تعمقی در آثار و جهانبینی هایائو میازاکی – قسمت اول
سیاست، مذهب و محیط زیست
در این مقاله به بررسی مهمترین مولفههای مضمونی در آثار هایائو میازاکی (Hayao Miyazaki) خواهیم پرداخت.
در نگاه نخست، شاید اینطور به نظر برسد که جهانبینی هایائو میازاکی کاملا آشکار و قابل تشخیص است. اما فهم و شناخت اندیشههای میازاکی به این آسانیها که فکر میکنید، نیست. زیرا اگرچه فیلمهای او به طور ساده و صریح از نقش حیاتی زنان در جامعه یا ویرانی محیط زیست و… سخن میگویند، اما این موضوعات به گونهای در هم تنیده شدهاند که با پرداختن به یکی از آنها احتمالا راه به جایی نخواهیم برد. در واقع، تفکرات میازاکی مانند پازل بزرگی هستند که باید همه قطعاتش در کنار هم چیده شوند تا به تصویر کاملی از جهانبینی او برسیم.
مهمترین مضامینی که در فیلمهای میازاکی مورد توجه قرار میگیرند، عبارتند از: حفظ محیط زیست و آشتی انسان با طبیعت، نفی برتری انسان نسبت به غیرانسان، و نقش زنان به عنوان قهرمانانی که باعث تغییر و پیشرفت میشوند. در این مقاله، ما عمدتا روی دو فیلم میازاکی به نامهای نوشیکا از دره باد و شاهزاده مونونوکه (Princess Mononoke) تمرکز میکنیم. اولی در سال 1984 ساخته شده و دومی محصول 1997 است. قصه نوشیکا… در آیندهای نزدیک و داستان فیلم شاهزاده مونونوکه در قرن چهاردهم (دوره موروماچی) اتفاق میافتد.
نخستین وجه مشخصه آثار میازاکی چیست؟
همانطور که ماساکی کوبایاشی را به واسطه تفکرات سیاسیاش میشناسیم، رد پای سیاست در فیلمهای هایائو میازاکی نیز کاملا مشهود است. او همواره داستانهایی را روایت میکند که هم بسیار سرگرمکننده هستند و هم به انتقال یک یا چند پیام سیاسی میپردازند. اما سینمای او بیش از آنکه بخواهد به معضلات جامعه بشری در درون خود پاسخ دهد، به تأثیر زندگی مدرن بر طبیعت اشاره میکند. طبیعتی که وظیفه دارد تا بقای موجودات را تضمین کند، اما به خاطر مشکلات متعددی که نظام سرمایهداری ایجاد کرده است، آسیب میبیند.
میازاکی در مصاحبههای خود به صورت علنی از گرایشهای سیاسیاش صحبت کرده است. او خود را تحت تاثیر جنبشهای کارگری دهه 1960 میداند و هنوز هم اعتقاد عمیقی به آرمانهای مارکسیستی دارد. این طرز تفکر در نوع نگاه میازاکی به سیاست و جامعه ژاپن نیز انعکاس یافته است. او در مصاحبه با روزنامه لیبراسیون (ژانویه 2014) بدبینی خود را نسبت به برنامههای دولت ژاپن ابراز کرد. همچنین گفت: «ما در این برهه تاریخی باید معنای تمدن را دوباره تعریف کنیم. ژاپن در مسیر تمدن حرکت نمیکند و دوباره دارد ناسیونالیستی میشود.»
با وجود این، میازاکی بعد از فروپاشی شوروی در عقاید مارکسیستیاش تجدید نظر کرد و یک رویکرد معتدلتر را در پیش گرفت. به همین دلیل است که سرمایهداری و جهانی شدن در آثار میازاکی (بعد از پورکو روسو) مورد نفرت و نکوهش قرار نمیگیرند، بلکه بیشتر به عنوان نشانههای زندگی مدرن در نظر گرفته میشوند. در واقع، هدف میازاکی این نیست که به آرمانهای مارکس – فیلسوف آلمانی – ادای دین کند. او در عوض به درک شخصی خود از اصول مارکسیستی تکیه میکند تا آن را با وضعیت سیاسی جهان در دوره کنونی تطبیق دهد.
مفاهیم خیر و شر چه نقشی در انیمههای میازاکی دارند؟
نوشیکا از دره باد (Nausicaa of the Valley of the Wind) دومین فیلم بلندی است که در کارنامه این فیلمساز ژاپنی به چشم میخورد. اثری که همچنان به عنوان یکی از بهترین فیلمهای میازاکی در ردهبندیها ظاهر میشود. این فیلم، سرزمینی مملو از سموم کشنده را به تصویر میکشد که محل رشد و نمو حشراتی غولپیکر به نام «اوهم» است. اوهمها معمولا روابط خصمانهای با انسانها دارند، اما شاهزادهای به نام نوشیکا تصمیم میگیرد که نقطه پایانی بر این دشمنی هزارساله بگذارد. او همچنین درصدد است که منشا آلودگی در جهان را کشف کند.
نوشیکا از دره باد، نخستین فیلم میازاکی است که مفهوم سیال بودن خیر و شر (حق و باطل) در آن مطرح میشود. معمولا در آثار میازاکی مشاهده میکنیم که مرز مشخصی میان نیکی و پلیدی وجود ندارد. به عبارت دیگر، او قائل به یک نوع «سیالیت معنوی» است که ریشههای آن را باید در فرهنگ ژاپنی جستوجو کنیم. باورمندان به مذاهب ژاپنی اعتقاد دارند که خیر و شر مفاهیمی متمایز از یکدیگر نیستند و هیچ پدیدهای در دنیا مطلقا خوب یا بد نیست. مثلا تابش نور خورشید که ضامن بقای انسان است، در عین حال میتواند باعث سرطان پوست شود.
به همین ترتیب، در سینمای هایائو میازاکی نیز عنصر شرارت به صورت شر محض ظاهر نمیشود. مثلا به اهمها و سایر حشرات جهشیافته در فیلم نوشیکا… توجه کنید که موجوداتی ذاتا شرور نیستند، اما هیچ ابایی از آسیب زدن به انسانها ندارند. بنابراین خیر و شر میتوانند جایگزین یکدیگر شوند و گاهی ممکن است که حتی قابل تشخیص نباشند. این در حالی است که مفهوم حق و باطل در ادیان ابراهیمی همیشه با یکدیگر در تقابل هستند. یعنی هرگز ممکن نیست که آنها جایگاه خود را تغییر دهند، زیرا یکی دشمن و مخالف مطلق دیگری به حساب میآید.
موضع هایائو میازاکی در قبال فرهنگ پدرسالار چیست؟
کریستین کریمر در مقالهای از تفاوتهای قهرمانان آثار میازاکی با چند شخصیت مشهور در انیمیشنهای دیزنی (Walt Disney) سخن میگوید. کریمر نشان میدهد که هرچند پوکوهانتس به عنوان یک زن زیبا و قوی به بینندگان معرفی شده است، اما اکثر مردم او را به عنوان یک دختر سرکش میشناسند. حتی پدرش معتقد است که پوکوهانتس باید ازدواج کند و آنچه را که جامعه از او انتظار دارد، بپذیرد. اما شخصیت نوشیکا از این اجبار پدرسالارانه رها شده است. او رهبری مردم دهکده را برعهده دارد و مهارتهایش توسط جامعه تایید و تحسین میشود.
از سوی دیگر، نوشیکا فقط یک دختر روستایی است که میخواهد انسانها را در کشمکش با موجودات جنگلی نجات دهد. این در حالی است شخصیت سان (مونونوکه) فرزند جنگل است و در کنار باقی حیوانات میجنگد تا انسانهایی را که مسئول تخریب جنگل بودهاند، تار و مار کند. او به صورت دختری خوشچهره و زیبا – مانند نوشیکا – به تصویر کشیده نمیشود و کاملا عاری از کلیشهها و جذابیتهای جنسی به نظر میرسد. در واقع، میتوان گفت که او یک گرگ درنده است و بهکلی متفاوت با زنان قهرمانی است که در انیمیشنهای دیزنی یافت میشوند.
شخصیت بانو ابوشی، رهبر شهر آهن، نیز بسیار قابل توجه است. زنی با مهارتهای نظامی، قدرت سیاسی و توان اقتصادی بالا که ساکنان شهر آهن (چه زن و چه مرد) مخالفتی با جنسیت او نشان نمیدهند. حتی شاهد هستیم که مردان دهکده، با جدیت، از دستورات بانو ابوشی پیروی میکنند و به گونهای از وی میترسند که عجیب مینماید. با وجود این، به نظر میرسد که این ویژگیها فقط مربوط به آثار میازاکی هستند و ربطی به فرهنگ ژاپنی ندارند. چراکه زنان و دختران مانگا، تقریبا همیشه، با خصوصیات زنانه و کلیشههای رایج جنسیتی شناخته میشوند.
احترام به عناصر طبیعت و حفظ محیط زیست
مولفه دیگری که از تاثیر فرهنگ ژاپنی بر انیمههای میازاکی حکایت دارد، گرامیداشت و تقدس طبیعت است. حال آنکه این باور فلسفی در ادیان ابراهیمی به رسمیت شناخته نمیشود. در فرهنگ یهودی/ مسیحی که قائل به اندیشه انسانمحوری است، طبیعت صرفا برای استفاده و مصرف انسانها به وجود آمده است. زیرا سلسله مراتب بدین گونه صورتبندی میشود که خدا در راس مینشیند، جایگاه بعدی در اختیار انسان است و هر چیز که شان کمتری از انسان دارد، برای خدمت به انسانها خلق شده است. بنابراین آسیب به انسان میتواند باعث خشم خدا شود، اما آسیب به طبیعت چندان مهم نیست.
در مقابل، فرهنگ بودایی/ ژاپنی طبیعت را موجود مقدسی در نظر میگیرد که تمام عناصر آن از یک بُعد معنوی و روحانی برخوردار هستند. به همین دلیل است که آسیب به یک عنصر از طبیعت، چه انسان و چه حیوان، باعث عدم تعادل و هماهنگی در نظام جهان خواهد شد. پس لازم است که تمام عناصر آن به یکدیگر احترام بگذارند تا خدشهای به نظم ایدهآل چیزها وارد نشود. این یکی از کلیدیترین مولفهها در آثار میازاکی است که نقش مهمی در فیلم شاهزاده مونونوکه دارد. در این فیلم، اهمیت هر کدام از ساکنان جنگل به حدی است که مرگ آنها ممکن است به فروپاشی دنیای انسانها منتهی شود.
میازاکی خود به وجود چنین پیامهایی در آثارش اذعان دارد، اما در عین حال ادعا میکند که این فیلمها را برای کودکان ساخته است. با این همه، وجوه سبکی و تاریخچهها بیاهمیت نیستند. حقیقت این است که سینمای او حاوی ترکیب پیچیدهای از پست مدرنیته و فرهنگ کهن ژاپنی است. علاوه بر این، حضور مضامین تکرارشونده را در انیمههای میازاکی نمیتوان انکار کرد. نشانهای از یک جهانبینی مشخص که اهمیت فیلمهای میازاکی را دوچندان کرده است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید