ظاهرا ناجی و فرشتهی نگهبان دیسی در حال حاضر کسی نیست جز جیمز گان؛ فرد خوشذوق و خلاقی که نه یک بار، بلکه چندین و چند مرتبه ثابت کرده که میداند کمیک بوک چیست و کاملا واقف است که چطور باید یک فیلم کمیک بوکی درجه یک ساخت تا صغیر و کبیر را مجذوب چنین فیلمی کند. جیمز گان با کارگردانی فیلم The Suicide Squad قطعا و حقیقتا ناجی دنیای سینمایی دیسی تا به امروز است.
فیلم جوخه انتحار ۲ هر نوع عناصر فرمی که در گذشته در فیلم اول به کارگردانی دیوید آیر دیده بودیم را مستقیم به سطل آشغال پرتاب میکند. منظور این نیست که فیلم جوخه انتحار ۱ اثر سینمایی بدی است. اتفاقا فیلم اول از جنبهی سرگرمی میتواند گروه زیادی از مخاطبین را به خود جذب کند، اما جیمز گان علنا بیخیالِ پیریزیهای دیوید آیر میشود. جیمز گان که قبلا با فیلم نگهبانان کهکشان شانس را امتحان کرده بود، این بار با دستِ پر روی پروژهی پرخرج جوخه انتحار فعالیت کرد؛ فعالیتی مشقتبار با یک خروجی ایدهآل و دلچسب. اثری که نگارندهی نقد فیلم جوخه انتحار ۲ پس از دو مرتبه تماشا در طی ۲۴ ساعت تصمیم گرفته دربارهاش نقدی بنویسد؛ اینکه چرا و چطور میتوانیم بعد از مدتها یک فیلم کمیک بوکی بسیار خوب در دنیای سینمایی دیسی نظارهگره باشیم.
فیلم جوخه انتحار ۲ قصهی مستقلی دارد؛ داستان، نه وصل است به فیلم نخست و نه با ارجاعات زیاد تلاش میکند تا برای سایر فیلمها بازار گرمی کند. البته در معدود جاهایی در فیلم، شاهد رفرنسهایی هستیم. برای مثال در بخش میانی فیلم وقتی هارلی کوئین دست به تفنگش میبرد و کاری را انجام میدهد که فکرش را نمیکنیم، مارگو رابی با یک اکت احساسی و چند فقره دیالوگ، به صورت کاملا غیر مستقیم به گذشتهها و همچنین فیلم پرندگان شکاری (Birds of Prey) اشاره میکند. فیلم جدید جیمز گان اصلا و ابدا متکی به هیچ یک از فیلمهای قبلی دیسی نیست و همانطور که گفته شد از جنبهی فرمی، اثری است کاملا مستقل.
در فیلم دوم با شخصیتهای کمیک بوکی بیشتری روبهرو میشویم؛ از جمله ویزل و کینگ شارک که جفتشان بامزه طراحی شدهاند و در خاطرِ بینندگان باقی خواهند ماند. جیمز گان ثابت کرده که میتوان به تماشای یک فیلم ابرقهرمانی نشست و انتظار یک فیلم کلیشهای را نداشت. از آنجایی که کاراکترهای اصلی فیلم، ابرقهرمان نیستند، شکستن کلیشههای رایج برای چنین فیلمِ کمیک بوکی کار سادهتری است؛ چراکه شخصیتهایی مثل بلاداسپورت و پیس میکر قرار نیست مطلقا قهرمان باشند. آنها مثل دیگر سربازان جوخه انتحار اسیر شدهاند تا ماموریتشان را به اتمام برسانند. فیلمساز از همین مقولهی ساده بیشترین بهره را میبرد و اشتباهات کاراکترها را برجسته کرده و تو صورت مخاطب میزند تا بیننده از حماقت شخصیتها به خنده بیفتد. کما اینکه اعضای تیم اولِ جوخه انتحار در همان ابتدای فیلم یک بلبشوی تمام عیار به راه میاندازند که هم موجب شوکه کردن بیننده میشود و هم اتفاقات طوفانی ابتدای فیلم، مخاطب را به خنده وا میدارد. فیلمساز از حیث سرگرم کردن بیننده، با کارگردانی بسیار خوب سنگ تمام میگذارد. برای القای این موضوع کافی است نبردهای هارلی کوئین را در این فیلم با سایر هنرنماییاش در آثار گذشته مقایسه کنید. قطع به یقین ابهت هارلی در فیلم جیمز گان، یک چیز دیگری است و در یک سطح دیگری. اینکه دوربین کجای محیط قرار گیرد و چطور صحنه مدیریت شود، جیمز گان با خوشذوقیهایش توانسته سکانسهای نوآورانهای را خلق کند. * برای مثال میتوان به نبرد پیس میکر و بلاداسپورت در انتها اشاره کرد که بیننده از پرسپکتیو خلاقانهای این مبارزه را دنبال میکند؛ رفلکسِ براقِ کلاهِ پیس میکر. فیلمساز در واقع میخواسته با زبانِ بیزبانی طعنهای به شخصیت پیس میکر بزند که زبانش دم از صلح میزند، اما اکشن و عملکردش دم از نبرد و ویرانی. *
در فیلم جوخه انتحار ۲ با ادریس البا روبهرو میشویم که در نقش بلاداسپورت به خوبی میدرخشد. این کاراکترِ زودجوش و عصبی که قرار است رهبر گروه باشد، هم باید شخصیت جاافتادهای داشته باشد و هم یک زبانِ تند و تیزی. ادریس البا با تلاشهایش توانسته بلاداسپورتِ جذابی را به بیننده که ما باشیم نشان دهد. از طرفی دیگر مارگو رابی را داریم که مثل گذشته هم طنازِ قدری است و هم بازگر توانمندی. گویا این بازیگر آفریده شده فقط و فقط برای هنرمندی در نقش هارلی کوئین. پس از فیلم جوخه انتحار ۲ دیگر کار بسیار سختی است که بخواهیم هارلی کوئین جدیدی را در هیبت یک بازیگر زن جدید تصور کنیم.
وایولا دِیویس، بازیگر نامآشنای هالیوود نیز در نقش والر خوش میدرخشد. اینبار والر نقش مهمتری در داستان دارد و صرفا یک کاراکترِ فرعیِ بهدردنخور نیست
جان سینا از دیگر بازیگرهای جدید جوخه انتحار است که همگام با ادریس البا در این فیلم حضور دارد و کار بسیار سختی است که یک بازیگر را بتوانیم برترین فرد این پروژه بدانیم. جان سینا قطعا در پروژههای آیندهی جیمز گان نقش مهمتری خواهد داشت. وایولا دِیویس، بازیگر نامآشنای هالیوود نیز در نقش والر خوش میدرخشد. اینبار والر نقش مهمتری در داستان دارد و صرفا یک کاراکترِ فرعیِ بهدردنخور نیست. حسی درون قلب بیننده نسبت به والر شکل میگیرد و باید به همین خاطر دست به تحسین شخصیتش در فیلمنامهی قسمت دوم بزنیم. با تمام این تفاسیر، فیلم جوخه انتحار ایراداتی نیز دارد.
اولین ایراد فیلم در این موضوع است که یوتنهایم، بهانهای است برای حرکتِ بلاداسپورت و تیمش به دلِ ماجرا اما لازمهی یک فیلم کمیک بوکی، یک یا چند فقره شخصیت منفی است. فیلم جوخه انتحار ۲ شخصیت منفی درست و حسابی ندارد. در حقیقت یک ستارهی دریایی، با اینکه نوآوری جذابی در یک فیلم کمیک بوکی، آن هم از نوع جوخه انتحار محسوب میشود، اما فیلمساز در ابتدا تلاش میکند تا کاراکتری مرموز را به بیننده معرفی کند؛ فردی به اسم ثینکر که نقشش را پیتر کاپالدی بازی میکند. اگر سن و سالی از شما گذشته باشد، احتمالا کاپالدی را با سریال دکتر هو (Dr Who) میشناسید. باید اشاره کرد که او بازیگر قابلی است و توانسته حتی یک جایزهی اسکار را تصاحب کند. با این اوصاف نقش ثینکر در فیلم جوخه انتحار ۲ چندان نقشِ استخواندار و جالبی نیست. به زبانِ خودمانی، فیلمساز در فیلمنامهاش اصلا و ابدا ثینکر را تحویل نگرفته و به همان سادگی که این کاراکتر مرموز معرفی میشود، به همان سادگی نیز از خط داستانی یک بار برای همیشه حذف میشود.
دومین ایراد فیلم که بهتر است بگوییم کمکاری تا ایراد، در شخصیتپردازی پولکا دات من است. شخصیتی که در میانِ گروهِ آل استارِ جوخه انتحار، نقش مضحکی دارد اما جیمز گان از همین قابلیت مضحکانهی پولکا دات من اصلا و ابدا به خوبی بهره نمیبرد. کینگ شارک آنقدر بار طنز فیلم را معطوف خود میکند که اگر این کاراکتر عجیب الخلقهی انساننما در این فیلم حضور نداشت، شاید عملکرد ناکافی پولکا دات من – هم از جنبهی کمدی و هم از جنبهی اکشن – بیشتر به چشم میآمد. رت کچر ۲ نیز ایفای نقش شاهکاری ندارد و علتِ اینکه چرا در تیم جوخه انتحار حضور دارد را در پایان فیلم متوجه میشویم. فیلم از جنبهی زیر متنی یا همان مفاهیمی که به واسطهی طرح داستانی باید به بیننده انتقال یابد، هیچ حرفی برای گفتن ندارد، به جز یک جمله: موشهای پستترین و تحقیرشدهترین قشر جامعه هستند. این جملهی ساده را تنها یک بار در اواخر فیلم از زبان شخصیت میشنویم. در واقع فیلمساز به جای شرح یک مثنوی هفتاد من دربارهی اخلاقیات و ارزشهای انسانی، تنها یک جمله میگوید اما در جای درست و بهجا که بیشترین شدت تاثیر را روی بیننده میگذارد؛ جملهای که میتوان آن را به عملکرد جوخه انتحار نیز تعمیم داد که اعضای جوخه نیز فارغ از قدرتهایشان، مثل موشها انسانهای پست و تحقیرشدهای هستند. جیمز گان علنا با این رویکردِ بسیار سخت و چالشبرانگیز، تو دهنیِ محکمی میزند به تمام افرادی که میگویند فیلمهای سوپرهیرویی کاری کرده تا سینمای اصیل به ابتذال کشیده شود. چگونه میشود که با یک جمله میتوان چنین مفهوم مهمی را به صورت تاثیرگذار به بیننده انتقال داد؟
فیلم The Suicide Squad 2 یکی از بهترین فیلمهای سینمایی دنیای دیسی است که فراتر از یک کلیشهی فراموششدنی ظاهر میشود. فیلم جوخه انتحار ۲ با کارگردانی بسیار خلاقانهی جیمز گان، روایت داستانی و تدوین بسیار جذاب و هنرنماییهای بینظیر سوپراستارها مثل ادریس البا، یکی از مفرحترین و دلچسبترین تجارب سینماییتان را در سال ۲۰۲۱ میلادی رقم میزند.
این فیلم از آنجایی که برای بالای ۱۶ سال تهیه شده، دارای خشونت و برخی صحنههای جنسی است و برای کودکان پیشنهاد نمیشود.
فیلم جوخه انتخار ۲ به کارگردانی جیمز گان در ژانر اکشن، ماجراجویی طبقهبندی میشود که رگههایی از ژانر طنز را نیز داراست.
گروهی از جاودانهها که زمانی روی کرهی زمین زندگی میکردهاند و فرمی از حیات و تمدن در میان آنها وجود داشت، قرار است در نبرد خیر علیه شر حضور داشته باشند.
- کارگردانی بسیار خوب و نوآورانه
- روایت و تدوین بینظیر و هیجانانگیز
- جلوههای ویژه
- شخصیتهایی جدید با پرداخت خوب مثل کینگ شارک و بلاداسپورت
- پرداخت ضعیف و سطحی شخصیت ثینکر و پولکا دات من
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید