فیلم The Invisible Man بعد از سالهای دور و دراز، رنگِ یک ریبوت را به خود دیده، اما آیا این فیلم به کارگردانی لی ونل توانسته به یک اثر موفق و ماندگار تبدیل شود؟
پیش از بررسی فیلم The Invisible Man محصول سال ۲۰۲۰ که لی ونل آن را کارگردانی کرده، اجازه دهید به ۸۷ سال گذشته سفر کنیم؛ زمانی که جیمز وِیل از یک رمان محبوب به قلم اچ.جی وِلز، فیلمی به نام The Invisible Man را روانهی پردهی سینماهای کشور ایالات متحدهی آمریکا کرد. فیلم در مدت زمان تقریبی ۷۰ دقیقهای خود به طرز عجیبی موفق ظاهر شد. این موفقیت علت سادهای دارد؛ مردم آن دوران از این ایده به راحتی به وجد آمدند که یک دانشمند میتواند خودش را با استفاده از یک لباس پیشرفته نامرئی کند! در عصر حاضر نیز این ایده همچنان جذابیت دارد، اما طراوت رمانی که اچ.جی وِلز به رشته تحریر در آورده بود، از دید نگارندهی این بررسی متعلق به همان آن دوران است. به همین سبب لی ونل که در کارنامهاش آثار جذاب و دیدنی مثل فیلم موذی (Insidious) و اره (Saw) را به چشم میبینیم، در همان ابتدای پروژهی ریبوت این فیلم با چالشهای مهمی دست و پنجه نرم کرد. این کارگردان و فیلمنامهنویس خوشذوق در وهلهی اول باید رنگ و لعاب فیلم را به گونهای تغییر میداد که به دردِ زمان حال حاضر بخورد. در مرحلهی بعدی باید فیلم مرد نامرئی را در ژانر مورد نظر پر و بال میداد. سوال اینجاست آیا لی ونل توانسته این دو چالش را با موفقیت پشت سر بگذارد؟
فیلم بدون هیچ مقدمهای با یک اتفاق مهم آغاز میشود. زنی را میبینیم که بدون هیچ دلیل موجهی که جلوی لنز دوربین نمایش داده شود، ترسیده و در تلاش است از خانهای فرار کند. چه اتفاقی افتاده؟ او چرا ترسیده؟ چرا قصد فرار دارد؟ سوالاتی در ذهن مخاطب از همان ابتدا کاشته میشود که در طول ۲ ساعت فیلم، کارگردان سعی میکند به آنها جواب دهد. با این حال، گویا کارگردان یادش میرود که در ابتدا شخصیتها را به ما معرفی کند. ما از آن دختری که در شروع فیلم، از خانهای بزرگ پا به فرار میگذارد فقط میفهمیم که نامش، سِسیلیا است! حتی روابط میان شخصیتهای فیلم نیز ناشناخته و گنگ است و مخاطب تقلا میکند تا شخصیتها را بیشتر بشناسد، اما فیلمساز تا انتهای ماجرای فیلم، به خودش زحمتی نمیدهد تا باب آشنایی مخاطب با شخصیتها را باز کند. لی ونل میتوانست با بهره جستن از رمان وِلز، به شخصیتهای قصهاش جلوی دوربین هویت ببخشد، اما کاراکترهایی را میبینیم که عمرشان تنها در همان قد و قوارهی مدت زمان ۲ ساعتهی فیلم خلاصه میشود و پس از پایان ماجرا، یک بار برای همیشه از یادمان میروند.
روابط میان شخصیتهای فیلم نیز ناشناخته و گنگ است و مخاطب تقلا میکند تا شخصیتها را بیشتر بشناسد
الیزابت ماس در نقش سِسیلیا به خوبی میدرخشد. درخششِ این بازیگر در فیلم، یکی از نکان قوت قابل توجهی فیلم مرد نامرئی است و برای علاقهمندان به رشتهی بازیگری، به شدت جذاب خواهد بود که پای این فیلم بنشینند و هنرنمایی الیزابت ماس را جلوی لنز دوربین تماشا کنند. چهرهی الیزابت ماس در زمان ترس، غم، استیصال و حتی درماندگی به خوبی برای بیننده قابل درک است، اما از آنجایی که شخصیتِ جلو روی ما آشنا نیست، نمیتوانیم با او چندان احساس همدردی کنیم. لی ونل از جنبهی فنی نیز به خود سخت نمیگیرد. او کمی با زاویهی دوربین بازی میکند، اما این چرخشِ دوربین نیست که شما را برای تماشای ادامهی فیلم تشویق میکند، بلکه نحوهی روایت داستان است که لحظه به لحظه شما را پای ماجرای فیلم نگه میدارد. از روایت فیلم انتظار یک شاهکار را نباید داشته باشید. فیلمساز تنها میبایست معمایی را مطرح میکرده تا شما را تا انتهای کار تشنه نگه دارد. در ماجرای فیلم مرد نامرئی، یک پیچش داستانی نیز در انتهای ماجرا وجود دارد که قرار است شما را سورپرایز کند. کارگردان از جنبهی فرم روایی فیلم توانسته موفق ظاهر شود. روایت به خوبی اوج میگیرد و به درستی پروندهی سسیلیا به اتمام میرسد. به مدد شیوهی صحیح قصهگویی لی ونل، ریتم و ضربآهنگ فیلم نیز درست و حسابی است.
در زمانهای که استفاده از تعلیق، تبدیل شده به یک عنصر اساسی و حیاتی برای فیلمسازهای ژانر وحشت و رازآلود، لی ونل از این عنصر برای کارگردانی فیلم مرد نامرئی استفاده نمیکند. او با روشی دیگر به جانِ مخاطب، استرس و اضطراب میاندازد. سسیلیا به طور ناگهانی به یک نقطه از محیط زل میزند. در مرحلهی بعدی موقعیت لنز دوربین به آن نقطهی خالی تغییر مییابد تا مخاطب نیز صحنهای را ببیند که کاراکتر فیلم نظارهگر آن است و از دیدِ شخصیت اصلی فیلم، مردی نامرئی در آنجا حضور دارد. اینکه مخاطب مثل شخصیت بختبرگشتهی قصه دچار توهم میشود، ابتکاری جالب از سوی کارگردان بود. لی ونل در زمینهی جوسازی و تزریق حس رمز و راز در فیلم، تبحر خاصی دارد. با این تفاسیر، فیلم مرد نامرئی از نبود مولفههای ژانر وحشت به شدت رنج میبرد. اگر از خورههای ژانر وحشت هستید، فیلم مرد نامرئی احتمالا شما را مایوس میکند! نه قصه از لحاظ روحی و روانی میتواند شما را بترساند و نه صحنهای جلوی لنز دوربین قادر است شما را تا سر حد مرگ بترساند. فیلم مرد نامرئیِ جیمز وِیل در هشتاد ساله گذشته در ترساندن مخاطب موفق ظاهر شده بود چون تصویرسازی تکنولوژی و فناوری که در مخیلهی عموم مخاطبین نمیگنجد، منجر به القای وحشت در هواداران ژانر وحشت شد. این مضمون برای اکثر مردم در عصر حاضر وحشتناک نیست، بلکه تنها باعث اضطراب و دلنگرانی آنها میشود. لی ونل رنگ و لعاب خوبی به فیلم رازآلود خود داده، اما فیلم مرد نامرئی در سال ۲۰۲۰ میلادی قادر نیست کسی را بترساند. این فیلم با ردهبندی «بزرگسال» روانهی سینماها شده، ولی مخاطبین کم سن و سال نیز میتوانند از تماشای این فیلم لذت ببرند و دچار صدمات روحی و روانی نشوند.
فیلم The Invisible Man یک اثر متوسط رو به بالاست که تماشای آن، خالی از لطف نیست. اگر از طرفداران ژانر وحشت هستید، مرد نامرئی احتمالا شما را ناامید خواهد کرد، اما اگر دلتان برای یک فیلم معمایی و رازآلود تنگ شده، به سراغ این فیلم بروید که ماجرایی هیجانانگیز، انتظار شما را میکشد.
- بازی خوب و تماشایی الیزابت ماس
- کشش به نسبت قابل قبول داستانی به واسطهی یک ریتم مناسب
- روایت سرگرمکننده و هیجانانگیز قصه
- القای حس هیجان به مخاطب، بدون استفاده از تعلیق
- شخصیتها و روابط میان آنها تا انتهای قصه گنگ و ناآشناست
- نبود مولفههای ژانر وحشت در فیلم
- عدم برقراری یک رابطهی احساسی بین مخاطب و شخصیت اصلی قصه
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید