با پایان یافتن فرانچایز نگهبانان کهکشان پیرو اکران فیلم Guardians of the Galaxy 3، الان زمان مناسبی برای رتبهبندی سه گانه های دنیای سینمایی مارول است.
دنیای سینمایی مارول بیتردید یکی از موفقترین دستاوردهای صنعت فیلمسازی است که تاکنون ساخته شده است. صرفنظر از کیفیت کلی فیلمها یا جایگاهشان در سینمای هالیوود، این فرانچایز غول پیکر عرصه فیلم را در دهه گذشته تسخیر و مخاطبان را دوباره درگیر سینماها کرده است. کلید موفقیت مارول ساختن آثار انفرادی بوده، اما مسلما همه آنها با یکدیگر برابر نیستند. واضح است که حتی اگر مخاطبان علاقهمند به دیدن ادامه حماسه شخصیتهایی نظیر پلنگ سیاه یا دکتر استرنج باشند، عناوینی مانند Eternals یا The Incredible Hulk چندان آنها را سرگرم نمیکنند. در حالیکه مجموعه فیلمهای ثور با قدرت شروع شد، اما متاسفانه ماهیت ناامیدکننده Thor: Love and Thunder به خوبی ثابت کرد که یک فرانچایز نمیتواند برای همیشه ادامه داشته باشد.
درسته، فاز چهارم پروژههای ضعیف و ناامیدکننده کم نداشت ولی شایان ذکر است که کوین فایگی (Kevin Feige) سخت در تلاش است تا با تغییر دادن برنامه چند سال آینده دنیای سینمایی مارول، اشتباهات خود را جبران کند و دوباره دل طرفداران را بدست آورد. اگرچه چندین اثر استودیو مارول بیش از یک میلیارد دلار در باکس آفیس جهانی فروش داشتهاند، عملکرد ضعیف فیلمهای اخیر مانند Thor: Love and Thunder و Ant-Man and the Wasp: Quantumania نشان میدهد که برند مارول به خودی خود برای جلب توجه بینندگان کافی نیست. در واقع موفقیت آنها به این بستگی دارد که پروژههای آتی خود را با کیفیت سهگانه نگهبانان کهکشان بسازند.
سه گانه های دنیای سینمایی مارول از بدترین تا بهترین
۵. Ant-Man
کارگردان: پیتون رید
مجموع فروش سهگانه: ۱.۶۱۷ میلیارد دلار
مرد مورچهای تنها سهگانهای است که از روی تعهد ساخته شده است، زیرا اسکات لنگ با بازی پاول راد (Paul Rudd) لزوما شخصیتی نیست که به سه ماجراجویی مستقل نیاز داشته باشد. در واقع، بسیاری از لحظات درخشان راد در فیلمهایی خارج از سهگانه مرد مورچهای بوده است، مثل حضور افتخاری کوتاهش در فیلم Captain America: Civil War و نقش کلیدی و مهمش در فیلم Avengers: Endgame.
طرفداران در مورد اولین فیلم Ant-Man با توجه به روند توسعه نامناسب شک داشتند. پس از سالها کار روی این پروژه، ادگار رایت (Edgar Wright)، نماد صنعت فیلمسازی، از وظایف خود بهعنوان کارگردان سر تعظیم فرود آورد و طرفدارانی را که سالها درباره پروژه او هیجان زده بودند، خشمگین کرد. در حالیکه پیتون رید (Peyton Reed) مطمئنا یک فیلمساز با استعداد است، او منحصر بهفرد بودن سبکی کافی برای جلوگیری از بیمزه بودن سهگانه را نداشت.
اولین فیلم Ant-Man با به تصویر کشیدن زندگی یک دزد ماهر و معرفی لباسی مبتنی بر تکنولوژی روز، خیلی به واقعیت نزدیک بود و حس و حال خوبی داشت، اما رفته رفته از المانهای جذاب فیلم اول فاصله و کانسپتهای تخیلی را در آغوش گرفت. برای مثال داستان فیلم Ant-Man and the Wasp حول محور عناصر علمی تخیلی گیج کنندهای میچرخید که همیشه در چارچوب کلی فرانچایز معنای خاصی ندارند. فیلم Ant-Man and the Wasp: Quantumania هم جدا از جابجایی مرز تخیلات، اساسا فقط فیلمی بود که برای نشان دادن اهمیت کانگ فاتح جاناتان میجرز (Jonathan Majors) در پروژههای آینده دنیای سینمایی مارول ساخته شده است.
۴. Iron Man
کارگردانان: جان فاورو و شین بلک
مجموع فروش سهگانه: ۲.۴۰۹ میلیارد دلار
اولین فیلم Iron Man بیگ بنگ دنیای سینمایی مارول است و همچنان یکی از قویترین فیلمها در کل فرانچایز بهشمار میرود. در حالیکه اکشن و جلوههای بصری مرد آهنی در مقایسه با تماشای فوقالعادهای که این فرنچایز در آینده به آن دست خواهد یافت، بسیار پیش پا افتاده به نظر میرسد، اما به سادگی داستانی عالی را با اجرایی پیشرو برای اعصار روایت میکند. همچنین با توجه به اینکه فیلم قبل از پیوستن مارول به خانواده بزرگ والت دیزنی ساخته شده بود، دارای مضامین خاصی مانند فرهنگ سلبریتیها، تروریسم جهانی، تولید اسلحه و اعتیاد به الکل بود که امروزه در هیچیک از پروژههای دیزنی دیده نمیشود.
متاسفانه Iron Man 2 یک ناامیدی بزرگ بود، زیرا به وضوح سعی میکرد رویدادهایی را ترتیب دهد که برای اولین فیلم انتقامجویان مهم باشند، اما اقدامات تونی نامنظم و داستانش بسیار ساختگی بود. بدون شک این یکی از بدترین آثار دنیای سینمایی مارول است و بهراحتی میتواند هر هیجانی را درباره فیلم سوم از بین ببرد. با این حال، شین بلک (Shane Black) پس از موفقیت این شخصیت در فیلم انتقامجویان، وارد بازی شد و قسمت سوم سهگانه را کارگردانی کرد. در واقع فیلم Iron Man 3 یک انحراف جاه طلبانه و عمدتا موفق از فرمولی است که تاثیر تونی بر فرهنگ رسانهای و پیش فرضها در مورد ابرقهرمانان و ابرشرورها را بررسی کرده بود.
۳. Spider-Man
کارگردان: جان واتس
مجموع فروش سهگانه: ۳.۹۲۷ میلیارد دلار
جایگاه سوم در لیست بهترین سه گانه های دنیای سینمایی مارول میرسد به اسپایدرمن، شخصیتی که در چند دهه گذشته برداشتهای موفقیت آمیز زیادی داشته است. سهگانه اسپایدرمن با مجموعهای منحصر بهفرد از موانع همراه بود که بقیه عناوین این لیست نداشتند. اسپایدرمن پیش از این چندین بار با سهگانه نمادین سم ریمی (Sam Raimi) و مجموعه ناتمام مارک وب (Marc Webb) روی پرده نقرهای ظاهر شده بود. این چالش به این معنا بود که جان واتس (Jon Watts) باید به کاری جدید و منحصر بهفرد دست بزند و این دقیقا همان کاری است که او با تام هالند (Tom Holland)، جوانترین ستاره دنیای سینمایی مارول انجام داد.
علاوهبر همه اینها، اسپایدرمن نمادینترین شخصیت در تاریخ هشتاد ساله مارول است، به این معنی که فشار و استرس برای معرفی بازگرداندن او به دنیای لایو اکشن بسیار زیاد بوده است. ابرقهرمان دوست داشتنی مارول که برای اولین بار در فیلم Captain America: Civil War معرفی شد، از مزایای پیوستن به MCU در زمانی که به خوبی تثبیت شده بود، برخوردار بود. درحالیکه دو قسمت اول روی رشد شخصیتی پیتر پارکر تمرکز کرده بودند، قسمت پایانی سهگانه تحت عنوان Spider-Man: No Way Home یکی از جاهطلبانهترین پروژههای تاریخ جهان سینما بود که دربها را به روی کانسپت مولتیورس باز کرد و لحظات حماسی فراموش نشدنی را برای طرفداران رقم زد.
۲. Captain America
کارگردانان: جو جانسون و برادران روسو
مجموع فروش سهگانه: ۲.۲۳۷ میلیارد دلار
سهگانه کاپیتان آمریکا تا حد زیادی از داشتن دو تا از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ سود میبرد. این سهگانه با داستان پیشینه استیو راجرز آغاز میشود که پسزمینهای برای یکی از مهمترین شخصیتهای تاریخ کمیکبوک است. سپس او را به یک فیلم گروهی اکشن میبرد که به جابجایی مرزهای ممکن در یک فیلم ابرقهرمانی کمک کرد. در نهایت هم با چیزی که اساسا یک فیلم کوچک انتقامجویان است، به پایان میرسد و تقریبا از تمام شخصیتهایی که مارول در آن زمان به ما معرفی کرده بود، استفاده میکند.
کیفیت بالای فیلمهای کاپیتان آمریکا از منظر داستان، شخصیت پردازی، جلوههای ویژه و آنتگونیست، بهتر از هر سهگانه دیگری در موازات سری فیلمهای انتقامجویان قرار میگیرد. ما ابتدا با تسراکت (یکی از شش سنگ ابدیت) آشنا میشویم که اولین تهدید واقعی در سطح انتقامجویان است، سپس در سرباز زمستان جنبه متفاوتی از استیو راجرز را میبینیم که به ظهور اولتران در فیلم Avengers: Age of Ultron ختم میشود. درنهایت هم جنگ داخلی یک دنیا را به ما نشان میدهد که مستقیما به عواقب نابودی سوکویا و جدایی باورها بین استیو راجرز و مرد آهنی منجر میشود. در اصل زیبایی سهگانه کاپیتان آمریکا این است که نقشی کلیدی در پیوند دادن فیلمهای انتقامجویان بازی میکند و بهنوعی مکمل حماسه بینهایت است.
۱. Guardians of the Galaxy
کارگردان: جیمز گان
مجموع فروش سهگانه تا اینجای کار: ۲.۱۷۲ میلیارد دلار
سوگیری اخیر را کنار بگذاریم، قرار دادن سهگانه دیگری بالای سهگانه نگهبانان کهکشان جیمز گان (James Gunn) کار دشواری است. این کاملترین مجموعه از سه فیلمی است که دنیای سینمایی مارول تا بهحال ارائه کرده است، چراکه باعث میشود مخاطب از نظر احساسی روی گروهی از شخصیتها سرمایهگذاری کند که قبل از معرفیشان در سال ۲۰۱۴ خیلی شناختهشده و معروف نبودند. گان نزدیک به یک دهه را صرف آشنایی جهان با گروهی از قانون شکنان کرد که به معنای واقعی کلمه از گوشههای مختلف کهکشان آمدهاند تا خانوادهای را شکل بدهند که همه ما بتوانیم خود را در آن ببینیم.
چیزی که نگهبانان کهشکان را خاص میکند، کاری است که توانست با یک راکون سخنگو، درختی که فقط سه کلمه بلد است و گروهی از قهرمانان که برای حمل یک فیلم به تنهایی مشکل جدی دارند، انجام دهد. در اوایل اولین فیلم نگهبانان، لحن زمانی تنظیم میشود که پیتر کوئیل کریس پرت (Chris Pratt) با واکمن خود در سیارهای ترسناک میچرخد و به آهنگ «Come and Get Your Love» گوش میکند. عشق کریس پرت به موسیقی لحن اصلی سهگانه را خلق کرد که دارای بهترین موسیقی متن در کل MCU است. علاوهبر موسیقی، کمدی و احساسات واقعی در این سه فیلم وجود دارد که بهتر از سایر فیلمهای دنیای سینمایی مارول احساس میشوند. شخصیتها در طول نه سال، روابطی با یکدیگر برقرار کردهاند که قابل درک و سازگاری است، دلیلش هم عمدتا این است که گان هر سه عنوان را کارگردانی کرده و انسجام خاصی به فرانچایز بخشیده است.
فیلم Guardians of the Galaxy یک داستان پیشینه شگفتانگیز بود که شانس را به چالش کشید و نگهبانان را برای اولین بار در فیلمی باورنکردنی معرفی کرد. این یک برداشت تازه از ژانر ابرقهرمانی بود که ما را با گروهی از شخصیتها آشنا کرد که هم خندهدار و هم صمیمانه بودند. یکی از دلایلی که باعث شد این فیلم در گیشه سال ۲۰۱۴ بسیار موفق عمل کند، شخصیتهای باورنکردنیاش بود. هر یک از اعضای نگهبانان چیزهای منحصر به فردی را روی میز آوردند، از شوخ طبعی و جذابیت پیتر کوئیل گرفته تا شوخ طبعی مرده درکس و عزم شدید گامورا. البته نباید شیمی فوقالعاده راکت و گروت را فراموش کنیم.
قسمت دوم بهدلیل اتکای بیش از حدش به شوخی و عناصر کمدی، بهخوبی قسمت اول نیست، چراکه تکیه کردن بیش از حد به شوخی باعث میشود رشد شخصیتی نگهبانان و عمق احساسی داستان آسیب ببینند، درست مثل اتفاقی که برای فیلم Thor: Love and Thunder افتاد. استفاده کاذب از شوخی و عناصر کمدی در قسمت چهارم ثور باعث شد تا پتانسیل یکی از بهترین ستارههای سینمای هالیوود در نقش یکی از بهترین و ترسناکترین ابرشرورهای مارول بهشکل فجیعی هدر برود و بخش احساسی داستان آسیب ببیند. اما در کل فیلم Guardians 2 در معرفی شخصیتهای جدید و پیشبرد داستان نگهبانان عملکرد قابل قبولی داشته که هیچجوره نمیشود انکارش کرد. قسمت پایانی سهگانه نیز یکی از تاثیر گذارترین آثار دنیای سینمایی مارول است که ضمن بهتصویر کشیدن داستان پیشینه تلخ و دلخراش راکت راکون، آرک تک تک شخصیتهای اصلی را به سرانجام رساند. این فیلم نه تنها احساسی و اکشن بود، بلکه لحظات خندهدار زیادی هم داشت که کاملا به جا بود و آسیبی به داستان وارد نمیکرد. جوکها هرگز اجباری یا بیجا احساس نمیشدند، بلکه بهطور یکپارچه در روایت ادغام میشدند. این فیلم توانست بین طنز و درام تعادل کامل برقرار کند و فیلمی خوشحساب و لذتبخش بسازد.
گسترش دنیای سینمایی مارول همچنان ادامه دارد و سهگانههای مورد انتظار زیادی داریم که هنوز از راه نرسیدند. امیدواریم مارول با تغییرات اخیری که در برنامههای خود اعمال کرده، بتواند به دوران اوجش بازگردد و حماسههای بزرگتری خلق کند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید