فیلم The Rental روایتگر داستانی دلهرهآور و ترسناک است که از سرویسهای اینترنتی اجارهی خانه برای داستان خود ایدهبرداری کرده است. این فیلم داستان دلهرهآور و ترسناک خود را در فضایی به نسبت محدود و با تعداد بازیگران کم روایت میکند.
داستان فیلم «اجارهای» بر اساس سفر دو زوج برای گذراندن اوقاتی خوش در تعطیلات آخر هفته است. «مینا محمدی» (شیلا وند) همکار و شریک کسب و کار «چارلی» است و از طرف دیگر با «جاش» برادر چارلی ارتباط نزدیک دارد. آنها تصمیم میگیرند تا همراه با «میشل»، همسر چارلی از طریق سرویسهای اینترنتیِ اجارهی خانه، به یک اقامتگاه ساحلی بروند، اما رخدادهای درون این خانهی ساحلی طبق انتظار آنها پیش نمیرود.
فیلم اجارهای به عنوان یک اثر دلهرهآور از همان ابتدا تلاش میکند تا فضایی پر از رعب و وحشت را برای مخاطب خود ایجاد کند. این فضاسازی از همان سکانس ابتدایی فیلم و با لانگ شاتهایی از خانهی ساحلی همراه با موسیقی دلهرهآور آغاز میشود که حس تشویش و سردرگمی را القا میکند. این سکانسها از همان ابتدای ماجرا مخاطب را برای تماشای یک فیلم ترسناک، همراه با داستانی مرموز آماده میکنند.
فیلم اجارهای نمیتواند از فضاسازی ابتدایی خود به خوبی استفاده کند
با این وجود، فیلم اجارهای نمیتواند از فضاسازی ابتدایی خود به خوبی استفاده کند و با داستان کلیشهای و پراشتباه خود رفته رفته موضوعیت خود را به انحطاط میکشاند. این فیلم از چارچوبِ تکراریِ حضور یک قاتل مرموز سریالی در مکانی دورافتاده و پر وحشت استفاده کرده است. چارچوب فیلم بر اساس سرگذشت افرادی است که برای سفر به مکانی دورافتاده میروند و در آنجا به دام قاتل سریالی گرفتار میشوند. تنها نوآوری فیلم اجارهای برای منحصر به فرد کردن داستان نسبت به آثار مشابه را میتوان در حضور سرویسهای اینترنتیِ اجارهی اقامتگاه مثل Airbnb دانست. با این حال به نظر میرسد که ایدهی اصلی فیلم بر اساس ترس همیشگی مخاطبین آمریکایی ساخته شده و فیلم اجارهای ایدهای جدیدتر برای نمایش ترسها و دلهرههای عمیقتر ندارد.
فیلم بدون هیچ دلیل مشخصی داستان ابتدایی خود را به سمت بحث نژادپرستی و بیگانههراسی در جامعهی آمریکا متمایل میکند؛ مینا محمدی، فردی خاورمیانهای است و به همین دلیل درخواست او برای اجارهی خانهی ساحلی رد میشود که در نتیجهی آن، چارلی مجبور به اجارهی آن میشود. یک سوم ابتدایی داستان فیلم، حول محور خاورمیانهای بودن مینا میچرخد و بدتر اینکه فیلم در بخشهای میانی و پایانی استفادهی درستی از آن نمیکند.
اشارهی فیلم از بحث نژادپرستی علیه مینا تنها با هدف تخریب چهرهی «تیلور» برادر صاحبخانه و درگیری او با جاش در دقایق میانی انجام میشود. همچنین فیلم سعی کرده تا با گنجاندن این موضوع، انگیزهای را برای کارهای مرد ماسکپوشِ داستان خود دست و پا کند و در دقایق پایانی نیز قربانیان دیگر او که از نژادهای مختلف هستند را نشان دهد. با این حال فیلم به درستی از این موضوع در بدنهی داستان استفاده نکرده و قطعا فیلم میتوانست بدون اشاره به آن نیز همچنان بدون کم و کاست داستان خود را روایت کند.
فیلم اجارهای برای ترساندن مخاطب کمی دیر دست به کار میشود
فیلم اجارهای برای ترساندن مخاطب کمی دیر دست به کار میشود. داستان فیلم تا بخشهای پایانی به شکلی کسلکننده و بیهدف میان ارتباطهای عاطفی، خیانتها، خوشگذرانیها و مصرف مواد مخدر پرسه میزند و بدون هیچگونه جذابیت خاصی صرفا ذهن مخاطب خود را با اتفاقات مختلف پر میکند. در تمامی این مدت، فیلم سعی میکند تا داستان خود را کمی پررمزوراز جلوه دهد، دریغ از اینکه مخاطب از همان ابتدا به سرگذشت چهار کاراکتر اصلی داستان پی میبرد و پس از گذشت مدتی، چیزی جز انتظار برای به حقیقت پیوستن پیشبینیها برای مخاطب باقی نمیماند.
هرچند که اشاره به این موضوعات تا دقایق میانی فیلم به شکلی یکپارچه در بدنهی داستان جای داده شده، اما فیلم اجارهای همانند آثار مشابه خودش تنها در بخش پایانی به سیم آخر میزند و با گنجاندن جنایتهای مرد ماسک پوش به داستان، تلاشی بیهوده برای نتیجهگیری از فضاسازی ابتدایی خود میکند. جالب اینجا است که فیلم حتی در بخش پایانی در زمینهی مرموز نگه داشتن داستان احساس شکست نکرده و همچنان با پنهان نگه داشتن چهرهی مرد ماسکپوش، سعی در ایجاد سوالهای هراسآور در ذهن مخاطب میکند.
نکتهی به شدت ناامیدکنندهی دیگر فیلم این است که سکانسهای به اصطلاح ترسناک آن، یعنی تعقیب و گریز یک قاتل با هویت پنهان آنچنان خیرهکننده نیستند و توان ایجاد حس هراس در مخاطب را ندارند. این موضوع از یک طرف خصیصهی ترسناک بودن فیلم اجارهای را زیر سوال میبرد و از طرف دیگر داستان را برای مخاطب لوث میکند. با این تفاسیر، قطعا نمیتوان فیلم اجارهای را یک اثر تأثیرگذار در ژانر وحشت یا یک تریلر پرهیاهو برای مخاطب امروزی در نظر گرفت. شاید اگر فیلم میتوانست سکانسهای دلهرهآور را به شکلی متناوب در بخشهای ابتدایی و میانی جای دهد، آنگاه مخاطب با یک اثر ترسناک قابلاحترامتر مواجه بود. میتوان گفت که فیلم اجارهای هیچ چیز جدیدی نسبت به آثار مشابه خود مثل مجموعهی «کشتار با اره برقی در تگزاس» (The Texas Chainsaw Massacre) یا «جمعه سیزدهم» (Friday the 13th) ندارد و صرفا صحنههای اسلشر از آن حذف شده تا نمایشش به خاطر ردهبندی سنی محدود نشود.
با این تفاسیر، میتوان گفت که فیلم The Rental یک اثر دلهرهآور با چارچوبی تکراری و پراستفاده است که از هراس همیشگی آثار مشابه که در کشور آمریکا ساخته میشوند برای روایت داستان خود استفاده کرده است. این فیلم هرچند که از فضاسازی تأثیرگذاری برای ایجاد حس دلهره در مخاطب خود استفاده کرده و اتفاقاتی یکپارچه را تا دقایق میانی روایت میکند، اما در بخش پایانی به خوبی از آنها استفاده نمیکند و صرفا یک اثر کلیشهای دیگر از ژانر وحشت آمریکایی را به مخاطب ارائه میکند.
- فضاسازی خوب ابتدایی
- یکپارچه بودن رخدادهای داستان تا بخش میانی
- چارچوب تکراری به عنوان یک فیلم تریلر و ترسناک
- عدم نتیجهگیری قابلقبول از مسائل نشان داده شده در مقدمهی داستان
- قابل پیشبینی بودن پایان فیلم
- سکانسهای تریلر فاقد هیجان
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید