بازی The Tale of Bistun – قصه بیستون اولین عنوان از استودیو بلک کیوب گیمز (Black Cube Games) است که امروز به صورت رسمی، نسخه کامل آن منتشر شد. با این وجود قصه بیستون به عنوان یک بازی با تیمی از سازندههای ایرانی، از سال ۲۰۱۸ نظر کاربران زیادی را به خود جلب کرد و حال قصد داریم تا در این مطلب، ببینیم که آیا پس از ارائه یک پیشنمایش امیدوارکننده و جذاب، سازندگان این اثر موفق به برآورده کردن برخی از انتظارات شدهاند یا که نه.
طی سالیان گذشته، در کشور ایران تیمهای بسیاری تلاش کردهاند تا یک ایده ذهنی و داستان جذاب را به قالب گیم پلی درآورده و آن را تبدیل به یک بازی ویدیویی کنند؛ عنوانی که ابتدا سعی میشود تا نظر مخاطب ایرانی، و سپس کاربران خارج از کشور را جلب کند. این در حالی است که استودیو بلک کیوب گیمز، اخیرا با انتشار بازی The Tales of Bustun سعی در انجام آن داشته و میتوان گفت که در کار خود نیز تا حدودی موفق بوده است!
در حقیقت مدتهاست که ما خبرهای زیادی درباره بازی Tale of Bistun میشنویم و ظاهرا قرار بوده تا چند سال پیش نسخه نهایی آن در اختیار کاربران استیم (Steam) قرار بگیرد. با این وجود، سال گذشته نسخه دمو آن منتشر شد و از همان موقع، ما متوجه شدیم که این عنوان پتانسیل زیادی برای تبدیل شدن به یک بازی خوب، هم از نظر گیم پلی و هم داستان را دارد.
داستان بازی چنان که از نامش پیداست، درباره ماجرایی عاشقانه، بین فرهاد و شیرین است. فرهاد مردی است که عاشق دختر شاه ارمنستان میشود، اما شاه که میخواسته دختر خود را به خسرو بدهد، شرطی برای فرهاد تعیین میکند که عملا برای یک انسان عادی غیرممکن است. در واقع او به فرهاد دستور میدهد تا برای به دست آوردن شیرین، کوه بیستون را بکند و از دل آن رد شود؛ در حالی که فرهاد بدون در نظر گرفتن سختی این کار، به خاطر عشق خود شروع به کندن این کوه میکند، تا اینکه یک روز خبری دروغین توسط خسرو پخش میشود که شیرین مرده است! پس از آن، فرهاد تیشهای که در دست داشت و با آن کوه را میکند به سر خود میزند و همانجا میمیرد. این در حالی است که داستان بازی، دقیقا همین روایتی که توضیح دادم نیست و ماجرای آن، مقداری فرق میکند.
در واقع این بازی داستانی نسبتا متفاوت، اما با ریشهای یکسان را روایت میکند که نحوه به تصویر کشیدن آن توسط تیم سازنده، واقعا قابل ستایش است. در بازی فرهاد پس از اتفاقاتی که افتاده، حافظه خود را از دست داده است و همین باعث میشود تا به جز گشتن به دنبال شیرین، پیگیر گذشته فرهاد نیز باشید.
از نظر داستانی، نحوه روایت توسط یک راوی که حین ماموریتها و مراحل صحبت میکند، باعث میشود تا از دویدنهای داخل جنگل و بدون دیالوگ خسته نشوید. به هر حال فرهاد تنها یک هد هد را در کنار خود دارد، ولی شاید بهتر بود حین روایت داستان، صدای خود شخصیت اصلی و همچنین شخصیت همهتخمه (Allseeds)، دست نخورده و با گویندگی همراه میشد. این در حالی است که روایت داستان هنگام رفتن از مرحلهای به مرحله بعد، به قالب تصاویری که از چشم فرهاد میبینیم تغییر میکند و همین سکانسها بدون داشتن دیالوگ، ثابت میکنند که از طریق تصاویری چشمنواز هم میتوان پیام داستان را دریافت کرد و تحت تاثیر قرار گرفت.
با این وجود، از داستان که بگذریم، تصاویر در بازی بسیار خوشرنگ و چشمنواز هستند. جهان بازی بخصوص در هنگامی که شب میشود، برای بیننده بسیار تماشایی است. همچنین جهان مکاشفه که فرهاد خاطره خود را در آن بازیابی میکند و دیو بزرگی به نام بیستون (Bistun) در آن زندگی میکند، خود دارای منظرههایی جذاب است که با رنگهای متنوع، تزئین شده تا از دیدن آن لذت ببرید.
همچنین وقتی که یک مرحله تمام میشود، حرفهای دل فرهاد هنگام کندن کوه بیستون، روی آن نمایش داده میشود. این باعث میشود تا داستان را کمی بهتر درک کرده و با درد فراموشی و عشق فرهاد ارتباط برقرار کنیم. اما شاید بهتر بود این چند خط نوشته، با یک دکلمه از دل فرهاد و با صدای گوینده همراه میشد تا تاثیر آن حتی بیشتر شود.
به علاوه، جالب است بدانید که چنین داستان هیجانانگیزی از تکاپو فرهاد برای پیدا کردن شیرین و فهمیدن گذشته خود، تنها با تعداد اندکی از شخصیتهای مختلف روایت میشود و جالبتر اینکه آنها هرگز حکم قید در روایت را ندارند! بلکه هرکدام نقش مهمی را بازی کرده و به شما اطلاعاتی خواهند داد که روی پیشرفت داستان تاثیر مستقیم دارد.
با این حال نکته قابل توجه اینجاست که گیم پلی بازی در ابتدا خیلی ساده شروع میشود، اما در ادامه قابلیتهای دو تیشه فرهاد ارتقا پیدا میکند. حملهها در این بازی سیستم پیچیدهای ندارند و دوربین ایزومتریک، به شما کمک میکند تا به تهدید و ضربات دشمنان راحتتر جای خالی بدهید. این در حالی است که کشتن دشمنان چالش چندانی برای بازیکنان نیست و حتی در مراحل آخر نیز اگر تجربه بازی کردن عناوین مختلف در این سبک را داشته باشید، میتوانید آن را رد کنید. با این وجود، از این مورد غافل نشوید که بازی The Tale of Bistun تنها ۳ الی ۴ ساعت گیم پلی را شامل میشود که حقیقتا کم است.
به هر حال بازی The Tale of Bistun یکی از عناوین جذابی است که با نمایش جهانی رنگارنگ و طراحیهای کمنظیر، هم داستان هیجانانگیزی دارد، هم گیم پلی قابل قبولی را با سبکی متفاوت ارائه میکند. اما در هر صورت، کوتاه بودن گیم پلی و همچنین نداشتن مراحل درگیرکننده بیشتر، موانعی هستند که در مقابل قصه بیستون قرار گرفتهاند.
- روایت جذاب داستان
- استفاده خوب از تعداد محدود شخصیتها
- خلق جهانی تماشایی
- استفاده از راوی برای جلوگیری از خستهکننده شدن گیم پلی و روایت بهتر داستان
- گیم پلی کوتاه
- تداخل بین دیالوگهای راوی و گوینده
- کمبود مراحل درگیرکننده
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید