از آنجایی که فرنچایز ارباب حلقهها اهمیت بسیار بالایی در صنعت سینما دارد، تصمیم گرفتیم در قالب یک مقاله به آن و دنیای غنیاش بپردازیم.
The Lord of the Rings، یک سهگانهی سینمایی است که بین سالهای ۲۰۰۱ الی ۲۰۰۳ میلادی روی پردهی نقرهای رفت و در مقابل بودجهی ۲۸۱ میلیون دلاری خود، بیش از ۲ میلیارد و ۹۸۰ میلیون دلار فروخت. این آثار بر اساس رمانهایی به همین نام نوشتهی جی. آر. آر. تالکین ساخته شده و روایتگر گروهی از شخصیتها است که میخواهند با نابودی یک حلقهی قدرتمند، جلوی موجودی شیطانی را گرفته و نگذارند به اهداف پلیدش دست یابد.
فرنچایز ارباب حلقهها نه تنها فروش خیرهکنندهای داشت، بلکه در مراسمهای معتبر حضور یافت و عملکرد فوقالعادهای را از خود بر جای گذاشت؛ محصول نیو لاین سینما مجموعا ۳۰ بار نامزد دریافت جوایز اسکار شد که از این تعداد، ۱۷ مرتبه جایزهی مورد نظر را به دست آورد. در ضمن، فیلمهای ارباب حلقهها که پیتر جکسون را روی صندلی کارگردانی خود داشتند توانستند در لیست تاثیرگذارترین آثار دهههای گذشته و بهترین سهگانههای تاریخ سینما قرار بگیرند.
فهرست مطالب
فرنچایز ارباب حلقهها چگونه شکل گرفت؟
ارباب حلقهها از محبوبیت بالایی در میان افراد کتابخوان برخوردار است. در نتیجه، بسیاری از استودیوها و فیلمسازان از جمله والت دیزنی و جرج لوکاس از دههها قبل خواهان به دست آوردن امتیاز ساخت اقتباس از این رمانها بودند. استودیوها و فیلمسازانی که بنا به دلایلی موفق نشده بودند امتیاز ساخت اقتباس را به دست بیاورند، تصمیم گرفتند محصول مشابه را ساخته و روانهی سینماها کنند. نتیجهی اتخاذ چنین تصمیمی، ساخت Excalibur محصول سال ۱۹۸۱ میلادی و Willow محصول سال ۱۹۸۸ بود.
ریشههای ساخت فرنچایز ارباب حلقهها به دهها قبل بازمیگردد. پیتر جکسونِ نوجوان، رمانها را نخوانده بود اما اسمش را شنیده بود. از همین رو، انیمیشن The Lord of the Rings را تماشا کرد که سال ۱۹۷۸ میلادی اکران شده بود. تماشای این اثر باعث علاقهمندی او به دنیای جی. آر. آر تالکین شد. در نتیجه، رمانهای هابیت و سیلماریلیون را خرید و بعدها هم رمان رادیویی ارباب حلقهها را در بیبیسی گوش کرد.
در حالی که The Frighteners ششمین فیلم بلند پیتر جکسون در مقام کارگردان مراحل پستولید را پشت سر میگذاشت، او و فران والش (یک فیلمنامهنویس) تصمیم گرفتند اثری فانتزی بسازند. آنها در ابتدا قصد نداشتند به سراغ آثار جی. آر. آر. تالکین بروند اما طی اتفاقاتی تصمیم گرفتند اقتباس سینماییشان را بسازند. آنها برای ساخت فیلمها به ملاقات هاروی واینستین رفتند. پس از تکمیل فیلمنامهها، مشخص شد استودیو از پس هزینهها بر نمیآید. در نتیجه، واینستین از جکسون درخواست کرد داستان کوتاهتری را آماده کند.
پیتر جکسون میدانست تهدیدهای هاروی واینستین دربارهی سپردن پروژه به تیمی دیگر بلوف است. در نتیجه، پای حرفش ایستاد و تغییری را اعمال نکرد. فیلمساز نیوزیلندی نهایتا به ملاقات رابرت شی مدیر وقت نیو لاین سینما رفت و طرحها را برایش ارائه داد. او نهایتا گفت پروژه را به شرطی قبول میکند که داستان به یک سهگانه تبدیل شود؛ شرطی که پذیرفته شد.
خلاصهی داستان فرنچایز ارباب حلقهها
در این بخش خلاصهی ارباب حلقهها را به صورت جداگانه مرور میکنیم.
خلاصهی داستان فیلم The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring
کارگردان: پیتر جکسون
سال اکران: ۲۰۰۱
بودجه: ۹۳ میلیون دلار
میزان فروش: ۸۸۷ میلیون دلار
در دورهی دوم سرزمین میانه، حلقههای قدرت در اختیار اربابان الفها، دورفها و انسانها قرار میگیرد. سائورون از بیاطلاعی سه نژاد نهایت استفاده را برده و در کوه نابودی حلقهی یگانه را میسازد. ارباب تاریکی قدرتش را در آن میدمد تا بدین ترتیب بتواند بر ۱۹ حلقهی دیگر تسلط پیدا کرده و نهایتا سرزمین میانه و مردمانش را زیر پرچم حکومت خود بگیرد. پس از اینکه انسانها و الفها از ساخته شدن حلقهی یگانه مطلع میشوند، اتحادی میان آنها شکل میگیرد تا سائورون را شکست دهند. در جریان نبرد، ایسیلدور اهل گاندور انگشت ارباب تاریکی را قطع کرده و بدین ترتیب، انگشتر را از او میگیرد. با رخ دادن این اتفاق، جسم سائورون نابود شده و تنها روحش باقی میماند که قادر به انجام کاری نیست. حلقه که از قدرت بالایی برخوردار است، ایسیادور را وسوسه میکند تا آن را برای خودش بردارد؛ اتفاقی که رخ میدهد. دومین پادشاه گاندور نهایتا توسط اُرکها کشته شده و حلقهی یگانه به داخل رودخانه میافتد.
با گذشت دو هزار و ۵۰۰ سال از نبرد سائورون با انسانها و الفها، حلقهی یگانه به صورت اتفاقی در اختیار گالوم قرار میگیرد. این موجود به مدت پنج قرن حلقه را در اختیار دارد تا اینکه طی اتفاقی آن را گم میکند. یک هابیت به نام بیلبو بگینز حلقه را پیدا کرده و آن را برای خود بر میدارد. ۶۰ سال بعد، بیلبو به بهانهی تولد ۱۱۱ سالگیاش با دوستان قدیمی از جمله گندالف خاکستری ملاقات میکند. او برای جادوگر از قصدش برای ترک شایر و آخرین ماجراجویی میگوید. هابیت قصه همچنین میراثی را برای فرودو بگینز برادرزادهاش میگذارد که شامل یک حلقه میشود. گندالف حلقه را بررسی کرده و به ماهیت اصلی آن پی میبرد. او همچنین متوجه میشود ارکهای سائورون موفق شدند گالوم را یافته و او را شکنجه کنند تا دربارهی حلقه بفهمند. او در جریان شکنجه دو کلمه به زبان آورد: شایر و بگینز.
جنگجوی مرموز
گندالف به شایر بازگشته و به فرودو اخطار میدهد تا شایر را ترک کند. در حالی که شخصیت داستان به همراه خدمتکارش یعنی سموایز گمجی شایر را ترک میکند، جادوگر خاکستری به آیزنگارد میرود تا سارومان را ببیند. او در جریان ملاقات متوجه میشود جادوگر سفید به متحد سائورون تبدیل شده است؛ موجودی که ۹ بردهی جاودان خود، یعنی نازگولها را به دنبال بگینز و حلقهی یگانه فرستاده است. فرودو و سم در جریان سفر خود با پیپین و مری ملاقات میکنند؛ دو هابیتی که قرار است همراهیشان کنند. مدت زیادی از ملاقات دو گروه هابیت با یکدیگر نمیگذرد که با نازگولها مواجه میشوند. آنها نهایتا موفق به فرار شده و سپس خود را به روستای بری میرسانند؛ همان روستایی که گندالف قرار است به ملاقاتشان بیاید. از آنجایی که سارومان موفق شده جادوگر خاکستری را اسیر کند، او هرگز به آنجا نمیآید. با این حال، یک جنگجو به نام استرایدر به چهار هابیت کمک کرده و آنها را از شر نازگولها فراری میدهد.
استرایدر به چهار هابیت قول میدهد آنها را سالم به ریوندل برساند اما در جریان سفر، فرودو توسط رهبر نازگولها، یعنی ویچ کینگ زخمی شده و در آستانهی مرگ قرار میگیرد. از آنجایی که زخم به واسطهی یک نوع شمشیر خاص به وجود آمده، استرایدر قادر به درمان کردنش نیست. جنگجو میداند تنها الفها از عهدهی التیام چنین زخمی برمیآیند. در همین بین، آرون که طی دو روز گذشته دنبال استرایدر و همراهانش میگشته، سرانجام آنها را پیدا کرده و فرودو را با خود میبرد تا پدرش زخم شخصیت اصلی فرنچایز ارباب حلقهها را درمان کند. استرایدر و سه هابیت با تاخیر به ریوندل رسیده و در آنجا با فرودو و گندالف ملاقات میکند. او توانسته بود به کمک گاواهیر (عقابی عظیمالجثه) از اسارت سارامون در بیاید. پادشاه الروند پدر آورن به شخصیتهای اصلی اخطار میدهد سارومان و سائورون هر دو به دنبال حلقهی یگانه بوده و میگوید نمیتوان این شی قدرتمند را برای مدت طولانیای در سرزمین الفها نگه داشت.
تشکیل یاران حلقه
پس از برگزاری یک جلسه با حضور دورفها، الفها و انسانها نهایتا تصمیم گرفته میشود که حلقهی یگانه بیش از حد خطرناک بوده و باید در کوه نابودی از بین برود. فرودو داوطلب میشود که حلقه را به مکان مورد نظر برساند. چند شخصیت دیگر از جمله گندالف، لگولاس، آراگون، گیملی و برومیر به او پیوسته و یاران حلقه را تشکیل میدهند. قبل از اینکه سفر آنها به سمت کوه نابودی آغاز شود، بیلبو بگینز که حالا در ریوندل زندگی میکند، شمشیرش را به برادرزادهاش میدهد. شخصیتهای اصلی در ابتدا قصد دارند از کوهستان کارادهراس عبور کنند اما سارومان به واسطهی قدرت خود یک طوفان ایجاد کرده و آنها را مجبور میکند از معادن موریا برای رسیدن به مقصد استفاده کنند. شخصیتهای اصلی در آنجا نخست به مبارزه با ارکها پرداخته و نهایتا مقابل یک بالروگ قرار میگیرند. در جریان این نبرد، گندالف شکست خورده و به داخل تاریکی سقوط میکند. یاران حلقه که بخشی از روحیهی خود به واسطهی این اتفاق از دست دادهاند، به لوتلورین میرسند: سرزمینی متعلق به الفها که توسط گالادریل و کلهبورن فرمانروایی میشود.
گالادریل در گفتگویی خصوصی با فرودو میگوید او تنها کسی است که از عهدهی نابودن کردن حلقهی یگانه بر میآید. همسر کلهبورن همچنین به پروتاگونیست فرنچایز ارباب حلقهها اخطار میدهد تا مراقب باشد؛ زیرا یکی از یاران حلقه دنبال تصاحب حلقه است. در همین حین، سارومان مشغول ساخت ارتشی از ارکها است تا آنها به دنبال یاران حلقه فرستاده و نهایتا حلقه را به دست بیاورد. شخصیتهای اصلی در ادامهی سفرشان وارد جنگلهای سرزمین گاندور میشوند؛ جایی که برومیر سعی میکند حلقه را از فردو بگیرد، همانطور که گالادریل پیشبینی کرده بود. پس از این اتفاق، شخصیتهای اصلی مورد حملهی گروهی از ارکها قرار میگیرند. در جریان این نبرد، برومیر کشته شده و مری و پیپین هم به اسارت گرفته میشوند. فرودو که میترسد حلقه تعداد بیشتری را از همراهانش را وسوسه کند، تصمیم میگیرد باقی مسیر را به تنهایی طی کند اما نظرش عوض شده و اجازه میدهد سم همراهش باشد؛ زیرا گندالف از او قول گرفته بود هرگز فرودو را تنها نگذارد. در آن سمت، دیگر یاران حلقه تصمیم میگیرند مری و پیپین را نجات دهند.
خلاصهی داستان فیلم The Lord of the Rings: The Two Towers
کارگردان: پیتر جکسون
سال اکران: ۲۰۰۲
بودجه: ۹۴ میلیون دلار
میزان فروش: ۹۵۱ میلیون دلار
فرودو بگینز در پی دیدن یک خواب دربارهی مبارزهی گندالف و بارلوگ در معدن موریا از خواب بیدار شده و متوجه میشود نه تنها او و سموایز گمجی در امین میول گم شدهاند، بلکه موجودی آنها را تعقیب میکند. شخصیتهای اصلی موفق میشوند گالوم را به اسارت بگیرند. فرودو که دلش برای موجود میسوزد، تصمیم میگیرد از او برای نفوذ به موردور استفاده کند. در همین حین، آراگورن، لگولاس و گیملی گروهی از ارکها را تعقیب کرده تا بتوانند مکان اسارت مری و پیپین را بیابند.
ارکهایی که مری و پیپین را به اسارت گرفتهاند، مورد حملهی گروهی از سربازان روهان (یک پادشاهی در سرزمین میانه) قرار گرفته و همین اتفاق، فرصتی را برای دو هابیت به وجود میآورد تا به داخل جنگل فنگارن فرار کنند. در آن سوی ماجرا، آراگون، لگولاس و گیملی در حین ماجراجوییشان برای نجات دو هابیت با ایومور و سربازانش مواجه میشوند که توسط تئودن پادشاه روهان تبعید شدهاند. این فرمانروا و همچنین مشاور ارشدش گریمای مارزبان تحت کنترل سارومان قرار دارند. سه شخصیت اصلی که مطمئن هستند مری و پیپین زنده ماندهاند، به لطف دو اسبی که از سربازان روهان گرفتهاند وارد جنگل فنگارن شده و به جستجو میپردازند. آنها در جریان گشت و گذار با گندالف ملاقات میکنند. او پس از کشته شدن در جریان نبرد با بارلوگ، به عنوان گندالف سفید احیا شده تا بتواند سرزمین میانه را از نابودی حتمی نجات دهد.
عشقی بیفرجام
آراگورن، لگولاس، گیملی و گندالف پس از یک گفتگو به سمت ادوراس پایتخت پادشاهی روهان حرکت میکنند. جادوگر سفید به محض رسیدن به قلعه، تئودون را از کنترل سارومان خارج کرده و او را به حالت طبیعی بازمیگردد. پادشاه که اختیار خود را به دست آورده، میخواهد مشاور ارشدش را اعدام کند اما آراگورن مانع این کار میشود تا گریما فرار کند. پادشاه روهان که از حملهی قریبالوقوع ارکها به سرزمینش خبردار شده، دستور میدهد مردم به قلعهی هلمز دیپ عقبنشینی کنند. در پی این اتفاق، گندالف از بقیهی شخصیتهای داستان جدا شده و جستجویی را برای یافتم ایومور و یارانش آغاز میکند او امیدوار است فرمانده بار دیگر زیر پرچم پادشاهش بجنگد. در همین حین، ائووین خواهرزادهی پادشاه روهان آشنایی بیشتری نسبت به آراگورن پیدا کرده و به او علاقهمند میشود.
آراگون، لگولاس و گیملی کاروان مردم روهان را برای رسیدن به قلعهی دیپ هلمز همراهی میکنند. آنها در حین سفر مورد حملهی گروهی ارکها قرار میگیرند. در جریان نبرد، آراگون از بالای یک صخره به پایین میافتد. اگرچه سرنوشتش مشخص نمیشود اما دیگر شخصیتهای حاضر در کاروان فکر میکنند مرده است. آنها به مسیر خود ادامه داده و نهایتا به مقصد میرسند. داستان سپس به ریوندل میرود. الفها در حال ترک سرزمین خود هستند تا به مقصد والینور ترک کنند؛ سرزمینی که از نیروهای تاریکی در امان بوده و موجودات جاودان همانند الفها میتوانند برای همیشه در آنجا سکونت داشته باشند. الروند از دخترش میخواهد به والینور بیاید اما او در ابتدا نمیپذیرد؛ زیرا به بازگشت آراگورن امیدوار است. با این حال، پادشاه الفها میگوید وارث پادشاهی گاندور برنخواهد گشت و حتی اگر برگردد، زندگی خوشی نخواهند داشت. به هر حال، آراگورن یک انسان بوده و پس از چند دهه میمیرد اما آرون به واسطهی الف بودنش عمری طولانی خواهد داشت. او نهایتا میپذیرد همراه پدرش بیاید. البته گندالف سعی میکند الروند را متقاعد کند تا بار دیگر به متحد انسانها تبدیل شده و مقابل دشمن مشترکشان بایستد.
خشم طبیعت
مری و پیپین در جنگل فنگارن با یک انت (درختان سخنگو) مواجه میشوند که آن دو را به شورای انتها میبرد. هابیتها شرایط را توضیح میدهند اما انتها تصمیم میگیرند در جنگ پیش رو حضور نداشته باشند. پیپین از انتی که در ابتدا ملاقات کرده بود میخواهد او را به آیزنگارد ببرد. درخت سخنگو به آنجا رفته و متوجه میشود بسیاری از دوستانش توسط سارومان و ارتش ارکهایش از بین رفتهاند. او که خشمگین شده، دیگر انتها را متقاعد کرده و حملهای را به آیزنگارد ترتیب میدهد تا ارتش ارکها در این منطقه را از بین برده و جادوگر را در برجش زندانی کنند.
در آن سو، آراگون خود را به دیپ هلمز رسانده و به دیگران اطلاع میدهد که ارتش ارکها فاصلهی چندانی نداشته و ارتش باید برای نبرد آماده باشد. تقریبا همزمان با رسیدن ارتش ارکها، ارتش الفهای لوتلورین هم میرسند اما شرایط برخلاف انتظار پیش رفته و اتحاد انسانها و الفها در آستانهی شکست قرار دارد تا اینکه گندالف و ایومور به دیپ هلمز رسیده و تعداد زیادی از ارکها را کشته و شکست نیروهای تاریکی را رقم میزنند. باقی ماندهی ارکها به داخل جنگل فنگارن فرار کرده و در آنجا توسط انتها کشته میشوند. البته گندالف به شخصیتهای اصلی هشدار میدهد سارومان انتقام خواهد گرفت.
در همین حین، فرودو و سم با کمک گالوم از مرداب مرده عبور کرده و به دروازهی سیاه میرسند که ورودی موردور محسوب میشود. با این حال، گالوم توصیه میکند از مسیر دیگری برای ورود به موردور استفاده کنند. آنها در میانهی راه با فارامیر مواجه میشوند که برادر برومیر است. او قصد دارد فرودو، سم و گالوم را به پیش پدرش دنهتور ببرد اما مورد حملهی نازگول قرار میگیرند. پس از پایان نبرد، او متوجهی اهمیت ماموریت فرودو و سم شده و برخلاف قوانین سرزمینش اجازه میدهد آن دو به سفرشان ادامه دهد. گالوم که آن دو را همراهی میکند، تصمیم دارد حلقه را به دست بیاورد. در نتیجه فرودو و سم را به سمت راهروی عبوری از لانهی شلوب هدایت میکند تا طعمهی این عنکبوت غولپیکر شوند. بدین ترتیب، بار دیگر میتواند حلقهی را صاحب شود.
خلاصهی داستان فیلم The Lord of the Rings: The Return of the King
کارگردان: پیتر جکسون
سال اکران: ۲۰۰۳
بودجه: ۹۴ میلیون دلار
میزان فروش: یک میلیارد و ۱۴۲ میلیون دلار
قسمت سوم فرنچایز ارباب حلقهها با نمایش گذشته آغاز میشود. اسمیگل و دیگول در حال ماهیگیری هستند که ناگهان حلقهی یگانه را داخل رودخانه پیدا میکنند. هر دو که تحت تاثیر حلقه قرار گرفتهاند، به دنبال نگه داشتنش هستند. همین وسوسه باعث میشود بینشان یک درگیری شکل بگیرد. اسمیگل نهایتا دوست و آشنای خود را کشته و حلقه را تصاحب میکند. با رخ دادن این اتفاق، به کوههای مهآلود میرود تا باقی زندگیاش را در آنجا بگذراند. بدنش به مرور زمان و تحت تاثیر قدرت حلقه تغییر کرده و به چیزی تبدیل میشود که امروزه با نام گالوم شناخته میشود.
پس از نمایش نحوهی تبدیل شدن اسمیگل به گالوم، فیلم The Lord of the Rings: The Return of the King به سراغ گندالف، آراگورن، لگولاس، گیملی، شاه تئودون، مری و پیپین میرود که میخواهند با سارومان صحبت کنند. در جریان گفتگو، تئودون از گریما میخواهد سارومان را رها کرده و پیش آنها برگردد اما جادوگر شیطانی اجازه نمیدهد. در نتیجه، ماشور ارشد با خنجری که همراه دارد از پشت حمله کرده و جادوگر را زخمی میکند. در همین بین، لگولاس با استفاده از تیر و کمان خود گریما را میکشد. سارومان هم از بالای برج به پایین افتاده و میمیرد. در پی این اتفاق، گندالف پالانتیر (سنگ جهانبین) متعلق به سارومان را که همراهش از بالای برج به پایین افتاده بود را برمیدارد. پس از بازگشت به روهان، پیپین از سر کنجکاوی به سراغ پالانتیر رفته و دستانش را اطرافش قرار میدهد. این اتفاق باعث شکلگیری یک ارتباط میان این هابیت و سائورون میشود. به لطف توضیحات پیپین دربارهی آنچه دیده بود، گندالف متوجه میشود ارباب تاریکی قصد حمله به میناس تیریث پایتخت سرزمین گاندور را دارد. به همین دلیل، به آنجا سفر میکند تا دربارهی حملهی قریبالوقوع به دنهتور اخطار دهد.
گرفتار در دام گالوم
گالوم، فرودو و سم را به سمت میناس مورگول هدایت میکند که سرزمین نازگولها است. آنها در آنجا ویچ کینگ رهبر نازگولها را مشاهده میکنند که در حال رهبری ارتشی از ارکها است تا به گاندور حمله کند. فرودو و سم پس از مشاهدهی چنین صحنهای به داخل یک تونل میروند که به گفتهی گالوم میتواند آنها را به موردور برساند، در حالی که موجود بدذات نقشهی دیگری را در ذهنش میپروراند. ویچ کینگ به اوستگیلیات (پایتخت سابق گاندور) حمله کرده و آن را به تصاحب خود درمیآورد. در پی این اتفاق، فارامیر و ارتشش مجبور به عقبنشینی تا میناس تیریث میشوند. داستان پس از نمایش نبرد، به سراغ گالوم، فرودو و سم میرود. گالوم سم را مانعی برای رسیدن به حلقهی یگانه میداند. از همین رو، تصمیم میگیرد غذاها را دور انداخته و سپس به گونهای صحنهسازی کند که انگار سم تمامیشان را خورده است. فرودو که فریب خورده و فکر میکند سم حلقه را برای خودش میخواهد، به او دستور میدهد به خانه برگردد. سپس او و گالوم ادامهی مسیر را طی میکنند. گالوم مطابق نقشهای که کشیده بود، اربابش را وارد لانهی عنکبوت میکند تا بدین ترتیب از شرش خلاص شده و حلقه را به دست آورد.
فرودو پس از فرار از لانهی عنکبوت غولپیکر با گالوم درگیر شده اما دلش به رحم آمده و او را نمیکشد. فرودو سپس میگوید به خاطر خودشان باید حلقهی یگانه را از بین ببرند. گالوم با شنیدن این جمله بار دیگر تصمیم به حمله میگیرد اما در نهایت از بالای صخره به پایین میافتد. فرودو در ادامهی مسیر خود برای رسیدن به گاندور بار دیگر با عنکبوت مواجه میشود. اینبار شانس با او یار نبوده و توسط موجود خونخوار فلج شده و در تار تنیده میشود. سم که برخلاف دستور بازگشته، متوجهی اتفاقات اخیر شده و به مبارزه با عنکبوت میپردازد. در نهایت، موفق میشود آن موجود غولپیکر را شکست داده و فرودو را نجات دهد. پس از فراری دادن عنکبوت، سر و کلهی ارکها پیدا میشود. آنها فرودو را با خود میبرند تا اعدامش کنند اما زره او که از فلز کمیاب میتریل ساخته شده، میانشان تفرقه انداخته و یک درگیری شکل میگیرد. سم هم از این فرصت نهایت استفاده را برده و فرودو را نجات میدهد.
نابودی سائورون
در آن سوی ماجرا، پادشاه تئودون سعی دارد ارتش خود را برای نبرد آماده کند. الروند به ملاقات با آراگورن رفته و میگوید اروین تصمیم به ترک سرزمین میانه نداشته و در آستانهی مرگ قرار دارد. او همچنین شمشیر الندیل را به جنگجو میدهد تا به وسیلهی آن نه تنها به عنوان وارث پادشاهی گاندور شناخته شود، بلکه بتواند ارواح دانهارو را تحت فرماندهی خود درآورد. او به همراه لگولاس و گیملی به محل اختفای مردگان رفته و تعهد میدهد در صورتی که در جریان نبرد به کمکشان بیایند، طلسم را شکسته و آنها را آزاد میکند؛ زیرا او نوادهی الندیل بوده و تنها کسی است که میتواند آنها را به حالت عادی بازگرداند. داستان سپس به سراغ فارامیر میرود که قصد دارد با ارتش خود به اوستگیلیات حمله کرده و آنجا را پس بگیرد. او در جریان نبرد زخمی میشود. دنهتور گمان میکند فرزندش کشته شده و به خاطر غم از دست دادنش دیوانه میشود. با رخ دادن این اتفاق، گندالف وظیفهی رهبری ارتش انسانها در برابر حملهی ارکها به فرماندهی گوتموگ را بر عهده میگیرد. در حالی که ارکها قصد دارند وارد شهر شوند، دنهتور سعی میکند خودش و فرزندش را به آتش کشیده و بکُشد اما گندالف سر وقت رسیده و جلوی این اتفاق را میگیرد، هر چند دنهتور نهایتا کشته میشود.
در حالی که درگیری انسانها و ارکها در میناس تیریث جریان دارد، پادشاه تئودون و ائووین با ارتش روهان به میدان نبرد رسیده و به مبارزه با دشمنان شیطانی میپردازند. ائووین همچنین موفق میشود ویچ کینگ و اژدهایش را بکشد. در پی این اتفاق، آراگورن با ارتش مردگانش به نبرد ملحق میشوند تا ارتش ارکها در آستانهی شکست قرار بگیرد؛ اتفاقی که نهایتا رخ میدهد. آراگورن هم به وعدهی خود عمل کرده و ارتش مردگان را آزاد میکند. پس از این، وارث پادشاهی گاندور تصمیم میگیرد ارتش انسانها را به سمت دروازهی سیاه ببرد تا بدین ترتیب، حواس سائورون را پرت کرده و فرصت مناسبی را برای فرودو و سم برای رسیدن به کوه نابودی ایجاد کند. به محض اینکه دو هابیت به کوه نابودی میرسند، گالوم به آنها حمله میکند اما فرودو موفق میشود خود را به لبهی صخره برساند. علیرغم وسوسههای حلقه، موفق میشود آن را به داخل مواد مذاب انداخته و سائورون را یکبار برای همیشه از بین ببرد. این اتفاق همچنین باعث میشود ارتش ارکها نابود شود.
در پی نابودی سائورون، گندالف با کمک عقابها خود را به کوه نابودی رسانده و دو هابیت را پیش دیگر یاران حلقه بازمیگرداند. آراگورن حالا پادشاه گاندور شده و آرون را هم به عنوان ملکهی خود برگزیده است. فرودو، سم، مری و پیپین نهایتا به خانههای خود در شایر بازمیگردند. چند سال بعد، فرودو به همراه گندالف و بیلبو بگینز به سرزمین والینور میروند.
آشنایی با مهمترین مفاهیم فرنچایز ارباب حلقهها
در این بخش، به معرفی مفاهیم مهمی میپردازیم که آشنایی با آنها میتواند به درک بهتر اتفاقات فیلم کمک کند:
سرزمین میانه
سرزمین میانه در واقع بخشی از سیارهی زمینی است که امروزه روی آن زندگی میکنیم اما جی. آر. آر تالکین تاریخی تخیلی برای آن نوشته که نیروهای تاریکی، الفها، انسانها، دورفها و دیگر موجودات غیرواقعی را در خود جای داده است. در ضمن، نام آن از کلمهی Middangeard گرفته شده که خود در Miðgarðr یا میدگارد ریشه دارد. در اساطیر اسکاندیناوی، میدگارد یکی از ۹ بخش جهان هستی است که سرزمین انسانها به شمار میرود. در کتابهای تالکین هم سرزمین میانه اقامتگاه انسانها است.
کوه هلاکت
هلاکت، یک کوه آتشفشانی است که در شمال غرب سرزمین موردور واقع شده است. حلقهی یگانه در همین مکان ساخته شد و تنها لوکیشنی هم هست که حلقه در آن نابود میشود.
حلقههای قدرت
حلقههای قدرت، در واقع حلقههای جادویی هستند که توسط الفهای هولین و زیر نظر سائورون ساخته شدهاند. ارباب تاریکی قصد داشت حلقههای قدرت را به اربابان انسانها، دورفها و الفها سپرده و سپس حلقهی یگانه را بسازد؛ حلقهای که از باقی حلقهها قدرتمندتر بود و میتوانست دارندگان حلقههای قدرت را تحت کنترل سائورون دربیاورد. برخلاف انتظار، الفها متوجه نقشهی شوم سائورون شده و حلقهها را در دستان خود قرار ندادند. دورفها حلقهها را در دستان خود قرار دادند اما تحت فرمان ارباب تاریکی قرار نگرفتند، بلکه تمایلشان برای ثروناندوزی به میزان غیرقابلوصفی افزایش یافت. در این میان، تنها اربابان انسانها فریب خورده و به نازگول تبدیل شدند.
شایر، در شمال غربی سرزمین میانه واقع شده و اقامتگاه هابیتها به شمار میرود.
آیزنگارد
یک قلعهی عظیم است که در غرب سرزمین میانه قرار داشته و اطراف برج اورتانک ساخته شد. سارومان از این قلعه برای فرماندهی ارتش ارکهای خود به منظور حمله به انسانها استفاده کرد.
ریوندل
ریدوندل، اقامتگاه الفها است که توسط الروند در یکی از درههای کوهستان مهآلود ساخته شد. الروند یکی از سه حلقهی ساخته شده پس از حلقهی یگانه را در اختیار داشت. میزان قدرت این سه حلقه بین حلقههای پیشین و حلقهی یگانه قرار میگیرد. الروند از حلقهاش برای محافظت از ریوندل استفاده میکرد.
موریا
موریا، بزرگترین و معروفترین اقامتگاه دورفها در سرزمین میانه به شمار میرفت که شامل معدنها و خانههای مختلفی برای زندگی میشد و در کوهستان مهآلود قرار داشت. دورفها برای مدت طولانیای در آنجا زندگی کردند تا اینکه یکی از بارلوگهای خفته به طور اتفاقی بیدار شد. در پی این اتفاق، دورفها مجبور شدند مهمترین شهر خود را ترک کنند. البته این شهر در دوران چهارم پس گرفته شد.
لوتلورین
لوتلورین، بزرگترین سرزمین الفها در دوران سوم بوده و توسط گالادریل و کلهبورن همسرش فرمانروایی میشد. این سرزمین بین کوهستان مهآلود و رودخانهی اندروین واقع شده بود. گالادریل مانند الروند یکی از سه حلقههای الفها را در دست داشت. او از حلقهی خود استفاده میکرد تا سائورون نتواند داخل سرزمینش را ببیند.
گاندور
گاندور، بزرگترین قلمرو انسانها در سرزمین میانه بوده و در غرب واقع شده بود. این سرزمین توسط دو برادر به نامهای ایسیلدور و آناریون پس از نابودی نومنور تاسیس شده است. نومنور یک جزیره است که اصلیترین اقامتگاه انسانها به شمار میرفت. به اصرار سائورون، اربابان انسانها تمایل زیادی برای نامیرا شدن پیدا کردند که همین موضوع نابودی جزیره و غرق شدنش را رقم زد. بازماندگان انسانها نهایتا به سرزمین میانه آمده و قلمروهای گاندور و آرنور را پایهگذاری کردند.
موردور
موردور، سرزمین تحت کنترل سائورون بوده و در جنوبیترین نقطهی سرزمین میانه و همچنین در شرق گاندور قرار داشت. این سرزمین با نابودی حلقهی یگانه به دست گاندوریها افتاد.
روهان
روهان، یک پادشاهی در سرزمین میانه بود که در شمال غرب گاندور قرار داشت و بخشهای اعظم آن را چمنزارهای سرسبز تشکیل میداد. مردمان این پادشاهی به واسطهی چمنزارها و اسبهای قدرتمندشان، سوارکاران بسیار خوبی بودند. آنها همچنین متحد گاندور محسوب میشوند.
هلمز دیپ
هلمز دیپ، قلعهای در شمال غربی گاندور بود که در یک دره ساخته شده بود.
مهمترین شخصیتهای فرنچایز ارباب حلقهها
فرنچایز ارباب حلقهها شامل شخصیتهای متعددی میشود که در این بخش به معرفی شاخصترینشان میپردازیم:
فرودو بگینز
فرودو بگینز یک هابیت است که در شایر زندگی کرده و یکی از پروتاگونیستهای فرنچایز ارباب حلقهها محسوب میشود. او پس از به ارث بردن یک حلقهی اسرارآمیز، مجبور به آغاز یک ماجراجویی خطرناک میشود. نام این شخصیت از کلمهی انگلیسی Fróda گرفته شده است؛ این کلمه به فردی اشاره دارد که به واسطهی تجربه دانا شده است؛ اتفاقی که برای فرودو در جریان ماموریتش رخ داد.
آراگورن
آراگورن، یکی از پروتاگونیستهای فیلمها است. او در ابتدا به عنوان یک جنگجو به نام استرایدر در جریان داستان حضور مییابد اما در ادامه هویت اصلیاش برای مخاطب فاش میشود. او جانشین ایسیلدور بوده و باید فرمانروایی گاندور را به دست بگیرد. این شخصیت در ابتدا یک هابیت بود اما جی. آر. آر تالکین طی اتفاقاتی تصمیم گرفت او را به انسان تبدیل کند. به عقیدهی منتقدان، برای خلق آراگورن از شخصیتهای تاریخی مختلفی از جمله آلفرد بزرگ (یکی از پادشاهان وسکس) الهام گرفته شده است.
گندالف
گندالف، یکی از جادوگرانی بود که توسط والارها به سرزمین میانه فرستاده شد تا از آن در برابر نیروهای تاریکی محافظت کند. والارها از سوی ایلوواتار (خدای یگانه در دنیای تالکین) ماموریت داشتند به مقابله با ملکور ( اصلیترین شخصیت منفی دنیای تالکین و یکی از اولین موجودات خلق شده توسط ایلوواتار) بپردازند. پس از اتحاد سارومان (رهبر جادوگران) با سئورون و مرگ گندالف در مبارزه با بارلوگ، گندالف سفید توسط والارها فرستاده شد تا نه تنها رهبری جادوگران را بر عهده بگیرد، بلکه ماموریت ناتمامش را کامل کند. او قدرت زیادی داشته و معمولا ترجیح میدهد از پند و اندرز برای راهنمایی دیگران استفاده کند..
گالوم
او یک هابیت به نام اسمیگل بود که پس از یافتن حلقهی یگانه، یکی از اقوام خود را به قتل رساند تا حلقه را تصاحب کند. عمر اسمیگل به واسطهی حلقه افزایش یافت اما به مرور زمان از ذات حقیقی خود به عنوان یک هابیت فاصله گرفت و به موجودی بدذات تبدیل شد. گالوم دو شخصیت دارد: شخصیت اول، به حلقه عشق میورزد؛ شخصیت دوم، خواهان به دست آوردن آزادی است.
سارومان
سارومان، رهبر جادوگرانی است که از سوی والارها به سرزمین میانه فرستاده شد تا مقابل سائورون بایستد اما نهایتا تصمیم گرفت قدرت و فرمانروایی را به دست بگیرد. سارومان را میتوان نمونهی بارز «قدرت، فساد میآورد» در دنیای تالکین در نظر گرفت. او حتی پیشنهاد رستگاری از سوی گندالف را نپذیرفت که نشاندهندهی میزان تاریکی است که در وجود او رخنه کرده بود.
سائورون
سائورون، اصلیترین آنتاگونیست فرنچایز ارباب حلقهها است. او حاکم موردور بود اما قصد داشت تمام سرزمین میانه را به تصرف خود دربیاورد. در شرایطی که جسم او از بین رفته باشد، در قالب یک چشم عظیم و آتشین قابلمشاهده است. در ضمن، او فرماندهی ارشد ملکور به شمار میرفت.
آیا میدانستید
در این بخش به نکات جالبی اشاره میکنیم که احتمالا دربارهی فرنچایز ارباب حلقهها نمیدانستید.
The Fellowship of the Ring
- در یک صحنه سر گندالف به ستونهای عمودی خانهی بیلبو بگینز برخورد میکند. این صحنه در فیلمنامه نبود اما نقشآفرینی ایان مککلن به قدری طبیعی بود که پیتر جکسون را متقاعد کرد تا آن را از نسخهی نهایی حذف نکند.
- ویگو مورتنسن مدتی پس از شروع فاز تولید به تیم پیوست. او نه فیلمنامه را خوانده بود و نه با پیتر جکسون ملاقاتی داشت اما پسر یازده سالهاش او را متقاعد کرد تا نقش آراگورن را بپذیرد.
- تیم تولید و بازیگران برای ضبط صحنههای مربوط به کوهستان از هلیکوپتر برای رسیدن به مکان مورد نظر استفاده میکردند اما شان بین از پرواز میترسید. در نتیجه، لباس برومیر را در دامنهی کوه میپوشید و پس از گریم صورتش، با پای پیاده خودش را به محل فیلمبرداری رساند.
- جان ریس-دیویس بازیگر نقش یک دروف است اما در واقعیت بلندترین بازیگر در میان یاران حلقه به شمار میرود. او یک متر و ۸۵ سانتیمتر قد دارد.
- روستای هابیت یک سال پیش از شروع فیلمبرداری ساخته شد تا در زمان فاز تولید، حالتی طبیعی به خود گرفته باشد.
- نژاد الفها به واسطهی رنگ چشمانشان قابلتشخص است؛ برای مثال، الفهای اهل ریوندل مردمکهایی به رنگ آبی تیره دارند اما الفهای اهل لوتلورین دارای مردمکهایی با رنگ آبی روشن هستند.
- اورلاندو بلوم اکثر بدلکاریها را شخصا انجام داد. در ضمن، در جریان فیلمبرداری یکی از دندههایش شکست.
The Two Towers
- اندی سرکیس در یکی از مصاحبههای خود گفت استیصال گالوم برای به دست آوردن حلقهی یگانه را از معتادان به هروئین الهام گرفته است.
- ارکها نه تنها خون مشکی رنگی دارند، بلکه داخل دهانشان سیاه است. بازیگران نقش ارکها برای سیاه شدن دهانشان از یک دهانشویهی مخصوص استفاده میکردند.
- در ابتدا قرار بود اندی سرکیس تنها صداپیشهی گالوم باشد اما نقشآفرینیاش پیتر جکسون را تحت تاثیر قرار داد. این اتفاق باعث شد وظیفهی موشن کپچر هم به او سپرده شود.
- نبرد دیپ هلمز به قدری پیچیده بود که فیلمبرداریاش چهار ماه طول کشید: سه ماه در طول شب و یک ماه در طول روز.
- ماهیای که گالوم به صورت خام میخورد، در واقع یک فرآوردهی قندی است که به شکل ماهی درآمده است.
- تمامی صحنههایی که شامل ارتش ارکها میشود، با صد بازیگر ضبط شدند. باقی ارکها به صورت کامپیوتری به فیلم اضافه شدند.
- صحنههای مربوط به تخریب دیوارهای دیپ هلمز نه به صورت دیجیتالی، بلکه شامل با استفاده از مدلهای مینیاتوری آماده شدند.
The Return of the King
- تعداد نماهای دارای جلوههای ویژه معمولا حدود ۲۰۰ عدد است اما این رقم در قسمت سوم در حدود هزار و ۵۰۰ بود.
- پیتر جکسون به شدت از عنکبوتها میترسد. عنکبوت شلوب بر اساس گونههایی از عنکبوت طراحی شده که جکسون بیشترین ترس را نسبت به آنها دارد.
- پیتر جکسون علاقهای به استفاده از ارتش مردگان نداشت و فکر میکرد بیش از حد فیلم را غیرواقعی و تخیلی میکند. او که نمیخواست طرفداران پروپاقرص کتابها را ناامید کند، تصمیم گرفت آنها را در فیلمنامه نگه دارد.
- وقتی سازندگان میخواستند هنرورهای مربوط به ارتش روهان را انتخاب کنند، اعلام کردند به دنبال افرادی میگردند که قادر به اسبسواری باشند. از آنجایی که جنسیت هنرورها مشخص نشده بود، تعداد قابلتوجهی زن درخواست داده و از قضا قبول هم شدند. در نتیجه، بسیاری از افرادی که زره به تن کرده، در واقع زن هستند. هر چند، ظاهری مردانه دارند تا این موضوع برای مخاطب فاش نشود.
چه آیندهای در انتظار فرنچایز ارباب حلقهها قرار دارد؟
آمازون در حال حاضر مشغول ساخت یک سریال بر اساس رمانهای ارباب حلقهها است. استودیوی آمریکایی تاکنون هیچ گونه جزئیاتی را در اختیار علاقهمندان قرار نداده اما طبق تصویری که اکانت رسمی آمازون در توییتر به اشتراک گذاشته، داستان در دوران دوم سرزمین میانه جریان دارد؛ دورهای که با تبعید مورگوت به پشت مرزهای جهان آغاز شده و با شکست سائورون توسط آخرین اتحاد الفها و انسانها پایان مییابد. به بیان دیگر، اتفاقات سریال چند هزار سال قبل از سهگانهی سینمایی جریان دارد. از همین رو، احتمال ملاقات با شخصیتهای نام آشنا بسیار پایین است.
در ضمن، پیتر جکسون بین سالهای ۲۰۱۲ الی ۲۰۱۴ میلادی سهگانهی هابیت را ساخت که اتفاقاتش مدت کوتاهی قبل از فرنچایز ارباب حلقهها رخ میدهد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید