فیلم The Mustang روایت بدیع و بسیار خوش حسی را از قصه کلاسیک در جست و جوی رستگاری تعریف میکند و موفق میشود تا انتها مخاطب را از حیث احساسی و ذهنی به خوبی درگیر شخصیتها و عواطفشان کند.
«موستانگ» اولین فیلم بلند بازیگر و کارگردان فرانسوی، «لاری د کلرمونت تنر» (laure de clermont-tonnerre) محسوب میشود. اثری نود دقیقهای در خصوص رستگاری، رهایی از خشم و نارضایتی که از درون وجود و انسان را میخورد. فیلمی که شخصیت اصلیش یک فرد اسیر است که دوازده سال از عمرش را در زندان سپری کرده و آشناییش با موستانگی وحشی -موستانگ یک گونه از اسبهای وحشی غرب آمریکا محسوب میشود- دروازهای را به سوی آرامش و خودشناسی عمیقتر برایش باز میکند. اسبی وحشی که تجلی تمامی خشم و ترس درونی اوست.
داستان فیلم The Mustang در خصوص زندانیای با نام «کولمن رومن» است. فردی که از مشکل کنترل خشم و ارتباط با دیگران رنج میبرد و دوازده سال گذشته را در زندان سپری کرده است. او که اخیرا به زندانی در غرب آمریکا منتقل شده، درگیر پروژه بازیابیای میشود که زندانیان را به واسطه مجموعهای از فعالیتها، آماده بازگشت به جامعه و زندگی معمولی میکنند.
در این زندان پروژه بازیابی بر عهده «رنچر مایلز» است و تمرکزش بر رام کردن موستانگهای وحشی توسط زندانیان و سپس فروش آنها به مراکز امنیتی و کشاورزی مختلف است. فعالیتی که اکنون در چندین ایالت آمریکا انجام میشود. هر زندانی در این پروژه، یک اسب را برای آمادهسازی بر عهده داشته و باید طی مدت زمانی مشخص، اسب مذکور را رام و برای فروش آماده کند.
آشنایی رومن با این پروژه و اسبی وحشی که نام «مارکوس» را برایش انتخاب میکند مسیری کاملا تازه در زندگی او میگشاید. سعی بر دوستی و جلب اعتماد این حیوان و سواری گرفتن از او، نیاز به صرف وقت و بردباری بسیاری دارد. ویژگیهایی که رومن سالها از فقدان آنها آسیب دیده و آشنایی با این اسب، که به نوعی تجلی بیرون تمامی ترسها و درونیات عصیان زده اوست فرصت بسیار خوبی را برای گذر از این سد زندگی پیش روی او قرار میدهد. تلاقی و یکی شدن اسب و مرد در فیلم، یکی از مفاهیم اصلی فیلم است.
فیلم ضربآهنگ و ریتم روایی کند و پایینی دارد ولی به قدری این ریتم حسابشده و درست تنظیم شده و در ترکیب با اتفاقات داستانی، قابها و نماهای فیلم هارمونی کامل و یک دستی را شکل داده که ذرهای حوصله بیننده سر نرفته و خسته نمیشود.
پیرنگ اصلی قصه بر شخصیت رومن و در ادامه رابطهاش با اسب و تاثیری که متقابلا بر روی یکدیگر میگذارند سوار است. در این بین، جریانهای فرعیای نیز حضوری کمرنگ ولی اثرگذار در قصه دارند و سعی میکند تا اندکی از فضاهای خالی و سرشار از سکوت فیلم بکاهند که در انجام این کار نیز موفق شدهاند.
فیلم، ریتم روایی کندی دارد ولی به قدری این ریتم حسابشده و درست تنظیم شده که ذرهای حوصله بیننده سر نرفته و خسته نمیشود
جریانهای فرعی قصه در شکلگیری فضاسازی و اتمسفر زندان و محیطی که شخصیت اصلی در آن زیست میکند بسیار موفق است و با وجود فرعی بودن، در ساخت درست دنیای بیرونی شخصیت اصلی موفق عمل میکند.
فیلمنامه کلیت سادهای دارد. کارگردان فضای خالی بسیاری از سکوتها را میتوانست با کوتاهتر کردن فیلم و چه بسا بدل کردنش به فیلمی کوتاه جبران کرد. ولی هر فیلم پرسکوتی الزاما به دنبال این نیست که فضاهای خالی قصهاش را به شیوهای پر کند و ران تایم اثر را به نود دقیقه برسانند.
اثری که بتواند این دسته از فضاهای خالی و سکوتهای ممتد را در جهت افزایش بار معنایی، روایی و فضاسازی صحیح بهره ببرد، میتوانیم با یقین بگوییم که فیلم کارش را درست انجام داده و فیلم موستانگ، با تقریب بالایی در این امر موفق بوده و توانسته که از این فضاهای خالی و بیدیالوگ و سرشار از سکوت، نهایت استفاده را برای پختهتر کردن شخصیتهایش ببرد.
کارگردانی عالیست. قابها، حرکات دوربین، نورپردازی و تمامی تکنیکهایی که در فیلم The Mustang توسط کارگردان مورد استفاده قرار گرفته در جهت افزایش بار روایی و اثر گذاری حسی اثر کاملا موفق بوده. در کنار این، زبان بصری و زیباییشناسانه کارگردان کاملا به احساس جاری در بطن اثر و شخصیتها نشسته و گویی تجلی بیرونی و عینی آن درونیان درهم و پیچیده محسوب میشود.
دقت به میزانسن و قاببندی درست جلوه بصری و حس زیباییشناسانه بسیار نابی را برای فیلم بوجود آورده
کارگردان این فیلم بیش از آنکه فیلمساز خوبی باشد به نظرم عکاس خوبی است. فقط کافی است تک فریمی از یکی از پلانهای فیلم انتخاب بکنید، دقت به میزانسن و قاببندیِ صحیح، جلوههای بصری و حس زیباییشناسانه بسیار نابی را در فیلم به وجود آورده و این مسئله بدل به یکی از وزنههای بسیار قدرتمند و تاثیرگذار فیلم موستانگ شده است.
این یکدستی و نشستن صحیح محتوا و فرم باعث میشود که مخاطب صرفا با گذشت چند دقیقه، به خوبی در دنیای اثر قرار بگیرد و لحظهای به واسطه عامل یا ویژگیی خارچ از بدنه فیلم، از جریان حسی اثر به بیرون پرت نشود. نتیجه این رخداد احساس فوقالعاده متقابل مخاطب و رومن در سکانس انتهاییست که موسیقی نیز بر آن سوار میشود و حس خوب یک اثر دلچسب را به اوج میرساند.
فیلم The Mustang درخصوص کنار آمدن با خشم، آزادی و آرامش است؛ پذیرفتن و حتی برده سیستم شدن، ولی به این واسطه از مرگ فرار کردن، دووم آوردن و شاید پیدا کردن افقهای جدیدی در این بردگی که شاید از نگاهی دیگر، بردگی هم نباشد.
بازیگران به خوبی از پس ایفای نقششان برآمدهاند. مسئولیت ایفای نقش شخصیت اصلی بر عهده «متایس شوئنارتس» (Matthias Schoenaerts) بوده و موفق شده که به خوبی با حالات چهره، سکوت و نگاههای ترسیده و پر استرس شخصیت رومن را برای مخاطب قابل درک کند. «رومن کولمن» شخصیت اصلی فرد کم حرفیست. از کنترل خشم رنج میبرد و در ارتباط با افراد دچار مشکل است.
کم حرفی این شخصیت تا پرده سوم و اتکای بسیار آن بر سکوت و بازی فیزیکی، اجرای شخصیت رومن را بدل به کاری بسیار سخت کرده است که خوشبختانه «متایس شوئنارتس» به خوبی از پس ایفای این نقش دشوار برآمد. گل سرسبد اجرای «متایس شوئنارتس» هم مربوط به گفتوگوی نهایی رومن با دخترش میشود. جایی که بعد از تمامی تغییر و تحولهای شخصیتی و درونی او، پس از سالها بغضش میترکد و بیپرده با دخترش صحبت میکند. جایی که نقطهای میگذارد بر داستان رومن ابتدای فیلم و صفحه جدیدی را از داستان زندگی او شروع میکند.
دیگر ایفای نقش درخشان فیلم The Mustang را باید به بازیگر پیشکسوت هالییود، «بروس درن» (Bruce Dern) نسبت بدهیم. او که سابقه بازی در آثار درخشانی همچون Nebraska، Hateful Eight و Coming Home را دارد، با وجود مدت زمان کمی که در فیلم به شخصیت او اختصاص داده شده، در همان اولین سکانس حضورش تاثیری بس قدرتمند بر مخاطب میگذارد. گویی حضور قدرتمندش را بر صحنه فیلم یادآور میشود و بدون هیچگونه زیادهگویی، بازیگری را آموزش میدهد. در کمترین کمیت ممکن، بیشترین کیفیت را به رخ دیگر بازیگران جوان فیلم میکشد.
فیلم The Mustang اثر زیباییست. قصه جمع و جوری دارد و تکلیفش با خودش مشخص است و همین امر باعث میشود که در انجام آن کمیت کم، کاملا موفق باشد. به شیوه بسیار زیبایی، قصه کلاسیک جستوجوی رستگاری را تعریف میکند و چنان خوش حس است که تاثیر ذهنیش تا ساعات مدیدی در ذهن مخاطبش باقی میماند.
- کارگردانی مناسب
- حضور کوتاه ولی تاثیرگذار بروس درن
- زیرمتن قدرتمند
- ریتم روایی کند فیلم ممکن است برای عدهای آزار دهنده باشد
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید