فرهنگ بازسازی بازیهای ویدئویی مشکل قابل توجهی دارد
معضلات نسل جدید و افزایش هزینه تولید بازیها
در این مطلب نگاهی خواهیم داشت به مشکلی که در فرهنگ بازسازی بازیهای ویدئویی در چند سال اخیر نمایان شده است.
در طول چند سال گذشته ریمسترها، پورت عناوین قدیمی و نسخههای بازسازی در برنامه انتشار کلی صعنت بازی سیطره پیدا کرده است. در حالی که برخی از این نسخههای بازسازی به شکل موفقی به بهبود نسخههای اورجینال پرداخته و تعدادی از نسخههای ریمستر نیز موجب شده تا با در دسترس قرار گرفتن، این آثار کلاسیک به شکل مطلوبی تجربه و حفظ شوند، بسیار دیگری از آنها تنها نقش ماشین تولیدکننده پول سریع و هدر دادن منابع تولید را داشتهاند. به همین دلیل اگر شما نیز به مانند من از این وضعیت به ستوه آمدهاید با این مطلب همراه شوید.
عامل نوستالژی ابزار قدرتمندی در صنعت بازیهای ویدئویی به شمار میرود. قابلیت دیدار مجدد با آثار محبوب روی سختافزارهای جدید و مدرن، نظر رضایت طیف گستردهای از مخاطبین را جلب میکند. استودیوهای توسعه دهنده نظیر شرکت کپکام به طور موثری از این احساس نوستالژی بهره گرفته تا بهترین و بهروزترین نسخه ممکن از عناوین انقلابی خود را تحویل مخاطبین دهند. برای مثال، بازسازی بازی Resident Evil 2 از طریق تغییر زاویه دوربین و تبدیل نمای دید ایزومتریک به دوربین سوم شخص روی شانه، به مدرن سازی نسخه کلاسیک خود پرداخت و در عین حال روح نسخه اورجینال آن را نیز حفظ کرد.
سایر سازندگان نیز توانستند ماهیت آثار نمادین را دوباره زنده نمایند و بدین ترتیب این فرصت را در اختیار مخاطبین نسل امروزی قرار دهند که به تجربه آثاری که روزی در اوج بودند و اکنون با گذشت زمان، قدیمی شدهاند بپردازند. در نتیجه زمانی که استفاده از امر نوستالژی به شکل درستی مورد استفاده قرار بگیرد، میتواند هم برای پلیرها قدیمی، تجربه آن بازی را بهبود بخشیده و هم آن را به مخاطبین جدیدی معرفی کند. در عین حال هنگامی که چنین قابلیتی مورد سوء استفاده قرار بگیرد، در برآورده کردن سطح انتظارات با شکست مواجه شده و در عین حال با سایر گروههای مخاطبین نیز نمیتواند ارتباط برقرار نماید.
راهی برای تجربه یک بازی کلاسیک
برخی از نسخههای ریمستر و یا ریمیک در فرهنگ بازسازی بازیهای ویدئویی لازم به نظر میرسند زیرا نسخه اورجینال ممکن است تنها در دسترس یک کنسول قدیمی تاریخ مصرف گذشته باشد و به همین دلیل تجربه آن را به امری سخت تبدیل میکند. همین مسئله برای بازی Paper Mario: The Thousand-Year Door به وقوع پیوست. بازی که در ابتدا در سال 2004 منتشر شد و به عنوان یکی از بهترین بازیهای نقش آفرینی ساخته شده براساس ماریو در نظر گرفته میشود. با این حال از آن جایی که بازی مورد بحث تنها برای گیم کیوب عرضه شد، تجربه آن کار سختی بوده مگر آن که یک دستگاه از این کنسول قدیمی نینتندو را در آرشیو خود داشته باشید.
به همین دلیل، هنگامی که نسخه بازسازی آن در سال 2024 منتشر گردید، بسیاری از مخاطبین برای آن هیجانزده بودند که میتوانستند برای نخستین بار به تجربه آن بپردازند. چنین چیزی، امری کاملا قابل درک به شمار میرود زیرا به نیاز مخاطب با فراهم کردن اثری که بیش از 20 سال از انتشار اولیه آن گذشته، پاسخ میدهد. حال آن که برای ریمستر بازی Days Gone چنین مسئلهای صدق نمیکند.
در طول 20 سال گذشته شرکت سونی و پلیاستیشن تعدادی از بهترین بازیها و ماجراجوییهای داستان محور تکنفره را تولید و در مقابل مخاطبین خود قرار دادند و گیمرها نیز به خوبی از این موضوع آگاه بوده و قدردان آن هستند. ما به عنوان مخاطبین همچنین متوجه این موضوع نیز هستیم که در نتیجه همین مسئله، از تعداد خروجی این کمپانی کاسته شده است. با این حال، آنچه ناخوشایند است عرضه نسخه ریمستر تعداد فراوانی از عناوین است که هنوز هم از منظر بصری بسیار مطلوب به نظر میرسند.
اثری چون بازی Days Gone که در سال 2019 منتشر شد، در حال حاضر نیازی به ریمستر ندارد. همین موضوع برای بازی Horizon Zero Dawn و بازی The Last of Us Part II نیز صدق میکند. اگرچه میدانیم که تعداد بازی زیاد دیگری نمانده که آنها بتوانند ریمستر نمایند، عرضه چنین نسخههایی تنها موج منفی بیشتری را روانه این غول بزرگ ژاپنی میکند.
عدم وجود ایدههای نو
شرکت نینتندو نیز از فرهنگ بازسازی بازیهای ویدئویی مصون نبوده است. شخصا متوجه این موضوع هستم که کنسول Wii U با شکست تجاری مواجه شد اما تقریبا تمامی بازیهای این کنسول راه خود را به کنسول سوییچ نیز باز کردند. برخی از آنها حتی با کیفیت بدتری روی این دستگاه اجرا میشوند و این امری نابخشودنی محسوب میشود. حال آن که بدترین اقدام به موضوع جنجالی بازی Super Mario 3D All-Stars ارتباط دارد. اثری که قرار بود نوعی تجلیل از میراث لولهکش سبیلوی صنعت بازی باشد و شامل بازی Super Mario 64، بازی Super Mario Sunshine و بازی Super Mario Galaxy بوده که جزو بهترین عناوین سه بعدی پلتفرمر هستند. اما عرضه محدود و زماندار آن، محصولی را که میتوانست واقعا خاص باشد را لکهدار کرد به طوری که به شکلی مصنوعی با افزایش تقاضا و کمبود تعداد نسخه مواجه شد و در نتیجه قیمت آن به شدت بالا رفت.
بیایید صادق باشیم: برخی از این نسخههای بازسازی تنها حکم یک دستگاه پولسازی صرف را دارند. برای مثال کالکشن Grand Theft Auto: The Trilogy – Definitive Edition را در نظر بگیرید. اگرچه سازندگان برخی جوانب جدید را به آن اضافه کردند، اما به قدری در پیادهسازی آن ضعیف عمل کردند که موجب شد بخشی از کالکشن دچار اشکال شود و درست کار نکند. به همین دلیل بهروزرسانیهای بیشماری منتشر شد تا تنها بتواند آن را در یک سطح از کیفیت فنی با نسخه اورجینال قرار دهد. در حالی که انتشار مجدد یک بازی باید به منظور حفظ نسخه کلاسیک آن نیز باشد، بسیاری میراث خود را با پورتهای سهلانگارانه خراب کرده تا تنها در اسرع وقت چند مشت دلار گیرشان بیاید.
زمان ریسک فرا رسیده؟
چرا سازندگان به جای ساخت عناوین جدید به عرضه مجدد بازیهای قدیمی خود روی آوردهاند؟ امروز هزینه تولید بازیهای ویدئویی بسیار بیشتر شده به همین دلیل کمپانیهای بازیسازی از انجام ریسک هراس دارند. به همین دلیل بیشتر از هر زمان دیگری در گذشته شاهد گسترش فرهنگ بازسازی بازیهای ویدئویی هستیم که همین موضوع گیمرها را به وحشت انداخته است. اگرچه حفظ آثار قدیمی از اهمیت قابل توجهی برخوردار است، اما مسلما راههای بهتری در مقایسه با این مدل فعلی وجود دارد.
اگرچه دمیدن نفسی دوباره به آثار کلاسیک به مانند کاری که استودیو بلوبر تیم (Bloober Team) با بازی Silent Hill 2 انجام داد، کار مثبتی در راستای تجربه عناوینی که ممکن است پیش از این از دست داده باشید به شمار میرود، با این حال چنین مثالهایی بسیار اندک بوده و فاصله زیادی میان این مثال و بسیاری از بازسازیهای غیرضروری و پرهزینه بازار وجود دارد. آیا زمان آن فرا نرسیده که به جای پرداخت 10 دلار اضافه به منظور دریافت نسخه ارتقایافته یا تامین هزینه این گونه نسخهها، تنها آنها را نادیده گرفته و تقاضای تجربیات جدید و اورجینال بیشتری داشته باشیم؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید