگشت سائورون با توجه به اتفاقاتی که در یاران حلقه افتاد، آگاه باشد؟

حقیقت این است که گاندولف از وجود سائورن مطلع بود. اما نسبت به حضور «حلقه یگانه»  آگاهی نداشت. گاندولف با دانستن اینکه حلقه در اختیار بیبلو و فرودو است شگفت زده شد و ازکشف ارتباطی که با سائورون داشت وحشت کرد.

اگر بخواهیم به طور خلاصه و روان مطلب را بیان کنیم، باید بگوییم که اکنون گاندولف بزرگ از این حقیقت که سائورون، در پی جستجوی حلقه‌ی گمشده‌ای است که اکنون آن را پیدا کرده، مطلع شده است.

۲. اسماگ و سائورون

گاندولف می‌ترسد که دو شخصیت شرور داستان با یک‌دیگر متحد شوند و در پی آن باعث نابودی بی حد و اندازه‌ی سرزمین میانی شوند. اما آیا واقعا عجیب نیست؟ اینکه سائورون و یک اژدهای غول پیکر از هم‌دیگر چه می‌خواهند؟

کاملا احتمال این وجود دارد که سائورون تا حدودی از اسماگ استفاده کرده است. استفاده ای در راستای کنترل قدرت خود برای ایجاد ویرانی های گسترده.

 همچنین ممکن است که هر دوی آن ها به اولین ارباب تاریکی و منبع اصلی شرارت ها یعنی ملکور (مورگوت) اعلان وفاداری کرده باشند و با تحت تاثیر قرار گرفتن از این وفاداری بخواهند تا متحد یک دیگر شوند. همچنین این احتمال وجود دارد که فقط بخواهند با اتحادی که به آن آری گفته‌اند، در پی ایجاد مشکل های بزرگ باشند. شاید بگویید چرا؟ برای اینکه اسماگ و سائورون دو منبع بزرگ شرارت هستند.

۱. رژیم غذایی اسماگ

یکی از اصلی ترین سوالاتی که درباره‌ی اسماگ وجود دارد این است که چگونه او توانسته در تمام این مدت زنده بماند؟ هنگام خواب زمستانی و گذراندن زمان خود در اِرِبور(تنها کوه) دقیقا چه چیزی می‌خورد؟ همانطور که می‌دانید اژدها موجوداتی ماورالطبیعه هستند و بنابراین حتی شاید نیاز نداشته باشند تا چیزی بخورند. آن‌ها وعده های غذایی خود را فقط برای یک لذت ساده میل می‌کنند نه برای تغذیه.

علاوه بر این، کم بودن فعالیت بدنی اسماگ خود می‌تواند یک دلیل بزرگ برای کاهش شدید نیاز به غذا باشد. همچنین او ممکن است در خواب زمستانی باشد و نیازی به غذا نداشته باشد. یا شاید شهر دریاچه (Laketown) را برای شکار یک گوزن ترک کند. به طور خلاصه همانند تمامی سوال‌هایی که پیشتر پیش آمدند، می‌توان جواب‌های بسیار متعددی داد.

سری فیلم‌های هابیت مانند سایر آثار سینمایی و تلویزیونی، دارای برخی از حفره‌های داستانی است و نمی توان این مسئله را انکار کرد. با این حال نمی‌توان به دوستداران این سری گفت که چرا با وجود نقدهای گاه بی‌رحمانه باز هم به فیلم مورد علاقه‌ی خود وفادار هستند.

 شاید همین حس وفاداری و تلعق باشد که دنیای هنر هفتم را با شیرینی و تلخی‌های فراوانی احاطه کرده است.

 

 



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

6 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments