فیلم The Mauritanian یک درام دادگاهیِ اقتباس شده از روی خاطرات واقعی محمدو ولد الصلاحی است، مردی که بی هیچ اتهام خاصی در زندان گواتناما سالها زندانی بوده. موریتانی به کارگردانی کوین مک دانلد بریتانیایی اوایل سال ۲۰۲۱ اکران شد و واکنشهای متعددی را هم در حوزهی سینما و هم درمورد مسائل سیاسیاش برانگیخت.
فیلم The Mauritanian فیلم دوگانهای است. این دوگانگی آن قدر برجسته شده و جنبههای مختلف فیلم را در بر گرفته که حتی از خود اثر بیرون زده و سازندگان را نیز دچار کرده. البته که مسئلهی دوگانگی در هنر عنصری اعتبار بخش به آن است و بسیاری از کتابها و فیلمهای بزرگ در زیر سایهی دوگانگیهای باارزش پیام مهم خود را به مخاطب رساندهاند. اما در فیلم موریتانی غیر از خود داستان فیلم، که درامش بر پایهی پنهان بودن حقیقت و رو شدن لایه به لایهی آن شکل گرفته، دیدگاه کارگردان به جهانی که محمدو وصف کرده دچار پریشانی ناشی از درگیر بودن بین مواردی مختلف است. چه از دوگانهی آمریکای عدالتخواه- آمریکای ظالم که مک دانلد از پس ساخت آن بر نمیاد، هم در میزانسن و دکوپاژ و هم در کلیت داستان، چه در رفتار مختلف شخصیتهای فرعی؛ نگاه کنید به شخصیت لوده و سطحی یکی از نیروهایی که در فیلم اصرار به مستقل بودن او دارند و مسئول چک و سانسور کردن خروجیهای اطلاعاتی است و یا رفتار مهربانانه زندان بانان گوانتانامویی. این موارد نشانههای هستند که مبارزهی به زعم من ساختگی فیلم موریتانی را با ظلم حاکم بر جهان به یک خیمه شب بازی بدل میکنند. چطور است که زندانبانانی که شاهد آنگونه شکنجه شدن محمدو، بی هیچ رحم و حالتی انسانگونه، بودهاند در انتها برایش دل میسوزانند و از آزادیاش خوشحال میشوند. ما میدانیم که در دنیای واقعی انسانها شاید گوشت هم را بخورند اما استخوان یکدیگر را دور نمیاندازند اما در جهان فیلم The Mauritanian با منطقی که کارگردان برایمان چیده، چنین اتفاقی شدنی نیست. حتی خود محمدو، در دادگاه از قوانین و عدالت آمریکایی تشکر میکند که پس از ۷ سال فرصت رفع اتهام به او داده، این تشکر بر تضاد آن ترس و اضطراب چهرهی بازیگر بینظیر نقش محمدو، طاهر رحیم، در زمان تصمیم برای بازگو کردن شرایط سختش نیست؟
در حین خواندن مقالهها و دیدن ویدیوها و مصاحبههایی از شخصیت حقیقی محدوولد الصلاحی که برای نوشتن این مطلب به سراغشان رفتم، مشکل اصلی فیلم بیش از بیش برایم آشکار شد. در انتهای داستان با مشاهدهی شخصیتهای واقعی داستان محمدو، تقریبا همهمان میفهمیم که کارگردان و فیلمنامهنویسان چه مسیر اشتباهی را برای روایت این داستان اثرگذار انتخاب کردهاند. در سالی که درامهای دادگاهی، در سینما با The Trial of the Chicago 7 و در تلویزیون با The Undoing و Defending Jacob، در مرکز توجه همگان قرار داشتند، ساخت داستان بینظیر خاطرات گوانتانامو بر اساس روزهای دادگاهش کم لطفی به این قصهی انسانی بود. قصهی روزگار سخت محمدو و تابآوری رشک برانگیزش، روایت یک روی دیگر از امید انسانی و تلاش برای ساخت جهانی بهتر است. در حالی که فیلم The Mauritanian کمترین توجهش را نثار این بخش از داستان میکند.
به شیوهی آثار بزرگ، موریتانی نیز جلوتر داستان خودش را لو میدهد و نشانههای از آینده در خود دارد. آن نماهای آغازینِ محدود در ردایی سفید و آرام گرفته کنار امواج دریا، نشان دهندهی وضعیت رد اتهام شدهی او پیش کارگردان است
شاید بیشترین سهم تلاش برای احساسیتر کردن داستان موریتانی را باید متعلق به جودی فاستر و طاهر رحیم دانست. لحظههایی مثل تشویق «مارسی» به گوش سپاری به صدای دریا توسط محمدو و سکانسی که نانسی تنها به ملاقت محمدو برگشته و به او میگوید این بار بی دلیل و فقط به خاطر خود محمدو و اینکه احساس تنهایی نکند آمده، فقط با بازی خوب این دو بازیگر ممکن میشود. از بازی بندیک کامبربچ باید غافل شد چرا که شخصیتش اینقدر ناقص و سطحی پرداخت شده که برای چیدن منطق پشت اعمال و نیات او نویسندگان مجبور شدند مثلا صحنهای در کلیسا و به خود آمدنی یک دفعهای را طراحی کنند یا در دم دستیترین حالت ممکن از او دشمنی شخصی برای محمدو بسازند. تقابل نانسی با این شخصیت نیز که تقریبا تا سه چهارم انتهایی فیلم ادامه دارد فارغ از ریزهکاریها یا جزئیاتی است که بتواند ما را همراه خود کند. از همین رو مبارزهی فاستر و کمبربچ تصنعی باقی میماند و دنبال کننده از کار در نمیآید. در واقع این تقابل یا حتی حضور کارکتر دستیار وکیل با بازی شیلین وودلی انگار سرسری نگارش شدهاند و توانایی بر عهده گرفتن بخشی از بار درام فیلم را ندارندو
ناروا است اگر تا اینجا از ضعفهای The Mauritanin گفتهایم و نقاط قوتش را به حال خود رها کنیم. موریتانی به شکل تحسین پذیری ریتم درست و به قاعدهای دارد که ما هرگز از تماشای آن خسته نمیشویم. آن هم به شکلی درست و با ذره ذره نقل کردن داستانی که حتی همهی شخصیتها غیر از محمدو از صحت و سقمش بی اطلاع هستند. به شیوهی آثار بزرگ، موریتانی نیز جلوتر داستان خودش را لو میدهد و نشانههای از آینده در خود دارد. آن نماهای آغازینِ محدود در ردایی سفید و آرام گرفته کنار امواج دریا، نشان دهندهی وضعیت رد اتهام شدهی او پیش کارگردان است. مک دانلد با انتخاب قاب یک در یک برای فلشبکهای دوران گوانتاناما تا حدی فشار وارده بر محمدو را به ما منتقل میکند اما کارگردانی او در انتقال حساسترین نکتهی فیلم عقب میماند، نمایش دنیای خشن زندان و ذهن آرام و ایمان محمدو.
با تمام این تفاسیر فیلم The Mauritanin اثری بسیار جدی و قابل تامل است. درست است که از جنبههای سینمایی موریتانی عقب میماند و نمیتواند جایی بین فیلمهای مهم سال پیدا کند اما در مضمون و تلاشی که سازندگان برای ساخت یکی قصههای سربستهی دنیا کردهاند ارزشی نهفته است که لذتی خاص را نسبت به تماشای فیلم عرضه میکند. با اینکه فیلم بر خلاف روند کلیاش گاهی باج تبلیغات برای آمریکا را میدهد اما نمیتوان موریتانی را ضد اقدامات غیر انسانی آمریکا و تمام حکومتها و ملتهایی که داعیهی اسلام و آزادی خواهی دارند دانست. نام این مطلب نیز برگرفته از کتابی به قلم پییر لومتر نویسندهی بزرگ فرانسوی است که عنوان کتاب و عمیقترین احساساتش را به خاطرهی ژان بلانشاز تقدیم کرده، مردی که در ۴ دسامبر ۱۹۱۴ به اتهام خیانت تیرباران شد و در ۲۹ ژانویه ۱۹۲۱ بیگناه شناخته شد. چه بسیار بی گناهانی که چون محمدو فرصتی دیگر به آنها داده نشد. یادشان گرامی.
فیلم The Mauritanin تلاشی بزرگ برای افشای حقیقتی رعب آور است. اثری بر خلاف جریان اصلی فیلمسازی در آمریکا که با وجود مشکلات زیاد فیلمنامه و سانتیمانتالیسم زیاد، جزو آن دسته از آثاری که از دیدنشان پشیمان نخواهیم شد.
- بازی خوب طاهر رحیم و جودی فاستر
- روایتی جذاب و دیدنی
- ضعف شخصیت پردازی در کاراکترهای فرعی
- سرسری رد شدن از نقاط اوج داستان
- انتخاب مسیری اشتباه برای روایت قصه
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید