استودیوی Obsidian بازگشته تا با ساخت بازی The Outer Worlds اشتباهاتش در Fallout New Vegas را جبران کند:
اگر از طرفداران ژانر نقش آفرینی باشید، شنیدن خبر ساخت یک بازی جدید توسط استودیوی Obsidian برای شاد کردنتان کافی است. طرفداران قدیمی سبک نقش آفرینی، Obsidian را به واسطه ساخت شاهکارهایی مانند Star Wars: Knights of The Old Republic II و Neverwinter Nights 2 میشناسند درحالی که گیمرهای کم سن و سالتر با شنیدن نام این استودیو، یاد بازی زیبا اما قدر ندیده Fallout New Vegas میافتند. پس طبیعی است خبر ساخت بازی نقش آفرینی جدید توسط این تیم آن هم با تم فضایی، اشک شوق را بر چشمان هر گیمری جاری کند.
اثر جدید این استودیو، The Outer Worlds نام دارد و در نگاه اول بیش از هر چیز دو عنوان Bioshock و Fallout را در ذهن گیمرها تداعی میکند. گویی حال و هوای Bioshock را با گیم پلی Fallout مخلوط کرده و یک بازی از آن بسازیم. همین یک جمله برای ترغیب طرفداران ژانر نقش آفرینی به تجربه این بازی کافیست برهمین اساس میتوان گفت روز 3 آبان (25 اکتبر 2019) که بازی روانه بازار میشود، روز خوبی برای طرفداران این ژانر خواهد بود. در هنگام بررسی نکات منتشر شده از این بازی، نگاهی هم به کارنامه استودیوی Obsidian میاندازیم تا با توجه به بازیهای گذشته این استودیو، متوجه شویم که باید انتظار چگونه بازیای را داشته باشیم.
نخست از گرافیک بازی شروع کنیم. تریلرها و نمایشهایی که تاکنون از این بازی منتشر شده، نشان میدهد گرافیک بازی با وجود رنگ آمیزی خوب و ظاهر جذاب، چندان پیشرو نیست و نباید انتظار یک بازی با گرافیک چشم نواز مانند Cyberpunk 2077 را داشته باشیم. از سوی دیگر در برخی نمایشها هم شاهد برخی باگهای ریز و درشت مانند غیب یا ظاهر شدن NPCها بودیم که با توجه به سابقه استودیو در ساخت عناوین پرایرادی (از لحاظ گرافیک) مانند Fallout New Vegas، چندان عجیب نیست اگر این باگها به نسخه نهایی هم راه پیدا کنند. طراحی چهره کاراکترها چندان وضعیت قابل قبولی ندارند و تا حدودی یادآور کاراکترهای زشت و بی روح Fallout هستند. با این حال جذابیت دیالوگها تا حد زیادی از زشتی NPCها میکاهد و تحمل آنها را آسان میکند. سابقه استودیو در طراحی بد کاراکترهای بازیهایی مانند Fallout New Vegas و Alpha Protocol نشان میدهد این مورد را نمیتوان جزء تخصصهای استودیوی Obsidian به حساب آورد. با این حال طراحی هنری بازی در سطح بسیار خوبی قرار دارد و از این نظر، ساخته جدید خالقان Fallout New Vegas نمره قبولی را کسب میکند. بازی The Outer Worlds از تم استیم پانک پیروی میکند و طراحی آیتمهای متفاوت درون بازی از وسایل ارتباطی گرفته تا نمایشگرها به خوبی این نکته را نشان میدهد. لذا میتوان گفت این بازی در طراحی هنری و تم خود هم از ترکیب الگوی Bioshock و Fallout پیروی میکند. از سوی دیگر طراحی طبیعت و حیات وحش سیارههای بازی هم بیش از هر چیز یادآور No Mans Sky است و معماری شهری بازی هم از Dishonored الهام گرفته.
در دنیای The Outer Worlds کمپانیهای عظیم به کلونی سازی در سیارات مختلف پرداخته و ساکنان این کلونیها را به استثمار گرفتهاند
از نظر داستانی و عمق دیالوگها، تقریبا میتوان مطمئن بود که با یک بازی درجه یک طرف هستیم. یادمان نرود که با استودیویی سروکار داریم که بازی خارقالعاده Pillars of Eternity را روانه بازار کرد؛ عنوانی که با وجود برخی مشکلات فنی، از سیستم دیالوگ و آزادی انتخاب عظیمی بهره میبرد که در نوع خود یک نمونه بینظیر بود. از سوی دیگر Fallout New Vegas هم با تمام باگها و ایرادات گرافیکیاش، به حدی در زمینه داستان و شخصیت پردازی قوی ظاهر شد که بسیاری از طرفداران ژانر نقش آفرینی، این بازی را بهترین نسخه مدرن از این مجموعه و حتی یک سروگردن بالاتر از نسخههای سوم و چهارم میدانند. حتی Alpha Protocol، عنوان جاه طلبانه Obsidian که نتوانست نظر مثبت مخاطبان و منتقدان را جلب کند، با وجود داستان نسبتا ضعیف، از سیستم دیالوگ پرعمقی بهره میبرد که تحسین اکثر منتقدین را برانگیخت. برهمین اساس از نظر سیستم دیالوگ و انتخابها، انتظار یک عنوان بینظیر را داشته باشید، نه یک مورد ساده مانند Fallout 4 یا یک نمونه سیاه و سفید مطلق مانند سری Mass Effect. باید منتظر سیستم دیالوگ و انتخابی مانند Pillars of Eternity باشید که سفید و سیاه مطلق در آن هیچ معنایی نداشته و حتی انتخابهای به ظاهر مثبت و سفید، در نهایت ممکن است به نابودی یک عده بیگناه ختم شود.
داستان بازی با این که در آینده دور و عصر گسترش سفرهای فضایی روایت میشود اما در بسیاری از جوانب بسیار به زندگی امروز ما در قرن بیست و یکم نزدیک است. در دنیای The Outer Worlds کمپانیهای عظیم به کلونی سازی در سیارات مختلف پرداخته و ساکنان این کلونیها را به استثمار گرفتهاند. دیگر دولتهای مقتدر نقشی در سیاست گذاری ندارند و این کمپانیها هستند که برای سرنوشت انسانها تعیین تکلیف میکنند. در دنیای The Outer Worlds تنها یک ایدئولوژی وجود دارد و آن هم ثروت است. این کمپانیها مسئول ساخت بیشتر آیتمهایی هستند که گیمرها طی بازی از آنها استفاده میکنند و بیلبوردهای تبلیغاتی آنها در گوشه و کنار محیط بازی قابل مشاهده است. نکته جالب توجه شباهت غیرقابل انکار این بیلبوردها به تبلیغات آیتمها در سری Bioshock است. حال در میان تمام درگیریها، کاراکتر اصلی داستان به عنوان مسافر یکی از کشتیهای فضایی که از مسیر خود منحرف شده، پس از 70 سال خواب مصنوعی توسط یک دانشمند بیدار میشود. این دانشمند از بازیکن میخواهد که به او در بیدار کردن دیگر مسافران کمک کند. در همین ثانیههای نخست بازی، بازیکنان با اولین انتخاب خود مواجه شده و میتوانند به سادگی به این دانشمند کمک کرده یا بلافاصله او را به مقامات تحویل داده و مژدگانی بگیرند و یا این که به راحتی یک گلوله در مغزش خالی کنند. براساس وعده سازندگان، بازیکنان میتوانند هرموجود زندهای را در بازی بکشند. نکته جالب اینجاست که این عمل، بازی و داستان را به بن بست نمیکشاند و تنها مسیر آن را تغییر میدهد؛ مسئلهای که نشان میدهد ارزش تکرار بازی تا چه حد بالاست و هر انتخاب گیمرها در روند پیشرفت داستان تا چه اندازه تاثیر دارد. داستان بازی در دو سیاره روایت میشود که یکی از انها پرجمعیت و توسعه یافته و دیگری نسبتا وحشی است. به غیر از این دو سیاره، گیمرها به پایگاههای فضایی و قمرهای این سیارات هم سفر میکنند.
گیم پلی بازی از جهات زیادی شبیه سری Fallout به همراه چاشنی Bioshock است. با این حال ایرادات گان پلی سری Fallout تا حد زیادی در این عنوان برطرف شده و بازیکنان میتوانند با خیال راحت دشمنان را هدف گیری کنند. سیستم هدف گیری VATS که تیراندازی بدون آن عملا در سری Fallout غیرممکن بود با اعمال تغییرات و به منظور کمک به گیمرها به بازی The Outer Worlds راه یافته، با این تفاوت که اینجا خبری از توقف زمان نیست و سازندگان به آهسته کردن آن بسنده کردهاند. نکته قابل توجه درباره بازی این است که برخلاف دیگر عناوین نقش آفرینی، بازی The Outer Worlds یک اثر Open World نیست و گیمرها نمیتوانند هر زمان که خواستند به نقاط مختلف نقشه سفر کنند. مخاطب در هر زمان، در یکی از بخشهای نقشه به انجام ماموریت خواهد پرداخت و در همان مکان قادر به گشت و گذار و انجام ماموریتهای جانبی به دلخواه خود خواهد بود. گیمرها بارها به مناطقی که در آن حضور داشتهاند برمیگردند و با توجه به انتخابهایشان در طول بازی، با محیطی متفاوت روبهرو میشوند.
وجود یار کمکی (Companion) یکی از عناصر جدایی ناپذیر بازیهای نقش آفرینی است و مانند دیگر عناوین استودیوی Obsidian، در بازی The Outer Worlds هم یارهای کمکی نقش بسزایی در پیشروی داستان و گیم پلی بازی ایفا میکنند. هرکدام از این کاراکترها صاحب اخلاق و شخصیت منحصر به فردی هستند و تفاوتهای رفتاری و فکری آنها با یکدیگر ممکن است گیمرها را در پیشبرد دلخواه داستان با مشکل مواجه کرده و حتی به ترک تیم توسط آنها بیانجامد. نکته قابل توجه درباره این کاراکترها، قابلیتهای منحصر به فرد آنهاست و استفاده درست از این شخصیتها میتواند گیم پلی بازی را بسیار جذابتر کند.
سازندگان مانور ویژهای روی آزادی عمل گیمرها دادهاند
سیستم ارتقای کاراکتر در The Outer Worlds مکانیزم نسبتا سادهای دارد و به استثنای یک تفاوت، از فرمول کلی سری Fallout پیروی میکند. شش ویژگی از جمله قدرت و آگاهی قابل ارتقا هستند و هرکدام از آنها تاثیر مشخصی در روند گیم پلی دارند؛ به عنوان مثال اگر آگاهی کاراکتر خود را افزایش ندهید، خط دیالوگ احمق برای کاراکترتان باز شده و دیگران دائما کاراکترتان را مسخره خواهند کرد. هر کدام از تواناییها، قابلیت ارتقا تا لول 100 را داشته و پس از هر 20 لول، گیمرها میتوانند یک کارت Perk انتخاب کنند. تفاوت اصلی سیستم ارتقای این بازی با دیگر عناوین نقش آفرینی، انتخاب خصوصیات منفی است؛ به عنوان مثال اگر کاراکتر اصلی دچار سوختگی شود، امکان دارد در آینده دچار ترس از آتش شده و نتواند به خوبی در کنار آن مبارزه کند.
سازندگان مانور ویژهای روی آزادی عمل گیمرها دادهاند و به ادعای آنها، راههای مختلفی برای پیشبرد داستان و انجام هرکدام از ماموریتها وجود دارد. برهمین اساس با اینکه به گفته آنها به پایان رساندن بازی بین 30 تا 40 ساعت زمان میبرد، اما ارزش تکرار بالای آن باعث میشود بازیکنان تا صدها ساعت پای این بازی وقت صرف کنند. یکی از مهمترین دلایل آنها برای بالا بردن ارزش تکرار بازی، بودجه محدود استودیو بوده و سازندگان به جای ساخت یک بازی بسیار عظیم مانند The Witcher 3، عنوان نسبتا کوچکتری ساختهاند که بارها و بارها ارزش تمام کردن دارد.
در نهایت باید گفت که Obsidian آمده تا آنچه را که در Fallout: New Vegas ساخت و متاسفانه دیده نشد، به شکلی دیگر به تصویر بکشد. اعضای این تیم میخواهند ثابت کنند که اگر سایه عظیم تاد هاوارد نبود، بازیشان قدر بیشتری میدید؛ هرچه باشد آنها هیچگاه فاجعهای مانند Fallout 76 را خلق نمیکنند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید