پس از مدتها انتظار، سرانجام طی هفته گذشته فیلم The Matrix Resurrections از طریق سالنهای سینما و سرویس استریم HBO Max در دسترس مخاطبین و طرفداران این فرنچایز قرار گرفت. مشابه با سایر فیلمهای ماتریکس، داستان و اتفاقات فیلم چهارم نیز سوالات بسیاری را در ذهن اشخاص ایجاد کرده است. داستان این اثر لایه بندیهای نسبتا بیشتری را دارا است و معماهای مختلفی را در خود جای داده است.
در جریان چهارمین فیلم ماتریکس بسیاری از تئوریها و فرضیاتی که تا پیش از انتشار رسمی آن توسط طرفداران مطرح شده بودند، به صورت کامل تکذیب شدند و برخی از آنها نیز صحت یافتند. لانا واچوفسکی (Lana Wachowski) در غیاب خواهرش به تنهایی کارگردانی و نگارش فیلمنامه این فیلم را برعهده داشته است. در این اثر شخصیتهای کاملا جدیدی در کنار شخصیتهای محبوب و قدیمی مجموعه به مخاطبین معرفی میشوند. با این حال همانگونه که از یک فیلم ماتریکس انتظار میرود، در داستان این دنباله به جنبههای مختلفی پرداخته شده و تماشای بسیاری از صحنههای آن نیازمند تمرکز بالا و شناخت کامل روی جهان ماتریکس است. از این رو تصمیم گرفتیم تا در این مطلب به بررسی کامل داستان چهارمین فیلم سری ماتریکس و جوانب مختلف آن بپردازیم.
مروری بر اتفاقات و داستان فیلم ماتریکس 4
فیلم The Matrix Resurrections با بازسازی اولین سکانس از فیلم The Matrix محصول سال ۱۹۹۹ و زمانیکه شخصیت ترینیتی با بازی کری- ان ماس (Carrie-Anne Moss) پشت یک میز نشسته و گروهی از سربازها او را احاطه میکنند، آغاز میشود. با این وجود، هوگو ویوینگ (Hugo Weaving) دیگر ایفاگر نقش مامور اسمیت نیست و یحیی عبدالمتین دوم (Yahya Abdul Mateen II) در همان لحظات ابتدایی فیلم به عنوان نسخه جدید شخصیت مذکور به مخاطبین معرفی میشود. البته طولی نمیکشد که او به هویت واقعیاش به عنوان مورفیوس پی میبرد و به شخصیت باگز با بازی جسیکا هنویک (Jessica Henwick) برای فرار از دست مامورین و خروج از مودال طراحی شده کمک میکند؛ یحیی عبدالمتین دوم درواقع ایفاگر یک برنامه جدید در جهان ماتریکس است!
در این بین، توماس اندرسون/نئو با بازی کیانو ریوز (Keanu Reeves) مجددا به ماتریکس بازگشته است. اگرچه یک تفاوت بزرگ میان شخصیت او در فیلمهای اول و چهارم وجود دارد. توماس اندرسون اینبار در جهان ماتریکس به عنوان مطرحترین سازنده بازیهای ویدیویی شناخته میشود و هر یک از آثارش درواقع تصویرساز بخشهایی از خاطرات گذشته او در سهگانه اصلی این فرنچایز به شمار میروند. به دلیل استفاده از قرصهای آبی رنگ و مشاورههایی که توسط شخصیت تراپیست با بازی نیل پاتریک هریس (Niel Patrick Harris) به او داده میشود، توماس بر این باور است که تمامی رویاها و صحنههایی که در ذهنش پدیدار میشوند، واقعی نیستند.
توماس اندرسون در حال مشارکت با یک شرکت بزرگ به نام Deus Machina در زمینه توسعه بازیهای ویدیویی است و در راس این شرکت شخصیت مامور اسمیت با بازی جاناتان گراف (Jonathan Groff) قرار دارد. در میان صحبتهایشان و پس از نمایش یک فلش بک مهم از فیلم اول، مشخص میشود که از آنها توسط شرکت مادر یعنی وارنر برادرز درخواست شده تا بازی چهارم سری ماتریکس را تولید و منتشر کنند. پس از گفت و گویی نسبتا طولانی میان ایندو، نئو تصمیم میگیرد تا همراه با یکی از دوستانش به کافه تریا برود. در آنجا او با زنی به نام تیفانی ملاقات و حس عجیبی را نسبت به او در درونش احساس میکند. تیفانی دارای همسر و سه فرزند است اما وجه تشابه بسیار زیادی میان او و شخصیت ترینیتی از بازیهای ماتریکس ساخته شده، وجود دارد.
در این دنباله انسانها برای خروج از ماتریکس دیگر نیازی به استفاده از تلفنها ندارند
پس از گذشت مدت زمانی محدود از شروع فعالیتهای توماس اندرسون روی توسعه بازی چهارم ماتریکس، زنگ خطر ساختمان شرکتشان به صدا در میآید و مجددا میان او و مورفیوس ارتباط برقرار میشود. مورفیوس بلافاصله با او دیدار و استفاده از قرص قرمز را برای خروج از توهمات ماتریکس و دستیابی به واقعیت پیشنهاد میکند. اما توماس با گفتن جمله «من تو را کدنویسی و خلق کردم. تو نمیتوانی واقعی باشی» پیشنهاد مورفیوس را نمیپذیرد. پس از آنکه توماس محل دیدارشان را ترک میکند، اینبار اسمیت مجددا با شیوهای که همواره توماس/نئو را خطاب میکرده است، وارد صحنه میشود و به او شلیک میکند. نئو بلافاصله در محل سکونت تراپیست شخصیاش بیدار میشود.
درگیریها ذهنی و آنچه که توماس اندرسون از گذشته به یاد دارد، سبب میشود تا او مجددا اقدام به پریدن از یک ساختمان و تلاش برای پرواز کند. خوشبختانه در آخرین لحظه شخصیت باگز از راه میرسد و او را متقاعد میکند تا همراهش به ملاقات سایر دوستانش برود. اینبار توماس پیشنهاد مورفیوس را میپذیرد و قرص قرمز رنگ را انتخاب میکند. طولی نمیکشد که تراپیست از محل اقامتشان مطلع میشود و تمامی مسافرین حاضر در قطار با فعال سازی حالت Swarm تبدیل به یک نوع زامبی شده و به آنها حملهور میشوند. درنهایت شخصیتهای نام برده به همراه یارانشان از طریق یک آینه کوچک از جهان ماتریکس خارج شده و نئو پس از گذشت ۶۰ سال در دنیای واقعی بیدار میشود؛ در این دنباله انسانها برای خروج از ماتریکس دیگر نیازی به استفاده از تلفنها ندارند!
همانند فیلم اول سری ماتریکس، در فیلم The Matrix Resurrections نیز نئو مجددا درون یک غشا و متصل به کابلهای مختلف بیدار میشود. پس از گذشت چندین لحظه از بیداری، او یک محفظه دیگر را در مقابلش میبیند و هنگامیکه بدنش توسط ماشینها از محفظه مخصوص خارج میشود، اطمینان مییابد که ترینیتی درون محفظه دیگر توسط ماشینها نگهداری شده است. پس از بیداری کامل و شروع صحبت با باگز، نئو متوجه میشود که مورفیوس یک انسان واقعی نیست و با الگو گیری از مورفیوس اصلی، شخصا او را در قالب یک برنامه طراحی کرده است. با این وجود، نسخه جدید مورفیوس میتواند به لطف نانو رباتها در دنیای واقعی نیز حضور یابد. علاوهبر او، رباتهای دیگری نیز در سفینهشان حضور دارد و تعامل ویژهای را با انسانها دارا هستند. طولی نمیکشد که آنها به شهر Io میرسند. شخصیت نایوبی با بازی جیدا پینکت اسمیت (Jada Pinkett Smith) رهبر اصلی این شهر است.
نایوبی مشخصا تفاوت بسیار زیادی را با سهگانه پیشین از لحاظ ظاهری و سن دارا است. او در طی شش دهه گذشته به ماشینها و جهان ماتریکس متصل نبوده است. او به نئو نشان میدهد که به کمک ماشینها در حال تلاش برای ساخت آیندهای بهتر هستند. البته نایوبی تصمیم میگیرد که آزاد گذاشتن نئو در کنار ماشینهای حاضر در Io امری خطرناک است و او را درون یک اتاق زندانی میکند. درنهایت باگز و مورفیوس برای فرار به کمک او میروند و ماجراجوییشان برای نجات ترینیتی از همین لحظه آغاز میشود. با ورود مجدد آنها به جهان ماتریکس، بلافاصله شخصیت مامور اسمیت در مقابلشان ظاهر میشود. با خروج نئو از اسارت ماشینها، او نیز به صورت کامل از کدهای جدید ماتریکس آزاد شده است.
سنگ بنای اصلی نسخه جدید ماتریکس، ترس و امیال انسانها است
نئو به همراه تیمش موفق میشوند تا اسمیت و همراهانش که شامل شخصیت The Merovingian با بازی لمبرت ویلسون (Lambert Wilson) میشود را شکست دهند و به محل کار ترینیتی/تیفانی برسند. اما درواقع آنها درون یک تله بزرگ گیر افتادهاند. شخصیت تراپیست تمامی اتفاقات جهان پیرامونشان را متوقف و از برنامههایش برای نئو رونمایی میکند. در میان صحبتهایش مشخص میشود که او درواقع تحلیلگر/آنالیست است و ساخت نسخه جدید ماتریکس را برعهده داشته است. او به کمک نیروی ناشی از اتصال جسم نئو و ترینیتی به ماتریکس، موفق به ساخت یک نسخه کاملا جدید و ارتقا یافته از جهان ماتریکس شده است. درواقع، سنگ بنای اصلی نسخه جدید ماتریکس، ترس و امیال انسانها است. این نسخه از ماتریکس از احساس ترس انسانها به منظور از دست دادن چیزی که دارا هستند یا تمایلشان برای چیزهایی که در اختیار ندارند، قدرت میگیرد. این مسئله به وضوح در چگونگی رابطه نئو و ترینیتی در نسخه جدید ماتریکس قابل رویت است چراکه یک فاصله مشخص برای آنها در نظر گرفته شده و ضمن تمایل همیشگیشان به یکدیگر، به دلیل شرایط زندگی ترینیتی در قالب شخصیت تیفانی امکان شکل گیری یک رابطه نزدیکتر میانشان وجود ندارد.
به لطف نسخه جدید ماتریکس، هنگامیکه انسانها به ماتریکس متصل هستند، میزان انرژی لازم برای ماشینهای حاضر در دنیای واقعی فراهم میشود. با این حال تحلیلگر توضیح میدهد که اگر نئو و ترینیتی از یکدیگر جدا نگه داشته شوند، انرژی چندان زیادی باوجود اتصال تعداد بیشماری از انسانها به ماتریکس تولید نخواهد شد. در حال حاضر، نئو قدرت لازم برای دوباره تبدیل شدن به منجی انسانها را ندارد و نیازمند ترینیتی برای بازپس گیری قدرتهایش است. به همین دلیل است که چه در ماتریکس و چه در دنیای واقعی، این دو شخصیت در فاصله مشخصی نسبت به هم نگه داشته شدهاند تا از اتفاقاتی که حدود ۶۰ سال قبل و در پایان داستان فیلم The Matrix Revolutions رخ داده است، جلوگیری شود.
درنهایت نئو از تله طراحی شده توسط آنالیست رهایی مییابد و در دنیای واقعی بیدار میشود تا برای نجات ترینیتی نقشهای را طراحی کنند. نایوبی در قدم اول با این اقدام مخالف است و آن را امری اشتباه تلقی میکند چراکه ورود به جهان ماشینها و نجات ترینیتی را یک خطر بزرگ برای از بین رفتن امنیت شهر Io میداند. در این بین، او با شخصیت ساتی با بازی پریانکا چوپرا (Priyanka Chopra) ملااقات میکند؛ پیش از این نسخه خردسال این شخصیت در جریان سهگانه اصلی فرنچایز ماتریکس معرفی شده است. ساتی در واقع یک برنامه از جهان ماتریکس است و از عاملین اصلی برقراری صلح و تعامل گروهی از ماشینها با انسانها محسوب میشود. سرانجام به لطف توضیحات و صحبتهای ساتی، نایوبی قانع میشود که برای کمک به بشریت و برخی از ماشینها نیازمند نجات ترینیتی هستند.
ترینیتی به منجی یا اصطلاحا The One بدل میشود و توانایی درک کامل ماتریکس را به دست میآورد
با شروع ماموریت نجات ترینیتی، نئو برای مواجهه با آنالیست وارد ماتریکس میشود. آنها موافقت میکنند که تصمیم نهایی را برعهده ترینیتی بگذارند و سرنوشت همه چیز به خواسته او گره بخورد. درواقع اگر ترینیتی بخواهد درون ماتریکس به زندگیاش در قالب شخصیت تیفانی ادامه دهد، نئو نیز مجددا میبایست به قشا یا همان محفظه طراحی شده برای زندانی کردن انسانها بازگردد. هنگامیکه ترینیتی وارد محل ملاقات آنها که با تعداد بسیار زیادی از مامورین پر شده است، میشود، نئو او را متقاعد میکند که تمامی جهان اطرافشان در واقع یک توهم و شبیه سازی است. با این حال، آنالیست آخرین تلاشش را به کار میگیرد و خانواده تیفانی/ترینیتی را وارد کافه میکند. فرزندان و همسرش از او میخواهند تا در کنارشان بماند و کافه را به همراه نئو ترک نکند. تیفانی تقریبا در آخرین لحظه رسیدن آنالیست به موفقیت، به هویت واقعیاش پی میبرد و اسم واقعیاش را فریاد میزند.
همزمان با تلاش نئو و ترینیتی برای فرار از مخمصه، آنالیست همه چیز را متوقف میکند و تصمیم میگیرد تا به منظور بازسازی مجدد ماتریکس به ترینیتی شلیک کند. در این لحظه مامور اسمیت از راه میرسد و با در نظر داشتن این نکته که کاملا از کنترل ماتریکس خارج شده است، آنالیست را متوقف میکند. او ترجیح میدهد تا یک مامور یا برنامه آزاد باشد و ماتریکس طراحی شده توسط آنالیست از بین برود. سرانجام، نئو و ترینیتی موفق به فرار از کافه میشوند اما آنتاگونیست فیلم باری دیگر حالت Swarm را فعال میکند و تمامی باتهای حاضر در ماتریکس به سمت آنها حملهور میشوند. پس از یک تعقیب و گریز هیجان انگیز، آنها تصمیم میگیرند تا از پشت بام یک ساختمان بپرند تا شاید قدرت پرواز کردن نئو بازگردد. در کمال تعجب، اینبار ترینیتی است که میتواند پرواز کند و معشوقهاش را نجات میدهد. در این لحظه ترینیتی به منجی یا اصطلاحا The One بدل میشود و توانایی درک کامل ماتریکس را به دست میآورد. البته هنوز توضیح مشخصی در این باره وجود ندارد. صرفا گمان می رود که به دلیل قدرت مثال زدنی حاصل از قرارگیری ترینیتی و نئو در کنار یکدیگر و یادآوری چیزهایی را که پیش از این تجربه کرده بوند، ترینیتی قدرتهایی مشابه با آنچه را که نئو در سهگانه اصلی دارا بود، کسب کرده است. پس از تمامی اتفاقات مذکور، ایندو در نهایت به خانه آنالیست در جهان ماتریکس میروند و وعده آزاد سازی ذهن انسانها را به او میدهند. نئو و ترینیتی قصد دارند تا نسخه جدید ماتریکس را شخصا طراحی و خلق کنند. پس از این مکامله نسبتا کوتاه، آنها با یکدیگر پرواز میکنند و فیلم به اتمام میرسد.
در حال حاضر نمیتوان با قاطعیت در مورد هدف اصلی پروتاگونیستهای فیلم از بازسازی ماتریکس به شیوه دلخواهشان صحبتی را انجام داد. تئوریهای بسیار محدودی در اینباره منتشر شدهاند که هیچیک رسمیت و اعتبار به خصوصی را ندارند. با این وجود، این احتمال وجود دارد که آنها همچنان قصد دارند تا به عنوان یک منبع انرژی بزرگ برای ماشینها عمل کنند و در عوض آن، به نوعی یک خودآگاهی را به تمامی انسانها در زمینه اتصالشان به ماتریکس و وجود یک جهان واقعی در خارج از این دنیای شبیه سازی شده، هدیه دهند!
چه اتفاقی بین فیلمهای سوم و چهارم ماتریکس رخ داده است؟
درصورتیکه به خاطر داشته باشید، در پایان فیلم سوم که تحت عنوان The Matrix Revolutions شناخته میشود، نئو موفق شد تا بین انسانها و ماشینها صلح برقرار کند. او این امر را با فداکاری زندگیاش و شکست دادن مامور اسمیت رقم میزند. با حتمی شدن شکست اسمیت، ماتریکس خودش را مجددا راه اندازی میکند و نبرد بزرگ به پایان میرسد. در سکانس پایانی این فیلم، شخصیت آرکیتکت خالق اصلی نسخههای مختلف جهان ماتریکس، خطاب به اوراکل میگوید که انسانها میتوانند به صورت داوطلبانه و دلخواه خودشان از ماتریکس رهایی یابند و وارد دنیای واقعی شوند. همانطور که در جریان فیلم The Matrix 4 نیز توسط نایوبی به آن اشاره میشود، بلافاصله پس از موفقیت نئو در نبرد با مامور اسمیت، ماشینها شهر Zion را ترک میکنند و دیگر به نبردشان ادامه نمیدهند. درحالیکه هیچکس نمیداند چه اتفاقی برای ترینیتی و نئو در شهر ماشینها رخ داده است، جشن بزرگی برای بزرگداشت فداکاری آنها و صلح برقرار شده، برگزار میشود.
با این حال هنگامیکه منابع و ایستگاههای تامین نیرو متصل به ماتریکس انرژی به مراتب کمتری را نسبت به گذشته تولید میکنند، تنش و درنهایت نبرد عظیمی میان ماشینها آغاز میشود. علت اصلی جنگ ماشینها با یکدیگر، اختلاف عقیدهشان روی حفظ صلح یا از بین بردن آن بوده است. با شروع جنگ داخلی در شهرهای ماشینها، گروهی از آنها به اجتماع انسانها پناه میآورند و تعامل بیسابقهای را با بشریت آغاز میکنند. در این میان، با گسترش هرچه بیشتر جنگ مذکور یک برنامه جدید تحت عنوان آنالیست روی کار میآید و پاکسازی گستردهای به منظور از بین بردن برنامههای مخرب از جهان ماتریکس را آغاز میکند. از میان برنامههای حذف شده میتوان به اوراکل یا آرکیتکت اشاره کرد. با قدرت گیری آنالیست، ماشینها مجددا به شهر Zion حمله میکنند و اینبار موفق میشوند که عده زیادی از انسانها را از بین ببرند؛ مورفیوس یکی از تلفات برجسته این نبرد بوده است. با نابودی شهر Zion، نایوبی به همراه باقی مانده انسانهای آزاد و گروهی از ماشینها اقدام به احداث شهر جدیدی به نام Io میکند. تاسیس این شهر صرفا از طریق همزیستی و مشارکت انسانها با ماشینها امکان پذیر بوده است. از دستاوردهای آن میتوان به دستیابی به تکنولوژيهای پیشرفته یا انجام اموری غیرقابل تصور همچون کشاوری و پرورش گیاهان اشاره کرد. البته نایوبی به عنوان رهبر اصلی این شهر تصمیم میگیرد تا به منظور امنیت ساکنین و عدم ورود احتمالی نیروهای تحت کنترل آنالیست به این شهر، هیچگونه اقدامی را برای نجات انسانهایی که درون ماتریکس گیر افتادهاند، انجام ندهد.
در کنار تمامی مطرح شده، اتفاقی که پس از فیلم سوم مجموعه ماتریکس برای شخصیتهای محبوب ترینیتی و نئو رخ داده است، کمی پیچیده و گیج کننده است. با خاتمه یافتن مبارزه نهایی پروتاگونیست اصلی این فرنچایز و مامور اسمیت، ماشینها تصمیم میگیرند تا روی بدن ایندو مطالعات و تحقیقات ویژهای را انجام دهند. بنابر برنامهها و نقشههای آنالیست، ماشینها به تدریج و دقت بالا شروع به بازسازی بدن شخصیتهای نام برده، میکنند. هدف اصلی آنالیست از احیای آنها دستیابی به کد منبع و اسرار موجود در قلب منجی بشریت بوده است. با احیا مجدد ترینیتی و نئو، آنالیست متوجه یک موضوع بسیار مهم میشود؛ هرگاه که بدن ایندو در فاصله نسبتا نزدیکی قرار بگیرد، مقدار قابل توجهی انرژی به دست میآید. به همین منظور آنالیست دو ایستگاه تولید انرژی کاملا مجزا را تاسیس و با قرار دادن جسم آنها درون محفظههای مخصوص، نسخه جدید و ارتقا یافته ماتریکس را خلق میکند. با ورود مجدد نئو و ترینیتی به جهان ماتریکس، آنالیست تمامی خاطراتشان را از آنها میگیرد او همچنین با انتخاب آواتارهایی جدید برای نئو سعی میکند تا هویت و زنده بودنش را برای همیشه از سایر انسانهای گیر افتاده در ماتریکس مخفی نگه دارد.
مودال چیست و نسخه جدید مورفیوس چگونه به وجود آمده است؟
در سکانس ابتدایی فیلم ماتریکس ۴، شخصیتهای باگز و سکویا با بازی توبی آنوومیر (Toby Onwumere) در حال تماشای یک چرخه تکراری و صحنهای شبیه سازی شده از مواجه شدن ترینیتی با گروهی از نیروهای SWAT درون یک ساختمان دیده میشوند. در محیط بیرون، مامورین نیز حضور دارند. مطابق آنچه که توسط شخصیتها توضیح داده میشود، این صحنه درواقع یک مودال بوده و توماس اندرسون/نئو طراحی آن را برعهده داشته است. در جهان ماتریکس، مودال یک محیط شبیه سازی شده به منظور پیشرفت و تکامل برنامهها است.
توماس اندرسون این مودال را با هدف اجرا یک نوع تست و آزمایش در بازی جدیدش تحت عنوان Binary طراحی کرده است. اما هدف اصلی طراحی این مودال و آنچه که پروتاگونیست مجموعه خواهان آن بوده، چیز دیگری است. نئو به صورت ناخودآگاه این مودال را به منظور پی بردن به تمامی اتفاقاتی که سبب آشناییاش با مورفیوس و ترینیتی در فیلم The Matrix شدهاند، ایجاد کرده است. مودال طراحی شده در نهایت سبب تکامل نسخه جدید مورفیوس که به عنوان ترکیبی از مامور اسمیت و دوست قدیمی نئو حیاتش را آغاز کرده، میشود. نسخه جدید مورفیوس را به نوعی میتوان یک اشاره مستقیم به تضاد مورفیوس و اسمیت دانست که درنهایت سبب بیداری نئو و تبدیل شدنش به منجی بشریت محسوب کرد. خوشبختانه در همان لحظات ابتدایی فیلم، باگز موفق میشود تا مورفیوس جدید را پیدا و او را با هدف اصلیاش آشنا کند. همانطور که مطرح شد، نسخه جدید شخصیت مورفیوس یک برنامه شدیدا حساس محسوب میشود و نئو او را درون مودال خلق کرده است. نئو صرفا دو شخص را مسئول اصلی دست یابی به هویت اصلیاش میداند؛ مامور اسمیت به منظور کشتن او و کمک به تبدیل شدن مجددش به The One یا مورفیوس برای آزاد کردن ذهنش. از این رو، نئو تصمیم میگیرد تا این برنامه را در قالب ترکیبی از هردو شخصیت نام برده طراحی کند و با کمک هریک از دو بعد شخصیتیاش از زنجیر اسارت آنالیست رهایی یابد.
چه اتفاقی برای شخصیت مامور اسمیت رخ داده است؟ در پایان چرا به نجات ترینیتی و نئو کمک میکند؟
برخلاف سرنوشتی که توسط آنالیست برای برنامههایی همچون اوراکل یا آرکیتکت در جریان پاکسازی گسترده ماتریکس رخ داد، برنامه مامور اسمیت به صورت کامل از بین نمیرود. بلکه تعادل همیشگی میان این شخصیت و نئو اینبار از طریق همکاریشان درون یک شرکت سازنده بازیهای ویدیویی حفظ شده است. چه برای اسمیت و چه برای توماس اندرسون، نسخه جدید ماتریکس به گونهای طراحی شده است تا هیچیک از آنها به هویت واقعیاش پی نبرد. با این حال، سوال اصلی این است که چرا آنالیست از حذف کامل برنامه مامور اسمیت خودداری کرد؟ نئو و مامور اسمیت هردو، دو سمت معادله بزرگ نسخه پیشین ماتریکس را شکل دادهاند و آنالیست به خوبی از این موضوع آگاه بود. ماهیت اصلی مامور اسمیت یک نوع آنتی- ویروس بود و شاید به دلیل اجتناب از ریسک بازگشت احتمالی او در نسخه جدید ماتریکس، آنالیست تصمیم میگیرد تا با ظاهر و هویتی جدید، او را در کنار نئو تحت کنترل و زیر نظر قرار دهد.
آنالیست به احتمال بازگشت هویت واقعی اسمیت در زمان طراحی نقشهاش توجهی نداشته است
در بخش پایانی فیلم The Matrix Resurrections، میبینیم که شخصیت مامور اسمیت به کمک ترینیتی و نئو میآید و در مقابل آنالیست قرار میگیرد. اما علت اصلی این تصمیم چه چیزی است؟ اسمیت همواره متوجه ارتباط عمیقی که میان او و نئو وجود دارد، بود. او معتقد است که به همراه نئو نشانگر ناهنجاریهای موجود در هر دو سمت معادله هستند. درحالیکه در ابتدا احساس میکرد مرگ نئو سبب آزادیاش میشود، درمییابد که خروج نئو از ماتریکس سبب بازگشت قدرتها و هویت واقعیاش شده است. بنابراین، از آنجا که آنالیست برای مدت زمانی نزدیک به ۶۰ او را در یک چرخه تکراری و به عنوان یک توسعه دهنده بازیهای ویدیویی گیر انداخته است، اسمیت حالا یک دشمن جدید دارد و دیگر نئو را به عنوان یک تهدید نمیبیند. یکی از جنبههای احمقانه و منفی نقشه آنالیست، قرار داشتن تمرکز اصلی او روی نئو به شمار می رود. آنالیست به احتمال بازگشت قدرتها و هویت واقعی اسمیت در زمان طراحی نقشهاش توجهی نداشته است.
حالت Swarm چیست؟
در بخشی از فیلم The Matrix Resurrections شخصیت آنالیست توضیح میدهد که از باتها (Bots) در اکوسیستم ماتریکس استفاده کرده است. باتهای انسان نما درواقع کاملا تحت فرمان او هستند و هرگونه دستوری را اجرا میکنند. با این حال، ظاهر این باتها هیچگونه تغییر شکلی را به همراه ندارد و با این فکر که در واقع یک انسان هستند، زندگیشان را میگذراند. فعال سازی حالت Swarm سبب میشود تا تمامی یا گروهی از باتها تنها یک هدف داشته باشند و آن چیزی نیست جز کشتن دشمنان آنالیست. اولین نمونه از فعال شدن این حالت را هنگامیکه مشاهده میکنیم که نئو به همراه باگز و سایر همراهانشان درون یک قطار در شهر توکیو حضور دارند.
ساتی دقیقا چه نقشی را در داستان فیلم ماتریکس 4 ایفا میکند؟
در فیلم The Matrix Revolutions، والدین ساتی پیشنهاد دسترسی به برنامه اوراکل را در عوض حفظ امنیت ساتی به The Merovingian ارائه میدهند. اوراکل نیز با این پیشنهاد موافقت میکند چراکه بازگشت تعادل در جهان ماتریکس توسط ساتی را پیش از تمامی اتفاقات پیشبینی کرده بود. پس از اتفاقات فیلم سوم، ساتی همواره از زنده بودن ترینیتی و نئو مطلع بوده و در بخشی از فیلم چهارم، توضیح میدهد که پدرش به عنوان مهندس ارشد در تولید محفظههای مخصوص و احیا مجدد شخصیتهای محبوب سری در کنار پروسه Anomaleum نقش داشته است. زمانیکه پدرش متوجه اهداف آنالیست و زندانی شدن نئو و ترینیتی در جریان پروسه مذکور میشود، جزئیات طراحیهای صورت گرفته را به ساتی منتقل میکند. درنهایت آنالیست تصمیم میگیرد تا والدین ساتی را به دلیل خیانتشان به صورت کامل حذف کند. در این بین اما ساتی توسط کوجاکو، یک سینتینت با توانایی مخفی شدن نجات داده میشود و به کمک این ماشین به نایوبی دسترسی پیدا میکند.
برای سالها ساتی از گفتن حقیقت پیرامون زنده بودن نئو و ترینیتی به نایوبی اجتناب میکند. او عقیده داشته که بازگو کردن حقیقت سبب میشود تا نایوبی از احداث شهر Io و شکلگیری یک اجتماع مشترک میان انسانها و ماشینها پشیمان شود. با این حال، او همواره از طریق حضور در کافیشاپ از آنها محافظت کرده و در انتظار فرا رسیدن یک فرصت مناسب بوده است. ساتی همچنین در ادامه صحبتهایش اعلام میکند که با خروج نئو از محفظه مخصوصش، ماتریکس کاملا بیثبات و ناپایدار شده است. بنابراین ماشینها قصد دارند تا ماتریکس را به نسخه قبلیاش ریبوت کنند اما آنالیست همچنان به بازگشت نئو به دلیل ترس درونیاش از کشته شدن احتمالی ترینیتی باور دارد. ساتی در پایان صحبتهایش به بیاحتیاطی عجیب آنالیست و باور عمیقش به تنها راه موجود در مقابل نئو اشاره میکند؛ این مسئله یک فرصت بزرگ را در اختیار ساتی و سایر شخصیتهای فیلم The Matrix 4 قرار میدهد تا ترینیتی را از سرزمین ماشینها نجات دهند!
آیا فیلم ماتریکس 5 ساخته میشود؟
در حال حاضر هیچگونه تاییدیه رسمی پیرامون توسعه دنباله جدیدی از سری ماتریکس تحت عنوان فیلم The Matrix 5 در دسترس قرار نگرفته است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید