بدون بهانهی خاصی قصد داریم نگاهی تحلیلی داشته باشیم بر یکی از فیلمهای پررمز و راز کریستوفر نولان، کارگردان خوشذوقی که توانسته با قصههایش، طیف زیادی از مخاطبین را به دنیای سینما جذب کند.
کریستوفر نولان در سال ۲۰۰۶ میلادی توانست فیلم The Prestige را روی پردهی سینما ببرد؛ اثری که با نام خاص خود و با همکاری چند کمپانی که در راس آنها برادران وارنر حضور داشت، پروسهی تولید خود را سپری کرد. چهارده سال از اکران فیلم پرستیژ میگذرد اما همچنان تازگی و طراوت خود را دارد. کریستوفر نولان به همراه برادر خود یعنی جاناتان، سناریوی این فیلم را به رشتهی تحریر درآورد. در حال حاضر تقریبا همه مطلع هستیم که همکاری این دو برادر تا چه اندازه میتواند روی تولید یک سناریوی قدرتمند تاثیرگذار باشد. فیلم The Prestige پنجمین فیلم سینمایی بلند کریستوفر نولان محسوب میشود که نه تنها در ژانر علمی-تخیلی به یکی از ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شده، بلکه کلاس درسی است برای فیلمنامهنویسهای بیتجربه و جوان. شاید این سوال برای شما مطرح شود که چه عواملی باعث شد تا فیلم پرستیژ در صنعت سینما به این درجه از کمال برسد؟
کریستوفر نولان و برادرش در خلق یک فیلمنامهی پیچیده به شدت تبحر دارند. داستان فیلم پرستیژ دربارهی دو شعبدهباز است که برای قدرتنمایی و شهرت دست به هر کاری میزنند. کریستین بیل و هیو جکمن ایفاگر نقش این دو شعبدهباز (به ترتیب آلفرد بوردن – رابرت اِنجیِر) هستند. هنرنمایی این دو بازیگر جلوی دوربین، تنها یک فاکتور مهم در ماندگاری این فیلم محسوب میشوند.
خوشبختانه در ۱۴ سال گذشته هنوز کریستوفر نولان به صورت وسواسی عاشق و دلباختهی سفر در زمان و مکان نشده بود؛ به همین ترتیب روایت داستان پرستیژ نه آنچنان پیچیده بود که مخاطبِ فیلم مجبور میشد پس از رویتِ تیتراژ پایانی، فیلم را دو مرتبه ببیند و نه آنچنان ساده بود که هر تماشاگری بتواند پایان داستان را از همان ابتدا حدس بزند. پرستیژ، اولین مولفهی مهم را برای جذب مخاطب داشت؛ سرگرمی و جذابیت داستانی به علت روایت معتدل خود.
جدا از بحث جذابیت داستانی که در واقع کشش و نیروی محرکهی اصلی فیلم به شمار میرود، جذابیتهای بصری نیز به شدت به چشم میآید. جنگی که بین رابرت و آلفرد شکل میگیرد، یک جنگِ تماما فیزیکی نیست؛ بلکه داستان از یک نقطه به بعد با ذهن مخاطب بازی میکند. کما اینکه دو شعبدهباز هم تلاش میکنند دست حریف خود را بخوانند. از تگلاینِ فیلم (آیا از نزدیک نگاه میکنی؟) هم میتوان به این نکته پی برد که موقع تماشای فیلم باید چهار چشمی به کادر تصویر زل زد؛ چراکه در همان ابتدای فیلم مایکل کِین توضیح میدهد که ترفند شعبدهبازی در سه بخش انجام میشود.
در بخش اول شعبدهباز باید جلوی جمع، یک آیتم مثل پرنده را نشان بدهد که واقعا معمولی است و هیچ کلکی در کار نیست. در بخش دوم، شعبدهباز با یک ترفند خاص، پرنده را جلوی دیگران ناپدید میکند اما این دو بخش به تنهایی کافی نیست. اگر قرار باشد شعبدهباز مورد تشویق قرار گیرد، باید مرحلهی سومی وجود داشته باشد؛ مرحلهای که یک اتفاق غیرممکن را ممکن جلوه کند؛ در همین مثال یعنی ظاهر کردن پرنده جلوی جمع.
کریستوفر نولان مثل شعبدهبازهای داستانش، همان رویهی شعبدهبازی را با بینندهی فیلم انجام میدهد. در مرحلهی اول فکر میکنید که با یک داستان صاف و ساده طرف حساب هستید که رگههایی از ژانر رازآلود و تریلر را نیز در خود دارد. در مرحلهی دوم نولان سلسله اتفاقاتی را پشت سر هم به تصویر میکشد و علنا تمام هوش و حواسِ مخاطبهای فیلم را معطوف به اکشنهای پیشِ رو میکند.
نولان در مرحلهی سوم و نهایی نه مثلِ یک شعبدهباز، بلکه مثل جادوگر کاری میکند که شما از لحظه به لحظهی تماشای برداشتهای پایانی فیلم لذت ببرید. اعتقاد دارم نولان در فیلم پرستیژ، مخاطبینش را جادو کرده چون اگر کارگردان دیگری بخواهد عینا همین فیلم را رسما کپی و پیست کند و با نامی دیگر اکران کند، نه توانایی این کار را دارد و نه اصلا امکانپذیر است؛ به این دلیل که بازیگرهای اصلی باید یک دورهی اساسی ببینند که اصلا شعبدهبازها به چه شکلی کارهای خود را عملی میکنند. علاوه بر این مورد، روی شخصیتسازیها نیز باید به شکل ویژهای کار کرد.
وسواسهای ذهنیِ رابرت در فیلم پرستیژ، نمونهی بارز یک شخصیت ماندگار در دنیای سینماست که هیو جکمن برای انتقال این حس و حال به بیننده سنگ تمام میگذارد. البته نباید از هنرنمایی سایر بازیگرها در فیلم پرستیژ نیز غافل ماند. پرستیژ، فیلم پرستارهای است که تنها در راس آنها کریستین بیل و هیو جکمن قرار دارد. از دیگر بازیگرهای سرشناسی که هنوز به فعالیت در سینما و تلویزیون مشغول هستند میتوان به اندی سرکیس، دنیل دِیویس، ربکا هال و مایکل کین اشاره کرد.
فیلم The Prestige یکی از بهترین فیلمهای نولان محسوب میشود که در حال حاضر تا حد زیادی زیر سایهی دیگر فیلمهای این کارگردان قرار گرفته
به طور کلی فیلم The Prestige یکی از بهترین فیلمهای نولان محسوب میشود که در حال حاضر تا حد زیادی زیر سایهی دیگر فیلمهای این کارگردان قرار گرفته است. این فیلمساز تا به امسال فیلم بد و فاجعه نساخته و آثارش به انضمام فیلمنامههای جذاب و حرفهای خود میتواند کلاس درس خوبی برای سایر علاقهمندان به کارگردانی و فیلمنامهنویسی باشد؛ چراکه این فیلم در تمامی زمینهها عملکرد درست و صحیحی داشته و واقعا خرده گرفتن به این فیلم کار سختی است.
اگر غیر از این بود، فیلم پرستیژ نمیتوانست چندین و چند جایزه در سطح جشنوارههای معتبر کسب کند. ضمن اینکه فیلم پرستیژ توانست نامزد دریافت دو جایزهی اسکار نیز شود. پرستیژ شاید بهترین فیلم حال حاضر کریستوفر نولان نباشد، اما قطعا فیلم خوشساخت و سرگرمکنندهای است که برخلاف سایر آثار نولان لازم نیست تا شما حتما چند مرتبه فیلم را تماشا کنید تا داستان را به طور درست و حسابی متوجه شوید. مجدد شما را به تگلاین فیلم ارجاع میدهم که «اگر از نزدیک و با دقت تماشا کنی»، نه تنها از زیر و بم داستان به خوبی مطلع میشوید، بلکه پس از فهمیدن حقایق، از بابت کشف این نکات به وجد خواهید آمد و شاید شما هم مثل من آرزو میکردید که ای کاش فیلم The Prestige را تماشا نمیکردید تا مجدد مثل بار نخست، با ذوق و شوق به صفحهی نمایشگر زل میزدید و مایکل کِین، با آن لحن مرموزش مجدد به شما گوشزد میکرد که سه اصل شعبدهبازی چیست و چرا شعبدهباز نیاز دارد تک تک مراحل را با دقت اجرا کند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید