نقد فیلم The Ministry of Ungentlemanly Warfare – وزارت جنگ ناجوانمردانه
ترکیبی از Inglourious Basterds و Casablanca
در نقد فیلم The Ministry of Ungentlemanly Warfare میخواهیم به جدیدترین اثر مشترک گای ریچی و هنری کویل بپردازیم.
اگرچه چند دهه از اتمام جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین بر متحدین میگذرد، همچنان ناگفتههایی پیرامونش وجود دارد. دولت بریتانیا در سال ۲۰۱۶ میلادی برخی از پروندههای وینستون چرچیل (Winston Churchill)، نخست وزیر وقت بریتانیا در زمان جنگ جهانی دوم، را از حالت محرمانه خارج کرد تا عموم مردم بیشتر با حقایق جنگ آشنا شوند. بخشی از مدارک خارج شده از حالت محرمانگی به نقشه مخفیانه چرچیل و افراد مورد اعتمادش برای توقف فعالیت یو بوتهای آلمان نازی پرداخته بودند؛ مدارکی که منبع الهام گای ریچی (Guy Ritchie) برای ساخت جدیدترین فیلمش شدند.
گای ریچی نه تنها در میان علاقه مندان به سینمای انگلستان، بلکه در میان هنردوستان آمریکایی هم شهرت دارد. او در زمان فعالیتش در انگلستان آثار شاخصی مانند Lock, Stock and Two Smoking Barrels را ساخت که زمینه ساز آمدنش به هالیوود شدند. ریچی همچنین دو فیلم The Man from U.N.C.L.E و Aladdin را هم در پرونده هنری خود دارد. در ضمن، فیلمهای او با چندی ویژگی شناخته میشوند؛ المانهای کمدی، روایت غیرخطی و تدوین شلاقی.
جدیدترین فیلم گای ریچی The Ministry of Ungentlemanly Warfare نام داشته و بر اساس پروندههای وینستون چرچیل و کتاب Churchill’s Secret Warriors ساخته شد. داستان در بحبوحه جنگ جهانی دوم روایت میشود. آلمان نازی به پیشروی خود در اروپا ادامه داده و کشورهای اروپایی قادر به توقف ماشین جنگش نیستند. ایالات متحده آمریکا هم بخاطر حضور یوبوتها (U-Boat) در آبهای آزاد نمیتواند مستقیماً وارد جنگ شود. در چنین شرایطی، وینستون چرچیل دستور تشکیل گروهی را میدهد تا یوبوتها را به هر قیمتی شده متوقف کنند.
به شخصه امید زیادی برای فیلم The Ministry of Ungentlemanly Warfare داشتم؛ چون دومین همکاری گای ریچی و هنری کویل (Henry Cavill) است. این دو قبلاً فیلم The Man from U.N.C.L.E را ساخته بودند که علیرغم جذابیت بالا بنا به دلایلی مورد استقبال مخاطبان آمریکایی و جهانی قرار نگرفت و به فروش خوبی دست نیافت. به همین دلیل، دنبالهاش هرگز ساخته نشد. این اثر همان فیلمی است که طرفداران را به اطمینان رسانده کویل میتواند از پس ایفای نقش جیمز باند (James Bond) بربیاید.
همانطور که در پاراگرافهای پیشین اشاره شد، گای ریچی و فیلمهایش با سه ویژگی شناخته میشوند که متاسفانه یا خوشبختانه هیچ کدام چندان در فیلم The Ministry of Ungentlemanly Warfare به چشم نمیآیند. او عادت دارد از روایت غیرخطی (استفاده از فلش بک و فلش فوروارد) استفاده کند تا مخاطب را مجذوب داستان نگه داشته و او را تا انتها روی صندلی بنشاند. تدوین شلاقی هم که شامل کاتهای سریع دوربین در صحنههای غیراکشن میشود. ریچی برای فیلم جدیدش تنها از یک فلش فوروارد در ابتدا استفاده کرد و سپس ترجیح داد داستان را بدون عقب و جلو رفتن روایت کند تا شاهد یک داستانسرایی ساده و بی شیله و پیله باشیم. تدوین شلاقی هم تنها در همان سکانسهایی ابتدایی مورد استفاده قرار گرفته و دیگر خبری از آن نیست.
فاصله گرفتن از روایت غیرخطی تا حدودی منطقی است. گای ریچی احتمالاً دنبال جلب توجه مخاطب عام بوده و استفاده از فلش بک و فلش فورواردهای متعدد میتواند مخاطبان زیادی را گیج کند. با این حال، عدم استفاده از تدوین شلاقی هیچ توجیهی ندارد. مواردی که تا به اینجا گفته شد، احتمالاً برای طرفداران سبک خاص ریچی ناامیدکننده هستند اما نقاط ضعف به همین موارد خلاصه نمیشوند. بخاطر سیاستی که کمپین تبلیغاتی در پیش گرفت، گمان میشد فیلم The Ministry of Ungentlemanly Warfare یک اثر جنگی باشد اما اینطور نیست.
فیلمنامه The Ministry of Ungentlemanly Warfare سه خط داستانی دارد: گاس مارچ فیلیپس و گروهش که بدنبال نابودی تسلیحات مورد استفاده توسط یوبوتها هستند؛ مارجِری استوارت و هرون که میخواهند یک افسر بالا رده آلمان نازی را فریب داده و شرایط را برای انجام ماموریت توسط گاس و گروهش مهیا کنند؛ ایان فلمینز و گابینز هم که از طرف وینستون چرچیل وظیفه دارند تا روی ماموریت نظارت داشته باشند.
خط داستانی گاس مارچ فیلیپس با نقش آفرینی هنری کویل و اعضای گروهش (هنری گولدینگ، آلن ریچسون، هیرو فینز تیفین و الکس پتی فر) شدیداً یادآور فیلم Inglourious Basterds است؛ البته سلسله اتفاقاتی که حول محور اعضای گروه رقم میخورد، هیچ ارتباطی با اثر مزبور ندارد، بلکه شخصیت پردازیشان شدیداً به آن شبیه است. در اینجا با شخصیتهای دیوانهای طرف هستیم که هر کدام دلیلی متفاوت برای نازی کشی دارند. نکته جالب اینجاست که فیلم در همان ابتدا سعی میکند شیمی میان اعضای گروه را به نمایش بگذارد و در این مسیر موفق هم میشود.
تعامل گاس مارچ فیلیپس با اعضای گروهش، میخواهد اندرس لاسن با نقش آفرینی آلن ریچسون یا فِرِدی با نقش آفرینی هنری گولدینگ باشد، عالی از آب درآمده و میتواند فضای فیلم را با طنازیهایشان تطلیف کنند. مشکل اصلی اینجاست که به خاطر وجود دو خط داستانی دیگر، شیمی عالی اعضای گروه ادامه پیدا نکرده و بازیگران محبوب فیلم فرصت چندانی برای خودنمایی پیدا نمیکنند. به خصوص هنری کویل که در همان لحظات کوتاه دیوانگی مارچ را به بهترین شکل ممکن به نمایش میگذارد.
خط داستانی مارجری و هرون به فیلم Casablanca شباهت دارد. اگرچه ایزا گونزالز (Eiza González) بعنوان یک جاسوس میدرخشد، خط داستانی مزبور چندان در القای حس استرس و اضطراب موفق نیست؛ زیرا پر فراز و نشیب نبوده و از همه مهمتر، قابل پیش بینی است؛ همان مشکلی که در خط داستانی ایان فلمینز و گابینز وجود دارد. اگر هم عاشق فلمینز (خالق شخصیت جیمز باند) هستید و میخواهید بخاطر او پای تماشای فیلم بنشینید، باید بگویم حضور چندان موثری ندارد. در ضمن، با رسیدن به نیمه دوم، فیلم The Ministry of Ungentlemanly Warfare وارد فاز اکشن میشود که بهترین توصیف برای صحنههای پر زد و خورد آن، اجرای عالی است، نه چیزی بیشتر.
گای ریچی چند سالی روندی نزولی طی کرده و در این بین، گاهاً اثری جذاب مانند The Gentlemen یا Wrath of Man را روانه سینما میکند. فیلم The Ministry of Ungentlemanly Warfare با ارفاق یک اثر سرگرم کننده و نه بیشتر است که خیلی زود به دست فراموشی سپرده میشود. اینکه چقدر زود فراموش شود، به شمای مخاطب بستگی دارد: به بیان دقیقتر، میران تنفر شما از نازیها و لذتی که از تماشای لت و پار شدنشان در شما به وجود میآید، تعیین کننده است. هر چند، ریچی میتوانست با قرار دادن بخش عمده تمرکز فیلمنامه روی گاس و اعضای گروهش، جذابیت فیلم را بواسطه هنرنمایی ستارهها و شیمی بین شخصیتها دو چندان کند.
- عملکرد عالی بازیگران به خصوص هنری کویل و ایزا گونزالز
- شیمی بین اعضای گروه عالی از آب درآمده
- لذتِ نازی کشی!
- وجود سه خط داستانی که فرصت خودنمایی را از اعضای گروه گرفت
- خطهای داستانی ماجری و ایان فلمینگ فاقد جذابیت کافی هستند
- صحنههای اکشن حرف جدیدی برای گفتن نداشته و خیلی زود به فراموشی سپرده میشوند
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید