نیتندو قصد دارد با نسخه بازسازی شده بازی The Legend of Zelda: Link’s Awakening موفقیت 26 سال پیش این عنوان را تکرار کند.
کمپانی نینتندو ده ها سال است که با عرضه عناوین درجه یک و بینظیر، کارنامه خوش رنگ و رویی برای خود درست کرده است. با این حال از زمان عرضه بسیاری از این بازیهای جذاب دهها سال میگذرد و نه تنها گیمرهای جدید بلکه طرفداران قدیمی هم به واسطه پیشرفت گسترده تکنولوژی و صنعت گیم، قادر به تجربه دوباره این بازیها نبوده و اگر تصمیم به بازگشت به آنها بگیرند، بدون شک همان خاطرات خوش گذشته هم در ذهنشان نابود میشوذ. برهمین اساس نینتندو هم به لیست کمپانیهایی پیوسته که مشغول بازسازی عناوین موفق گذشته خود هستند. آیا نینتندو در اولین قدم خود در بازگشت به گذشته موفق عمل کرده یا نه؟
داستان Link’s Awakening پس از پایان A Link to The Past و شکست گنون (Ganon) آغاز میشود.
بازی The Legend of Zelda: Link’s Awakening نخستین بار در سال 1993 برای کنسول دستی گیم بوی عرضه شد و تا امروز که سالها از بسته شدن پرونده این کنسول موفق میگذرد، به عقیده بسیاری از گیمرها یکی از ده بازی برتر گیم بوی محسوب میشود، برهمین اساس هیچ تعجبی نداشت وقتی نینتندو با پخش یک تیزر به شدت خوش آب و رنگ، خبر از بازسازی این عنوان داد.
داستان Link’s Awakening پس از پایان A Link to The Past و شکست گنون (Ganon) آغاز میشود. با گرفتاری لینک در طوفان دریایی، کشتی او شکسته شده و وقتی چشم از هم باز میکند، خود را در سواحل جزیره کوهولینت (Koholint) مییابد. محیط اسرارآمیز این جزیره تا حد زیادی یادآور سرزمین اصلی سری افسانه زلدا یعنی هایرول (Hyrole) است. اسرارآمیز بودن این جزیره از همان دقایق نخست و با دیدن یک تخم مرغ عظیم که روی قله آتش فشان نشسته، برای بازیکنان مشخص میشود. با اندکی پیشروی در داستان متوجه میشویم که موجودی به نام Wind Fish در این تخم خوابیده و لینک برای فرار از این جزیره، راهی جز بیدار کردن Wind Fish ندارد. البته نیاز به توضیح ندارد که با بیدار کردن این موجود، بسیاری از مسائل دستخوش تغییر شده و زندگی روی جزیره دچار دگرگونی خواهد گشت. سناریوی کلی بازی با این که پیچیدگی چندانی ندارد اما گیم پلی بازی به علاوه کاراکترهای بسیار دوست داشتنی و بامزه آن موجب میشود حتی گیمرهایی که به داستان اهمیت بسیار میدهند، جذب این بازی شوند. به پایان رساندن بازی نزدیک به 25 تا 30 ساعت زمان میبرد و با اطمینان میتوان گفت که در هیچ کجای این چند ده ساعت، بازیکنان از تجربه بازی خسته نمیشوند.
بازی Legend of Zelda: Link’s Awakening بیش از آن که یک عنوان اکشن ادونچر باشد، یک بازی دانجن کرالر (Dungeon Crawler) بوده و برای مدت زمان زیادی گیمرها را مجبور به گشت و گذار در سیاهچالهها و حل معما میکند اما از این مسئله به هیچ عنوان نگرانی به خودتان راه ندهید زیرا گشت و گذار در سیاهچالهها در این بازی یک سرگرمی اعتیادآور است. طراحی محیط سیاهچالهها از یک سو و چالش حل معماها و مبارزه با دشمنان داخل آنها از سوی دیگر، جذابیت خارق العاده و غیرقابل توصیفی به این بخش بازی داده.
بازی الهامات زیادی از نسخه آخر سری یعنی Breath of The Wild گرفته
البته سازندگان به بازسازی دقیق و کامل نسخه اصلی بسنده نکرده و اندک تغییراتی را نیز به گیم پلی افزودهاند به عنوان مثال بازیکنان در نسخه اصلی تنها قادر به ارتقای سطح سلامت لینک تا 12 قلب بودند که این عدد اکنون به 32 رسیده. از سوی دیگر تعداد Collectileهای موجود در بازی هم افزایش چشمگیری داشته و بازیکنان تا ساعتهای متمادی میتوانند مشغول جمع آوری آنها از گوشه و کنار جزیره شوند.
کپشن: طراحی سیاهچالهها بینظیر است.
بازی الهامات زیادی از نسخه آخر سری یعنی Breath of The Wild گرفته اما خوشبختانه نابود شدن سریع شمشیرها از آن نسخه راه خود را به بازی The Legend of Zelda: Link’s Awakening باز نکرده. به عنوان مثال بازیکنان با باز کردن نقشه میتوانند جای جای آن را با نمادهای مختلف علامت گذاری کرده و مسیرها و مقاصد را برای خود اولویت بندی کنند که این خود یک کمک حال اساسی برای گیمرهای حواس پرت خواهد بود. از آنجایی که تقریبا منویی برای ردگیری مقاصد داستان وجود نداشته و علامتی هم روی نقشه ظاهر نمیشود، بازیکنان به سرعت و پس از شنیدن نام مقصد میتوانند آن را روی نقشه علامت گذاری کنند تا اگر برای چند روز از پای بازی بلند شدند، هنگام برگشت مانند آدمهای از همه جا بیخبر سر خود را نخارانند.
یکی از قابلیتهای خیلی جالبی که سازندگان به این نسخه افزودهاند، قابلیت ساخت سیاهچاله توسط خود بازیکنان است. مشخص نیست این بخش مقدمهای برای ساخت و عرضه عنوان The Legend of Zelda Maker باشد یا نه اما تجربه آن به هیچ عنوان خالی از لطف نیست. گیمرها در این بخش میتوانند با طراحی اتاقهای مختلف سیاهچالهها و مرتبط ساختن هرکدام ازآنها با یکدیگر، یک سیاهچاله عظیم و کامل برای خود بسازند، البته انتظار نداشته باشید که بتوانید سیاهچالههایی با کیفیت و جذابیت سیاهچالههای اصلی بازی بسازید و یک نکته دیگر هم که ذکر آن اهمیت دارد، این است که بازیکنان در این بخش چیزی را از صفر نمیسازند، پس با ساخت یک سیاهچاله چندان به خودتان مغرور نشوید، زیرا کار اساسیای که گیمرها در این بخش انجام میدهند، تنها متصل ساختن دقیق اتاقها به یکدیگر است. درست است که این بخش کامل نیست و ایراداتی دارد اما به عنوان تجربه اول و یک شروع، نمره قبولی را دریافت میکند.
کپشن: این بار میتوانید تعداد قلبهای خود را به عدد 32 برسانید
گرافیک بازی حالتی کارتونی دارد و در واقع جدا از محدودیتهای گرافیکی سوییچ، اصلا نیازی هم به یک گرافیک خارق العاده و انقلابی برای ارائه این بازی به مخاطبان نبوده. گرافیک بازی The Legend of Zelda: Link’s Awakening دقیقا همان چیزی است که باید باشد. در همین حالت عاشق آن خواهید شد. با این حال بازی همواره روان نیست و گاه و بیگاه دچار افت فریم ریت میشود، با این که این معضل همیشگی نیست اما تا حدی میتواند موجب اوقات تلخی گیمرها را فراهم کند.
برخلاف فریم ریت بازی که گاه و بیگاه موجب ناراحتی بازیکنان میشود، موسیقی بازی هیچ نقصانی نداشته و بیراه نیست اگر بگوییم روح انسان را با زیبایی خود جلا میدهد. درنهایت باید گفت بازی The Legend of Zelda: Link’s Awakening یک بازسازی تقریبا بینقص است که به خوبی آبروی بیست و شش ساله نسخه اصلی را حفظ میکند. چه طرفدار سری افسانه زلدا باشید یا نباشید، چه نسخه Breath of The Wild را دوست داشتید یا نداشتید، از تجربه بازی The Legend of Zelda: Link’s Awakening پشیمان نخواهید شد.
- گیم پلی دیوانه وار
- وفادار به نسخه اصلی
- گرافیک بسیار زیبا
- معماهای جذاب
- گشت و گذار در سیاهچالهها تجربه بینظیری است
- آیتمهای Collectible زیاد
- طراحی هنری عالی
- موسیقی بینظیر
- افت فریمهای گاه و بیگاه
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید